شعر طنزی برای پدر از علی شادان شاعر خوش ذوق سبزواری

علی شادان یکی از شاعران جوان و خوش ذوق سبزواری است. وی به تازگی شعری طنز پیرامون رابطه یک فرزند با پدری معتاد به مواد مخدر سروده است که در مجله سبزواریان انتشار یافته است.

اسرارنامه در ادامه به انتشار متن کامل این مطلب می پردازد:

همچنان معتقدم که لحظات طنز، درست وقتی سراغت می‌آیند که اصلاً انتظارشان را نداری.

مثل آخرین باری که آخر شب به پمپ‌بنزین رفتم و یکی از همکلاسی‌های روزگارِ قدیم را دیدم که سیاهپوش پدرش بود و نقل‌قول رشادت‌های آن مرحوم شد و مرا بدجوری گرفت و همان شب این شعر به دنیا آمد:


پدرم آدم بزرگی بود؛ با افق‌های باز نسبت داشت
می‌نشست او همیشه پای هنر؛ با کمانچه و ساز نسبت داشت

***

پدرم مرد مهربانی بود؛ پول اگرچه به بنده کم می‌داد
پدرم عادت قشنگی داشت؛ پای منقل همیشه لَم می‌داد

***

پدرم مرد باکلاسی بود؛ توی جیبش همیشه ساعت داشت
پدرم آدم صبوری بود؛ در خماری همیشه طاقت داشت

***

پدرم عاشق طبیعت بود؛ شاخه‌ای یاس توی جیبش بود
فرق خاصی نداشت، هرجا بود؛ بسته‌ای ناس توی جیبش بود

***

پدرم اهل کار و سختی بود؛ پول را روی پول می‌انداخت
پدرم در قمار سلطان بود؛ مثل قِرقی، بُجول می‌انداخت

***

پدرم از کمیته می‌ترسید؛ نام آژان برای او سَم بود
پدرم خوب که نشئه می‌شد؛ مثل رستم قوی و محکم بود

***

گاهی اوقات وقت ساز زدن؛ شعری از دلنواز هم می‌خواند
بعضی اوقات نشئه که می‌شد؛ دو سه رکعت نماز هم می‌خواند

***

پدرم از تبار باران بود؛ پدرم بوی آسمان می‌داد
پدرم بی‌دریغ می‌بخشید؛ حَبِّ مُفتی به دیگران می‌داد

***

پدرم یک شب زمستانی، جان به جان‌آفرینِ پاک سپرد
در قماری هزارتومان باخت، ناگهان سکته کرد و راحت مُرد.

منبع: مجله سبزواریان

 

گفتنی است نام و معرفی علی شادان در فهرست هنرمندان سبزواربزرگ در بخش حوض هشت پایه مجله اینترنتی اسرارنامه درج شده است. شما گرامیان می توانید برای مطالعه این فهرست هم اکنون روی پیوند زیر کلیک کنید:

فهرست هنرمندان سبزوار بزرگ

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

علی شادان و تماشای تئاتری که به معنای واقعی کلمه تئاتر بود!

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما