"گرد همایی معاونین و مدیران عمرانی "

 آنونس گرد همایی معاونین و مدیران عمرانی منطقه 8 کشورکه به سفارش مدیریت فرهنگی دانشگاه حکیم سبزواری و توسط گروه مهندسی پویانمایی سروستان ساخته شده است.
نظرت را بنویس
comments

ش

بیخیال بچه ها .... من دلم می‌خواهد خانه‌ای داشته باشم پُرِ دوست ، کنج هر دیوارش دوست‌هایم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو … ؛ هر کسی می‌خواهد وارد خانه ی پر عشق و صفایم گردد یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند . شرط وارد گشتن : شست و شوی دل‌هاست شرط آن ، داشتن یک دل بی رنگ و ریاست … ر درش برگ گلی می‌کوبم روی آن با قلم سبز بهار می‌نویسم : ای یارخانه‌ی ما اینجاست تا که سهراب نپرسد دیگر :"خانه دوست کجاست؟

میم.الف

والت دیزنی که کلاً دمش گرمه و نفسش اَتش.اما مو خادموم.میم.الف.حیف که فیس ندروم وگرنه دِ اونجه با هم چخ چخ مِکردم.اوووم فارغ از تموم حاشیه های اینجه.مدِنی اینجه بوی مته...بوی لابی..بوی رانت.بوی ِ بد نصفه شب.یَک روز میوم پیشت .........جان.خیالت تخت.بعد اونجه کلی اختلاط مِنِم..از همه چیز..خاهش دروم مورِ با هیچکی موقایسه نکو..حتی والت عزیز.مو خادموم.میم.الف.فدات

میم.الف

آدمین عزیز فکر کنم بعد از گاف تابلو ات تو درج عکسهای رونمایی از راشن و ماشن که ۳ مجموعه عکس که تقریباً ۵۰ تا هم میشد و در اون هیچ اثری از سازندهٔ این اثر جهانی( بگو کارگردان هنری ) نبود باید تو رو نه ادمید که پیلهٔ آماده به پروانه شدن بنامم...پیله جان اندکی صبر و حوصله به خرج بده و به قول والت دیزنی تامل کن.مگه تو چرخهٔ زاد و ولد شما ً سزارین ً هم وجود داشته که اینجور پا به دیوارهٔ رحم دستپاچگی مزنی و قصد ابراز موجودیتت رو داری و طلب تیغ جراح منی؟؟؟؟؟؟؟..بابا جان یَک پیفِ یَک صبره..عزت زیاد.میم.الف

والت دیزنی

به عمر خویش مدح کس نگفتم دری از بهر دنیا می نسفتم(عطار) با سلام خدمت شما دوست عزیز که زیر عَلم پر طمطراق " مهندسین " سینه میزنید و گلوی نازنینتان را برای دفاع از این خستگی ناپزیران عرصه تجارت و کسب و کار هنر جرواجر وا میدرید .خسته نباشید. اولا" ) لباس مندرس و پاره به مراتب بهتر از افکار مندرس و دگم و پاره پاره است و چه بسا که ما هم شاید میتوانستیم در سایه هنر اشمالیت و دستمالیت ( که البته شما بیشتر آنرا مثل هد بند به جبین می بندید ) کسوتی نو برای خود میدوختیم و اینگونه به زم داشتن لباس پاره پاره مورد تاخت و تاز نوباوگان و .................................................................... قرار نمی گرفتیم دوما" ) از قبل و بغل دهش و بخشش های امثال بنده" یو "( ببخشید بهتر از این ضمیر نیافتم ) و دوستان و هم کاسه های عزیزتان که در ذیل تحت عناویین " من " " یکی از همه " " موافق " " مخالف " با مخاطبین کذاییی چون " م.الف "افاضه پراکنی فرموده اند، توانسته اید اینگونه به سرعت مدارج چند ده هزار تومنی را به چند صد هزار تومنی و بعدچند میلیون تومنی و جدیدا " چند میلیارد تومنی تبدیل بفرمایید و بعد هم اینگونه ناشکرانه مثل " یو " نسیان بگیرید و گردن كج وقامت خميده و چهره ملتمسانه و الفاظ نوكرم ، چاكرم ، غلام خانه زاد يا حلقه به گوشم را از یاد ببرید و به آستین نو تان بنازید .الحق که ما مردم حافظه تاریخی ضعیفی داریم.آب سیب را توصیه میکنم.بخورید.شفا بخش است. سوما ") فرموده اید نگران بنده هستید و بنده هم به این نگرانی شما احترام میگذارم واحتراما " خودم هم برای دقایقی برای خودم نگران میشوم.نگران از آن جهت که مگر یک اثر به مراتب سخیف و بی ارزش و چند نظر مغرضانه و بی ارزش تر چقدر ارزش دارد که بنده همین چند دقیقه را پای رایانه عزیز به بهانه ثبت یارانه عزیز بنشینم و بر کیبورد محترم بفشرم و آن چند خط بنگارم. حال چه گفته ام که اینگونه لشکر کشی دوستان کامنت نویس و موافق و مخالف را به این جبهه سبب شده است امریست جدا..اما محض احتیاط به قول آن یار سفر کرده : آب را همانجایی بریز که میسوزه : آمین چهارما") از هنر و هنرمندی گفتید و باید همینجا معترف بشم که خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم که در صف به زم شما هنرمندان قرار نمی گیرم که نه دستمال ابریشمی دارم و نه ایادی قوی و قدرتمندی. که اول را اختیار دار شمایید و دویمی را ما مختار نیستیم پنجما") خوشحالم که در نگرش سیستماتیک الف ) واژه " تطابق پذیری " پس از پسخورانها ی حاصل از پدیده های مختلف و جدید پیش رو را با انطباق با خود رو سفید کرده و به قولی" همرنگ جماعت و جماعات شده اید ب ) مبحث " روابط متقابل یا inter relationship را به بهترین شکل ممکن و با تشکیل شبکه ای از روابط پیچیده و اصرار بر تداوم آن معنایی تازه بخشیده و هر روز با تغییر در ظاهرتان و ضاهر سازی های عوام پسندانه در نهایت چاپلوسی بر گسترش آن ابرام میورزید. انتظار ندارم از بند پنجم چیزی عایدتان شود به هر حال سواد آدم و سطح معلومات و این حرفا....) ششم ) به قول سعدی شیرین بیان ( نه اون شیرین بیان که شما فکر میکنید ): آن هایی که تو را ستایش می کنند یار تو نیستند،کسانی که تو را نکوهش می کنند دوستدار تواند... هفتم ) ختم کلام: حضرت علی ( ع ) می فرماید که بزرگترین عیب آنست که چیزی را که در خود داری بر دیگران عیب بشماری.. دوست عزیز با تمام پسوند و پیشوند های اهدا شده ،به جای اینکه باز بنشینی و به رسم گذشته با فرافکنی از زیر تیغ نگاه موشکافانه دلسوزی در بروی و جوابیه های آنچنانی و کاملا" بی مربوط صادر کنی کمی بیشتر در روابطت غور کرده و با تاسی از گذشتگان این را آویزه گوش محترمتان بفرمایید که چه بسا هنربندانی که چند صباحی آمدند و همچون شمالی ناچیز برگهای خرزهره های اقلیم هنر را تکانی دادند و دوباره به مامن و ماوای خودشان یعنی پشت کوه برگشتند و نه از آنها نامی ماند و نه یادی..رویه ات را تغییر بده..حیف تو..حیف نون..

سبزواری

سلام.برادر ، بیا و به قول خودت این جور مفت و مجانی دوستان آنونس ساز نخودی را مورد عنایت قرار نده و تجربیاتتان را در زیر لباسهای پاره پاره تان حفظ کنید که بسیار ارزشمند تر خواهد بود. و اگر این قلم زیبا را در جای درست و در زمینه های دیگری استفاده میکردید تا الان شما نیز به عنوان یک هنرمند در جایگاه واقعی خود قرار داشتید. حیف...حیف...و صد افسوس...!!! برای شما نگران هستم...بسیار.

من

سلام برادر عزیز آقای ......... آفرين بر حسادت! چه عدالت پيشه است! پيش از همه صاحب خود را مى كشد.(نهج البلاغه) و لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است: پشت سر غيبت مى كند، روبه رو تملّق مى گويد و از گرفتارى ديگران شاد مى شود.

والت دیزنی

آقا یا آغا ی"یکی از همه" خوشحالم در این وانفسای دغدغه ها و مشغله های روزمره تان فرصت خوانش ،تحلیل ، و جواب دادن به این حقیر را یافته اید.مایه مسرت است.به هر حال" والت دیزنی" کسی نیست که ناشناخته باشد و اذهان شما به آشنایی با ادبیات بنده مثل سایر آثار بنده امریست طبیعی و معمولی و زیاد دور از ذهن نیست.اما فرموده بودید نقد، باید خدمتتان معترف شوم یا شما تعریف درستی از نقد ندارید یا داشته ها و اطلاعات بنده در حوزه نقد و نقادی تا هم اکنون اشتباه بوده است.بنده در مرقوم پایین نه ادعای نقد کردم و نه می توانم بکنم.چون هیچ کدام از شاخصه های نقد و نقادی در آن مشهود نیست.دل نوشته ایست از روی تالم و تامل در مورد عملکرد ،هدف گذاری ، رویه پروری بعضی از مدیران نام آشنا که چند صباحیست رسانه را اخص از نوع مجازی اش کشف کرده اند و در بوق کردن را فتح. درد نوشته ای پر از آخ در مذمت سیستمی که بیشتر از اینکه به فکر هنر و فر هنگ باشد به خروجی آنهم در نازل ترین شکل ممکن فکر میکند یعنی پر کردن جداول و بیلانها که احتمال میدهم یادگار دوران درخشان ماضی باشد.فرموده اید جبهه ؟ با فرض بر اینکه که جبهه را هم ندیده باشید یا هواپیمایی را ساقط نکرده باشید با ید خدمتتان عرض کنم که تعریفتان از جبهه هم در حد و اندازه تعاریف لغت نامه ها نیست .کدام جبهه دوست عزیز؟ کدام خودی و غیر خودی ؟ الان در این معادله دوست کیه دشمن کیست ؟ الان بنده عدو هستم و مغضوب و شما حببیب خدا و محبوب ؟یا نکنه منظورتون دوستان آنونس سازه که باید اعتراف کنم بنده اونا رو "نخودی" هم حساب نمیکنم چه برسه به غیر خودی .{.به هر حال والت دیزنیی گفتن}..پس خواهشا با توجه به اینهمه مرجع و ماخذ در حوزه ادبیات خواهشمند است از لغات به صورت صحیح استفاده نمایید. و اینطور یکطرفه و بی منطق به محکمه نروید.در پایان و با ز هم با فرض بر صحه گذاشتن کامنت شما باید بگویم در گردونه نقد گاها" الزام اینکه موثر را نیز مورد نوازش قلم نقادانه قرار بدهیم گریز و گزیرناپذیر است.پس لطفا" فرافکنی را کنار نهاده و مثه بچه آدم حرف کسی را که در این وادی چند پیراهن بیشتر از شما ببخشید بقیه پاره کرده و صاحب تجربیات ارزنده میباشد رابه جان دل نیوش بفرمایید.دفعه بعد اینجور مفت و مجانی دوستانتان را مورد عنایت قرار نخواهم داد.با تشکر فراوان : والتر الیاس دیزنی از دیزنی لند

یکی از همه

سلام . وقتخوش دوست عزیز . فک نمی کنید ادبیات نوشتاری شما خیلی آشناست . نقد آثار خیلی خوبه در صورتی که جبهه گرفته نشده باشد . نقد اثر باشد نه نفر . :)

والت دیزنی

با سلام.کار بسیار ضعیف و آشفته ایست.دوستان چه در مدیریت فرهنگی چه در گروه مهندسی پویانمایی چرا به این قضیه وثوق پیدا نمیکنند که کار هنری کردن با کار اپراتوری توفیر دارد.چرا دقت نمیکنند که اگر از لحاظ فنی هم صد پله رشد داشته باشند ( که چنین هم نیست .چون تکنیک بکار برده شده در ساخت این آنونس بسیار دم دستی و سطحیست ) باز انجام یک کار هنری نیازمند یک نگاه هنری و طبع مخصوص هنرمندیست.وگرنه هر کس با اندک آشنایی با نرم افزارهایی که بازار را اشباح کرده اند ،انیمیشن ساز و آنونس ساز و فیلمساز میشد.مسوول محترم در مدیریت فرهنگی هم توجه داشته باشند که این به اصطلاح آنونس( تیزر صحیح تر است) می توانست به صورتی دیگر و در قالبی دیگر ، با کیفیتی به مراتب بالاتر و هزینه کمتر ساخته شود.اما نمیدانم چه اصراریست که چند صباحیست هر گونه سمینار ،کنفرانس ،گردهمایی ،همایش ،نکوداشت و ...در این دانشگاه برگزار میشود باید حتما این گروه مهندسی هم حضور داشته باشند و انگشتی بر این خوان بنوازند و گوشه ای از این سفره که پهن شده است و خدا به آن برکت بدهد هم شامل حال این دوستان بشود.حال حضورشان مربوط باشد یا نباشد زیاد مهم نیست.اصل ذینفع بودن است که شکر خدا جاریست.انگار این نان به قرض دادن برای ما ایرانی ها قرار است تا ابدالدهر صفتی جدانشدنی از ما باقی بماند و حالا حالا هم. قصد کندن ندارد.به قول خودتان در همین اسرار نامه :خدا هدایت بنماید.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما