آشنایی با خواجوی کرمانی معروف به خلاق المعانی و نخل بند شاعران

 
خواجوی کرمانی، عارف بزرگ وشاعرایرانی در قرن هشتم هجری قمری است. وی را، خلاق المعانی، ملک الفضلا  نیز می نامند. او یکی از کثیر الشعرترین شاعران زبان فارسی است و از جمله شاعرانی است که درزمان حیاتش، دیوان او جمع آوری شده است. وی از شاعران عهد مغول و معاصر سعدی شیرازی بوده است و آثاری در مدح سلاطین منطقه فارس در کارنامه خود دارد. او در قصیده، مثنوی و غزل طبعی توانا داشته، به طوری که گرایش حافظ به شیوۀ سخن پردازی خواجو و شباهت شیوۀ سخنش با او مشهور است. آرامگاه خواجو در تنگه الله اکبر شیراز است.
 
 
-زندگینامه
کمال الدین ابوالعطا محمودبن علی بن محمود مرشدی کرمانی متخلص به خواجو یکی از شاعران برجسته­ی ایران در قرن هشتم هجری است. وی در نیمه شب یکشنبه بیستم ذی الحجه سال 689 هجری در کرمان چشم به جهان گشود.
 
پدر خواجو نامش علی بن محمود بوده و یکی از اکابر معروف کرمان است که نام خواجو را ابوالعطا ملقب به کمال الدین نهاد. هنوز پسر بچه ای بيش نبود كه شايستگی خود را با سرودن قصيده تاريخ حمام يزد نشان داد. اين قصيده بر ديوارهای اين بنا نقش شد و برای هميشه باقی ماند.
 
او پس از آنكه دوران كودكی را در زادگاه خود پشت سر گذاشت در پی كسب علم و كمال به سير آفاق و انفس پرداخت و قسمت اعظم زندگی اش را پياده به سير و سياحت گذراند. او در دوران جوانی خود جدا از کسب دانش های معمول روزگار مسافرت را نیز پیشه نموده و بازدید هایی از مناطق اصفهان، آذربایجان، شام، ری، عراق و مصر نیز داشته است.
 
پس از بازگشت به ایران در سال 736، به اصفهان رفت. بعد از چندی به کرمان و سپس به شیراز رفت و تحت حمایت خاندان اینجو روزگار میگذرانید. او لقب هایی مانند خلاق المعانی و ملک الفضلا نیز داشته است.
 
خواجو درنزد شیخ امین الدوله کازرونی و شیخ علاء الدوله سمنانی کسب فیض کرده و صاحب مدارج عالی شده بود. شیخ امین الدوله کازرونی و شیخ علاء الدوله سمنانی ازمهمترین استادان خواجو بودند. 
خواجو به همسر و فرزندان خودعلاقه بسیار داشت. بدان علت درمثنوی گوهر نامه ازفرزندش مجید الدین علی نام برده است. 
 
 
-رویداد های مهم زندگی خواجو
در ضمن این سیر وسیاحت ها، خواجو به ملاقات علاءالدوله سمنانی متوفی در 736 ق، که از بزرگان صوفیه ی آن عصر به شمار می رفت، نائل آمده از او کسب فیض نمود وحلقه ی ارادت او را به گوش کرد.
 
مدتی هم در شیراز برای کسب کمال بیشتر به خدمت علماء و فضلای آن دیار رسید و بعد به کازرون رفت و به خدمت امین الدین محمد کازرونی رسید و از انفاس روح افزای این عارف بزرگ و روشن ضمیر بهره برد.
 
خواجو در هنگام آغاز مسافرتش به نام سلطان ابو سعید شروع به نظم مثنوی هما و همایون کرده بود و آرزو داشت پس از پایان مسافرتش و اتمام این منظومه، آن را تقدیم پادشاه ابو سعید کند.
 
در سال 723 مثنوی اش در بغداد تمام شد و حدود سه سال و اندی بعد خواجو به تبریز رفت تا پاداش کارش را بگیرد، لیکن ابوسعید وفات یافته بود. در همین سالها با حافظ دوستی و ارتباط نزدیك یافت و به سال و تجربه شعری بر حافظ پیشی داشت.
 
 
-ویژگی های روحی واخلاقی خواجو
خواجو از شعرایی است که ضمن غزل سرایی مدح گو و قصیده سرا هم بوده و از این راه خواسته مزیّتی عالی بیابد و این آرزو به وضوح از اشعارش پدیدار است.
 
در دیوان وی هجو کم است وآنچه ملاحظه می گردد چنان که گفته شد راجع به ایام جوانی است و در این ایّام جوانی بی حرص و طمع نبود و هر چه از ممدوح می ستد توقّع بیشتر داشت و از این رو به این و آن زیاد توسّل می کرد.
 
خواجو از شعرای معاصرش دراشعارخود یاد نکرده و پیداست اعتنایی به آنان نداشته و در مقابل خویش ناچیز می شمرده حسّ غرور کمابیش در اشعارش ظاهر و همچنین زهد و ریاضت در آثارش پدیدار است. خواجو با وجود آنکه منسوب به فرقه مرشدیه بود ولی به علاءالدوله ارادت بسیار داشت و مدتی مقیم خانقاه وی بود.
 
خواجو مداح «سلطان ابوسعيد خان چنگيزی» بوده، سپس بواسطه حضور در خدمت جمعی از مشايخ از آن كار دست كشيد و طريق انزوا پيش گرفت.
 
 
-عقاید و اندیشه های خواجو
شعر خواجوی کرمانی شعری عرفانی است. مضامین عرفانی در غزلیات وی صریحا بیان می شود اما در این اشعار که بر شاعران بعدی خود مانند حافظ تاثیرگذارهم بوده مبارزه با زهد و ریا و بی اعتباری دنیا و مافیها از موارد قابل ذکر است.
 
او در شعر به سبک سنایی غزلسرایی می کرده و در مثنوی نیز سعی داشته به تقلید از فردوسی حماسه سرایی داشته باشد. خواجو را وابسته به سلسله مرشدیه می دانند.
 
او را در ریاضیات طب و هیئت نیز صاحب نظر می دانند.طنز و هزل و انتقادات اجتماعی دراشعار خواجو متداول است. او در قصیده، مثنوی، و غزل طبعی توانا داشته، به طوری که گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌ پردازی خواجو و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است.
 
  استاد غزل سعدی ست نزد همه کس اما                  
دارد سخن حافظ طرز غزل خواجو
 
 
-سبک شعری و ویژگی اشعار خواجو
اشعارعارفانه‏ ی خواجو بسیار زیبا و گاه حیرت انگیزند. او دراشعار خود معانی عرفانی زیبا را به همراه تصاویر ناب ارایه میکند. وی درمثنوی از نظامی پیروی میکند ولی روانتر از او می سراید. 
 
در میان معاصران خواجو حافظ از همه برجسته تر است، البته علی رغم تاثیر خواجو بر شعر حافظ هیچ گاه نمیتوان وی را برتر از حافظ قلمداد کرد. درغزلسرایی پیرو سعدی بوده، در قصیده و مثنوی نیز پیرو فردوسی و سنایی. به طور کلی خواجو  شاعر نو آوری نبوده بلکه توانسته به طرز استادانه ای از شاعران روزگار پیشین خود تقلید کند.
 
بیشتر موضوع های شعری را میتوان در اشعار خواجو پیدا کرد. از نعت و ستایش امامان و بزرگان دین، پند و اندرز مضامین عرفانی تا موضوع های عاشقانه و شوخی و ظنز و انتقاد.
 
برخی از آثار او حتی مورد اقبال شاعران بنامی چون حافظ قرار گرفته است، چنانکه بیش از 120 غزل حافظ با استقبال از آثار خواجو سروده شده است. وی در سرودن غزل، قصیده و مثنوی توانایی داشته اما به جهت اینکه در فاصله ی زمانی زندگی دو شاعر گرانقدر یعنی سعدی و حافظ، میزیسته تقریباً گمنام واقع شده و مقام شاعری وی چنانکه باید شناخته نشده است.
 
خواجو را به دلیل هنر نمایی هایش در عالم شعر «نخل بند شاعران» لقب داده اند. دیوان او دارای وجه های ممتاز است كه شامل نغز و معما هم هست و بعلاوه قصیده های زیادی در نعت ائمه(علیهم السلام) و بالاخص حضرت علی(علیه السلام) سروده است. در غزلیاتش از سبك عراقی و سعدی پیروی كرده و خود از حافظ به عنوان استاد خویش نام می برد.
 
كتابش با تفكرات شروع نمی شود بلكه وی با داستانهای دو زوج دلباخته «همای و همایون» و «گل و نوروز» آغاز سخن می كند. خواجوی کرمانی درشعر و شاعری پیرو سبک امیر خسرو دهلوی و پیشرو مولانا جامی است .
 
گرچه خواجو در غزل هایش از قافیه و ردیفهای مشکل استفاده کرده؛ اما سخن او بسیار ساده و روان است و این خاصیت سخن خواجو در اشعار حافظ به کمال رسیده و حافظ بسیاری از غزلهای خود را در جواب او گفته و بسیاری از مضامین او را تکرار کرده و در بسیاری از موارد، به استقبال اشعار خواجو رفته و برخی از مصراع های او را با اندک تغییری در غزل های خود به کار برده است.
 
 
-ارادت خواجو به بزرگان فرقه مرشدیه
خواجو در آثارش برخی از مشایخ پیش از خود و معاصرش را هم ستوده است که از جمله می توان به شیخ مرشد ابواسحاق کازرونی(متوفی به سال426 هجری)، شیخ سیف الدین باخرزی ( متوفی به سال 658 هجری) و نیز از معاصرانش، شیخ الاسلام امین الدین بلیانی و شیخ علاءالدوله سمنانی را نام برد.
 
خواجو به این دو پیر معاصر خود، ارادت تمام داشت. گرچه خواجو مدتی را در خانقاه شیخ علاءالدوله سمنانی رحل اقامت افکند و او را مدح گفته است و حتی به گردآوری دیوان او همت گماشت؛ اما خواجو به فرقه ی مرشدیه منتسب بود و از پیروان بی واسطه ی شیخ امین الدین بلیانی به شمار می رفت. این شاعر عارف، به این پیر مرشدی ارادت تمام داشت و مؤسس این فرقه؛ یعنی شیخ مرشد ابواسحاق کازرونی را به دیده ی تقدیس می نگریست و او را مدح می گفت. در دیوان خواجو یک قصیده به مطلع:
 
 زهی سپهر برین متکای بواسحاق            
فرازکنگره ی عرش جای بواسحاق
 
و نیز یک ترجیع بند کوتاه با ترجیع: «مرشدالدین قدره الاقطاب ابواسحاق را» وجود دارد که نشان دهنده ی ارادت کامل خواجو به اوست. خواجو همچنین پیر خود، امین الدین بلیانی را در قصیده ای ستود و او را پیر خود نامید و تعلیمات او را مایه ی زنده شدن دل دانست و او را از هر عیب و نقصی مبرا دانسته است. خواجو همچنین در بسیاری از غزلها و شوفیات خود نیز از این پیر یاد کرده و در روضه الانوار نیز از برکات انوار این دو پیر یاد می کند و می گوید:
 
 جان من از مرشد  دین  نور  یافت            
جنت  دینم ز امین  حور  یافت
 
همچنین خواجو در مثنوی گل و نوروز نیز از ابواسحاق کازرونی و پیر خود امین الدین بلیانی نام برده است. به این ترتیب، هیچ شبهه ای باقی نمی ماند که خواجو در طریقت، سالکی ثابت قدم بود. در بیشتر اشعار خواجو، افکار و اندیشه های صوفیانه و معانی بلند عرفانی آشکار است.
 
 
-قدرتی معجزه آسا در بیان عرفان و حکمت
خواجو ازجمله شاعرانی است که با به کارگیری ذوق سرشار و طبع بلند خود توانسته آثار ارزشمندی از خود به جا بگذارد و آنچه از به کارگیری الفاظ و ترکیبات و معانی تازه و ابتکاری او از مجموعه ی اشعارش به دست می آید؛ نشان می دهد که او در فن سخنوری استادی کامل بوده و قدرتش در بیان معانی عرفانی و موعظه و حکمت، معجزه آسا است.
 
البته باید گفت که این شاعر عارف نیز مانند بسیاری از سخنوران، از پیروی و تقلید آثار سخنوران پیشین امتناع نمی کرد؛ به طوری که در قصاید از سنایی و خاقانی و ظهیر و جمال اصفهانی و دیگر شاعران اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم پیروی می کرد و به سبک و سیاق آنها کار می‏کرد.
 
در مثنوی، به استادانی چون نظامی و فردوسی نظر داشت. در غزل، پیرو سعدی بوده؛ چنانکه او را حتی «دزد دیوان سعدی» نیز دانسته اند؛ اما حیقیت این است که خواجو در سیر تحول غزل، پل ارتباطی میان سعدی و حافظ است؛ بدین معنی که بخشی از غزلهای او که حاوی معانی عرفانی و اندرزی اوست، با مضامین عاشقانه آمیخته است و این ویژگی به خصوص در غزلهای منتخب بدایع الجمال او می توان به راحتی مشاهده کرد و در همین غزلها می توان استقلال کامل خواجو را در غزل سرایی به طور آشکار را دید و مشاهده کرد که اکثر این غزلها، نشانی از سبک سعدی ندارند.
 
بخشی از قصاید خواجو، در موعظه و برخی، در توحید و ستایش ائمه است و برخی دیگر از آنها به اضافه ی قطعات او، مضامین انتقادی دارد و گاه به شیوه ی مطایبه است. همچنین خواجو از جمله شاعرانی است که به سبک نظامی به سرودن ساقی نامه نیز اقدام کرده است.
 
-آثار خواجوی کرمانی
از خواجوی کرمانی آثار زیادی بجای مانده است که مضامین و محتوای آنها عموما متفاوت می باشند. بیشتر این آثار منظوم هستند:
 
ديوان بزرگی بالغ بر 20 هزار بيت، شامل قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیعات و رباعیات که برروی هم به دو بخش صنایع الکمال و بدایع الجمال تقسیم می‌شود، که در صنایع الکمال قصیده هایی در نعت امیر المومنین علی(علیه السلام) آمده است.
 
مجموعه ای از اشعار به نام مفاتیح القلوب و مصابیح القلوب به نام امیر مبارزالدین.
 
شش مثنوی در وزن‌ های گوناگون به پیروی از مثنوی های نظامی و فردوسی و سنایی دارد با این نام‌ها:
سام نامه: به تقلید از شاهنامه فردوسی و موضوع آن ماجراهای عشقی و شرح جنگ های سام نریمان است.
 
گل و نوروز: در سال 742 ه‍ ق بنام پسر پادشاه خراسان به تقلید از خسرو و شیرین نظامی درباره عشق شاهزاده ایرانی به نام نوروز با گل دختر پادشاه روم سروده است. سرانجام این عشق وصال است و حاصل پیوند نوروز و گل قباد است که به جای پدر بر تخت سلطنت می‏نشیند.
 
روضة الانوار: مانند مخزن الاسرار نظامی در بیست مقاله وبه نام «شمس الدين محمد» وزير شاه سروده شده که در هر مقاله از اخلاق و عرفان سخن گفته و به نام «شمس الدين محمد» وزير شاه نوشته شده است.
 
همای و همایون: داستان عشق همایون با همای دختر فغفور چین که در سال (732 ق) به نام «بهادر خان» و «غياث الدين محمدوزير» منظم شده است.
 
کمال نامه: منظومه ای عرفانی است در دوازده باب بر وزن سیر العباد سنایی.
 
گوهر نامه: درباره ی موضوعات عرفانی و صوفیانه به نام يكی ديگر از شاهان به نام «بهاء الدين» به سال (746 ه‍ ق)  در 2022 بیت سروده شده است. پنج مثنوی اخیر بر روی هم خمسهٔ خواجو را تشکیل می‌دهد كه ابيات آن حدود 11 هزار بيت است. 
 
آثار منثور خواجوی کرمانی نیز شامل:
 
رساله ی البادیه: مناظره نمد و بوریا
 
رساله ی سبع المثانی: مناظهره شمشیر و قلم
 
رساله ی مناظره شمس و سحاب که به زبان فارسی نوشته شده اند.
 
 
-درگذشت خواجو وآرامگاه وی
خواجوی کرمانی به سال 750 ه‍ ق، در شيراز بدرود حيات گفت.
 
آرامگاه خواجو در شمال شیراز، در دامنه كوه صبوی و در ابتدای جاده شیراز - اصفهان، در تنگ الله اكبر قرار گرفته است. قبر وی مشرف بر دروازه قرآن می باشد. آب چشمه معروف ركناباد نیز از كنار مقبره خواجو می گذرد.
 
این آرامگاه در سال 1315 شمسی با اعتبارات اداره فرهنگ فارس ساخته شد. محل آرامگاه در محوطه ای بدون سقف قرار دارد. در وسط صفه آن سنگ قبری است كه بالای آن محدب و دارای برآمدگی است. روی این سنگ كتیبه ای كه بیانگر قبر خواجو باشد وجود ندارد. فقط بالای سنگ عبارت: كل من علیها فان و یبقی وجه ربك ذوالجلال و الاكرام به خط ثلث نوشته شده است. در بالا و پایین قبر نیز دو ستون سنگی كوتاه قرار دارد كه طبق رسم آن زمان در بالا و پایین قبور عرفا و شعرا وجود داشته است. در سال 1337 شمسی اداره باستان شناسی فارس اقدام به ساخت یك اطاق در قسمت شمالی محوطه آرامگاه كرد. در پیشانی این اطاق دو غزل از غزلیات خواجو به خط نستعلیق بر روی كاشی های آنجا نوشته شده است. با این مطلع:
                           
دوش می كردم سؤال ازجان كه آن جانانه كو؟      
 گفت: بگذر زان بت پیمان شكن پیمانه كو؟ ...
 
و دیگر به مطلع:
 
 صبحدم  دل را  مقیم  خلوت  جان  یافتم                
از نسیم  صبح  بوی  زلف  جانان  یافتم ...
 
كه هم اینك این اتاق تبدیل به فرهنگسرای خواجو گردیده است.
 
كمی بالاتر از مقبره خواجو 3غار به چشم می خورد. یكی از آنها غاری است كه محل عبادت و ریاضت زهاد و مشایخ بوده و خواجو نیز مدتی در آن جا به عبادت مشغول بوده است. غار دیگر كه در دهانه آن طاقی ضربی از نوع طاق كجاوه ای از سنگ و آجر زده شده محل قبر خواجه عمادالدین محمود، وزیر معروف شاه شیخ ابواسحاق اینجو است.
 
در كنار این غار نقش برجسته ای از جنگ رستم و شیر دیده می شود كه به دستور حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس در سال1218 ق، ساخته شده است. در كنار آن نیز نقش برجسته ناتمامی از فتحعلی شاه قاجار و دو تن از پسرانش به چشم می خورد. در دو طرف این نقش برجسته دو نیم ستون به سبك ستون های دوره زندیه در درون كوه كار شده است.
 
در سال 1370 به همت دانشكده ادبیات دانشگاه كرمان، كنگره بزرگداشت خواجو در كرمان برگزار شد و مراسم اختتامیه این كنگره در شیراز انجام شد. با همین انگیزه به همت شهرداری شیراز و استانداری فارس، آرامگاه خواجو مرمت و بازسازی شده كه شامل بازسازی كف و بدنه و ایجاد یك سری دیواره های عمودی با مصالح سنگ است. هم چنین مجسمه ای از سر و صورت خواجه از سنگ تراشیده شده، در این مكان قرار گرفته است. بنای آرامگاه خواجوی كرمانی به شماره 916 در فهرست آثار تاریخی به ثبت رسید.
 
 
 
 
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما