آقایان مسئول! چه طور پاسخ بیکاران شهر را می دهید؟

شهناز دیواندری / خبرنگار افتخاری اسرارنامه:

چطور پاسخ بیکاران شهر را می دهید؟

این یک واقعیت است که قشر عظیمی از جوانان شهر ما بیکار و در حال گذران زندگی به دور از شغل مناسب و یا مرتبط با تحصیلاتشان هستند!!

همه، به خصوص جوانان جویای کار، از هر دهه ای، چه پنجاه، چه شصت و چه هفتاد، ابتدای خیابان کاشفی شمالی دو مغازه ی تایپ و تکثیری نبش سازمان هلال احمر را به خوبی می شناسند. آگهی های کار، برای مشاغل درخشانی که پشت شیشه ی این دو مغازه می درخشد زنگ هشدار پرصدایی است برای آقایان صاحب کرسی و یا به اصطلاح دولتمردان انتخابی توسط مردم و علی الخصوص جوانان شهر که برای اشتغال جوانان و رفع بیکاری شعار می داده اند.

 از شورا گرفته تا مجلس، همان صاحبان پست و مقامی که همچنان دست روی دست گذاشته اند که مبادا دست هایشان به علت تلاش ها و حرکت هایی که برای رفع معضل بیکاری جوانان شهرمان نمی کنند خسته شود!

 از تمام شما آقایان می پرسیم، این همه حرف و شعار برای رفع این معضل، چرا همیشه بدون انجام کاری حتی دلخوش کننده به پایان می رسد؟

همانطور که همه به این موضوع واقف هستیم شهرستان سبزوار به علت دارا بودن واحد های آموزش عالی زیاد از دانشگاه دولتی حکیم سبزواری گرفته تا دانشگاه پیام نور، دانشگاه آزاد وحتی دانشکده های فنی حرفه ای و علمی کاربردی دانشجویان و فارغ التحصیلان زیادی را پرورش می دهد و با توجه به اینکه طی چند سال اخیر پذیرش دانشگاه ها بیشتر به صورت بومی شده اکثر این جمعیت تحصیل کرده، جوانان شهر خودمان هستند که بعد از خروج از دانشگاه به خیل عظیم بیکاران می پیوندند و مسئولان تا کنون چقدر به خود زحمت داده اند که به فکر سرو سامان دادن و اشتغال زایی برای آن ها باشند؟!

جوانی که سرشار از انرژی است بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه با وجود نبود کار و شغل مناسب احساس پوچی می کند و خیابان های شهر را متر می نماید تا بلکه ساعت هایی را که می شد پویاتر و مفید طی کند هر طور شده سر نماید. عواقب این بیکاری و این وضع نامناسب، آمار وقوع جرایم مختلف و بزه های اجتماعی را در سبزوار افزایش داده است.

اگر جوانان ما شغل مناسب داشته باشند و انرژی خود رادر محل کار تخلیه کنند و خسته به کانون خانواده و خانه برگردند چه زمانی فرصت چنین سرکشی هایی را پیدا می کنند؟ اگر از لحاظ کاری تأمین باشند چرا به جای برقراری ارتباطات نادرست برای گریز از تنهایی وفشار عصبی به فکر ازدواج نیافتند.

 آگهی های کاری و شغل ها ی شهر ما خلاصه شده به چند برگ کاغذ پشت شیشه دو مغازه در یکی از خیابان های اصلی شهر که حتی دلشوره می گیری گاهی به آنها نگاه بیندازی(منشی با روابط عمومی بالا ترجیحا خانم مجرد! فروشنده یک شیفت ترجیحا خانم با روابط عمومی بالا،پیک موتوری، بازاریاب و بازاریاب و بازاریاب!!!). آیا انگیزه جوانان برای تحصیل رسیدن به این وضعیت نامناسب در اوج جوانی است؟

یکی از ایجاد موقعیت های شغلی برای جوانان شهر صنعت و کارخانه های صنعتی هر شهر است.

وضعیت صنعت شهر نامناسب بوده و بدتر هم شده است. از هر چند کارخانه در شهرک صنعتی شهرمان یکی آن هم به زور مشغول به کار است و نیروهای انسانی خود را کاهش داده و به قشر بیکاران شهر افزوده است. می توانید بگویید با تقویت و ایجاد صنعت چند نفر از جوانان شهر سر کار می روند؟

آقایان محترم می شود پاسخ قشر جوان شهر را برای وضعیت بیکاری زیاد بدهید؟ همان هایی که آقا وآقازاده نیستند و یا پارتی ندارند که برایشان وساطت کند و سرکار بروند اما شایستگی و لیاقت شغل های اشغال شده توسط بعضی ها را دارند. نمی خواهید  مرور خاطرات کنید و حرف هایتان را برای وضعیت بیکاری افراد شهر به یاد بیاورید و پاسخ دهید که چه وقت می خواهید حرف را به عمل برسانید؟ لابد منتظرید دهه هشتادی ها هم به جمع همه ی ما بپیوندند؟!

در زیر نمونه ای از آگهی های نصب شده روی شیشه مغازه های تایپ و تکثیری ابتدای خیابان کاشفی را مشاهده می کنید:

برای مطالعه مطالب بیشتر از شهناز دیواندری هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

بهداشت مردم سبزوار در خطر است / زباله های بیمارستانی چگونه دفع می شوند؟

نظرت را بنویس
comments

محسن

این مغازه های ابتدای خیابون کاشفی هنوز محل نصب اگهی های استخدامیند؟ این مغازه ها به نوستالوژی های دوران جوونی من تبدیل شدن. تقریبا هر روز چک میکردم دنبال یک کاراخرشم یک مدتی کاری پیدا کردم اما بعد شکر خدافرصت استخدام پیش اومد واومدم کرمان ولی اینبار که بیام سبزوارحتما یک سر به اونمغازه ها میزنم یاد دوران علافی

چه خوش خیالید خانم دیواندری شما متنای خوبی مینویسید ولی انگار مسئلان سبزواری رو خوب نمیشناسید. بیشتر این اقایون اصلا به فکر پاسخ دادن نیستندفقط به فکرنگه داشتن میزقدرت هستند

شهناز دیواندری

سلام آقا یا خانم محترم. از توجهتون به متن هام نهایت سپاس را دارم خوب می دونم از آقایان محترم صدایی در نمیاد. و باتعداد زیادیشون برای عوامل متفاوت برخورد داشتم اما سکوت رو نمی پسندم.

دریا

واقعا دلم برای نسل خودمون میسوزه، که همه چی ازمون گرفته شد . و همه تحت فشار روانی و مالی و... هستیم. ی نسل بدون اعصاب وبیکار بیکار بیکار....

واقعا دلم برای نسل خودمون میسوزه .همه جوره تباه شدیم. و فقط عده ای این وسط نفع بردند. این چه وضعیه...

م.ب

با سلام و خسته نباشید خدمت این گزارشگر عزیز. حرف دل همه ما رو زدید ولی کو گوش شنوا؟

emir

بدبختی اونجاست که باید بری واسه (مثلاً) مهندسی کار کنی که هنوز به "لپ‌تاپ" میگه "لب‌تاپ" یا "لب‌تاب"
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما