دانشگاه حکيم سبزواري

بي انصافي است حرکت اميدبخش چند سال اخير دانشگاه ناديده گرفته شود.

* علي نورآبادي:
دانشگاه حکيم سبزواري 30 ساله شده است. اين دانشگاه در سه دهه گذشته افت و خيزهاي زيادي داشته است.  بررسي و تحليل اين مسير 30 ساله اطلاعات بيشتر و مجال ديگري مي طلبد اما نهايت بي انصافي است اگر حرکت رو به جلو و اميدبخش چند سال اخير دانشگاه ناديده گرفته شود. البته اين حرکت در مقايسه با سال هاي قبل از آن است و گر نه دانشگاه حکيم تا رسيدن به وضع مطلوب فاصله زيادي دارد. اين يادداشت سعي دارد نگاه کوتاهي به عملکرد چند ساله اخير دانشگاه داشته باشيد:
 
1- جرات و جسارت
بدون شک،جرات و جسارت از جمله شاخص هاي مهم مديريت چند سال اخير دانشگاه حکيم بوده است. بي ترديد رفتن راه هاي نرفته، آغازهاي دوباره، گشودن مسيرهاي جديد، ملي نگريستن و جهاني انديشيدن، اقدام و عمل، همه اينها جرات و جسارتي بالايي مي خواهد. تا چند سال پيش از اين، مديريت دانشگاه حکيم، محافظه کاري و سکوت را بر حرکت و اقدام ترجيح مي داد. ديکته اي نمي نوشت تا مبادا غلطي داشته باشد. کم نيستند هنوز مديراني که جرات اقدام و حرکت ملي را ندارند و هنوز همه دنيا را فقط دفتر کار و اداره شان خلاصه مي کنند. کم نيستند استاداني در همين دانشگاه که هنوز هم جسارت، جهاني انديشيدن را ندارند. کم نيستند استاداني که هنوز هم از کتابها و مقالات دوره تحصيل شان جلوتر نيامده اند و حتي با هل دادن هم نمي خواهند چند قدم حرکت علمي و پژوهشي رو به جلو داشته باشند. اما حالا دانشگاه حکيم با دانشگاه هاي خارجي همکاري مي کند و با مراکز علمي و پژوهشي ملي قرارداد و تفاهم نامه به امضا مي رساند. اگر آن نگاه هاي بلند ملي و جهاني را داشتيم و با جرات و جسارت عمل مي کرديم کهسبزوار بعد از 30 سال هنوز اين قدر "شهرستاني" باقي نمانده بود.
 
2- تحرک بالا
دانشگاه حکيم سبزواري در چند سال اخير تحرک خوبي داشته است هم در بعد خارجي و هم در زمينه داخلي. تبادلات علمي با مراکز علمي خارجي، تبادل استاد و دانشجو با دانشگاه هاي خارجي،‌ امضاي تفاهم هاي متعدد با دانشگاه ها و مراکز علمي و پژوهشي داخلي از جمله اين تحرکات خجسته است. البته مديريت دانشگاه بايد حواسش جمع باشد که اين تعاملات بويژه تبادلات با دانشگاه ها و مراکز علمي خارجي، "آورده" و "فرآورده" اي براي دانشگاه و شهرستان داشته باشد. مديريت دانشگاه بايد با دقت و وسواس اين تبادلات را هزينه - فايده کند و اگر فايده و سودش بيشتر از هزينه اش بود انجام دهد. چون تعامل با دانشگاه ها و مراکز علمي خارجي بسيار سخت و پر هزينه بر است. همچنين بايد بدانيم که اين گونه تبادلات علمي و تفاهم نامه هاي همکاري، لازم است اما کافي نيست. اين تعاملات وقتي کافي و مفيد خواهد بود که به نتيجه منجر شود. دانشگاه بايد با پيگيري جدي اين تبادلات و تفاهم نامه ها را عملي کند. 
 
3- ورود به حوزه هاي عمومي
دانشگاه در سال هاي اخير علاوه بر حوزه هاي تخصصي و علمي، در حوزه هاي عمومي مانند فعاليت هاي فرهنگي واجتماعي هم وارد شده است که اگر اين ورود با سياست گذاري و برنامه ريزي و مديريت صحيح همراه باشد قطعا برکات خوبي خواهد داشت. فعاليت در حوزه هاي مختلف فرهنگي، ميراث فرهنگي و گردشگري (مرمت و احياي خانه هاي تاريخي)، ايجاد خانه هنر (خانه استاد سبزواري)، احياي مرکز علمي علمي و گردشگري حکيم سبزواري و راه اندازي مرکز آفرينش هاي فرهنگي و اجتماعي از جمله اين نمونه هاست. البته ورود دانشگاه به حوزه هاي عمومي هم هنوز در آغاز راه است. در زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي خلاها و کم کاري هاي زيادي وجود دارد که يکي از علل اين خلاها حضور نداشتن دانشگاه ها در اين عرصه ها بوده است. جاي کار بسياري در اين زمينه وجود دارد و دانشگاه حکيم مي تواند در اين حوزه ها ميدان دار باشد. تنها اگر مرکز آفرينش هاي فرهنگي و اجتماعي، سياست گذاري روشن و برنامه مدوني داشته باشد، مي تواند نه تنها در سطح شهرستان بلکه در استان تحول بزرگي ايجاد کند. مرکز آفرينشها حتي در سطح ملي هم مي تواند حرف هاي زيادي براي گفتن داشته باشد. اين مرکز اگر خوب کار کند،‌ مي تواند به "گرانيگاهفرهنگي و هنري" منطقه و شهرستان تبديل شود. اگر روزي چندين برنامه فرهنگي و هنري در اين مرکز باحضور علاقه مندان و اصحاب فرهنگ و هنر در مرکز آفرينشها برگزار نشود نشان از آن دارد که مرکز هنوز از ظرفيت هايش به خوبي استفاده نمي کند. برنامه هاي مرکز بايد به گونه اي باشد که به اصطلاح همه وقت روزانه اش پر باشد. به هر حال ما به اين اقدامات، بويژه فعاليت مرکز آفرينش ها براي تکان دادن سطح فرهنگ عمومي منطقه سبزوار و رشد شهرستان خيلي اميد بستيم نبايد اين اميدها به ياس تبديل شود. روشن است که پيشرفت تنها با رشد دانشگاه اتفاق نمي افتد، بايد جامعه و مردم هم با اين پيشرفت همگام و همراه باشند و گر نه پيشرفت تک بعدي، راه به جايي نخواهد برد چنانکه تجربه هايش را داشته ايم و داريم. 
 
4- برقراي ارتباطات علمي و فرهنگي  
در سال هاي نه چندان دور، يک سال تحصيلي و شمسي مي گذشت و يک مهمان به دانشگاه نمي آمد و دانشجويان يک چهره غير تکراري نمي ديدند. اما اکنون هفته اي و ماهي نيست که شخصيت ها و چهره هاي علمي، دانشگاهي وفرهنگي در دانشگاه نشست و سخنراني نداشته باشند. انجمن هاي علمي و دانشجويي دانشگاه هم در سال هاي اخير راه درست را پيدا کرده اند و در حوزه هاي تخصصي خود فعال تر شده اند. پيش از اين فعاليت هاي دانشجويي در جنجال ها و هياهوهاي بي حاصل سياسي و جناحي خلاصه مي شد. دانشجويان در واقع به عمله هاي بي جيره و مواجب جناح ها و احزاب سياسي بودند که براي آينده شان هم هيچ سودي نداشت. اين مقدار هنوز براي نهاد بزرگي مثل دانشگاه حکيم سبزواري کافي نيست. اين گونه ارتباطات علمي و فرهنگي روز به روز بايد بيشتر شود به گونه اي که روزي نباشد که نشستي يا جلسه اي با برترين استادان و پژوهشگران و چهره هاي علمي طراز اول کشور در دانشگاه برگزار نشود. برگزاري اين جلسات فوايد بسياري دارد که کمترين آنها به روز شدن دانشگاه و دانشجويان است؛ اين نشست هاي علمي موجب مي شود که دانشجويان در جريان آخرين و به روزترين مباحث و يافته هاي علمي و فرهنگيکشور قرار بگيرند. اما اين ارتباطات علمي و فرهنگي هنوز بسيار کند و کم است معاونت فرهنگي، روابط عمومي و انجمن هاي علمي دانشجويي بايد تلاش بيشتري در اين زمينه بکنند. 
 
5- راه اندازي مرکز شد 
راه اندازي مرکز رشد و شرکت هاي دانش بنيان قطعا يکي از اقدامات قابل تحسين دانشگاه در چند سال اخير بوده است. اين مرکز موجب حمايت، تقويت و جهت دهي پژوهش ها و فناوري ها شده است. جذب نخبگان جوان و پرانگيزه و پژوهشگران در قالب شرکت هاي دانش بنيان از ديگر مزاياي مرکز رشد است. مرکز رشد هم مانند برخي بخش هاي ديگر دانشگاه در آغاز راه است و هنوز چند گام بيشتر در اين مسير برنداشته است. منطقه بزرگ سبزوار با توجه به ظرفيت ها و استعدادهايي که در زمينه هاي مختلف کشاورزي، دامپروري، گياهان دارويي، گردشگري، کوير و غيره دارد جاي يک پارک علم و فناوري منطقه اي در آن واقعا خالي است. جا دارد که دانشگاه حکيم سبزواري با همکاري و تعاملات چند جانبه با ديگر دانشگاه هاي شهرستان و منطقه اين پارک علم و فناوري را راه اندازي کنند. اين مهم دور از دسترس نيست.  منطقه سبزوار در برخي محصولات و توليدات کشاورزي و دامي منحصر به فرد و يا کم نظير است که بايد زنجيره تحقيق، کشت، توليد، برداشت، برندسازي، مديريت و فروش آن در خود منطقه ايجاد و تکميل شود. اگر اين زنجيره بدست پژوهشگران،‌ توليد کنندگان و مديران شهرستان تکميل شود هم موجب ايجاد اشتغال خواهد شد و هم رونق و پيشرفت منطقه را در پي خواهد داشت. 
 
6- حفظ تعادل سياسي و فرهنگي
در يکي دو دهه گذشته مديريت دانشگاه بيشتر از آنکه علمي و فرهنگي باشد سياسي بود. در آن سالها صبغه سياسيدانشگاه به قدري پررنگ بود که با هر اتفاق سياسي، دانشگاه هم دستخوش تلاطم مي شد. مثلا با هر دوره انتخابات مجلس، بسته به اين که چه کساني نماينده مي شدند دانشگاه هم گرفتار تغييرات و حاشيه ها مي شد. در سال هاي گذشته دانشگاه خواسته يا ناخواسته،‌ آگاهانه يا ناآگاهانه يا وارد گرداب بازي ها و بده بستان هاي سياسي بود يا از آن طرف بام مي افتاد؛ يعني گرفتار رکود و جمود و سکون مي شد؛ رکود و جمودي که مرگ آور بود. مديريت دانشگاه به خاطر ترس از اين که مبادا مشکلي پيش بيايد و به جاي تلاش و فعاليت براي حل مشکلات، صورت مسئله را پاک و خيال خودش را راحت مي کرد.  
 اين تلاطم ها و حاشيه ها بسيار تلخ بود و دانشگاه را از رسالت اصلي اش دور مي کرد و سال ها عقب مي انداخت. يادآوري آن تجربيات تلخ، ذائقه ها را تلخ مي کند بنابراين بگذريم. تغيير مسير حرکت دانشگاه از مديريت سياسي به سمت مديريت علمي و فرهنگي، خيلي سخت است. ايستادگي در برابر تمايلات وقت و بي وقت و گوناگون سياسيون از جمله نمايندگان خيلي جرات و جسارت مي خواهد. تلاش براي دور کردن فضاي کلي دانشگاه از حاشيه ها خيلي طاقت فرساست. تلاش براي حرکت دادن بخش ها، استادان و دانشکده هايي که سالها متوقف شده اند و در رکود بودند خيلي خيلي سخت است. اما مديريت دانشگاه در چند سال اخير تلاش کرده است تا مديريت علمي و فرهنگي را جايگزين مديريت سياسي کند. تلاش کرده است تا دانشگاه را از تلاطم هاي سياسي و حاشيه ها دور کند و دانشگاه را به مسير و رسالت اصلي اش برگرداند. تلاش کرده است تا فرهنگ پژوهش و تحقيق را در فضاي دانشگاه حاکم کند. تلاش کرده است که دانشکده ها و استادان را از رکود و جمود خارج سازد و آنها را به حرکت درآورد. مي دانيم که همه اين ها چقدر سخت است. حتي هل دادن يک استاد که سالهاست يک کتاب جديد در حوزه تخصصي خودش نخوانده و يا يک مقاله علمي ننوشته، بسيار پرزحمت و طاقت فرساست چه برسد به اين که تعداد اين گونه استادان و بخش ها کم نباشد. نمي خواهيم بگوييم که دانشگاه حکيم در همه اين زمينه ها صد در صد موفق بوده و هيچ اشکالي نداشته است. دانشگاه در چند سال اخير هم افت و خيزها و حاشيه هايي داشته اما مهم اين است که دانشگاه مسير درستش را پيدا کرده است. اين مسير پر از سنگلاخ است و مديريت دانشگاه هم گاهي پايش به اين سنگلاخ ها گير کرده و زمين خورده است اما در مجموع حرکتش رو به پيشرفت بوده است و حتي در برخي زمينه ها شتاب خيلي خوبي داشته است. حرکت دانشگاه در مسير علمي و فرهنگي بايد با قوت بيشتر ادامه يابد و اين تعادل بايد حفظ شود. هر روزي که دانشگاه گرفتار حاشيه ها و کشمکش هاي غير علمي شود به اندازه چندين کيلومتر عقب خواهدافتاد. 
 
                                               *         *         *
 
با يک نگاه اجمالي و به طور کلي سه دسته يا گروه از افراد حقيقي و حقوقي ممکن است با حرکت رو به جلو دانشگاه حکيم مخالف باشند و يا سنگ اندازي کنند:
 
الف- افراد و گروه هاي سياسي و جناحي  
روشن است اين افراد و گروهها دوست دارند که سر تا پاي دانشگاه در اختيار خودشان باشد. اينها همه را به سياسيکاري متهم مي کنند اما خودشان از همه سياست زده تر هستند. اينها چنان نگاه غليظ و تنگ سياسي دارند که اگر کمترين مسئول دانشگاه از جناح خودشان نباشد هياهو و غوغا راه مي اندازند و تلاش مي کنند که رئيس و معاون عوض کنند. اين جناح و آن حزب ندارد، افرادي و گروه هايي که با عينک سياسي و نگاه سياست زده به دانشگاه  مي نگرند اين طور مي خواهند. 
اين افراد و گروه ها مدير علمي و کارآمد نمي خواهند، همپالکي سياسي و جناحي مي خوهند.
 
ب- استاداني که گرفتار رکود علمي هستند
يکي از تلخي هاي روزهاي انتخابات که بسيار هم آزار دهنده بود، تبليغ برخي استادان دانشگاه براي برخي نامزدها بود. آيا تلخ و آزاردهنده نيست وقتي مي بيني استادي با 30 يا 20 سال سابقه دانشگاهي سينه چاک از اين ستاد به آن ستاد و از اين جلسه به آن جلسه مي رود و براي فلان فرد تبليغ مي کند؟ نهايت فلاکت و تحقير يک چهره علمي و دانشگاهي است که پادو فلان جناح سياسي و يا بهمان نامزد انتخاباتي شود. اتفاقا جريان بايد برعکس باشد يعني آن نامزد بايد از استاد دانشگاه، وقت بگيرد و در برابرش زانو بزند تا چيزي بياموزد. استادي که همه وقت و توانش را در جلسات و محافل سياسي و جناحي صرف کند ديگر فرصتي براي کار علمي و پژوهشي نخواهد داشت. اين استادان سياست زده در سه چهار دهه عمر دانشگاهي شان چه فعاليت هاي علمي و پژوهشي اي داشته اند؟ چند طرح علمي را به نتيجه رسانده اند؟ چه دستاوردهاي علمي و پژوهشي داشته اند؟ چند کتاب و مقاله علمي نوشته اند؟ اين مسئله کاملا تجربي و آزمايش پذير است؛ اين گوي اين ميدان. اگر دستاورد علمي دارند ارائه کنند. دستاورد علمي و پژوهشي پيشکش، اين استادان آيا از آخرين مباحث و دستاوردهاي حوزه تخصصي خودشان خبر دارند؟ و آيا آخرين کتاب ها و مقالات پژوهشي حوزه کاري را خوانده اند و يا اصلا خبر دارند؟
 
 استادي که همه وقت، انرژي و توانش صرف فعاليت هاي سياسي مي شود قطعا بعد از مدتي گرفتار ايستايي و رکود علمي خواهد شد و اين کاملا طبيعي است؛ آب وقتي راکد بماند مي گندد. نارضايتي اين استادان از حرکت رو به جلو دانشگاه طبيعي است چون خودشان از قافله علم عقب مانده اند، مي خواهند دانشگاه را هم متوقف کنند. آنها به جاي اين که خود را به قافله علم و پژوهش برسانند سعي مي کنند ترمزي براي حرکت رو به جلو باشند. سعي مي کنند با سنگ اندازي جلو پاي مديران و استاداني که کار علمي مي کنند حرکت آنها را کند و کندتر و حتي زمين گير کنند. آنها خواهان حفظ وضع موجود هستند چون در چنين وضعي آنها راحت ترند و نيازي به حرکت و تحرک علمي و پژوهشي نمي بينند. نکته قابل توجه ديگر آن است که اين استادان،‌  نگاه سياست زده و جناحي خود را به دانشجويان هم منتقل مي کنند. به عبارت ديگر به جاي سوق دادن دانشجويان به مسائل علمي و پژوهشي، آنها را به فعاليت هاي سياسي و جناحي سرگرم مي کنند. مشغول کردن دانشجويان به فعاليت هاي جناحي به جاي کارهاي علمي و پژوهشي بسيار خسارت بار است اگر نگوييم نوعي خيانت است. اين استادان به جاي کار علمي و پژوهشي کار سياسي مي کنند. به جاي اين که در آزمايشگاه و کتابخانه باشند بايد آنها را در دفتر حزب و ستاد انتخاباتي پيدا کرد. اين استادان به جاي زيستِ علمي، زيست سياسي دارند و به جاي اين که کار علمي کنند فعاليت سياسي مي کنند. آنها کلاس درس را با تجمع هاي سياسي و جناحي اشتباه گرفته اند. اشتباه نشود اصل داشتن عقيده خاص سياسي مشکلي ندارد مشکل آن جاست که کار سياسي جاي فعاليت علمي و پژوهشي را بگيرد. مشکل آن جاست که عضو هيئت علمي دانشگاه به جاي مطالعه و تحقيق، سخنراني و تبليغات سياسي بکند. مشکل آن جاست که کلاس درس را جلسه حزبي و جناحي بپنداريم. مشکل آنجاست که ما برخي از اين استادان محترم را به جاي اين که در همايش ها و نشست هاي علمي و تخصصي ببينيم دائما در جلسات و محافل سياسي و جناجي مي بينيم. متاسفانه اين استادان محترم، سه دهه سابقه عضويت هيئت علمي دانشگاه را دارند اما به جاي اين که "مرجعيت علمي" داشته باشند ادعاي "پدرخواندگي" سياسي در شهرستان دارند. منطقه سبزوار در سه چهار دهه چقدر از اين گونه اختلافات و جنجال هاي سياسي ضربه خورده است. مگر همين سياست بازي ها و سياسي کارها از مهم ترين عوامل عقب ماندگي سبزوار در چند دهه گذشته نبوده است. وقتي استاد دانشگاه بجاي کار علمي و تخصصي، فعاليت سياسي مي کند چگونه پيشرفت خواهيم کرد؟ 
 
از سوي ديگر برخي استادان محترم نيز سياسي نيستند اما بشدت گرفتار رکود علمي و پژوهشي هستند. اين استادان محترم، 30 - 20 سال است که عضو هيئت علمي دانشگاه هستند اما بعد از سه دهه تقريبا هيچ خروجي و توليد علمي ندارند. اين حضرات، همه کار و بار خود را فقط در چند جلسه درس خلاصه مي کنند و نه به فکر پژوهش جديدي هستند و نه چندان در پي رشد علمي خود و دانشجويان شان مي روند. اين استادان، همان کتاب يا جزوه دوره دانشجويي شان را در طول سي سال کاري خود تدريس مي کنند بدون اين که حتي نسخه جديدي از همان جزوه را ارائه کنند. اين استادان هم از حرکت و تحرک رو به جلو دانشگاه اصلا خوش شان نمي آيد چون حرکت و کار علمي و پژوهشي زحمت و خون دل خوردن مي خواهد که اينها اهلش نيستند. اين استادان محترم هم مي خواهند کمبود و بيکاري علمي خود را با برخي حاشيه سازي ها بپوشانند. 
 
ج- برخي مسئولان و مديران سياسي
برخي مسئولان و مديران سياسي مانند نمايندگان هم ممکن است زياد از حرکت رو به جلو دانشگاه حکيم خوششان نيايد. علتش هم روشن است، مديران سياسي، کسي را مي خوهند که مطيع و حرف گوش کن آنها باشد. مثلا اگر جناب نماينده از تهران زنگ زد  که فلان کس را عوض يا جابجا کن، آن فرد تا شب نرسيده کله پا شده باشد و يا اگر پيامي فرستاد مقدمات فلان مراسم را آماده کن ، بگويد چشم. آنها از دانشگاه و مديران مستقل دانشگاهي اصلا خوششان نمي آيد. دانشگاهي مي خواهند که محل جولان و سخنراني ها و منبر آنها باشد. اين نمايندگان و مسئولان،‌ مديران دانشگاه را بچه هاي دفترشان مي پندارند. همچنين اين مسئولان معمولا خواهان حفظ وضع موجودند، وضع موجودي که باب طبع آنهاست. نمونه هاي چنين برخوردي را در ادارات و نهادهاي شهرستان کم نداريم، مثلا نمايندگان محترم مي خواهند همه مسئولان ادارات و دانشگاه ها را خودشان تعيين کنند و به نوعي نوچه آنها باشد. چنين وضعي را هم اکنون در برخي ادارات و دانشگاههاي شهرستان شاهديم. 
به هر حال اين افراد، استقلال، مديريت علمي و فرهنگي و حرکت رو به جلو دانشگاه حکيم را دوست ندارند و آن را برنمي تابند. آنها بايد خودشان را با شرايط جديد تطبيق دهند نه آن که دانشگاه به خاطر آنها از حرکت خود باز ماند. دانشگاه حکيم بايد با قدرت و قوت به حرکت رو به جلو خود در عرصه هاي علمي و فرهنگي ادامه دهد. 
 
                                                 *            *            *
 
7- افزايش ريزساخت هاي دانشگاه
در چند سال اخير همچنين برخي زير ساخت هاي ضروري و لازم دانشگاه آغاز و يا به پايان رسيده است که گسترش و تقويت کتابخانه مرکزي، تجهيز آزمايشگاه مرکزي و پيگيري براي عضويت در شبکه شاعا، ساخت مجتمع همايش هاي بيهقي، تلاش بي وقفه و پيگير براي به سرانجام رساندن مکان دانشگاه فناوري هاي نوين سبزوار و غيره از جمله آنهاست. مگر نه اين که چيزي نمانده بود که اين دانشگاه به خاطر نپرداختن اجاره مکان، تعليق شود اما با پيگيري هاي دلسوزان فعلا اين مشکل حل شده و ظاهرا 5 هکتار زمين براي دانشگاه اختصاص يافته است.  نبايد به اين اندازه راضي بود،‌ قطعا دانشگاه هنوز کمبودهايي در زمينه زيرساخت ها دارد که بايد تکميل شود. 
 
8- دانشگاه محور
تا چند سال پيش دانشگاه حکيم يک دانشگاه شهرستاني بود و حتي در سطح استان هم حرفي براي گفتن نداشت. اما حرکت ها و تلاش هايي که در چند سال صورت گرفت نشان مي دهد که دانشگاه عزمش را جزم کرده است که نه تنها از سطح استان فراتر برود بلکه خود را در سطح ملي مطرح کند. علاوه بر اين که اين تصميم و عزم چيز مبارکي است، دانشگاه در اين زمينه گام هاي خوبي هم برداشته است. تعامل با مراکز علمي و پژوهشي ملي، برقراري ارتباط با چهره ها و شخصيت هاي ملي و دعوت آنها به دانشگاه،‌ همکاري متقابل با دانشگاه هاي بزرگ کشور و از همه مهم تر پيگيري براي تعيين دانشگاه حکيم سبزواري به عنوان يکي از 22 دانشگاه معين از جمله اين گام هاست. چند صد دانشگاه در کشور وجود دارد و 31 مرکز استان که هر کدام چند دانشگاه دارند. قطعا کسب چنين عنواني راحت نبوده است و دستاورد کمي نيست. بدست آوردن عنوان "دانشگاه محور" سخت است اما حفظ اين عنوان بسيار سخت تر است. دانشگاه حکيم با کسب اين عنوان، حالا بايد با بهترين و بزرگترين دانشگاه هاي کشور رقابت کند بنابراين بايد در حد و اندازه هاي آنها کار کند. صرف يدک کشيدن عنوان، چيز مهمي نيست مهم آن است که فعاليت هاي علمي و پژوهشي و در يک کلمه "خروجي" آن هم در اندازه 22 دانشگاه برتر کشور باشد. البته هنوز کم نيستند استادان و کارکناني که همچنان تفکر و روحيه شهرستاني و محدود دارند و هنوز شهرستاني مي انديشند و مي خواهند خودشان و دانشگاه را در همين سطح نگهدارند. تغيير تفکر و روحيه استادان و کارکنان از شهرستاني به ملي خيلي سخت؛ مانند پوست انداختن. اما چاره اي نيست،دانشگاه حکيم سبزواري اگر مي خواهد همچنان جرو 22 دانشگاه محور بماند و با دانشگاه هاي طراز اول همگام باشد بايد اين پوست اندازي را داشته باشد هر چند که اين پوست اندازي براي عده اي بسيار دردناک باشد. به هر حال "محور" بودن و تاثيرگذاري دانشگاه حکيم سبزواري بايد ملموس و مشهود باشد و گرنه صرف يدک کشيدن اين عنوان، چيزي عوض نمي شود. 
 
از جمله پيش شرط هاي مهم رونق و پيشرفت شهرستان و منطقه، داشتن نگاه ملي و جهاني است. اما بسياري از مسئولان، استادان دانشگاه و موثران شهرستان همچنان روحيات و تفکرات شهرستاني دارند. با نگاه و تفکر شهرستاني نه منطقه سبزوار پيشرفت خواهد کرد و نه دانشگاه به جايي خواهد رسيد. بايد از روحيات و تفکرات شهرستاني و نگاه هاي تنگ نظرانه عبور کنيم و افق نگاه ها را در سطح ملي و جهاني گسترش دهيم. دانشگاه حکيم بايد پيشگام تغيير افق نگاه ها و تفکرات باشد. تغيير روحيات و تفکرات شهرستاني بسيار سخت و زمان بر اما ممکن است و بايد اين "تغيير" روحيات و تفکرات انجام شود. اين "تغيير"، همان پوست اندازي است. 
                                                                                                                                                                                                                        
9- همه اينها که گفته شد به معناي اين نيست که وضع دانشگاه حکيم خيلي خوب است و هيچ اشکالي ندارد. اگر بخواهيم تنها فهرستي از کارهايي که دانشگاه هنوز بايد انجام دهد، بشماريم بايد يادداشت ديگري بنويسيم و اين يادداشت قطعا بلند بالا خواهد شد. دانشگاه حکيم، تازه در آغاز راه است و با وضع مطلوب، فاصله بسياري دارد. وضع مطلوب دانشگاه حکيم زماني است که بتواند در حوزه هاي علمي و فرهنگي به يکي از دانشگاه هاي مطرح و جريان ساز کشور تبديل شود. وضع مطلوب دانشگاه حکيم زماني است که رسالت خود را در تمدن سازي نوين اسلامي انجام دهد. دانشگاه حکيم براي دستيابي به اين جايگاه، هنوز گام هاي نخست را برداشته است. ما دانشگاه حکيم را نقد کرديم و باز هم نقد خواهيم کرد، فرقي نمي کند که مجموعه مديريت دانشگاه چه کسي يا کساني باشند. اين نقدها به هيج وجه به معناي زير سوال بردن دستاوردها و نقاط قوت آن نيست. چون معتقديم رشد و پيشرفت دانشگاه تنها با نقد بدست مي آيد و دانشگاه و يا هر مجموعه ديگري اگر نقد نشود به سرعت به ايستايي و رکود گرفتار خواهد شد. نقد کردن مانند هرس کردن درخت است، درختي که هرس نشود بعد از چند سال خشک خواهد شد. 
 
10- دانشگاه حکيم سبزواري اکنون درختي 30 ساله است. اين درخت در سه دهه گذشته افت و خيزهاي زيادي داشته است. اما نهايت بي انصافي است اگر حرکت رو به جلو و اميدبخش چند سال اخير آن را ناديده بگيريم. تازه در چند سال اخير است که دانشگاه حکيم، مسير اصلي و کارکرد ويژه خود را در حوزه هاي مختلف پيدا کرده است. حرکت دانشکده ها و بخش هاي مختلف دانشگاه در اين مسير، متفاوت است بعضي تندتر و برخي کندترند. مديريت دانشگاه دو وظيفه عمده دارد؛ اين که نگذارند دانشگاه از مسير اصلي خود که کار علمي و پژوهشي است خارج شود و بعد هم کاري کند که شتاب حرکت علمي بيشتر شود تا عقب نمانند. اين درخت اکنون روي تنه خود ايستاده است. بايد اين درخت را آبياري کنيم تا تنومندتر شود نه آن که تيشه برداريم و شاخه هايش را ببريم در حالي که خودمان روي همان شاخه ها نشسته ايم. آبياري درخت دانشگاه حکيم با کارهاي علمي و پژوهشي است. رونق و پيشرفت شهرستان و کل منطقه سبزوار در سايه طراوت بخش اين درخت تنومند ممکن است. هر چه اين درخت تنومندتر باشد سايه اش گسترده تر خواهد شد و پيشرفت منطقه بيشتر. 
 
11- خلاصه اين که منطقه سبزوار ظرفيت ها و فرصت هاي زيادي در زمينه هاي علمي، فرهنگي، اقتصادي، گردشگري و ديگر حوزه ها دارد که دانشگاه حکيم سبزواري بايد اين ظرفيت ها را فعال و يا زمينه را براي فعال سازي آنها فراهم کند. فراموش نکنيم که دانشگاه حکيم سبزواري تازه راه صحيح را پيدا کرده است و تنها نخستين گام ها را در همه موارد بالا برداشته است. دانشگاه حکيم، اول مسير است و هنوز راه هاي نرفته و کارهاي انجام نشده بسياري در پيش دارد. دانشگاه حکيم، بايد تلاش مضاعفي براي عقب نماندن از چرخه علمي و رقابت تنگاتنگ با دانشگاه ها و مراکز علمي و پژوهشي ديگر داشته باشد. اين مسيرهاي نرفته و کارهاي انجام نشده تنها با همکاري، تعامل و تلاش و تدبير مجموعه مديريت (مسئولان، استادان، دانشجويان و مديران دانشگاهي و فرادانشگاهي) دانشگاه بدست مي آيد. حالا رئيس و مديريت جديد دانشگاه، کار سختي را در پيش دارند و بايد به گونه اي کار کنند که مبادا رشد و حرکت دانشگاه کند و يا خداي نکرده متوقف شود. کوچکترين خلل و کندي در  اين مسير مساوي است با عقب ماندن دانشگاه از قافله علم. مطمئنا در آينده، دوره کاري و مديريتي آنها نيز نقد و قضاوت خواهد شد.
 
منبع: هفته نامه ستاره شرق
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما