یادآر ز شمع مرده یاد آر

به بهانه سوم تیر سالروز شهادت اولین روزنامه نگاران ایرانی

حسین قدرتی رئیس سابق اداره تعاون سبزوار/ مجله اینترنتی اسرارنامه: جنبش مشروطه خواهی ایرانیان از 150 سال پیش شروع شد و با مجاهدت و جانفشانی های مردم و رهبران جنبش مجلس شورای ملی تشکیل شد.

محمدعلی شاه قاجار که فرمانروایی و حکومت مطلقه اش را با تشکیل مجلس شورا در خطر می دید دستور برچیده شدن بساط مشروطه خواهان را صادر نمود. مجلس نوپای ملی توسط لیاخوف روسی به توپ بسته شد.

شاه مستبد قاجار از مدیر مسئول و نویسندگان روزنامه سور اسرافیل به جهت مواضع صریح بی پروا و انتقادی که نسبت به او داشتند کینه شدیدی به دل داشت و همواره در پی فرصتی بود تا ضرب شصت ملوکانه اش را با آنانی که در پی مشروط و محدود کردن قدرت مطلقه اش بودند نشان دهد.

میرزا جهانگیرخان (صور اسرافیل) و حاج میرزا نصرالله (ملک المتکلمین) را دستگیر و کت بسته به باغ شاه بردند و به وضع فجیعی به قتل رساندند.

علامه علی اکبر دهخدا از دوستان میرزا جهانگیرخان و نویسندگان صوراسرافیل بود. باتحصن در سفارت انگلیس رهایی یافت و با چند تن دیگر از آزادی خواهان به ا روپا تبعید شد، دهخدا در شهر ایوردون سوییس با کمک ابوالحسن خان معظم السلطنه (پیرنیا) روزنامه صوراسرافیل را دوباره با همان سبک و سیاق دایر نمود. و سلسله مقالات (چرند و پرند) را با نام مستعار «دخو» می نوشت و حملات سخت و نفس گیری را به شاه مستبد قاجار می کرد.

علامه دهخدا می گوید شبی مرحوم میرزا جهانگیرخان را به خواب دیدم با جامه ای سفید به من گفت «چرا نگفتی او جوان افتاد؟» من از ا ین عبارت چنان فهمیدم که می گوید، «چرا مرگ مرا در جایی نگفته یا ننوشته ای؟» بلافاصله در خواب این جمله به خاطرم آمد:

یاد آر ز شمع مرده یادآور

در همین اثنی بیدار شدم و چراغ را روشن نمودم تا نزدیک صبح سه قطعه از این سروده را ساختم و فردا نیز گفته های شب پیش را تصحیح کردم دو قطعه دیگر هم به آن افزودم و در شماره اول صور اسرافیل آن را به زیور طبع رساندم.

یاد آر ز شمع مرده یاد آر
اختر به سحر شمرده یاد آر

از روزي كه ميرزا جهانگير صوراسرافيل و ديگر روزنامه نگاران در اين كشور به خاك و خون كشيده شدند، يك واقعيت تلخ و دلگزا معلوم و مبرهن بود و آن اين كه روزنامه نگاران و ديگر صنوف به دليل وجود نداشتن احزاب قوي و فراگير، هزينه هاي فعاليت سياسي در كشور را از جيب خود پرداخت مي كنند تا بلكه بتوانند قدرت مستقر را در چارچوب قانون، مقيد و مشروط نمايند.

سوم تير، سالروز شهادت روزنامه نگاران شهيد و بهانه اي مغتنم براي پرداختي دوباره به نقطه آسيب پذيري است كه بيش از يك قرن است در اين كشور وجود دارد و درمان آن، تنها با شكل گيري نظامي متحزب و قوام يابي احزابي قوي، پاسخگو و مردم ساخته قابل تصور است.

آیا براستی مدت زماني بیش از یک قرن، زمان زیادی برای رسیدن جامعه ایرانی به تحزب نیست؟

تجربه نشان داده است احزابي كه برآمده از ساخت قدرت هستند و از رانت هاي حكومتي براي نزج گيري و بسط و اشاعه خود استفاده مي كنند، پس از فرونشستن از قدرت و بيرون ماندن از بازي سياست، رو به افول مي گذارند و بي آن كه در خصوص ايام حكمراني شان پاسخگو باشند، در سپهر سياست ورزي، كم رنگ و كم رنگ تر مي شوند.

انتخابات چند روز قبل پارلمان تركيه را به ياد آوريد. انتخاباتي كه توسط چهار حزب عمده كشور برگزار و معادلات سياسي كشور به واسطه راي مردم تغيير كرد. جالب آن كه اين دست تغييرات بدون هرگونه خون و خونريزي و داغ و درفش به منصه ظهور رسيد و اين، به بركت نهادينه شدن اصل تحزب و حضور احزاب قدرتمند و مردمي در اين كشور است.
 

وقت آن است كه در فضاي سياست ورزي كشور ما نيز از ميان دو جريان موسوم به اصلاح طلبي و اصولگرايي، دو حزب فراگير و مردمي تشكيل شودتا بدون وابستگي ذاتي به حاكمان و حاكميت، امكان نقادي ساخت قدرت را بيابد و بدين وسيله از پرداخته شدن هزينه توسط طبقات مختلف، منجمله روزنامه نگاران و فعالين اين عرصه جلوگيري گردد.
 

برای مطالعه نوشته های بیشتر به قلم حسین قدرتی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

کودتای 28 مرداد و روزگار سپری شده مردم سالخورده

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما