یک دکترای جامعه شناسی: قیام سربداران، حرکتی اصیل و مردمی بود

وبسایت کنگره بین المللی سربداران که برای مدتی به طور موقت تعطیل شده بود، به تازگی فعالیت خود را مجددا از سر گرفته است و در یکی از مطالب منتشر شده به سراغ یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه حکیم سبزواری رفته تا زمینه های شکل گیری قیام سربداران را از منظر اجتماعی و با تأکید بر نقش مردم خراسان به ویژه مردم شهر سبزوار که زمینه ساز اولیه شکل گیری این نهضت بودند، بررسی کند.

به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه، دکتر حسین قدرتی در این گفتگو به روشنی پایگاه مردمی قیام سربداران را توضیح داده و دلایل افول زودهنگام این اولین حکومت شیعه دوازده امامی در ایران را نیز شرح داده است:

قیام سربداران، حرکتی اصیل و مردمی بود

قیام سربداران به عنوان یکی از مهم ترین حرکت های مردمی و اجتماعی تاریخ ایران پس از اسلام همواره مورد بحث و بررسی بوده است، حرکتی که از نارضایتی مردمی شکل گرفته بود که نمی توانستند یوغ بندگی مغولان را تاب بیاورند، مردمانی که با شعار (سر به دار می نهیم و تن به ذلت نمی دهیم) آغاز کننده جنبشی بودند که نه تنها به تشکیل حکومتی ایرانی –شیعی انجامید بلکه تبعات اجتماعی و بیرونی فراوان داشت و به تبعیت از آن در جای جای ایران آن روزگار قیام های مردمی شکل گرفت، حال اگر از منظر نهضتی مردمی و اجتماعی به حرکت سربدارن بنگریم (که بی شک نیز چنین بوده) جای پرسش و سوال است که زمینه های اجتماعی این نهضت چگونه به وجود آمده است؟ و چرا در کتب تاریخی و تذکره های آن دوران نامی از مردم نیست و نهضت بیشتر با نام های عبدالرزاق و امیر مسعود یا شیخ حسن جوری شناخته می شود، این حفره و اغماض تاریخی از کجا شکل می گیرد؟ برای پیدا کردن پاسخ این سوالات نزد دکتر قدرتی (دکترای جامعه شناسی و عضو هیئت علمی دانشکاه حکیم) رفتیم و سوالات خود را با ایشان مطرح کردیم. در ادامه می توانید متن این مصاحبه با را مشاهده کنید.
 

شما زمینه های اجتماعی و مردمی شکل گیری قیام سربداران را در چه چیز می بینید؟
*در نگاهی کلی و همه جانبه به جنبش های اجتماعی این نکته بدیهی است که هیچ جنبش اجتماعی بدون مشارکت مردم، امکانِ پیروزی نمی یابد. در مورد سوال شما باید بگوییم که در شکل گیری جنبش ها و نهضت ها، زمینه بسیار مهم است که اغلب این زمینه به صورت یک نارضایتی عمومی و فراگیر نمود می یابد، در واقع نقطه شروع تحلیلِ شکل گیری یک حرکت گسترده مردمی، همین نارضایتی عمومی و فراگیر است. در جنبش سربداران زمینه اجتماعی جنبش در کشور و همچنین شهر سبزوار وجود دارد در واقع سبزوار در آن زمان یکی از پایگاه های مهم شیعیان در ایران بوده هرچند که مذهب اهل سنت مذهب غالب بوده است، اما می بینیم که شیخ خلیفه پس از اینکه شهرهای بسیاری را برای دعوت مردم انتخاب می کند و پاسخ درخوری نمی یابد به سبزوار می آید و در اینجاست که احساس می کند می تواند به تبلیغ بپردازد در واقع گوشهای شنوای بیشتری را در این شهر می یابد. اندیشه های عدالت خواهی در ایران که ریشه های آن را تا اعماق تاریخ این سرزمین در در عهد باستان می توان پی گیری نمود و در مذهب شیعه نیز برجستگی خاصی دارد، همچنین موعود گرایی و ظهور منجی نیز همگی دست به دست هم داد تا سبزوار نقطه ی آغازین این جنبش باشد داشتند. زمینه نارضایتی شدید از قوم مغول به ویژه دربعد اقتصادی اهمیت زیادی دارد به طوری که مردم تحت فشار شدید امرار معاش می کردند. در منابع تاریخی داریم که مغولان انواع مالیاتها را به مناسبت های و تحت عناوین ساختگی به مردم و رعایا تحمیل می کردند و خوب این زمینه عمیق نارضایتی عمومی وجود داشت و تعالیم و افکار شیخ خلیفه و شیخ حسن جوری به این نارضایتی جهت بخشید و احتمالاً حادثه ی باشتین به مثابه علت تامه، مانند کبریتی بر این مخزن نفت نارضایتی مردم بود.


چرا در تاریخ نگاری قدیم و کتب تاریخی که به تاریخ شکل گیری قیام سربداران پرداخته اند به ندرت حرفی از مردم است در حالی که امروزه این نهضت را در جرگه ی قیام های مردمی می دانند؟
* حقیقت این است که شما با یک ذهنیت شکل گرفته در دوران مدرن به این مقوله می نگرید که خوب با این ذهنیت نقش مردم جزء ضروری و بدیهی یک حرکت اجتماعی است و ما در تاریخ نگاری مدرن نقش و حضور مردم را در همه جا احساس می کنیم و در واقع در این نگاه جدید، حکومت ها و نظام های سیاسی، برآمده از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جوامع خود هستند و به عبارت دیگر نوعی اصالت دادن نظام اجتماعی در نگاه مدرن ساری و جاری است، اما حقیقت آن است که تاریخ نگاری این برهه ی تاریخی به تاریخ نگاری ماقبل مدرن تعلق دارد. درواقع تاریخ نگاری سنتی نگاهی همه جانبه به قدرت حاکمه دارد و به خاطر اینکه تحصیل عمومی نبوده و بیشتر مختص اشراف بوده و به تبع آن تاریخ نگاران هم عمدتاً وابسته به دربار اشراف بودند و البته اینکه این پیچیدگی های امروزی اجتماعی وجود نداشته ما شاهد این مبحث هستیم که تاریخ تبدیل به تاریخ شاهان و تاریخ فتوحات آنها در جنگ ها می شود. بودند در این میان معدود تاریخ نگارانی مانند ابوالفضل بیهقی که با نگاهی عمیق تر و در لفافه ی زبان، ویژگی های ناگفتنی و گفتنیِ مهمی از شرایط سیاسی، اجتماعی روزگار خود را به آیندگان منتقل کرده اند اما عموماً نقش مردم در تاریخ آن روزگاران محو و گم است.


از منظر اجتماعی این نهضت دارای چه نکات مثبتی بود؟
*در پاسخ به این سوال باید گفت نکته مثبت این نهضت را ایدئولوژی شروع کننده این نهضت برشمرد که همان عدالت خواهی بود و تاحدی هم محقق شد حال بماند که بسیاری از اهداف این قیام به ثمر نرسید ولی همین که حاکمان سربداران از سنخ خود مردم بودند و قشربندی خاصی را در حکومت داری خود ایجاد نکردند و مانند مردم عادی و معمو لی می زیستند و سلطنت را موروثی نکردند را می توان از نکات مثبت این حرکت برشمرد.


به نظر شما چرا سربداران نتوانستند بساط حکومت خود را ماندگار کنند؟
*متاسفانه در برخی از جهات سران سربدار راه به خطا رفتند، می توان بُعد منفی این حرکت را در این مورد دانست که حکومت سربداران با اینکه نیم قرن پا برجا بود اما هیچگاه نتوانست ساختار مدونی برای حاکمیت سیاسی و اجتماعی خود شکل دهد که قسمتی از این مشکل به این باز می گردد که اینان تجربه ای برای چنین حکومتی نداشتند و درواقع به عنوان کسانی که اولین حکومت شیعی را در ایران پایه گذاری کردند در واقع پیش زمینه ای در حکومت و حکومت داری نداشتند و این خود باعث تفرقه و ایجاد شکاف بزرگی بین دو جناح سربداریه و شیخیه در همان ابتدای راه شد و ما یک نوع حاکم کشی شدید را در طی این پنجاه سال شاهدیم که خود باعث شکل نگرفتن ساختارهای قدرت در حکومت آنها می شود، البته قسمت دیگری از این معضل را نیز می توان در رقابت و جنگ هایی که آنها با سلسله های محلی اطراف خود مانند آل کرت و طغاتیمور داشتند، دانست که وقتِ کمی به سران سربدار برای شکل دهی به حکومت خود می داد و خوب روشن است که تا هنگامی که ساختارهای مشخص و معین حکومتی مبتنی بر اندیشه ای منسجم وجود نداشته باشد که کنترل امور را در دست گیرد و به حکومت نظم بخشد استمرار یک حکومت به خطر می افتد چنانچه ما شاهدیم پس از نیم قرن آفتاب عمر این نهضت غروب می کند. در واقع در اواخر حکومت سربداران علی مؤید از حاکمان سربداری، از شیخ محمدبن مکی عاملی(از برجسته ترین علمای شیعه در شام) دعوت کرد که برای راهنمایی و ارشاد به خراسان بیاید و ایشان هم به خاطر عدم امکان سفر، کتاب لمعه را برای آنها نگاشت که البته اگرچه دیر بود اما این هم می تواند از افتخارات و پیامدهای مثبت سربداران باشد.


*در پایان از همکاری صمیمانه شما با سایت کنگره سربداران متشکریم*

منبع: وبسایت کنگره بین المللی سربداران

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما