مردی که می خواهد به خطی سیاه ، سرود سفیدی بنویسد

حسین خسروجردی یکی نویسندگان و هنرمندان پیشکسوت سبزواری در یادداشت زیر را به مناسبت سپری شدن اولین سال از برگزاری انتخابات مجلس دهم در 7 اسفند 94 و انتخاب حسین مقصودی با رکورد شکنی د کسب بیش از 100 هزار رأی در سبزوار، برای مجله تحریریه اسرارنامه ارسال کرده است.
 
خسروجردی در این مطلب علاوه بر اشاره به نقاط مثبت عملکرد مقصودی در قبل  و بعد از انتخاب شدن، به برخی بزنگاه ها و نقاط ضعفی که مقصودی باید برای استمرار موفقیتش مراقب آن ها باشد، نیز اشاره کرده است.
 
در ادامه خاطر نشان می شود، انتشار این یادداشت به معنای موافقت یا مخالفت تحریریه اسرارنامه با دیدگاه های مطرح شده در آن نیست:
 
زمان گذشت و سالی در عملکرد و توانایی و دگرگونی نماینده ای  رقم خورد که خواسته بود تا تمام همت و تلاش خود را برای سربلندی و عملی  هدفمند و زندگی ساز ی بگذارد که باید روزی به ثمر می نشست و گل می داد . باید جویبار زمان که در برکه های  آرزوهای آباد و لبریز شده ای عیان می شد و مبدل به تحولی می گشت که از سطح به عمق و از سکون به حرکت می رفت . حرکتی که از رنجهای کمال یافته و مصالح تجربی و آرزوهای شریف بپا می خاست تا ارمغانی باشد برای رشد و بالندگی و توانشی که می گفت: 
 
ای دریغا اشک من دریا بُدی 
تا نثار دلبر رعنا بُدی 
 
 حسین مقصودی  رکورد دار فعالیت و بازدید و پیگیری مطالبات حوزه های خویش است. یک جان بی خستگی که مثل دریا موج می زند تا در نفس دیگر و تلاطم دیگر سفر بکند تا ناظر قطرات اشکها و لبخند های مردمی  باشد که ترانه هایشان اشک آلود است . 
 
نه !  « با یک گل بهار نیست حتی هزار باغ پرگل بهار نیست وقتی که ترانه ها همه اشک آلود باشند . »  از اینرو حسین مقصودی به عنوان موکل و مؤدی مردمانی است که گویی با جهانی روبروست که نه کار او همه هموار  است . براستی چه باید کرد ؟  چه باید کرد وقتی مقصودی عاشق روستا و مردم  بخصوص در دور دستهاست. حال می خواهد البلاغ باشد  یا عبدالله ریواده ، می خواهد چشمهٔ آوش باشد یا ذولفرخ . کافی ست عکس او را زیر سقفی طاقی خمیده با دیواره های گِل گیوه ای و سوراخ سوراخ شده ببیند که پیر زنی در نجابت و  وارستگی حواریون با رخساره ای که از عسرت و قناعت تکیده و آفتاب سوخته می نماید و در فراسوی شهرها قلعه میدان یا روشْنْ آباد یا هرکجای این زمینِ مسکون باشد ، مقصودی را به قضاوت و داوری گرفته است !  جایی که ریرایِ  نیما یوشیج دارد هوا که بخواند در این شب سیاه . . .
 
آه مقصودی ، مقصودی که در خانهٔ آن زن گرفته و مغموم در ذولفرخِ دور دست ، در گوش تو آهسته از خجالت فقر و محرومیت و از رنج زمانه می‌گوید . او نیز ریرایی است که می خواند در این شب سیاه،  او نیست با خودش  او رفته با صدایش  که خواندن نمی تواند .
 
و چنین است که دریا موج می زند و صدای آبی از آن سوی جهان آزاد می آید و اوج می گیرد که :  تو زنده می مانی ،  منم که می میرم . . . نه آقای مقصودی ، دیدن روستا و کشاورز و قلعه های خراب و از دست رفته  ،  اینها تنها تجربه های نا امید کننده است . به قول مجله حمل و نقل شماره ۳۴۳ :  نگاه و برآورد شما‌ باید جزیی از تحول اساسی در ساختار کشاورزی ، تجارت خارجی و پشتیبانی کشاورزی باشد . این تحول فقط موکول به عزم دولت نیست . تعاونی باید از راهِ جنبش پیگیر و فراگیر و متشکل زارعان و نیروی کار در جامعه جان بگیرد  و ساخت بندی شود .
 
رنجهای کشاورز از محرومیت های رفاهی ، خدماتی ، آموزشی ، بهداشتی ، ورزشی ، فرهنگی ، فراغتی است .  تبعیض و محرومیت به واکنش های آسببی اجتماعی آشکار منجر شده . حضور  واسطه ها ، سلف خرها ، عمده فروشی ها  و میدانی ها و سهم بری زیاد ، گرانی ، هزینهٔ کاشت و داشت و  برداشت نسبت به بهای فروش محصولات به خریداران واسطه ای . باید اندیشه شود که چرا ۳۰٪ از خانوارهای روستایی زیر خط فقر مطلق اند . نارسایی تعاونی ها و نداشتن شکل های مستقل صنفی، نارسایی ساختار اقتصادی، مشکلات فناوری و صنایع جانبی محصولات و نبودن امکانات در مناطق کشاورزی که با نبود  سرمایه گذاری و بنیه ضعیف مالی کشاورزان آن مناطق همراه شده است، مساله عمومی صادرات ، بازار یابی ، کارگزاری ، استاندارد سازی ، امور مالی و بانکی  و حمل و نقل .
 
 از سوی دیگر باید به واردات و رقابت های وارداتی توجه شود که جنبه های سود جویانه یا سیاسی هم دارند و بر بنیاد مصرف گرایی های بالایی نیز قرار دارند که مخرب تولید داخلی می شود . کمبود آب و مشکلات آب رسانی هم یک طرف قضیه است  و اینها همه به نبود برنامه های راهبردی منسجم و سنجیده و لازم الاجرای توسعه و نیز نارسایی سیاست ها و روش های حمایتی بیمه ای و  تعاونی و سرانجام مشکلات حمل و نقل و انبار داری کشاورزی ای است.»  و اینهاست دردِ  کشاورز و رنجهایِ روستا های ما.
 
فراتر نمی روم و می گذارم تا دریا همچنان موج زند و تلاطم بگیرد و مردی به قامت و عزم شما بازهم سفر کند و اندیشه کند که : «  چرا مجاری احوال ، بر خلاف و فناست ؟
 
حسین مقصودی را مردم سبزوار در طول سالهای متمادی خوب می شناختند ، همت و توانایی  او را ستوده اند . و این مهم را مقصودی در همین اواخر با حوصله و مدارایی که کمتر نماینده ای در پرسش خبرنگاران پاسخ می گفت دیدند و پسندیدند . مقصودی خود را نماینده ای مستقل و مبرا  از هر شایبه و غوغا سالاری دانست و همچون اصلاح طلبان به خاکساریِ خود از مردم ، تأسی جست . هرچند که این صراحت در دفاع از حقوق مردم و دیدار سالم و بی شایبه اش از آنها همیشه درِ امیدواران می زند .
 
اما مقصودی باید به هوش باشد که پتانسیل و نیروی  او  در کج راههٔ ترفندهایی که سر راه می گشایند تا در مسولیتهای حاشیه ای زمان سوز  به خود مشغول بدارند ، نیفتد .  به یاد داشته باشیم رییس مجمع نمایندگان خراسان شدن یک مقام پر طمطراق و دهن پُر کنی است که نباید به آن بسنده کرد ، یک عَلَم بی پشتوانه که در کوهسارانِ خدمت به مردم ، تنها گرِه به باد می زند .  بی هیچ تعارفی شناختِ  تئوریکی و اطلاع و گستردگی دانش اجتماعی و جامعه شناسی آقای مقصودی هنوز گسترده و وسیع نیست . از اینرو سزنده است که به جای حاشیه ها مطالعهٔ وسیع تری به ستم طبقاتی و وقایع خانمانسوز تاریخ  معاصر جهان داشته باشد تا در جهش راهِ خدمت به مردم  آگاه تر و بصیرتر  پیش رود .
 
 آری حسین مقصودی  مداومتِ کار و همسویی با نیروهای کار و اصلاحات ساختاری را می پسندد و اصلآ فیلسوف آن است . اما در نهایت ، گویی که او تنهاست ؛  گویی که در خلوتِ مرجان و لعل او باید بارها و بارها نهانی گریسته باشد . اما از آنجا که خرد و تحول و مدیریت اجرایی و اقتصاد سیاسی انگار که آزمایندهٔ انسان هستند، همین نمی گذارد که آدمی درمانده و  واپسگرا بماند . روش و شیوهٔ خرد گرایی تجربی به زبان شاعرانهٔ آن است که شخص بتواند  « به خطی سیاه ، سرودِ سفیدی بنویسد . »  و مردمی بودن و راهِ عدالت و رشدِ همگانی یعنی همین . 
 
نوروز  در  راه است و بزودی این مراسم مردمی و بس عزیز که تلاشی برای زیستن است باید از محرومیت ها و سبدهای خالی ،  عاری شود . قصور در نظام تصمیم گیری و تسلط بر منابع ،  مأمن چنین رنجی است و حسین مقصودی اگر در جبههٔ نهاد مردمی است باید به موازنه و بازبینی قوانینی بپردازد که به توسعه عادلانه و پایدار و سازنده و خدمات رفاهی و اجتماعی بپردازد و از اعماق جان در قبال آن ، احساس وظیفه کند .
 
 مقابله با قدرت یابی زبدگان و رسیدن به بهره وری سرمایه و نگاه به تورم و بیکاری و محرومیت ها خود عملی ست انقلابی که تنها با تصمیم گیری های سنجیده و معقول شدنی ست . و از این روست که احترام و دلبستگیِ مردم را به همراه خواهد آورد . قوانین و موازنه ای که در قاموس همگان ، عدالت نام دارد و همیشه آقای مقصودی باید پرچمدار آن باشد . که گفته اند : 
 
صدنکتهٔ غیر عشق بباید که تا کسی 
مقبول ِطبع ِ مردمِ صاحب نظر شود 
  
 
حسین خسروجردی      
 دوم اسفند هزارو سیصد و نود و پنج -  مشهد
 
 
برای مطالعه مطالب بیشتر به قلم همین نویسنده هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما