مصاحبه با رضا قدیریان(2)

با همدلی و کار تیمی می توان رسانه های محلی را به سوددهی اقتصادی رساند

(قسمت دوم)

برای مطالعه قسمت اول مصاحبه رضا قدیریان هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.

 

-در حوزه هاي مختلف ماخبرنگار خاص نداريم یا کم داریم.

 يکي از مسائلي که الان در سبزوار واقعا ديده مي شود این است که یک خبرنگار درهمه حوزه ها از جمله سياسي ، اجتماعي، فرهنگي ،ورزشي و ... کار مي کند.

البته منظور من اين  نيست که يک خبرنگار فقط صرف یک حوزه خاص کار کند. اما بالاخره آن طور خبرنگاران متمايز هم نداريم که مثلا بگويند فلان  فرد در حوزه سياسي بيشتر کار مي کند نسبت به رسانه هاي ديگر یعنی کار ویژه و پیگیرانه. همچنین در حوزه های دیگری نظیر ورزش، سياست، هنر بیشتر کارکند و اطلاعات تخصصي بيشتري داشته باشد. مثلا تخصصش در سياسي نوشتن يا در ورزشي نوشتن است و ... اکثر خبرنگاران سبزوار در همه حوزه هاکار مي کنند.

 

  • این مشکلی است که احتمالا تقصیر خود خبرنگاران نیست بلکه شاید به خاطر اين است که در واقع تخصصی کار کردن جوابگو نيست در فضاي سبزوار.

-خوب بله.یکی از دلایلش هم این است که خبرهاي يک حوزه آنقدر نيست که يک نفر تخصصي  کار کند زیرا به همين شکل کنونی هم از لحاظ مالي بچه ها ي خبر ساپورت نمي شوند چه برسد که بخواهند به صورت تخصصی بیشتر روی یک حوزه کار کنند. اما مي دانيد من مي گويم خود خبرنگارها هم دوست ندارند که در يک حوزه فقط کار کنند.

مورد دیگری هم که می خواهم بیان کنم این است که واقعا خبرنگاران سبزوار بايد بروند به سمت کلاس هاي روز. الان  در دنيا خبرهاست که خيلي از اتفاقات مهم را رقم مي زند.

 

  • يعني خبرنگارها الان ديگر صرفاً خبر دهنده از يک رويداد نيستند بلکه خودشان به وجود آورنده بعضي جريان  ها هستند؟

- بله و خبرنگاران سبزوار هم بايد بروند به سمت و سوي متدهاي جديد.الان  در خبر يک موقع هايي مي گفتند حتما خبري  که مي نويسي ليد و سوتيتر و ... چه طوري باشد. اما الان ديگر سردبيرها، مي گويند کلا اين روش ها قديمي شده است.  مثلايکي از همکاران اخيرا يک کلاس خبر رفته بود تهران و مي گفت دبيري که به کلاسشان آمده ديگر اکثر قالب  هاي گذشته مثل هرم واروونه را قبول نداشته. رسانه هاي حرفه اي ديگر قالب هاي جديدي را توصيه مي کنند.همچنین یک موضوع مهم دیگر این است که گزارش نويسي ما در سبزوار خيلي ضعيف است  و خبرنگاران سبزوار باید روی تهیه گزارش های جذاب ومفید بیشتر کارکنند.

 

  • به نظر شما چرا در سبزوار خبرنگارها آن اتحاد لازم را ندارند و انجمن صنفي قدرتمندي وجود ندارد تا تاثيرش را اینجور مواقع بينند؟ البته هست ولي آن طور که انتظار مي رود نيست؟

- انجمن صنفي يا تشکل  هاي خبرنگاري را همه بايد بخواهند. نه فقط چند نفر خاص.
در مشهد برای خانه مطبوعات استان پس از سال ها بلاتکليفي بالاخره آمدند دور هم جمع شدند هيئت مديره را مشخص کردند و دارند عضو گيري مي کنند. درخانه مطبوعات استان اسم هاي خيلي بزرگي هست.همه بايد بخواهند و البته به رأي اکثريت ولو نصف بعلاوه  يک بايد احترام  گذاشته شود. البته این را هم باید در نظر بگیریم که وقتي خبرنگاران از تشکلشان هيچ چيز نديدند چه فرقي مي کند برايشان  که عضو يک تشکل باشند يا نباشند؟

 

  • خوب آقای قدیریان لطفا کمی هم ازخودتان بگویید. ما معمولا در ابتدای مصاحبه اطلاعات شخصی افراد رامی گیریم اما شما آن قدر دغدغه داشتید که از همان ابتدا بحث را با مسائل مربوط به جامعه خبر سبزوار شروع کردید. اما حالا کمی هم به حوزه فعالیت های شخصی خودتان بپردازیم:

- چه لزومی دارد؟ فکر نمی کنم چندان مهم باشد. ازاین قسمت بگذریم.

 

  • نه حتما مهم است. به هرحال شما به عنوان یکی از فعالان رسانه ای سبزوار و کسی که بسیاری از اخبار، تحلیل ها و گزارش های شهرستان در سال های اخیر از کانال شما و رسانه هایی که کار می کرده اید در اختیار مردم قرار گرفته است، حتما برای مردم مهم است که بیشتر شما را بشناسند.

- پس بنویسید قديريان  یکی از خبرنگاران سبزوار که سال هاي اول دهه چهارم عمرش را تازه شروع کرده و فراز و فرودهاي زيادي داشته است.خبرنگاري  که ناملايمتي های زیادی ديده و برخي از اولين کارها را در حوزه رسانه ای سبزوار انجام است.

 

  • لطفا بعضی از آن اولین کارها را مثال بزنید.

-  مثلا اولين نشريه تمام رنگي سبزوار را در زمانی که با نشریه فرهنگ کار می کردم منتشر کردم. آرشيو عکسي را که در سبزوار دارم فکر نمي کنم کسي به اندازه من چنين عکس هايي داشته باشد.اولين سايت واقعا خبري ، توليدي و تحلیلی را که واقعا رويش به شکل گروهی کار مي کردیم با نام سبزوارآنلاین راه اندازی کردیم که بعد از آن خيلي ها هم آمدند کار کردن و ...

 

  • البته فکر مي کنم سبزوارنيوز باز قبل از سبزوارآنلاین بود، درست است؟

- نه، ببینید من سابقه را نمي گويم . بله سبزوارنیوز قبل از سبزوارآنلاین بود ولی از لحاظ کاري سبزوارآنلاین اولين سايتي  بود که توليدي - تحليلي کار کرد. یعنی بیشتر از آن که پایگاه خبری باشد ، تحلیلی بود.

تازه از لحاظ خبری هم که نگاه کنید، خبر داريم  تا خبر. يک خبر  هست خبرنگار در جلسه مي نشيند و مسئول هرچه دلش مي خواهد مي گويد و آن خبرنگار هم مي نويسد و مي رود در سايت ها منتشر می کند، اما يک وقت ديگر هم هست طرف  مي رود دنبال . با دو سه نفر مصاحبه مي کند و عمق ماجرا را کشف می کند. ما آن زمان بيشتر به سمت توليد مي رفتيم.

ضمنا يک جنبه ديگر اولین بودن ها، در زمينه انتشار کاريکاتورها بود. مثلا کاريکاتورهايي  که آن زمان برای اولین بار در فضای رسانه ای سبزوار طراحی شد و منتشر کردیم و بعضی ها از جمله آقاي تعصبي واکنش نشان داد و از ما انتقاد کرد همچنین کاريکاتوري  که از فرماندار زديم و از ديگران ...

علاوه برآن در نشریه فرهنگ ستونی به نام «شنیده ها» را راه اندازی کردیم که خبرهايي که مي زديم [ازمنابع معتبر] بعضی ها خیلی از دستمان ناراحت مي شدند وانتقاد مي کردند اما با ادامه این روند کم کم ظرفيت ها افزايش  يافت. از جمله مواردی که در ستون شنیده ها زیاد کار می کردیم و سر و صدا می کرد درباره رفتن ها و آمدن هاي مديران بود که مثلا چه کسي مي خواهد برود چه کسي مي خواهد بيايد و آن زمان یادم هست، این قسمت طرفداران زیادی هم پیدا کرده بود بین مخاطبان نشریه و بعضی ها جوک درست می کردند برایش.

یک کار دیگری هم که انجام دادیم پرداختن به شخصیت های زنده و موفق سبزوار بود. افرادی نظیر علی دیواندری، کاظم ملایی و همچنین آداب و رسوم سبزوار که تا آن زمان چندان رویش کار نشده بود.

همچنین یکی دیگر ازکارهایی که باید اشاره کنم این است که ما در نشریات فرهنگ و جام جم که همان زمان چاپ مي کرديم، تعداد قابل توجهی هم ويژه نامه زديم. مثلا ويژه نامه براي روز کامپيوتر، رحلت حضرت امام، دانشگاه علوم پزشکي، و ويژه نامه هاي مناسبتي فراوان دیگر... که تقریبا اکثر محتوای آن ها نیز در تحریریه خودمان تولید می شد، اما الان بعضي از خبرنگاران ما عکس و خبر يک جاي ديگر را بر مي  دارند و در رسانه شان کار مي کنند، بعد فاکتور مي برند از ادارات پول مي گيرند. متاسفانه ادارات هم پول مي دهند و بعضاً پول های میلیونی هم می دهند.

 

  • چرا آن زمان می توانستید این همه فعال باشید؟

-خوب این نتیجه کار تیمی بود. ما واقعا تیمی کار می کردیم. ضمنا اين را هم بگويم که آن زمان آقاي رضوي [رئیس وقت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی] خيلي حمايت مي کرد.

 

  • اولين سال ورودتان به عرصه خبرنگاری و اولين نشريه اي که کار کرديد؟

- اولين کاري  که انجام دادم با روزنامه رسالت بود. و  کسي هم که مرا تشويق کرد دبير خبر شهرستان هاي روزنامه رسالت بود در آن زمان آقاي کربلايي این مسئولیت را برعهده داشت که ان شاالله هر کجا هست، خدایا به سلامت دارش..

 

  • چه طوري اقاي کربلايي شما را پيدا کرد؟

- حس کنجکاوي که خودم داشتم در بحث خبر وکسي بودم که خيلي روزنامه مي خريدم و به اخبار علاقه داشتم مخصوصا اخبار شهرم.

 

  • خوب نقطه  آشناييتان با آقاي کربلايي از کجا بود؟

- من خودم رفتم پيش آقاي کربلايي در تهران

 

  • یعنی خودتان کلا قبل از اينکه کسي راهنماييتان کند دوست داشتيد درحوزه خبري فعاليت کنيد ودنبال گشتيد يک رسانه اي را مثلا رسالت را انتخاب کرديد و رفتيد پيش دبيرش در تهران؟

- بله.

 

  • چرا از بين آن همه روزنامه که وجود داشتند -البته نمي دانم آن زمان چند مورد بوده اند - امابه هرحال زياد بوده اند، چرا از بين آن همه رفتيد سراغ رسالت؟

- دليل خاصي نداشت که بگویم علاقه خاصی به رسالت داشته ام. اما آن زمان رسانه هاي معروف اينجا نماينده داشتند. مثلا خراسان دست آقاي مهرنيا بود، جام جم را آقای قرباني کار می کرد، نمایندگی اطلاعات در اختیار آقای محتشم بود، آقای هادی نجاتی کیهان را گرفته بود، مسئول روزنامه قدس هم در سبزوار آقای جعفری بود بنابراین من هم به سمت رسالت رفتم که هنوز در سبزوار کسی آن را نگرفته بود.

 

  • آن زمان سايت ها هم نبودند؟

- نه . حتي خبرگزاري ها هم مثل الان به اين گستردگي و داغي نبودند.

 

  • چه سالي بود تقریبا؟

- دقیق یادم نیست. اما حکمش را دارم گمان کنم اوايل دهه 80 بود. یعنی من قبل از افتتاح دفتر خبر کارم را شروع کرده بودم. حتی خبر افتتاح دفتر خبر در سبزوار را خودم در رسالت کار کردم. که مرحوم کردان آمد براي افتتاحش . آن زمان آقاي سيدآبادي نماينده بود.آقاي صفادوست خيلي پيگيري مي کرد. اولین دفترشان در فلکه آل احمد بود.

 

  • با کدام رسانه ها کار کرده اید تا به حال؟

- رسالت، جام جم، سبزوارآنلاين، خبرگزاري مهر ، نشريه فرهنگ سبزوار

 

  • در اين سال ها که کار کرديد آیا خبرهایی بوده که بيشتر به دلتان نشسته يا برعکس ناراحتتان کرده باشد؟

- من در نوشتن خبر بيشتر دوست دارم خبر توليدي کار کنم، گزارش کار کنم. بيشتر دوست دارم چيزي بنويسم که مشکلات مردم را به گوش مسئولين برسانم.و وقتی این اتفاق می افتد حس خوشایندی پیدا می کنم. خبرهايي  که به نتيجه رسيده باشد خوشبختانه خيلي زياد است.

مثلا زماني  که فرهنگ سبزوار را کار مي کرديم وضعیت چهارراه رضوي به خاطر توقف تعداد زیادی از گاری های میوه و سبزی افتضاح بود. آن زمان آقای عیدی شهردار بود و ما يک مرتبه کاريکاتوری کشيديم که بعد دیدیم ظرف چند روز به وضعیت آنجا رسیدگی کردند.

يکي از خبرهايي که واقعا ناراحتم  کرد خبر تصادف در جاده روداب بود که يک بونکر سيمان با يک خانواده عروس يا داماد که براي جشن عروسي آمده بودند دنبال عروس برخورد کرده بود و چند نفر کشته شدند و عروسي اي که به عزا ختم شد و خبري بود که واقعا تا مدت ها ناراحت بودم. البته من خبرهای حوادث را زیاد کار نمی کنم.اما این یکی واقعا ناراحت کننده بود.

یکی دیگر از موضوعات مهمی که چند سال قبل در رسانه ها کار کردم کشتارگاه سنتی سبزوار بود که سال گذشته سرانجام نیمه صنعتی شد. آن زمان یکی از دوستانم که قصابی داشت از من خواست که گزارشی تهیه کنم که شخصا به بازدید رفتم. و دیدم اوضاع خیلی بدی داشت و به همین خاطر چند تا از عکس هایی که شاید در حالت عادی چاپش در رسانه جایز نباشد را ما چاپ کردیم که واقعا اسف بار بودن وضعیت را هم مردم ببینید هم مسئولان.یادم می آید ان زمان گفتند این مطلب شاید باعث شود مردم دیگر از سبزوارگوشت نخرند و گوشت مورد نیازشان را از شهرستان های اطراف تهیه کنند و همان گزارش باعث شد که دو تا میزگرد تشکیل شود و خیلی جالب بود برایم که در آن میزگرد شهردار، معاون فرماندار ، رئیس اداره بهداشت، رئیس دامپزشکی و همچنین اعضایی از شورای شهر آمدند و موضوع کشتارگاه از آن زمان به دغدغه ای مهم تبدیل شد و یک سری مسائل را مسئولان انجام دادند.

همچنین از خبرهای تأثیرگذار که با استقبال مواجه شد دراین اواخر گزارش سفر آقاي جنتي وزیر فرهنگ به سبزوار که دکتر جنتی خاطره ای را در باره دکتر شريعتي و دفن پيکرشان در سوريه نقل کردند و همچنین خاطرات آقاي باغاني [نماینده سابق سبزوار در مجلس] بود که وقتی اين ها را در خبرگزاری مهر کار کردم اکثر رسانه هاي کشور به نقل از مهر منتشر کردند و اکثر روزنامه ها هم تا یکی دو روز بعد به انتشار آن پرداختند.همچنین یک خبر هم به عنوان تیتر اول روزنامه جام جم کشوری داشتم. درباره آهو های شیراحمد بود که آن هم خیلی سر و صدا کرد.

 

  • این خبر که در صفحه اول روزنامه کشوری جام جم منتشر شده است را دقیقا خاطرتان هست چه تیتری داشت؟

بله . اگر اشتباه نکنم بود تلف شدن هزار رأس آهو در حومه سبزوار

مرگ يکهزار آهو در حومه سبزوار(کلیک کنید)

ضمنا تیراژ آن شماره جام جم به 400 هزار رسید. درست یادم هست آن خبر که منتشر شد، صبح ساعت 7:30 اولين زنگي که به تلفنم زدند از سازمان محيط زيست استان و بلافاصله از سازمان محیط زیست کشور بود. سردبير جام جم هم زنگ زد و از من پرسيد آيا فايل صوتي اش را داري؟  زیرا عده اي گفتند اين خبر دروغ است و چه طور همچين آماري امکان دارد؟

 

  • منبع خبرتان چه کسی بود؟

- آقای خانی رئیس وقت اداره محیط زیست سبزوار. يک خبر خيلي پرحاشيه و دنباله داری شد . اين البته خبر نبود گزارش بود درباره اينکه به منطقه شيراحمد نمي رسند و علوفه کافی به آهو ها نمي دادند و آهوها برای پیدا کردن غذا به بیرون از محدوده حفاظت شده  می رفتند و همین باعث می شد که شکار شوند. با اهالي منطقه هم صحبت شده بود. الان جزئياتش را دقيق يادم نيست. در سبزوار انلاين هم که کار مي کرديم خيلي خبرها بود که زنگ  مي زدند و تهديد مي کردند و مي گفتند برداريد.

 

  • تا حالا شده خبري را حذف کنید از روي سبزوارآنلاين؟

- نه . نشده است. همان اول که مي خواهيم خبري را بگذاريم به اندازه  کافي دقت مي کنيم اما بعدا ديگر برنمي داريم.

 

  • وضعيت سياسي کاري در رسانه هاي سبزوار و خبرنگاران چه طور است؟ آيا آلوده شدن به بازي هاي قدرت و سياست در بين خبرنگاران شهرستان مشاهده می شود؟

خوب الان صاحبان قدرت و ثروت در سبزوار همه داراي رسانه اند مثل قدیم هم نیست که فقط چند رسانه مکتوب وجود داشته باشد.

 

  • به نظر شما اين بد است یا خوب؟ اينکه صاحبان قدرت و ثروت توجهشان به اين حيطه جلب شده که خبر، خبرنگار و رسانه مهم است و بايد به سمتش بيايند؟

- قطعا به اين نتيجه رسيده اند. تمام مسئولان و نه فقط در سبزوار. عرض کردم الان ديگر عصر عصر ارتباطات و خبر است. خبر ديگر در مناسبت هاي کشورها و مناطق  دنيا حرف های زیادی براي گفتن دارد. مثلا اخيرا در همين مذاکرات هسته ای که در وين انجام شد، ديديد که چه قدر خبرنگاران واصحاب رسانه نقش پررنگي داشتند و بيشتر از افرادي که دور ميز مذاکره نشسته بودند خبرنگارها بيرون فعاليت مي کردند و هر کسي با خبرسازيش شايد مي توانست طرف هاي ميز مذاکره را به واکنش مجبور کند. مثلا بارها آقاي ظريف  يا خانم موگريني ياکري يا ... مجبور مي شدند بيايند واکنش نشان بدهند.

البته خود رهبري هم تأکيد کرده اند که دولت ها بايد خدماتي که ارائه مي دهند را به مردم گزارش دهند تا مردم بدانند و رسانه يکي از موثرترين روش هايي بود که مسئولين مي توانستند بيايند اين کار را انجام دهند و جامه عمل بپوشانند به بيانات رهبري. در سبزوار هم مانند کل کشور فضا بهتر شده اما حرفه اي نيست. يعني برخورد خبرنگارها با مديران يا مديران با رسانه ها هنوز باید پخته تر شود. بعضي از ادارات هم که ديگر گزينشي با رسانه ها ارتباط برقرار مي کنند!

 

  • آقاي قديريان شما که اول کارتان را با رسانه هاي مکتوب کاغذی شروع کردید و بعد به رسانه های اینترنتی هم وارد شدید، چه تفاوت هایی بین این دو می بینید و کدام را موثر تر می دانید؟

- هيچ تأثيرگذاري اي به خبر نشریات مکتوب [کاغذی] نمي رسد. اگر اين چنین نبود روزنامه هاي ژاپن هنوز با بيش از يک و نيم ميليون تيراز منتشر نمي شدند و در بعضی مواقع با هلي کوپتر توزيع نمي شد.

همین الان در کشور خودمان هم روزنامه هايي داريم چه منطقه اي و چه کشوري که هزينه هاي گزافي را براي حمل روزنامه دارند مي دهند تا به موقع به دست مخاطبانشان برسد ، چون بازخوردش را می بینند و اگر بازخورد نداشته باشد مطمئناً ادامه نمی دهند.

 

  • ولي الان  مي گويند در آمريکا بعضی ازنشريات با سابقه چند ده ساله انتشار کاغذيشان را پایان داده و صرفا به صورت آنلاین منتشر می شوند.

- به هرحال در ا یران هنوز به نظر من تأثیرگذاری نشریات کاغذی بیشتر است. شما اگر يک ويژه نامه روي  ميز دفترتان باشد و تا يک ماه ديگر همانجا باقی بماند هر کس بيايد بنشيند اين رامي بيند و مي خواند.

 

  • ولي سايت ها هم مطالب همیشه در آرشيوشان مي ماند هر کس در گوگل جستجو کند می تواند پیدا کند. من خودم گاهي وقت ها بعضی خبرهاي  قديمي  سبزوارآنلاين را در جستجو ها پيدا مي کنم.

- رسانه هاي مکتوب  هم آرشيو مجازي دارند. همه شان الان  دارند. اما در ایران هنوز به رسانه هاي مجازی يک قشر خاصي دسترسي دارند  ولی نشریات کاغذی بیشتر در دسترس عموم مردم است و مخاطبان شناخته شده ای دارید. مثلا شما آیا مي توانيد بگوييد چند در صد ازمردم سبزوار دسترسي به اينترنت پرسرعت دارند و از سايت ها استفاده مي کنند؟اما من الان  در رسانه هاي مکتوب سبزوار مي توانم به شما آمار بدهم که چند در صد تحصيلات عاليه دارند، چند در صد اداري و مغازه دار و ... هستند.

يعني  در روزنامه ها مخاطبان خاص نيستند.، اما در رسانه های مجازي مخاطبان خاصند. مردمي که سواد کمتري دارند يا به تکنولوژي دسترسي ندارند نمی توانيم  بگوييم جزء مخاطبان رسانه هاي مجازي هستند.

البته روزنامه ها هم حالا ديگر به سمت خبرهاي آني نمي روند و بیشتر رویکردشان به سمت تحليل و گزارش است. ولي ما متأسفانه در سبزوار در نشریات کاغذیمان اين راکم داريم چون خبرنگارانمان کلا بيشتر خبرهاي پوششي را کار مي کنند.

 

  • اینطور که شنیده ایم شما در یک دوره اي در فعالیت هایتان داشتید به مرزي مي رسیدید که يک  رسانه محلي بتواند اقتصادي  و درآمد زا باشد. اين واقعيت دارد؟

- بله. همين  الان  هم مي شود  به این مرحله رسید.

 

  • خوب شما تجربه  خودتان چه طور بود که مي توانستيد؟

- گروهي  کار کرديم. دنبال کار نو بوديم. به سليقه مخاطب احترام  مي گذاشتيم.اما متاسفانه الان  همه چيز شده پول. يعني عکس مي زنند پول مي گيرند. خبر را کپي مي کنند ازجاي ديگر و در رسانه شان چاپ مي کنند بعد مي روند از همان پول مي گيرند.نشریات کاغذیمان بيشتر به آگهي نامه شبيه است تا نشریه و یکی ازعلت هایی هم که شاید چندماه است من در رسانه های مکتوب کم کار تر شده ام همین است که یا باید مثل بقیه باشیم و آگهی نامه بدهیم بیرون یا اینکه به این اعتقاد خود پایبند بمانم که مردم سبزوارلایق بهترین ها هستند و محصولی را تولید کنم که لایق این مردم باشد.

 

  • سختی های اول کارتان چه چیزهایی بود؟

- آن زمان امکانات نبود. مثلا اکثر جاها دستگاه فکس نبود. من البته همان سال اول خودم رفتم 40 هزارتومن دادم یک دستگاه فکس گرفتم و هنوز هم بعد از این همه سال، همان را استفاده می کنم.

آن زمان باید برای ضبط صوت ها، نوارکاست می گرفتیم، باطری می گرفتیم خلاصه امکانات امروزی نبود .

الآن ولی همین اینترنت خیلی کمک می کند. یک چیز خوب الان این است که فضای رقابت به وجود آمده است. اما متاسفانه این رقابت گاهی اوقات به دشمنی و زیرآب زنی برخی خبرنگاران و رسانه ها در شهرستان تبدیل شده است. معتقدم که سبزوار واقعا در این حوزه پتانسیل های خیلی خوبی داریم، نیروی انسانی خوبی داریم، به اندازه ای که سبزوار می تواند روزنامه داشته باشد به شرط اینکه کسانی که در این حوزه کارمی کنند منیت ها را بگذارند کنار همدیگر را قبول داشته باشند و بتوانند زیر یک چتر کار کنند.

 

  • راست است که شما بداخلاقید؟ یعنی زودعصبانی می شوید؟

- نه . من در کار جدی هستم.

 

  • یعنی دعوا نمی کنید نیروهایتان را؟

- خوب ببینید من مثلا می گویم آقا یا خانم فلانی شما این گزارش را بگیرید و تا فلان موقع تحویل دهید و اوهم قبول می کند، حالا اگر تاریخ موعود برسد و کار آنجام نشده باشد، شما باشید چه کار می کنید؟

 

  • الان وقتی به آرشیوهایتان نگاه می کنید چه حسی دارید؟

- واقعا وقتی به آرشیو ها نگاه می کنم ...

[قدیریان در این لحظه به سکوتی نسبتاً طولانی فرو رفت که باعث شد همکار دیگرمان – مرتضی بیدخوری خبرنگار بصیرسبزوار- که درمحل مصاحبه حضور داشت به صورت مزاح بگوید: (حس آدمی را دارد که به آرشیو نگاه می کند) و سپس خنده سه نفره ...]

قدیریان سپس اینچنین ادامه می دهد :

 وقتی به آرشیوهایم نگاه می کنم حس خوبی دارم و می بینیم که واقعا می توانیم در سبزوار کارهای مهمی انجام دهیم. زیرا آن زمان دیگر به یک حدی رسیدیم که قبولمان داشتند. الان هم اگر بخواهیم و کسانی که دارند کار می کنند اگر واقعا مثل یک تیم درکنار هم باشند، خیلی کارها می شود کرد،خواستن توانستن است.

یکی از کارهایی که هنوز خیلی مواقع دوست دارم انجام دهم،  مصاحبه با بعضی افراد درباره بعضی موضوعات مهم است که تا به حال محقق نشده اما می دانم که مردم خیلی برایشان مهم است.

 

  • ممکن است اشاره کنید؟

- اگر بگویم که فردا شما پیگیری می کنید. [خنده] ولی خیلی حوزه ها هست.

 

  • حرف پایانی؟

- از همه کسانی که تا امروز با آن ها کار کرده ام یعنی افتخار همکاری را داشته ام، چه در گذشته و چه در حال قدردانی می کنم به خصوص تشکر می کنم از همه پیشکسوت های خبر که بعضی مواقع از راهنمایی هایشان استفاده کرده ام.

 

گالری تصاویر(کلیک کنید)

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

رضا نامنی: موفقیت های دفتر خبر صدا وسیمای سبزوار در نتیجه وجود هم افزایی مثبت میان خبرنگاران شهرستان است

نظرت را بنویس
comments

اقای قدیریان مدرک .......

سلام ،خسته نباشید ،پیشنهاد می شود با تعدادی از مدیران مسوول نشریات محلی هم مصاحبه کنید و مشکلات آنها را به سمع و نظر مسوولان برسانید زیرا آنها هم یقینا مشکلاتی دارند. مدیران مسوولان نشریات محلی معمولا افراد با سواد و با تخصصی هستند که بنا به دلایلی ممکن است نشریات آنها به طور منظم چاپ نشود و یا مجبور باشند افراد کم تجربه ای را برای همکاری جذب کنند. یک آشنا
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما