لغت نامه سبزواری (پ)
پال پال (pal pal ) = جستجو وکاوش که معمولا در جای شلوغ انجام می گیرد
پاش (pash ) = ریخته شدن از، هم گسستن
پِتِخی (pettekhy )= موی ژولیده
پتک پیچ کردن [1] (...؟...) = پتک پارچه ای مثل شالگردن است که برای جلوگیر ازسرما به دورساق پا می پیچاندند و به آن پیتوه هم گویند. پیتک پیچ کردن هم به معنای پیچاندن پتک به دور ساق پاهاست.
پِخ خُو (pekhkhov)= به آدم نادان گفته می شود
پِرخَو(perkhav)= به انباری کوچکی در اتاق نشیمن که بوسیله پرده جدا می شد گفته می شود
پِرنَّه (perenna) =دیشب
پُرهلِه باش (porhelebash)= به آدم پر صدا یا به موضوعی شاخ وبرگ دادن گفته می شود
پِشِنگِ آو(peshenge ov)= قطره آب
پَل بِزو(pal bezoo)= بپر (فعل امری )
پلگره [1] (...؟...) نوعی گره زدن. یعنی طوری گره زده شود که بتوان ازحلقه آن ریسمانی راعبورداد.
پِلخ مو(pelekhmo)= نوعی فلاخن سنگ انداز که وسیله بازی کودکان محسوب می شد
پِلَشت (pelasht)= کثیف ،آلوده
پوتو(potto)= لاف زن
پیَر(piyar)= پدر، بابا
پیر مَچَل (pir machal)= چروک شده، معمولا به میوه ای که رو به خشک شدن باشد وآب آن تبخیر شد ه باشد
پیش طُره (pishtorra)= لبه کلاه
پیک (pik)= پوک ، بیشتر به آجیل تو خالی گفته می شود. اما برای بعضی چیزهای پوک و توخالی شده دیگر نظیر استخوان ها نیز به کار برده می شود.
گرد آورنده :
ربابه معماری
فاطمه خرم پور
امید برومندی
دوستانی که تا کنون در تکمیل این فهرست با اسرارنامه همکاری کرده اند:
[1] : حسین قدرتی / 10 بهمن 94
[2] : مهدی مسکنی / 24 بهمن 98