با این خجستگان، سبزوار می‌میرد از بس جان ندارد

محمود فتح الهی/ مجله اینترنتی اسرارنامه

مطلب دوست عزیز ابوالفضل لعل با موضوع «دانش‌آموز مُرد از بس جان نداشت.» که تلمیحی به همشهری مان، جناب دکتر سید جواد‌حسینی معاون وزیر آموزش و پرورش و پس از آن انتصاب یکی دیگر از همشهریان به ریاست بانک مرکزی، مرا به نگارش این متن واداشت.

با شنیدن خبرهایی از این دست که فلان مسئولیت کشوری را به فلان همشهری داده اند، همۀ ما از جمیع جهات خرسند و خوشحال می‌شویم به حدی که در پوست خود نمی‌گنجیم. و البته بسیاری از همشهریان چونان بنده امیدوار می‌شوند نه برای خودشان بلکه امیدوار می‌شوند که شاید گره‌ای از گره‌های کلاف درهم تنیدۀ توسعه سبزوار باز شود. به یقین، بزرگواری که مسئولیت ملی پذیرفته باید نگاه کلان و ملی داشته باشد اما او قطعا می داند که سبزوار از همۀ‌جهات دچار بی‌توجهی مفرط شده است. از طرفی آمار شاخص حوزه‌هایی همچون صنعت، معدن، تجارت در پایین‌ترین سطح ممکن است و از طرف دیگر آمار بیکاری و آسیب‌های اجتماعی در بالاترین سطح خود قرار دارد.

اینک پرسش را دوباره مطرح می‌کنیم آیا مسئولین اهل سبزوار که در سطوح ملی جای خوش کرده‌اند نمی‌دانند سبزوار از همۀ‌جهات دچار بی‌توجهی مفرط شده است و از عدم توسعه رنج شدید می‌برد؟

به واقع همۀ آن‌ها از توسعه‌نیافتگی سبزوار آگاهی کامل دارند، لکن آن‌چنان مجذوب ریاست و کیاست خود و نگاه ملی شده‌اند که خاستگاه خود را فراموش کرده‌اند. در حالی‌که این خجستگان، پای بر دوش همین مردم گذاشته و از گُردۀ هم‌ولایتی‌های خود، خویش برکشیده‌اند. کافی بود نگاهی به هم‌قطاران خود در اصفهان و تبریز و دیگر شهرهای توسعه‌یافته می‌انداختند که چگونه با وجود نگاه ملی از شهر خود نیز غافل نبودند گویا آنها بهتر می‌دانند داشتن شهری آباد و افتخار به آن، پشتوانه‌ای ارزشمندی برای رده‌های بالاتر است. تاسف‌بار است که برخی از این مسئولین حتی آن‌چنان با دیار خود بیگانه‌اند که منکر موطن خود می‌شوند!     

سبزوار، مسئول رده ملی کم نداشته است با این وجود سبزوار سال‌هاست مورد بی‌مهری قرار گرفته است و این رویه به خاطر عملکرد همۀ ما سبزواری‌هایی ست که در این شهر رشد و نمو داشته‌ایم.

سخن را زیاد تلخ نکنیم هر چند یقین داریم سبزوار آنقدر کریم است و با کرامت، که با همۀ فرزندان خود کنار می‌آید اما سبزوار می‌بالد به فرزندانی عزیز و دست‌نیافتنی همچون حکیم فرزانه حاج ملاهادی سبزواری و دکتر قاسم غنی؛ به راستی که باید از آنها درس گرفت. حکیم حاج ملاهادی سبزواری به حقیقت که در این شهر ماند و به تنهایی سبزوار را پایتخت علمی زمان خود کرد و پایه‌گذار شاخصه‌ها و زمینه‌های توسعه، برای آینده این دیار سربداران شد. اگر نبود این فداکاری و ایثار حکیم سبزواری و بزرگانی همچون او، بی‌شک سبزواری نبود و به طور حتم مسئولینی که نان این دیار، میل کنند و حرمت نمک آن را حفظ نکنند!

سخن آخر:

یکی مرد جنگی به از صد هزار خوشبختانه سبزواری‌های مسئول در پایتخت به قدری هستند که یک کابینه از دولت تشکیل بدهند ولی یادمان نرفته است، در بحث تقسیم استان خراسان بزرگ، شهرهای بزرگی وجود داشت که مُحِق‌تر از بجنورد و حتی بیرجند بودند لکن حضور معاون وزیر کشور که بومی بجنورد بود گزینه آخر را تبدیل به اولویت اول کرد! حال پس از این همه سال، سبزوار همچنان در قعر توسعه‌نیافتگی است و برای اینکه نمیرد هر روز می‌میرد از بس جان ندارد.

آقایان همشهری دارای مسئولیت ملی! از سخن تلخ اما حق، برزخ نشوید سبزوار به گردن همۀ ما حق دارد اما بر شما بیشتر. 

نظرت را بنویس
comments

کوشکی

سبزوار یکی از معدود شهرهای ایران است که شاید در نگاه اول به واسطه ااب وهوای کویری که دارد موقعیت مهمی نداشته باشد ولی وقتی به پیشینه وگذشته این شهر نظری اجمالی داشته باشیم و تاریخ این منطقه که بیش از هفت هزار سال زندگی و زیست مستمر برخوردار بودند نگاه و نظرمان متفاوت با آن چه می شنویم و یا شاید در نظر اول گمان برده ایم شود خاصه آنکه متوجه شویم که در بسیاری از وقایع و حوتدث تاریخی ایران بخصوص آنچه به نقش وحدت ملی و هویت ایرانی ما بر می گردد این سبزواریها بودند که اگر اولین ها نبودند ولی بسیار تاثیر گذار بودند
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما