مصاحبه با رضا قدیریان(1)

خبرنگار اگر منتقد نباشد، مانند جنگجویی است که سلاح ندارد

(قسمت اول)

رضا قدیریان نامی آشنا در عرصه رسانه ای سبزوار است خبرنگاری که در بعضی زمینه ها جزء اولین های دیار سربداران بوده است.

انتشار اولین نشریه تمام رنگی غرب خراسان در زمانی که سردبیر نشریه فرهنگ سبزوار بود، راه اندازی وبسایت سبزوارآنلاین به عنوان اولین وبسایت خبری سبزوارکه در عمل رویکرد تحلیلی واقعی به مسائل دیار سربداران داشت، انتشار اولین کاریکاتورها از مسئولان وقت شهرستان در یک نشریه یاسایت پرمخاطب محلی که بعد ها باعث افزایش ظرفیت های مسئولان شد، جمع آوری آرشیوی بزرگ و متعدد از عکس های خبری سبزوار، تهیه بعضی گزارش ها از سوژه های جنجالی که منجر به واکنش های سریع و فراوان مسئولان و اصلاح برخی روندهای اشتباه شده است و ... همه این موارد، بعضی موفقیت هایی است که وی در حدود 10 سال فعالیت رسانه ایش به دست آورده است.

 قدیریان از معدود خبرنگاران جوانی است که اوایل دهه 80 در سبزوار وارد عرصه کار رسانه ای شد و تا امروز همچنان حضورش استمرار دارد.  او در اعلام مواضع در یادداشت های تحلیلی و انتقادی و پرسیدن سئوال و به چالش کشیدن مسئولان در حین مصاحبه های حضوری صراحت و شجاعتی ستودنی دارد و همین ویژگی هم باعث شده تا کنون بارها از سوی عده ای به انواع شکل ها مورد تهدید یا برخوردهای خصمانه قرار بگیرد.

با این حال کسانی که با دست اندرکاران خبری دیار سربداران آشنا باشند می دانند که نمی توانند روحیه انتقادی و یا به عبارتی لحن اعتراضی را از قدیریان بگیرند. خودش می گوید خبرنگاری که انتقاد نکند مانند جنگجویی است که اسلحه ندارد.

همه این ویژگی ها و البته حضور نسبتاً مستمر و طولانی مدتش در عرصه خبر سبزوار باعث شده است قدیریان حرفه های زیادی برای گفتن داشته باشد و سوژه مناسبی برای خبرنگار اسرارنامه باشد تا مرداد امسال به بهانه روز خبرنگار به سراغ وی برود تا مصاحبه کاملی با او داشته باشد.

هنگامی که یکی از ظهرهای گرم مردادماه بالاخره بعد از چند روز پیگیری دعوت خبرنگار اسرارنامه می پذیرد و به محل دفتر می آید، اکثر سئوالات اولیه اسرارنامه را درباره خودش و بیوگرافی شخصیش بی جواب می گذارد و یک راست می رود به سراغ بیان مشکلاتی که عرصه خبر سبزوار دارد وگلایه هایش را از متولیان امور فرهنگی دیار سربداران با همان لحن اعتراضی مخصوص خودش مطرح می کند.

مدیریت مصاحبه تقریبا از همان اول به خودش سپرده می شود  که کاملا جدی است و آمده تا به نحوی کاربردی تمام مشکلاتی را که این سال ها در عرصه خبر سبزوار دیده و هرجا فرصتی پیش آمده بیان کرده است، مجدداً بیان کند و به گوش مسئولان برساند.

در اواسط بحث از آنجایی که مصاحبه طول می کشد، به زمان قراری می رسیم که قدیریان از قبل برای یک کار شخصی با مرتضی بیدخوری خبرنگار بصیر سبزوار داشته و برای اینکه بدقولی نکند، از بیدخوری دعوت می کند تا به محل دفتر اسرارنامه بیاید و در آنجا یکدیگر را ببینند.

وقتی جمع دو نفره به سه نفره تغییر می کند بحث ها کمی صمیمانه تر می شود و حالت گفتگوی سه همکار را پیدا می کند و لابه لای حرف های جدی و انتقادی قدیریان گاهی خنده و شوخی دوستانه نیز راه پیدا می کند.

به هرحال هرچند روال معمول مصاحبه های اسرارنامه با شخصیت های مختلف از بیان بیوگرافی و مسائل شخصی مربوط به خودشان شروع می شده و سرانجام به امور حرفه ای و سوژه های اصلی مصاحبه می رسیده است، اما این بار به احترام روندی که خود قدیریان برای مصاحبه انتخاب کرد، اسرارنامه نیز به همان ترتیب این مصاحبه را پیاده سازی می کند و البته از آنجایی که حجم مصاحبه طولانی است، این مطلب در دو قسمت در بخش چای داغ اسرارنامه منتشر خواهد شد.

در ادامه قسمت اول مصاحبه رضا قدیریان با اسرارنامه را مطالعه خواهید کرد که خودش آن را از لزوم حرفه ای شدن اصحاب رسانه دیار سربداران در فعالیت های خبریشان آغاز کرد:

 

- فکر می کنم بهتر است از اینجا شروع کنیم که بایدحرفه ای شویم. روز خبرنگار بهانه خوبي است تا اين صحبت ها گفته شود. هرچند شايد سال هاي گذشته هم دوستان و همکاران ما عنوان کرده باشند اما من احساسم اين است که سبزواري که همیشه داعيه استان شدن دارد و ما خبرنگاران که هميشه از اين شهر به  عنوان دومين شهر استان ياد مي کنيم در صنف خبرنگاران در حال حاضر خيلي کم مي بينیم که در اين حد باشيم. هم رسانه هايمان ، هم خبرنگارانمان

البته من به همه همکارانم احترام مي گذارم چه همکاران خانم چه همکاران آقا چه پيشکسوت ها چه کساني که جديدا وارد عرصه خبر شده اند. اما فکر مي کنم در سبزوار در بحث خبر افراد یا صرفا از روي علاقه مي آيند يا از روي بيکاري. هيچ گونه فيلتري هم نداريم. يعني ما يک مرجعي نداريم که کسی که می آید و مي گويد من خبرنگارم حداقل يک خبر بتواند بنويسد. يک تيتر درست بتواند بزند و بداند اصلا تیتر چيست؟ يعني الفباي اوليه خبرنگاري را ياد داشته باشد. يک مدرک اوليه داشته باشد. نه صرفا اينکه بگوييم مدرک آکادميک بياورد. نه منظورم این نیست. من شخصا خودم تجربي اين کار را دوست داشتم و واردش شدم هر موقع هم بنا به  حوادث واتفاقاتي که افتاده کمی فاصله گرفته ام باز دوباره برگشته ام چون واقعا علاقه دارم.

تازه همان فاصله گرفتن هاي ما هم علت دارد. مثلا اتفاقي که براي من افتاد که مرا چاقو زدند. انتظار حمایت داشتم از مسئولان که نيامدند، از انجمن خبرنگاران که نيامدند از خود خبرنگاران انتظار داشتم که جز عده معدودی، بقیه نيامدند.

متاسفانه بعضي از ماها به هر طرف که باد مي آيد به همان سمت حرکت مي کنيم. اما به هرحال من با وجود همه مشکلات و موانعی که در این سال ها گاهی پیش پایم ایجاد شده وی می توانسته هر کس دیگری را دلسرد و برای همیشه از عرصه خبر دور کند، باز برگشته ام و دارم به کارم ادامه می دهم.

 

  • یعنی علاقه آنقدر عامل مهمی بوده برایتان که باعث شده بر همه مشکلات چشم پوشی کنید؟

- البته اينکه دارم مي گويم علاقه درست است اما علاقه تا یک زمانی جواب می دهد و بالاخره باید از جنبه های دیگر هم این کار انگیزه های لازم را برای خبرنگاران ایجاد کند. هم از لحاظ کاري هم از لحاظ معنوي ومادي.

وقتي هر حرفه ای از جمله خبرنگاری نتواند جنبه نیازهای مادی یک فرد را برطرف کند، به نظر من ديگر هرچه قدر هم که علاقه داشته باشد کم کم فاصله مي گيرد. مگر درموارد استثناء.

 الان اگر از دهه 80 بخواهيم حساب کنيم از همه کسانی که آن سال ها وارد عرصه خبر شدند، من کسي را سراغ ندارم که ثابت مانده باشد. خيلي از خبرنگاران در این چند سال گذشته ريزش داشتند. چه خانم وچه آقا. خانم فسنقري که پارسال خودتان با او مصاحبه داشتید، خانم جراحي و ...خیلی های دیگر.

يعني واقعا ريزش داشته ايم. شما الان اگر به اسامي خبرنگاران از سال هاي اول دهه 80 نگاه کنيد و ليست هايي که فرمانداري و اداره ارشاد دارند، خيلي ها الان در کار خبر نيستند و شايد در شغل هاي ديگر موفق تر هم شدند. والان هم راضي هستند که از خبرنگاري  فاصله گرفتند.اما ...

 

  • پس یعنی علت اصلي ریزش خبرنگاران را اينطور ارزيابي مي کنيد که این حرفه جوابگوی  زندگيشان از نظر مادي نیست؟

- مهمترين به نظر  من اين است، بعد از آن هم عدم حمايت ، عدم حمايت هاي لازم از خبرنگاران درهمه حوزه ها از مسئولان بگير بيا تا همکاران خودمان.

يکي از مسائلي که من مي خواهم بگويم اين است که الان بعضی شهرهای همسایه ما چندین نشریه با سابقه محلی دارند که واقعا به صورت حرفه ای کار می کنند. مثلا کاشمر چندتا دارد،  بردسکن که از ما کوچکتر است هفته نامه دارد که آقاي نوري چاپ مي کند، اسفراين، قوچان تمام همسايگان دور و بر ما را که نگاه کنيد درحوزه مکتوب نشریات با سابقه ای دارند که حداقل مرتبند، اصول اوليه را رعايت مي کنند و خوب هم از طرف مسئولان شهرهايشان ساپورت مي شوند که باقي مانده اند. اگر ساپورت نشوند مطمئن باش هر نشريه اي بسته خواهد شد

.

  • اين حمایت شدن از سوی مسئولان باعث وابستگي نشریات و خبرنگاران نمي شود؟

- ببينید من نميخواهم بگويم ادارات دولتی دائماً و صد در صد از اين ها حمايت مالی کرده اند. نه تازه اين بستگی به سياست خود آن رسانه هم دارد. اما بالاخره يک حمايت معنوي هم از جانب مسئولان هست که قبول دارند اين نشريه را. در انتشار خبر، طنز، انتقاد و ... از نشریات حمایت می کنند. ولي در سبزوار شما يک مطلب طنز مي زنيد فردا انواع و اقسام شکايت در تمام محافل به فرماندار، به شوراي تأمين، به دادگستري و ... ارسال می شود . به هرحال فعالان رسانه ای هرچه قدر هم علاقه مند باشند و جدیت و سرسختی نشان دهند اما دیگر تا یک حدی می توانند در برابر این فشارها ادامه دهند.

 

  • يعني اگر انتظار داشته باشیم که مسئولان حمايت کنند چه به صورت مادي و معنوي يک طرف، وجه ديگرش اين است که در سبزوار آن قدرگير مي دهند که اگر خود فرد رسانه اي هم علاقه داشته باشد و نيازي  به حمايت آن ها نداشته باشد اما دلسرد مي شود.

- بله . واقعا مديران سبزوار بايد ظرفيت هایشان را بالاتر ببرند و براي آن يک فکري بکنند.

چون خبرنگار اگر منتقد نباشد به نظر من مثل يک جنگجويي است که سلاح ندارد.  البته انتقادات بايد سازنده باشد. يک جوری باشد که تخريب نکند. من فقط منظورم انتقاد سازنده است. که در انتقاد سازنده هم علاوه بر اینکه خبرنگار از توهین و تهمت پرهیز می کند، در آخر گزارش يا خبرش يک راهکار هم می دهد به آن مدير ي که طرف خبرش هست.

امروز در سبزوار بیشتر خبرها پوششی است و تحلیل وگزارش و خبر تولیدی کم داریم

متأسفانه الان نمي دانم اين حرف ها را بگويم به همکارانم بر مي خورد يا نه، اما امروزه مي بينيم در سبزوار خبرها بيشتر خبرهاي پوششي است و شرح ماوقع جلساتی است که مسئولان برگزار می کنند. یعنی بعضي خبرنگاران مي شوند ملابنويس و کار توليد کم است. به مردم کمتر رسیدگی می شود. الان بيشتر به مديران مي رسند تا به مردم و مشکلات مردم.

خبرهاي ما شده خبرهاي پوششي جلساتي که اتفاق مي افتد در ارگان ها و ادارات مختلف يا يک پله هم که بخواهيم بالاتر برویم يک  مصاحبه اختصاصي  با یک مسئول انجام می شود که کلي هم پُز مي دهند که اين مصاحبه را ما به صورت  اختصاصي انجام داده ایم و رفته ايم يک سئوالي از يک مسئولي پرسيده ايم و او به ما پاسخ داده است.
در حالی که من احساسم اين است که واقعا سبزوار با توجه به پيشينه خوبی که دارد، گستردگيش و با توجه به مسائل سياسي، فرهنگی، زيست محيطي، ورزشي و ... يک منبع خبري بسیار غنی است که مي تواند به خوبي رسانه های ملي را نیز تغذيه کند. ولی علي رغم اين همه که سبزوار جاي کار دارد، متاسفانه بعضی از ما ما فقط چسبيده ايم به جلسات و نهايتاً يک مصاحبه. البته این را هم دوباره تأکید می کنم که انجام کار کیفی خوب در رسانه ها در صورتي امکان خواهد داشت که خبرنگاران و اصحاب رسانه حمايت درستی هم بشوند.

روز خوب یک خبرنگار

من احساسم اين است که روز خوب يک خبرنگار روزي است که بتواند با نوشتن خبر یا گزارش ... به رفع مشکلات مردم کمک کند. حتي يک مشکل کوچکي که اهالي يک کوچه مي آيند و مي گويند کوچه ما آسفالت ندارد اگر واقعا يک خبرنگار بتواند خبري بنويسد که کوچه اي آسفالت شود، به نظر من اين خبر خيلي موثر و مفید بوده است.

یعنی خبري که منجر به اطلاع رساني درست از مشکلات مردم به مسئولان شود و راهکارهاي مناسبي ارائه دهد که سرانجام به حل مشکل مردم بيانجامد.

یک مشکل دیگر در عرصه رسانه ای سبزوار این است که خبرهايمان دسته بندي ندارد.

 

  • يعني چه؟

- ببينيد ما الان چند رويکرد کاري مي توانيم داشته باشيم، ملي، استاني و محلي
الان رسانه هاي سبزوار به اين رويکردها کم توجهند. نمي شود گفت بي توجهند اما کم توجهند. يعني بيايند ببينند پتانسيل سبزوار در سطح ملي چيست؟ هفته ای يک گزارش ملي داشته باشند و همچنین گزارش هایی در سطح استان  يا منطقه اي که هر کدام به جای خودش اهمیت دارد و اتفاقا گزارش های در سطح محلی نیز اهمیت و تاثیرگذاری بالایی می تواند داشته باشد. یعنی من احساس مي کنم اگر خبرنگاران سبزوار به مسائل محلي بيشتر بپردازند ما هم شاهد توسعه بيشتر در شهرستان خواهيم بود و هم واقعا باري را از دوش مردم برداشته ایم. زیرا بعضی موضوعات محلی ممکن است برای مردم منطقه اهمیت زیادی داشته باشد اما وقتی برای رسانه های استانی یاکشوری می فرستیم سردبیر آن رسانه ها، این موضوعات را چندان مهم نمی داند و کار نمی کند. اما باید آن را به خاطر اهمیتی که برای مردم خودمان دارد در رسانه های محلی حتما کار کنیم.

و به نظر من الان در حوزه گزارش و تحلیل نویسی بر مسائل محلي ها در سبزوار کمبود داریم.

روحيه پرسشگري نداريم:
يکي از مشکلات جامعه خبری ما امروز اين است که واقعا روحيه پرسشگري نداريم. پيگير نيستيم . مي گويند خبرنگارها سماجت دارند و مو را از ماست می کشند. اما بعضي مديران خيلي راحت مي آيند نشست خبري مي گيرند و صحبت هايي مي کنند که با واقعيت فاصله دارد.
متاسفانه خبرنگاران ما علي رغم اين که مي دانند يا اعلام نمي کنند وعده هاي مسئولان را پیگیری نمی کنند که مثلا آقا شما يک سال قبل  گفتيد ما حتما ظرف فلان مدت فلان کار را انجام مي دهيم، پس چی شد؟
واقعا روحيه پرسشگري و سماجت را در ميان بچه هاي خبرنگار سبزوار نمي گويم اصلا وجود ندارد اما بايد بيشتر باشد.

مسئولان سبزوار با رسانه ها برخورد حرفه ای ندارند.

مسئولين ما علي رغم اينکه اکثراً مسئولان با تجربه و قابل  احترامی هستند اما با اين حوزه اگر بيگانه هم نيستند، برخورد حرفه اي ندارند. آستانه تحملشان براي خبرهاي انتقادي بايد يک مقدار بالاتر برود. یعنی فقط به فکر  چاپ کردن عکس هايشان در رسانه ها نباشند. دنبال این نباشند که فقط رسانه هاي ديداري و شنيديداري مثل تلويزوين یا رسانه های مکتوب کاغذی و اینترنتی که بيايند با آن ها  مصاحبه کنند و اظهارات آنان را منتقل نمایند بلکه تحمل نقد و تحلیل خبرنگاران را نیز داشته باشند.

مسئولان باید خبرنگاران را بشناسند.

مسئولان باید از کساني که مي آيند در اين حوزه کار مي کنند يک شناخت اوليه کسب کنند. اينطور نباشد که هر کسي که امروز اراده  می کند خبرنگار شود ديگر به قول معروف يک شبه گمان کند خبرنگار است و از فردا با يک ضبط   صوت و دوربين بشود خبرنگار. البته اينجا باید گلایه کنم از اداره ارشاد که واقعا يک بار براي هميشه باید فکری برای سامان دادن به عرصه خبری سبزوار بکنند که تا به حال موفق نشده است.

 

  • اينکه مثلا به اين راحتي مسئولين ما خبرنگاران را مي پذيرند حداقل در مرحله اوليه حالا به بعدش کار ندارم  که با بعضي ها به مشکل برخورد مي کنند اما به نوعي با اين جنبه مي توان نگاه کرد که مسئولين براي اينکه پاسخگو باشند خيلي حد ومرز قائل نمي شوند و هر کس بيايد از آن ها سئوال کند ولو اينکه خبرنگار هم نباشد و يکي از مردم عادی باشد با او همکاري مي کنند؟

- نخیر.من اين را قبول ندارم مي دانيد چرا؟ چون مديران سبزوار در بحث خبرهاي انتقادي اصلا آن طور که بايد و شايد با خبرنگاران همکاري ندارند و فقط موقع ارائه گزارش عملکرد همکاري مي کنند
يک مدير وقتي مي خواهد گزارش عملکرد بدهد برخوردي که با رسانه دارد ارتباطي که  برقرار مي کند هيچ وقت آن را در مصاحبه های انتقادي که خبرنگاران دنبالش هستند، ندارد و برخوردشان بسیار فرق می کند.

اتفاقا در همین زمینه، مسئولان ما گاهی اوقات گله دارند که بعضي خبرنگارها حتي نمي دانند که یک مسئول دقیقا چه می گوید؟
مثلا نمي دانند فرق بین اعتبار تخصيص داده شده با اعتبار جذب شده چیست و این ها را گاهی به جای هم به کار می برند و نمونه های دیگری شبیه این که ممکن است اظهارات و اطلاعاتی را که مسئولان ارائه می دهند را نادرست منتقل کند . ولی این ایرادی است که به خود مسئولان هم بر می گردد که همان اول خبرنگاران را شناسایی نمی کنند و با هر کسی که با این عنوان به سراغشان می رود مصاحبه می کنند یا در نشست ها گزارش می دهند. حالا وقتي يک خبرنگار اينقدر بيگانه است با کار خبر اگر یک مسئول دوست داشته باشد که وقتي نشست خبري مي گذارد به جاي 20 خبرنگار 50 نفر نشسته باشند دور میز، سودی به حالش ندارد چون اگر خبرش را واروونه گزارش بدهند باز فردا خودش به مشکل بر مي خورد.
پس يکي از مشکلات ما اين است که مديران بايد خبرنگاران را بشناسند. حداقل بدانند خبرنگارالفبای اوليه خبرنوشتن را می داند که صحبت هاي اين مسئول را آنطور که می گوید، منعکس کند. اما اخيرا داشته ايم بعضي ازمديران نسبت به انتشار اشتباه صحبت هاي يک مدير گله مند بوده اند.
با این حال مديرانمان حتي يک نامه  نگاري با اداره ارشاد ندارند. البته اين وظيفه ارشاد است به  نظر من و قبلا هم گفتم رئیس ارشاد يک بار براي هميشه بايد فکري براي اين موضوع بکند. يک بار بايد مشخص کند که خبرنگاران شهرستان  اين هستند. حالا چه رسمي چه غيررسمي. هر کس که در حوزه خبر کار مي کند جهت همکاري به ادارات معرفي شوند.

البته خود خبرنگاران هم باید تلاش کنند و از ارشاد بخواهند این ساماندهی را انجام دهد.اما در نهایت
اين وظيفه ارشاد است که خبرنگاران را بشناسند و آن هايي که يک استانداردهاي اوليه اي را دارند به ادارات معرفي کند. به خصوص که خود خانم طبسي مي گويد هميشه در پايان جلسات بايد کلی جواب مديران ادارات را به خاطر بعضی مطالبی که در سایت های شهرستان منتشر می شود بدهم.
اما اگر خودشان يک بار درست وحسابي اقدامی را انجام دهند اعتراض ها به حداقل خواهد رسيد.

يک چيز ديگر  هم در همین زمینه بد نیست یادآوری کنم که پارسال دو تن از اعضاي شوراي شهر با با یکی از رسانه های خارجی (صداي آمريکا) مصاحبه کرده بودند که بعداً هر دو گفتند که نمی دانسته اند این تماس از یک رسانه بیگانه است! خوب این از اشرافیت نداشتن مسئولان به رسانه ها و نشناختن خبرنگاران نشأت می گیرد و مسئولان باید واقعا هنگام مصاحبه بدانند با چه خبرنگاری از کدام رسانه مصاحبه می کنند.

  • خوب جناب قدیریان اگر مسئولان از خبرنگاران بپرسند که از کدام رسانه هستند و آن ها هم بگویند که من از فلان رسانه آمده ام اما واقعا متعلق به آن رسانه نباشد تکليف چيست؟ یعنی اگر برای محکم کاری بیشتر به تدريج فضا بخواهد به سمتي برود که وقتي خبرنگاری می خواهد از یک مسئول مصاحبه بگیرد، او کارت شناساییش را بخواهد، به نظر شما فضای خوبی می شود؟

- ببينيد در شهرستان ها خبرنگاران فعال ظرف چند ماه کار کردن شناخته مي شوند و دیگر همیشه نیاز نیست کارت نشان بدهند. اما بد نيست واقعا کسي که دارد به صورت حرفه اي برای یک رسانه معتبر و شناسنامه دار، کار مي کند طبيعتا يا حکم دارد ياکارت دارد  و بالاخره مدرکی دارد که دفعات اول اگر مسئولان بخواهند آن را نشان بدهد.

روابط عمومی ادارات هم البته در شناسایی خبرنگاران رسانه های معتبر و دعوت آنان به جلسات نقش مهمی دارند.
زیرا وقتي خبرنگاران به يک اداره دعوت مي شولد روابط عمومي آن اداره باید از قبل شناسنامه رسانه های دعوتا شده را درآورده باشد که دعوتشان کند. ولی الان مدیران زمانی در سبزوار یک رسانه را می شناسند که يک خبر انتقادي برایشان کار کند که به آقايان بر بخورد. بعد فردا پیگیری کنند که این خبر را کدام خبرنگار تنظیم کرده است؟ یعنی متاسفانه در سبزوار فعلا اینطوری جا افتاده است.

بعضی نشست های خبری بی معنا و بی محتوا هستند

يک مشکل ديگر جامعه خبری در سبزوار اين  است که بعضي از ما کارمان را دستمايه بازي قرار داده ايم نمونه اش کمک به برگزاری و یا شرکت در بعضی نشست هاي خبري بي معني و بي محتوا است که کلا نتیجه اش نوشتن 4 خط خبر ساده است.این جور مواقع جايگاه نشست خبري در سبزوار خیلی پایین می آید.

 

  • اتفاقا اين  موضوع را من هم فکر کرده بودم. اوایل نشست های خبري ابهتي داشت و به شخصه فکر مي کردم زماني که يک موضوع مهمي باشد نشست خبري مي گذارند ولي الان راحت در بعضي از ادارات و برنامه ها پشت سر هم نشست خبري  مي گذارند و اين شاید براي آن ها برد تبليغاتي  داشته باشد اما از آن نشست خبري چيز خيلي خاصي هم در نمي آید.

- خوب جايگاه نشست هاي خبري را خود ما خبرنگاران پايين آورده ايم. چرا؟ وقتي خبرنگار مي خواهد به يک جلسه برود بايد يک مطالعه داشته باشد نسبت به مسائلي که آن مدير مصاحبه شوند در نشست خبري مي خواهد مطرح کند.

ضمنا در سطح کشور يا استان اگر نگاه کنيد نشست هاي خبري از نظر زمان برگزاری چند نوع هستند.مثلا نشست هاي خبري هفتگي که به طور نمونه سخنگوهاي قوه های مختلف از جمله سخنگوی قوه قضاییه تشکیل می دهند و مشخص است که در این نشست ها درباره مسائل یک هفته گذشته قوه مربوطه به خبرنگاران اطلاعات می دهند يا نشست های ماهانه بعضی وزارتخانه ها
یا نشست های سخنگوي دولت و ... نشست مي گذارند. یا مثلا در هنگام اجرای بعضی برنامه های خیلی مهم که ابعاد مختلفی دارد نشست خبری می گذارند.

 

  • آهان، پس برگزاری روتین نشست های خبری ایرادی ندارد؟

- بستگي دارد. ببينيد فلسفه برگزار کردن نشست خبر اين  است  که یک نهاد یا یک مسئول هر روز و همیشه خيلي مورد سئوال خبرنگاران  است. شما فکر کنید مثلا قوه  قضايئه اگر قرار باشد همه رسانه ها دائما به قوه زنگ بزنند و سئوال بپرسند که دیگر کار اصلی این قوه تعطیل می شود! به همین خاطر آن ها تدبيری انديشيده اند و همه سئوالات خبرنگاران را هدايت کرده اند به برگزاري نشست خبري هفتگی و گفته اند آقايان وخانم های خبرنگار تمام سئوالاتتان را در این نشست های هفتگی ازمسئولان بپرسيد.
اما در سبزوار الان کسي مي خواهد يک نمايش اجرا کند که کل موضوعات مهمی که بخواهي خبرش را بنویسی ، 3 خط بیشتر نمي شود اما انتظار دارد 20 نفر خبرنگاران بروند در نشست خبريش  حاضر شوند و بگويند نشست خبري نمایش فلان.

خوب در این جور مواقع خبرنگاران نباید بروند. خبرنگار حرفه اي بايد بداند نشست خبري چيست مصاحبه شونده کيست و آيا ارزش خبري دارد يا خير؟خبرنگار بايد اين را تحليل کند. شرکت در هر نشست خبري لازم نيست. اصلا اسم نشست خبري آوردن روي بعضي مراسم ها با بهانه هايي که الان نشست خبري مي گيرند خنده دار است و از ريشه و اساس اشتباه است.
چون طرف  روابط عمومی همان اداره یا دبیرخانه همان برنامه مي تواند خودش خبر ساده اين قضيه را در يک صفحه A4بنويسد و برای رسانه ها ارسال کند.

 

  • يعني مثلا يک موضوع خاص و جزئي است که مي توانند ان موضوع خاص را خودشان بنويسند و به رسانه ها بفرستند.مثلا اگر تئاتري قرار است برگزار شود مي توانند عوامل تئاتر وکارگردان و ... را همه بنويسند و بفرستند نه اينکه خبرنگاران بيايند.

- البته متاسفانه بعضی ازخبرنگاران هم هستند که از طریق رابطه ای که به یک مسئول دارند برایش نشست خبری ترتیب می دهند.

 

  •  يعني بعضي خبرنگاران هستند که به رئساي ادارات يا شخصيت ها نزديک شده اند و پيگيري مي کنند تا حتما نشست گذاشته شود و اهداف خود را دنبال مي کنند؟

- بله. البته بعضي از خبرنگاران را هم داريم که در يک نهاد يا اداره کار مي کنند که برای آن ها اشکالي ندارد ، بالاخره دارند وظیفه شان را انجام می دهند. اما بالاخره نباید طوری باشد که سر موضوعات کم اهمیت یا برای ارائه یک گزارش ساده نشست ترتیب بدهند و وقت همه خبرنگاران رابگیرند.

ادامه دارد ...

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

مهدی حسین پور خبرنگار محلی ششتمد: حب الوطن را سرلوحه کار رسانه ای خود قرار داده ام

نظرت را بنویس
comments

شهروند

سلام ،خسته نباشید ،کارتان خوب است ،فقط با دیگران هم مصاحبه کنید ،برخی مصاحبه های شما مدت زمان زیادو برخی هم مدت کمی روی صفحه اصلی است یک سبزواری

دوست

واقعا خسته نباشید پیاده کردن این مصاحبه کار بسیار سخت و وقت بری است دست مریزاد. مطلب خیلی خوبی بود خسته نباشید
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما