علی شادان شاعر جوان سبزواری و تماشای تئاتری که به معنای واقعی کلمه «تئاتر» بود!

علی شادان شاعر جوان و پراستعداد سبزواری است که علی رغم سن بسیار جوان تا کنون در تعداد زیادی از جشنواره های شعر سبزوار مقام هایی را کسب کرده است.

به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه وی هرچند به خاطر حضورش در محافل شعری و اشعار خوبی که سروده است، بیشتر به عنوان شاعر شناخته می شود، اما در نویسندگی نیز دستی دارد و یادداشت های خود را از سفرها و رویدادهای جالبی که برایش اتفاق می افتد با نثری روان و نزدیک به ادبیات مطبوعاتی در صفحه شخصیش در شبکه اجتماعی فیسبوک منتشر می کند.

یکی از یادداشت های جدید علی شادان، گزارشی است از حضور وی در تماشاخانه ایرانشهر تهران و تماشای تئاتری که به نظر او به معنای واقعی کلمه «تئاتر» بوده است.

وی در بخش میانی این یادداشت با نگاهی انتقادی به مقایسه کوتاهی بین فرهنگ تماشای تئاتر در تهران و سبزوار پرداخته و به عدم رعایت فرهنگ حضور در سالن های تئاتر توسط بعضی تماشاچیان سبزواری انتقاد کرده است.

شادان علاوه بر انتشار این مطلب تصویری از خود را در کنار پارسار پیروزفر بازیگر سرشناس تئاتر، سینما و تلویزیون کشورمان منتشر کرده که ظاهرا در حاشیه حضور این شاعر سبزواری در تالار ایرانشهر تهران گرفته شده است.

اسرارنامه در ادامه به انتشار متن کامل این مطلب به قلم علی شادان می پردازد:

علی شادان: قرار بود هفته گذشته تهران باشم و پنچ شنبه شب را بیکار بودم و تصمیم گرفتم به تماشای یک تاتر به معنای واقعی کلمه تاتر بروم.
سری به سایت تماشاخانه ایرانشهر زدم و تصمیم اولم نمایش "بر پهنه ی دریا "نوشته ی اسلاومیر مرژوک به کارگردانی پارسا پیروزفر بود اما سانس مورد نظر من از قبل رزرو بود و گزینه ی بعدی نمایش "کسی نیست همه قصه ها را به یاد بیاورد " نوشته ی محمد چرم شیر و به کارگردانی رضا حداد بود.
بلیط را رزرو کردم.
اجرا ساعت هشت و نیم بود و من حدود هشت به تماشاخانه رسیدم.
به محض اینکه برگه پرینت اینترنتی را دیدند بلیط را در اختیارم گذاشتند و بسیار هم تشکر کردند که از سایت استفاده کرده ام و با خوش رویی به داخل دعوتم کردند.

 



سالن استاد سمندریان بسیار خوب طراحی شده بود و سن هم سطح زمین بود و صندلی ها بالاتر قرار داشت و در طول اجرا نمایش نه موبایل کسی زنگ زد نه کسی بلند شد تا به دستشویی برود نه دونفر سر یک صندلی کارشان بالا گرفت و نه هزار اتفاق دیگری که من به عادت تمام تاتر های سبزوار منتظرشان بودم.

به نظرم تاتر هم کار خوبی بود و چرم شیر توانسته بود تعلیق خوبی را در روند نگارش بیافریند و رضا حداد هم این تعلیق را به خوبی به اجرا کشیده بود.حسم این بود که با یک سبک مدرن از اجرای تاتر طرف هستم و خصوصا شیوه ی نور پردازی روی سن بسیار خلاقانه طراحی شده بود.
بازی لیلی رشیدی و شبنم فرشاد جو بسیار جذاب و تحسین برانگیز به نظرم آمد و آخرین سکانس با بازی ستاره پسیانی و صدای روزبه بمانی تیر خلاص را شلیک کرد .

این نمایش را رضا حداد به استاد حمید سمندریان تقدیم کرده بود . نیما بانک طراح نور این کار بود و آتیلا پسیانی هم طراح صحنه را به عهده گرفته بود و به نظرم هر دو خوب از پس کارشان برآمده بودند ، خیلی خوب ...

---------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
1-بعد از اجرا هرچه گفتم رضا حداد قبول نکرد که کاری نیم نگاهی به "گزارش یک مرگ" گابریل گارسیا مارکز و "چه کسی امیر را کشت " مهدی کرم پور داشته و گمان کنم هنوز هم به همان باور است و البته من هم به همان باورم ....

2- پارسا واقعا آدم خوب و منطقی ای بود .

3- پنج شنبه 10 مهر 93

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

نقد و بررسی جدیدترین سروده سمیه اکبری، بانوی شاخص در شعر امروز سبزوار

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما