آرامگاه اسطوره ای سهراب پسر رستم در سبزوار

سبزوار به شهر دیرینه های پایدار معروف است . این نام به خوبی اشاره به تاریخ کهن سبزوار و آثار و ابنیه باستانی  و تاریخی فراوانی دارد که از پس هزاران سال در این سرزمین پر رمز و راز به جای مانده اند. پس بی علت نیست که عده ای سبزوار را موزه یادمان های هزاران ساله می دانند.
مطالعات و پژوهش های مختلف در باره تاریخ سبزوار ، قدمت این شهر کهن را تا حدود 6 هزار سال قبل ردیابی کرده اند.
به طوری که کاوش های باستانشناسی در سال 87 در محوطه ای قدیمی واقع در مجاورت شهر سبزوار نشان داد ، که اقوامی در بیش از 6 هزارسال قبل در این منطقه سکونت داشته اند.
طبیعیست که شهری با این قدمت و این مقدار از پایداری در  طول هزاران سال قطعاً در دل خود مجموعه ای از رازهای باستانی است که آثار تاریخی به جا مانده در این شهر هریک گوشه ای از این رازها را برای ما فاش می کنند.
یکی از این آثار ، آرامگاه اسطوره ای سهراب فرزند رستم است که داستان نبرد وی با پدر و شرح چگونگی مرگ غمناکش ، یکی از فصل های مهم و مشهور شاهنامه استاد سخن ، فردوسی است.
وجود آرامگاه سهراب پسر رستم شاهنامه در سبزوار ، به لحاظ رونق صنعت گردشگری و مطالعات تاریخی موضوع با اهمیتی است که متأسفانه شاید بسیاری از ساکنان بومی سبزوار نیز از آن اطلاعی نداشته باشند. و شهرداری و اداره میراث فرهنگی و سایر نهادهای مربوطه کار خود را در معرفی این بنای مشهور درست ا نجام نداده است.
به همین خاطر اینک در اینجا قصد داریم به معرفی بیشتر محل آرامگاه سهراب در سبزوار بپردازیم :
مردم سبزوار معتقدند جنگ ایرانیان و تورانیان در حوالی سبزوار اتفاق افتاده است . همینطور معتقدند قبر سهراب در این شهر و در محل فعلی شهرداری سبزوار قرار داشته است. کلاه خود و زرهی در اینجا کشف شده که به موزه آستان قدس رضوی تحویل گردیده و شهرداری سبزوار در حال حاضر بنای یادبودی بر آن نهاده است. هرچند بسیاری داستان رستم و سهراب را اثری اساطیری می دانند.
کتاب عارف دیهیم دار نوشته جیمز داون انگلیسی هم که از جمله اولین کتب مستشرقین در باب فرهنگ وتاریخ و ادب اجتماعی ایرانیان بوده و تألیف آن به حدود 505 سال قبل باز می گردد ، در خصوص سفر شاه اسماعیل صفوی به سبزوار و مواجهه مردم با وی در این مورد می نویسد : ... شاه اسماعیل که علاقه داشت مردم ایران شاهنامه خوان شوند ، از دعوت مردم سبزوار به دیدن نمایش صحنه جنگ رستم و سهراب و خوب و روان بیان کردن آنها تعجب کرد . در جواب به وی گفتند جای شگفتی نیست زیرا که مردم این شهر ، حتی  قبل از اینکه فردوسی شاهنامه را بسراید از چگونگی جنگ رستم و سهراب اطلاع داشتند ، و این روایت سینه به سینه نقل شده و در این شهر همه از این روایت آگاه بودند.
منبع : ویژه نامه معرفی سبزوار ، شهر دیرینه های پایدار / مدیر اجرایی رضا قدیریان / سال 1389
در تکمیل این مطلب که در مورد آرامگاه اسطوره ای سهراب در سبزوار بود ، باید این مطلب را نیز افزود که وجود برخی محلات و نام های قدیمی و روایت های رایج بین مردم نیز نشان از آن دارد که جنگ رستم و سهراب واقعاً در منطقه سبزوار اتفاق افتاده است. یکی از این موارد وجود محله ای به نام میدان دیو سپید در سبزوار و در نزدیکی محل آرامگاه سهراب است.
در مورد میدان دیو سپید منابع تاریخی چنین نوشته اند :
این میدان در مدخل ورودی شمال شهر و در ضلع جنوبی دروازه ی ارگ قرار داشته ، سابقاً در اعیاد و جشن ها ، محل کشتی جوان ها بوده است و مردم برای تماشا در اطراف این میدان جمع می شده اند.قبر اسطوره ای سهراب در جنوب شرق آن قرار دارد . گفته می شود ، محل رزم وی با گُرد آفرید (زن داور ناحیه بیهق) و رستم بوده است.
منبع : فرهنگ اماکن و جغرافیای تاریخی بیهق / پژوهشگر محمود محمدی / سال نشر 1381 / انتشارات آژند.
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
جاذبه های گردشگری دیار سربداران از نگاه خبرگزاری ایرنا
نظرت را بنویس
comments

بینام

همشهریها توجه دارند که رستم سهراب را با خودش به سیستان میبرد و به خاک میسپرد چو آمد زواره سپیده دمان سپه راند رستم هم اندر زمان پس آنگه سوی زابلستان کشید چو آگاهی از وی به دستان رسید همه سیستان پیش باز آمدند به رنج و به درد و گداز آمدند چو تابوت را دید دستان سام فرود آمد از اسپ زرین ستام تهمتن پیاده همی رفت پیش دریده همه جامه دل کرده ریش گشادند گردان سراسر کمر همه پیش تابوت بر خاک سر همی گفت زال اینت کاری شگفت که سهراب گرز گران برگرفت نشانی شد اندر میان مهان نزاید چنو مادر اندر جهان همی گفت و مژگان پر از آب کرد زبان پر ز گفتار سهراب کرد چو آمد تهمتن به ایوان خویش خروشید و تابوت بنهاد پیش ازو میخ برکند و بگشاد سر کفن زو جدا کرد پیش پدر تنش را بدان نامداران نمود تو گفتی که از چرخ برخاست دود مهان جهان جامه کردند چاک به ابر اندر آمد سر گرد و خاک همه کاخ تابوت بد سر به سر غنوده بصندوق در شیر نر تو گفتی که سام است با یال و سفت غمی شد ز جنگ اندر آمد بخفت بپوشید بازش به دیبای زرد سر تنگ تابوت را سخت کرد همی گفت اگر دخمه زرین کنم ز مشک سیه گردش آگین کنم چو من رفته باشم نماند بجای وگرنه مرا خود جزین نیست رای یکی دخمه کردش ز سم ستور جهانی ز زاری همی گشت کور

آریا کیخا سیستانی

سلام.اگر موضوع مزارپسررستم یعنی سهراب یل در سبزوار باشدپس بر آن عزیزان است که محل آرامگاه ایشان رابسیارزیباسازی نمایند.باتشکر

احمدرضا

حیفه که اصلا بهش رسیدگی نشده من باغ ملیتونو رفتم وقتی دیدم فقط یک مجسمه پلاستیکی گذاشتن به نشانه رزم رستم و سهراب خندم گرفت تازه هیچ کسم نبود توضیح بده تابلوی هم نداشت ادم اگه خودش از قبل اطلاعات نداشته باشه اصلا نمیفهمه اون مجسمه مربوط به رستم و سهرابه

داریوش

واقعا ما باید چقدر بدبخت باشیم که تمام میراث مون رو به نابودیه اون از مقبره کوروش کبیر اینم از سهراب میراث فرهنگی دیگه شورشو در آورده با این کاراش. واقعا من باید تاسف بخورم که دانشجوی تاریخ باستان هستم. ما تا چند سال دیگه باید ممنون کشور های اروپایی باشیم که چندی از وسایل و عتیقه های ایران رو دارن نگه داری میکنن. تاچند سال دیگه نه تخت جمشیدی ما ایرانی ها میبینیم و نه مقبره سهرابی. مدیر وبلاگ حرف من را به همه برسون ممنونم.

فهیمه

چه جالب. واقعاً ارامگاه سهراب در سبزواره یا فقط این یک شایعه است؟ ما شاید ده ها بار تا الآن از مسیر جاده سبزوار به مشهد رفتیم چند بار هم در پارک های سبزوار اتراق کردیم ولی هیچ وقت نشنیدیم کسی بگه آرامگاه سهراب اینجاست. البته شایدم ما نپرسیدیم ولی اگه باشه باید معلوم باشه دیگه چرا هیچ خبری نیست. من دانشجوی زبان و ادبیات فارسیم وقتی درسامون به بررسی داستان رستم و سهراب رسید خیلی گریه ام گرفت. یکی از اساتید خوبم که متأسفانه براثر تصادف عمرشو داد به شما خیلی قشنگ این داستانو با جزئیاتش تعریف می کرد. اون در مورد مکان نبرد رستم و سهراب چیزی نگفت الآنم اتفاقی سایتتونودیدم . میشه دقیقاً بگید کجای سبزواره ؟ ان شاالله اگه امام رضا طلب کنه عید امسال یا شایدم تابستون باز یک سفر میریم مشهد من از خانواده خواهش می کنم سرراه حتماً بیایم مقبره سهرابو ببینیم. لطفاً ادرسشو دقیق بگید. و بگید آیا برای عموم بازدید داره؟

شهاب

از مطلب جالبتان ممنونم. سالها بود که جلوی شهرداری سبزوار تابلوی آرامگاه اسطوره ای سهراب را می دیدم و اصلاً نمی دانستم یعنی چه ؟ از هرکس هم که می پرسیدم نمی دانست.جالب است که یک مقبره هم حتی در محوطه شهرداری سبزوار پیدا نمی کردم . حتی فکر می کردم که شاید این یک شایعه است.و مثلاً کسی آمده همینطوری روی آن تابلو یک چیزی نوشته . اما بعد ها وقتی دیدم آن تابلو دوباره رنگ شده و درشت تر از قبل این را نوشتند باورم شد که خبرهایی هست اما مردم نمی دانستند. چنین اماکنی بسیار ارزشمند است ، و جزآثار تاریخی است. ولی متأسفانه در سببزوار هیچکس به اینها تا حالا توجه نکرده . خیلی خوب است که شما توجه می کنید. از نشریه سبزوار شهر دیرینه های پایدار و کتاب فرهنگ اماکن سبزوارم تشکر می کنم که این موضوع را حداقل نوشته اند. اخیراً شنیدم می خواهند تندیس این مووضع را درست کنند در سبزوار که کار خیلی خوبی است. انشاالله این کار حتماً انجام شود چون باعث جذب گردشگران می شود. بیشتر روی این موضوع مانور بدهید. خیلی لازم است. خیلی ممنونم
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما