در استقبال از آغاز به کار شرکت تعاوني توسعه و عمران سبزوار

سبزوار محروم نيست؛ مظلوم است!

 
* علي نورآبادي/ مجله اینترنتی اسرارنامه
 
اواخر هفته پيش شرکت تعاوني توسعه و عمران سبزوار در نشستي با حضور مسئولان،‌ معرفي و به نوعي آغاز به کار کرد. صحبت هايي که مسئولان در اين نشت کردند بسيار اميدوار کننده بود. سبزوار جزو اولين شهرهايي است که چنين شرکتي در آن تاسيس مي شود. اميدواريم که اين صحبت ها و قول ها عملي شود و اميد ما به ياس تبديل نشود. اميدواريم که اين شرکت همان طور که از اسمش پيداست تنها و تنها هدفش "توسعه و عمران" منطقه سبزوار باشد. آقاي پارسي پور معاون فرماندار در اين مراسم گفت: "از مزيت اين شرکت‌ها برابر بودن حق راي همه سرمايه گذاران، افزايش حسن تعاملات اجتماعي و همبستگي، جلوگيري از رانت خواري،کاهش فساد اقتصادي و... است." اميدواريم که چنين باشد. اميدواريم که اين شرکت تنها به پيشرفت سبزوار بينديشد و فقط براي عمران منطقه کار کند. اميدورايم که اين شرکت مانند ديگر موسسات شهرستان در دهه هاي گذشته بعد از مدتي به اختلافات سياسي و جناحي، لجاجت ها، تنگ نظري ها، تسويه حساب هاي فردي و گروهي و دعواها گرفتار نشود. اميدواريم که اين شرکت بعد از چند سال به گونه اي نشود که حاشيه هايش از کارها و متنش بيشتر شود. خلاصه اين که اميدواريم اين شرکت عاقبت به خير شود و واقعا براي پيشرفت و عمران منطقه سبزوار قدم هاي خوبي بردارد.
 
آقاي سبحاني فر در اين حاشيه اين نشست گفته بود:" توسعه نيافتگي سبزوار را قبول ندارم. در حال حاضر سبزوار به عنوان منطقه توسعه يافته تلقي مي شود و زير ساخت هاي لازم براي توسعه يافتگي در آن فراهم شده است و فقط بايد توسعه منطقه سرعت بيشتري پيدا کند. در شرايطي که کشور در رکود اقتصادي سخت به سر مي برد اما منطقه ما وضعيت مناسبي را در بحث اعتبارات داشت گرچه اين ميزان اعتبار جوابگوي نياز شهرستان نيست." 
 
اين صحبت از جهتي درست است که سبزوار ظرفيت ها و فرصت هاي زيادي براي پيشرفت دارد اما از طرف ديگر برخي کمبودها، عقب ماندگي ها و مشکلات هم از واقعيت هاي تلخ شهرستان است. واقعيت تلخ و سوال برانگيز اين است که منطقه سبزوار ظرفيت ها و فرصت هاي زيادي براي پيشرفت دارد اما چرا با داشتن اين ظرفيت ها بيکاري، حاشيه نشيني، مهاجرت،‌ عقب ماندگي ها و آسيب هاي اجتماعي نيز در اين منطقه بالاست. 
 
به عبارت ديگر مي توان گفت: سبزوار محروم نيست، اما مظلوم است. محروم کسي است که چيزي ندارد اما مظلوم آن است که چيزهاي زيادي دارد اما نمي تواند از آنها استفاده کند بنابراين باز هم محروم است. اين مظلوم بودن عوامل مختلفي مي تواند داشته باشد. قصد تفصيل نداريم - چون بارها گفته شده است و همه مي دانند- فقط به صورت کوتاه و مختصر برخي از شاخص هاي محروم نبودن و مظلوم بودن سبزوار را باز هم براي يادآوري مسئولان، مديران، دلسوزان و همه مردم مي آوريم: 
 
1- سبزوار محروم نيست:
- سبزوار محروم نيست، چون ظرفيت ها و استعدادهاي کم نظيري در زمينه هاي علمي، اقتصادي، تجاري، فرهنگي، گردشگري و انساني دارد. 
 
- سبزوار محروم نيست، چون سرمايه اين شهر از بسياري از شهرها و حتي مراکز استان ها بيشتر است. 
 
- سبزوار محروم نيست، چون مشاهير، نخبگان و بزرگان بي نظير و کم نظيري دارد که در صورت شناخت و استفاده درست از آنها هر کدام شان مي توانند زمينه اي براي رشد و پيشرفت سبزوار باشند. 
 
- سبزوار محروم نيست، چون سرمايه هاي انساني و مديراني دارد که در مراکز، نهادها و دستگاه هاي مختلف حضور دارند. و چقدر مي شود از وجود آنها براي تسهيل و تسريع کارها و فعال کردن ظرفيت هاي مختلف شهرستان سود برد. 
 
- سبزوار محروم نيست، چون منطقه اي مستعد براي کشاورزي و دامداري است و در برخي محصولات کشاورزي و دامي رتبه هاي اول تا سوم استان و حتي کشور را دارد. 
 
- سبزوار محروم نيست، چون 900 اثر تاريخي، باستاني و طبيعي دارد که 200 اثر آن ثبت شده اند. از اين ها مهم تر سبزوار از نظر جغرافيايي، موقعيت بسيار خوبي براي گردشگري دارد.
 
- سبزوار محروم نيست، چون "محوطه باستاني سبزواري ها" را دارد که نشان از سابقه چند هزار ساله و کهن اين ديار دارد. همين اثر به تنهايي مي تواند سبزوار را جهاني کند. 
 
- سبزوار محروم نيست،‌ چون قدمت تاريخي کهن و سابقه فرهنگي غني اي دارد. اين قدمت کهن و سابقه فرهنگي غني در اعتماد به نفس و قدرت روحي شهرستان خيلي مهم و موثر است. 
 
- سبزوار محروم نيست، چون بيش از 10 دانشگاه و حدود 600 عضو علمي و متخصص دارد. 
 
- سبزوار محروم نيست،‌ چون جامعه فرهنگي (معلمان) گسترده، فعال و پويايي دارد. اين جامعه فرهنگي فعال در خيلي زمينه ها مي تواند به پيشرفت و رشد شهرستان کمک کند. 
 
- سبزوار محروم نيست، چون نيروي انساني جوان و نخبه اي دارد. وجود 30 هزار دانشجو در يک شهر سرمايه بزرگي است. اگر دقت کنيم تقريبا در همه زمينه هايي که براي پيشرفت شهرستان لازم است ما رشته و دانشجود در دانشگاه هاي سبزوار داريم و اين چيز کمي نيست. مهم آن است که بتوانيم از اين نيروهاي جوان و نخبه استفاده کنيم. 
 
- سبزوار محروم نيست،‌ چون جوانان و نيروهاي شهرستان در زمينه هاي مختلف فرهنگي، هنري، اقتصادي يا حرف اول را در کشور مي زنند و يا جزو طراز اول ها هستند. 
 
- سبزوار محروم نيست، چون بسياري از زير ساخت هاي لازم براي پيشرفت را دارد مانند موقعيت جغرافيايي خوب، فرودگاه، راه هاي ارتباطي نسبتا مناسب و غيره. البته برخي منطقه سبزوار هنوز برخي از زير ساخت هاي ضروري براي پيشرفت را ندارد مانند راه آهن (که به آروزيي پنجاه ساله براي ما تبديل شده است)، نيروگاه برق و برخي مقدمات و تمهيدات لازم اداري ديگر. 
 
- سبزوار محروم نيست،‌ چون داشته هاي زيادي دارد.
 
- سبزوار محروم نيست،‌ چون ...
 
2- اما سبزوار مظلوم است: 
- سبزوار مظلوم است، چون سال هاست که در آتش اختلافات سياسي و جناحي، دعواها، تنگ نظري ها، حسادت ها، لجاجت ها، خودمحوري ها و کارشکني ها سوخته است و الان هم مي سوزد. روزي با دخالت هاي با جا و بي جاي نمايندگان، روزي به نام دعواهاي گروهي و جناحي، روزي به خاطر حسادت ها که نمي خواهيم فلان موفقيت به نام فلان مسئول تمام شود، روزي به علت تنگ نظري ها که نمي توانيم نظر شخص ديگر را تحمل کنيم و روزي و روزي... مثلا چون نماينده شده است خودش را همه کاره شهر و مالک الرقاب همه مردم مي داند. خيال مي کند همه بايد گوش به فرمانش باشند و به خودش حق مي دهد که در همه جا دخالت کند. همه مديران و مسئولان شهر بايد با نظر او بروند و بيايند؛ حتي تا حد آبدارچي هاي ادارات هم نظر مي دهد و دخالت مي کند. و يا چون رئيس فلان نهاد است خودش را عقل کل مي داند و همه بايد نظر او را به زور هم که شده اجرا کنند. با هيچ کس هم حاضر نيست مشورت و گفتگو کند. خودش را محور همه کارها و طرح ها مي داند. يا چون مسئول فلان کار است حاضر نيست با هيچ کس ديگر همکاري کند و تعامل داشته باشد. اصلا مي خواهد سر به تن مدير اداره ديگر نباشد و حتي حاضر است همه طرح ها بخواهد و شهرستان عقب بيفتد اما با فلاني کار نکند.
سبزوار مظلوم است چون به علت همين اختلافات و کارشکني ها بسياري از ظرفيت هايش رها شده است. سبزوار مظلوم است چون به خاطر همين دعواها و خودمحوري ها بسياري از فرصت هاي بي نظير و کم نظير ملي و استاني را از دست داده است. سبزوار مظلوم است چون به دليل همين تنگ نظري ها و حسادت ها در بسياري زمينه ها عقب نگه داشته شده است. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون انرژي، وقت و تواني که بايد صرف پيشرفت سبزوار و فعال کردن ظرفيت هاي منطقه شود در اين اختلافات و دعواها و کشمکش ها هدر مي رود. ما به جاي اين که با هم کار کنيم همديگر را خنثي مي کنيم. اگر انرژي و تواني که صرف خنثي سازي اصطکاک ها و اختلاف ها در سبزوار مي شود براي پيشرفت منطقه به کار گرفته شود، سبزوار به جايگاهي خواهد رسيد که فرسنگ ها با وضع فعلي اش فاصله خواهد داشت. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون با اينکه از ابتدا يکي از شهر بزرگِ خراسان بزرگ بوده اما هميشه مورد بي مهري، نامهرباني و تبعيض قرار گرفته است. راه آهن سراسري مستقيم مي آيد اما همين که به سبزوار مي رسد با يک انحراف کوچک اين شهر بزرگ استان از راه آهن محروم مي شود. با همين انحراف کوچک سبزوار دست کم 50 سال عقب مي افتد. بحث تقسيم استان خراسان با پيگيري هاي سبزوار جدي مي شود و سبزوار از اولين گزينه هاست و اما در روز آخر به صورت غير منتظره و در ميان بهت همه مردم، دستش خالي مي ماند و شهرهاي بسيار کوچکتر استان مي شوند. حالا بعد از گذشت بيش از 50 سال انگار اين رويه بي مهري و تبغيض در استان به نوعي نهادينه شده است. فرماندار از تخصيص کامل ندادن اعتبار شهرستان و دير رسيدن آن گلايه مي کند. رئيس مجمع نمايندگان خراسان از کارشکني مسئولان استاني براي منطقه ويژه اقتصادي مي گويد. اداره کل برق استان حتي از دادن دو پست برق فشار قوي براي شهرک هاي صنعتي سبزوار دريغ مي کند. مسئولان شهرداري از بي توجهي و همکاري نکردن مسئولان استان براي حل شدن مشکل کشتارگاه صنعتي سبزوار خبر مي دهند. طرح بازسازي کوي گلستان بيش از شش سال است که به کميسيون ماده 5 استان مي رود و برمي گردد. طرح احداث نماد و ميدان سربداران سه چهار سال است که در ادارات استان جابجا مي شود. و قس علي هذا. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون نتوانسته است به خوبي از ظرفيت ها و استعدادهاي کم نظير خود در زمينه هاي علمي، اقتصادي، تجاري، فرهنگي، گردشگري و انساني استفاده کند. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون ارتباط و تعاملش با مشاهير، نخبگان و سرمايه هاي انساني خود قطع است و نمي تواند از ظرفيت آنها براي پيشرفت شهرستان استفاده کند. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون سرمايه دارد اما سرمايه گذار ندارد و سرمايه هاي آن به مناطق و شهرهاي ديگر مي رود. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون سرمايه زيادي دارد اما ميزان بيکاري آن از ميانگين استاني و حتي کشوري بيشتر است و جوانان آن مجبورند براي يافتن کار به شهرهاي ديگر مهاجرت کنند و آواره شوند. آيا آزار دهنده و مايه شرمندگي نيست که شهري با اين همه سرمايه، آمار بيکاري اش حدود 12 درصد باشد.
 
- سبزوار مظلوم است، چون با اينکه منطقه اي کشاورزي و دامداري است اما هنوز يک کارخانه معتبر توليدات مواد غذايي ندارد. مظلوم است چون محصولات اين منطقه وسيع يا فاسد مي شود و يا به صورت خام براي مصرف کارخانه هاي شهرهاي ديگر فرستاده مي شود. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون با اين که از قديم يکي از قطب هاي تجارت در کشور بوده است اما هنوز صنعت بسته بندي قوي اي ندارد. تجارت سبزوار هنوز در همان سبک و شيوه سنتي باقي مانده و همه محصولات منطقه هنوز به صورت خام به شهرها و مناطق ديگر فرستاده مي شود. با سابقه اي که سبزوار در تجارت دارد، بايد تا کنون مجتمع عظيمي براي صنعت بسته بندي -در طرح ها،‌ اندازه ها و شکل هاي مختلف- در اين منطقه ساخته مي شد تا محصولات به صورت فرآوري شده و با ارزش افزوده بالا توليد و صادر مي شد. امروز نيز طراحي و احداث مجتمع صنعت بسته بندي براي رونق و پيشرفت صنايع تبديلي و جانبي در منطقه سبزوار ضروري است.
 
- سبزوار مظلوم است، چون زماني مانند عصر صفوي از نظر تجاري طرف مبادله اصفهان -پايتخت کشور- بود که شمار زياد کاروانسرا در اين شهر نشان از اين مسئله دارد؛ اما حالا جايگاه سبزوار از نظر تجارت هم چندان خوب نيست. الان اصفهان کجاست و سبزوار کجا. اصفهان اين همه جلو آمده و پيشرفت کرده است اما تجارت سبزوار همچنان در عصر صفوي و قاجاري مانده است. سبزوار هنوز هم مانند 100 سال پيش تجارتش تجارت خام است. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون بيش از 180 هکتار بافت فرسوده دارد. بافت هايي مانند کوي گلستان که وضع حاد و بحراني دارند اما مسئولان شهري هنوز دنبال جلسه و طرح هستند. ضعيف بودن بنيه اقتصادي مردم سبزوار از عوامل مهم ايجاد و گسترش بافت هاي فرسوده است. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون 900 اثر شناسايي شده تاريخي دارد اما وضع آثارش واقعا گريه آور است. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون با وجود دارا بودن موقعيت کم نظير، صنعت گردشگري اش در حد صفر است. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون شهرهاي ديگر آثار تاريخي و باستاني شان را از زير خاک درمي آورند، مرمت و معرفي مي کنند اما ما آثارمان را يا تخريب و يا زير خاک مي کنيم. شهرهاي ديگر چندين فصل کاوش در محوطه هاي باستاني شان داشته اند و اين محوطه ها را يا ثبت جهاني کرده اند مانند شهر سوخته زابل و يا مقدمات ثبت جهاني اش را فراهم مي کنند مانند تپه سيلک کاشان و محوطه بنديان درگز. چرا راه دوري برويم، حتي در همين شهر همسايه ما تا حالا چند فصل کاوش در شهر بلقيس اسفراين صورت گرفته است و کم کم دارند پرونده اين اثر را براي ثبت جهاني در يونسکو آماده مي کنند. اما کسي به فکر کاوش، احيا و ثبت "تپه باستاني سبزوار" نيست. کاوش هم که مي شود و آثار کشف شده را به مشهد و تهران مي فرستند تا به سرنوشت نامعلومي گرفتار شوند. حتي چند بار شنيده ايم که مسئولان محترم با کمال خونسردي مي گويند بهتر است اصلا "تپه سبزوار" را مطرح نکنيم چون حفاري هاي غير مجاز در آن زياد مي شود، پس همان بهتر که زير خاک بماند و صدايش را درنياوريم!. ؛ مرحبا به اين تفکر و به اين نگاه و به اين عملکرد. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون اين همه دانشگاه و دانشجو دارد اما دانشگاه هاي ما جايگاه قابل اعتنايي در سپهر علمي کشور ندارند. دانشگاه هاي سبزوار چند نشريه علمي که حرفي براي گفتن داشته باشند، دارند؟ سالانه چند مقاله از 800 عضو هيئت علمي دانشگاه هاي سبزوار در نشريات معتبر علمي داخلي و خارجي منتشر مي شود. چقدر به مقالات استادان ما در مباحث علمي استناد مي کنند. سالانه چند کتاب علمي از 800 عضو هيئت علمي دانشگاه هاي سبزوار منتشر مي شود. چندي پيش پايگاه استنادي علوم جهان اسلام ISC آخرين وضع پژوهشي دانشگاه هاي کشور را اعلام کرد که بر اساس اين رتبه بندي اين پايگاه،‌ دانشگاه حکيم سبزواري بزرگترين دانشگاه شهرستان رتبه 42 را بدون هيچ امتياز پژوهشي کسب کرده بود. در اين رتبه بندي دانشگاه حکيم حتي از دانشگاه هاي کاشان (15)، شاهرود (18)، دامغان (34) و بيرجند (35) پايين تر قرار گرفته است. 
بنابراين تعداد زياد دانشگاه و دانشجو به جاي خود خوب است اما دوره "افتخارهاي کمي" گذشته است و بايد ديد همه اين ها چقدر "اعتبار علمي" دارند؟ نمي دانم مسئولان دانشگاه هاي سبزوار چقدر درک کرده اند که اولويت ها عوض شده است و يا دارد عوض مي شود. وزير علوم چند بار از رتبه بندي علمي دانشگاه ها خبر داده است. اگر دانشگاه هاي سبزوار نجنبند و تشخصي در برخي زمينه هاي علمي پيدا نکنند قطعا تا چهار پنج سال ديگر از چرخه علمي کشور حذف خواهند شد. وقتي دانشگاهي در توليدات علمي کشور سهمي نداشته باشد کسي به حسابش نمي آورد و خود به خود حذف خواهد شد. به عبارت ديگر سوال اصلي اين است که دانشگاه هاي سبزوار با اين همه دانشجو و استاد در سال چقدر توليدات علمي دارند؟ 
 
- سبزوار مظلوم است، چون با سابقه طولاني تاريخي و فرهنگي و با وجود داشتن بيش از 10 دانشگاه و حدود 30 هزار دانشجو هنوز کتابخانه مرکزي ندارد. مظلوم است چون بعد از چند سال هنوز درباره زمين کتابخانه اختلاف داريم و به همين علت احتمالا فرصت وزارت ارشاد را هم از دست داده ايم. وزارت ارشاد تا پايان سال 93 فرصت داده بود که زميني را براي کتابخانه مرکزي مشخص و اعلام کنيم تا اعتبار ويژه اي براي ساخت آن اختصاص دهد. هيچي خبري نداريم که نتيجه چه شد و مسئولان محترم چه کردند؟ 
 
- سبزوار مظلوم است، چون منطقه سبزوار اين همه ظرفيت و استعداد براي جذب سرمايه گذاري دارد اما رئيس اداره صنعت، معدن و تجارت استان اعلام مي کند در سند افق 1404 استان رتبه چهارم را براي سبزوار در نظر گرفته اند. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون اين همه سابقه، ظرفيت و امکانات دارد اما در رسانه هاي ملي و کشوري چندان که بايد و شايد ديده نمي شود. متاسفانه خبرنگاران و رسانه هاي سبزوار هم به علت حرفه اي نبودن، نداشتن اخبار، مطالب و گزارش هاي حرفه اي، قطع ارتباط و يا تعاملات ا‌ندک با رسانه هاي کشوري نتوانسته اند سبزوار را در اين رسانه ها مطرح کنند. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون با اين که از کهن شهرهاي فرهنگي و ادبي خراسان بزرگ و کشور است اما هنوز يک روز ملي در تقويم رسمي کشور به نام بزرگانش ندارد. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون در مصوبات کارگروه صنعتي براي اعطاي وام از صندوق توسعه ملي سود باز پرداخت آن براي صنعتگراني که در سبزوار سرمايه گذاري کنند 16 درصد است اما براي شهرهاي نيشابور، اسفراين و بجنورد نرخ سود 12 درصد در نظر گرفته اند. نمي دانيم اين تفاوت ها بر چه اساسي است اما مسئولان هم براي اصلاح آن کاري نمي کنند.
 
- سبزوار مظلوم است، چون در سبزوار مدت معافيت مالياتي براي سرمايه گذاران در شهرک هاي صنعتي 5 سال است اما مدت معافيت مالياتي براي شهرهاي نيشابور و بجنورد 10 سال مشخص شده است. و باز هم مسئولان محترم کاري نمي کنند. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون مسئولان آن معمولا به روز نيستند. براي همين بسياري طرح ها اجرا مي شود و بسياري فرصت ها پيش مي آيد که آنها اصلا خبردار نمي شوند تا چه رسد به اين که کاري بکنند. ما نمي خواهيم که مسئولان محترم با خلاقيت و تلاش، فرصت هاي جديد براي شهرستان خلق کنند اما لااقل آنقدر هوشيار باشند که از فرصت هاي به وجود آمده استفاده کنند. آيا اين انتظار زيادي است؟ 
 
- سبزوار مظلوم است، چون مسئولانش بسيار لخت و کندند و هميشه کارهاي شان دير مي شود. آنقدر دير مي جنبند که معمولا بعد از تمام شدن همه چيز مي رسند که آن موقع هم ديگر کاري نمي توان کرد. 
 
- سبزوار مظلوم است، چون نمي تواند داشته هاي خود را خوب کشت و از آنها برداشت کند. 
 
3- اما چرا سبزوار مظلوم است؟ 
همه موارد بالا به نوعي علل و عوامل مظلوميت سبزوار هستند. اما علاوه بر آنها در اين مجال به دو سه عامل مهم ديگر تر به صورت مختصر مي پردازيم: 
 
- درست است که نامهرباني ها، بي مهري ها و تبعيض هاي استاني در مظلوميت سبزوار بي تاثير نيستند اما به نظر مي رسد مهم ترين عامل مظلوميت و عقب ماندگي شهرستان، غفلت ها، از دست دادن فرصت ها، به موقع عمل نکردن هاي خودمان باشد. سبزوار به خاطر همين غفلت ها فرصت هاي بي نظيري را از دست داده است که برخي از آنها غير قابل جبران و جبران بعضي بسيار سخت و پر هزينه است. 
 
- عامل ديگر مظلوميت و عقب ماندگي سبزوار، اختلاف ها، حسادت ها، تنگ نظري ها، دعواها و چند دستگي هاي بيهوده و بي حاصل جناحي و سياسي و برخي کارشکني ها بوده است. خوشبختانه سه چهار سالي است که از اين فضاي مسموم فاصله گرفتيم و هر چه جلوتر مي رويم فضاي همکاري، تعامل و يکپارچگي در کل شهرستان و مديريت شهري بيشتر حاکم مي شود. بايد قدر اين نعمت بزرگ را بدانيم و خدا را شکر کنيم. هر چه بوده، گذشته و افسوس خوردن بر از دست رفته ها سودي ندارد. اين گذشته تلخ تنها بايد مايه عبرت گرفتن ما باشد تا تکرارش نکنيم؛ و از اين سوراخ ها دوباره و چند باره گزيده نشويم. 
 
- درست است که توليد ثروت و جذب سرمايه ها کوتاه ترين مسير پيشرفت منطقه سبزوار است اما همه چيز هم پول نيست. پيشرفت شهرستان، بيشتر از پول با همت، اراده، کار و تلاش حاصل مي شود. مگر نه اين که توليد ثروت و جذب سرمايه ها هم تنها با پيگيري، سماجت، کار و تلاش صورت خواهد گرفت. 
 
- هر چند بايد با هوشمندي، پيگيري و تعامل خوب با نهادهاي کشوري و استاني، حق و حقوق قانوني مان را بگيريم اما با اين اعتبارات قطره چکاني، سبزوار پيشرفت نخواهد کرد. تنها با تلاش ما اين مظلوميت ها و عقب ماندگي ها رفع خواهد شد و تنها با پشتکار خود ما سبزوار پيشرفت خواهد کرد. تازه راهش را پيدا کرديم، راهش همفکري، همکاري و تعامل است. کسي قرار نيست کار خاصي بکند خودمان بايد کاري بکنيم؛ و ما مي توانيم. اميدواريم با سياست گذاري و برنامه ريزي درست مديريت شهري و تلاش و پشتکار مسئولان و دلسوزان، سبزوار را به جايگاه واقعي اش برسانيم.
 
 
 
برای مطالعه نوشته های بیشتر به قلم علی نورآبادی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.
 
 
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
 
 

 

نظرت را بنویس
comments

(کاش سبزوار را به سبزواری ها می سپردند)

فقط یک جمله : سبزوار مظلوم است چون در این شهر همیشه بیشتر از 70 درصد مسوولین غیربومی بوده اند و از سبزوار به عنوان سکوی پرتاب شخص خود و اطرافیان خود به جای بزرگتر استفاده کرده اند. اگر مصداق های گذشته و همین اکنون را عنوان کنم نظرم را فیلتر میکنید پس ....!!!!

حسن به نظرم اگر اين شرکت مي خواهد موفق باشد بايد چيز را رعايت کند: 1- انحصاري نباشد، يعني همچنان که از اسمش پيدا است از مردم و براي مردم سبزوار باشد. 2- از همين ابتدا در همه کارها و فعاليت هايش شفاف باشد. اگر شفافيت نداشته باشد مردم به آن اعتماد نمي کنند. شرکتي هم که مردم و سهامدارانش به آن اعتماد نکنند دير يا زود ورشکست خواهد شد. 3- همانطور که از اسمش پيداست فقط براي پيشرفت و عمران منطقه سبزوار باشد. شرکت مانند برخي شرکت هاي قبلي سياسي و جناحي نشود. جناحي و سياسي شدن شرکت آغاز مرگ حتمي آن است. شرکت تنها و تنها يک هدف دارد و آن پيشرفت و عمران سبزوار.

سلام فرهاد از اين جمله اش خيلي خوشم آمد: - سبزوار مظلوم است، چون انرژي، وقت و تواني که بايد صرف پيشرفت سبزوار و فعال کردن ظرفيت هاي منطقه شود در اين اختلافات و دعواها و کشمکش ها هدر مي رود. ما به جاي اين که با هم کار کنيم همديگر را خنثي مي کنيم. اگر انرژي و تواني که صرف خنثي سازي اصطکاک ها و اختلاف ها در سبزوار مي شود براي پيشرفت منطقه به کار گرفته شود، سبزوار به جايگاهي خواهد رسيد که فرسنگ ها با وضع فعلي اش فاصله خواهد داشت.

حسین

دولت باید با نگاه کاملا متفاوت به استان خراسان رضوی بودجه و امکانات بدهد تا این عقب افتادگی جبران گردد اگه با نگاهی ومقایسه استان خراسان رضوی با استان های دیگه میتوان دریافت که هیچ یک از استانهای کشور به اندازه استان ما دارای شهرهای مهم و بزرگ نیستند که هم اکنون جمعیت این شهرهای از چند مرکز استان بزرگتر است و علت این بی توجهی و کم اهمیتی به این شهرها قرار گرفتن در مجاورت کلانشهر مشهد است که بودجه و اکثر امکانات به این شهر تزریق میشود ولی متاسفانه چیزی آید شهرهای بزرگ این استان نمیشه مانند راکت موندن و توقف تقاطع میدان سربداران ویا توقف افلاک نمای خیام نیشابور به خاطر مسدود شدن بودجه این پروژه در دانشگاه فردوسی مشهد ،باید دولت تدبیری اندیشد که این ظلم چندین ساله به این شهرها تموم بشه و شاهد مهاجرت عزیزانمان به شهرهای بزرگ نباشیم

نورآبادی ول کن جان ما دیگه........
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما