آیا امام خمینی گفته: «اقتصاد مال خر است»؟
چرا امام خمینی (ره) گفتهاند: «اقتصاد مال خر است؟»، این را طرح میکنند و من جواب آن را ندارم، لطفاً پاسخی منطقی و قابل طرح بدهید.
یکی از بزرگترین مشکلات و ضعفهای ما که نه تنها موجب بروز گرفتاریهای عدیدهای در زندگی شخصی، خانوادگی و محیطی ما شده است، بلکه مورد سوء استفاده ی دشمنان [به ویژه در جنگ نرم – ضد تبلیغ] نیز قرار گرفته است، قبول و باور هر ادعای بیسند و مدرکی میباشد. اول ادعای غیر مستدل و غیر مستند را قبول میکنیم، بعد که ذهنمان درگیر چند و چونش گردید، میپرسیم چرا چنین بیان شده یا چنین کردهاند؟!
اخلاق و مواضع ما مسلمانان، باید منطبق با آموزههای قرآنی و سیره پیامبر اکرم و معصومین سلامالله علیهم اجمعین باشد.
خداوند متعال در کلام وحی به مؤمنین میآموزد که وقتی خبری برای شما میآورند، به ویژه اگر «فاسق» برای شما خبری آورد، خوب وارسی کنید که صحّت دارد یا ندارد، مستدل هست یا خیر؟ مستند میباشد یا نمیباشد؟ وگرنه دشمن از این جهل و نادانی شما نهایت سوء استفاده را خواهد برد و پشیمانیاش برای شما میماند:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ» (الحجرات، 6)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كردهايد پشيمان شويد.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: اگر حدیثی از من برای شما نقل شد که با قرآن و عقل مطابقت نداشت، نپذیرید و به سینه دیوار بزنید.
الف – کاملترین قوانین اقتصادی در قرآن کریم و آموزههای اسلامی تدوین و تببین شده است و پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «لا معاش له، لا معاد له»، یعنی کسی که معاش درستی نداشته باشد، آخرت درستی نیز نخواهد داشت. بدیهی است که شخصیتی چون حضرت امام خمینی (ره) که خود عالم به قرآن، مفسر، حکیم، فیلسوف، عارف و فقیهی عالی مقام بودند، به این معارف و احکام کاملاً آگاه، عالم، واقف و نیز بصیر بودند، لذا اصلاً هرگز نفرمودهاند که «اقتصاد مال خر است» تا برای ما سؤال ایجاد شود که چرا چنین فرمودند؟!
ب – حضرت امام خمینی (ره) نزدیک به 500 مرتبه، به صورت مستقیم درباره اقتصاد صحبت کردند و به اهمیت آن تصریح نمودند و استقلال اقتصادی را ضرورت حیات و رشد بر شمردند و از وابستگی اقتصادی بر حذر داشتند که متون همه این سخنان موجود است و هرگز چنین مطلبی نفرمودهاند. به عنوان مثال:
ب/1: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در مصاحبه با خبرنگار رادیو و تلویزیون سوییس: « یکى از خیانتهایى که شاه به کشور ما کرده است، وابسته کردن اقتصاد ما به اجانب است. اقتصاد ما، به واسطه اعمال شاه، چه در اصلاحات ارضى که به طور کلى موجب فساد زراعت شده، و چه هزینه هاى بسیار فوق العاده اى که به طور بیهوده خرج شده، مثل خریدن سلاحهاى بسیار زیاد که براى ملت ما نفع ندارد که ضرر هم دارد. و براى اجانب با آن سلاحها پایگاه درست شده است و ... موجب ضعف اقتصاد و پاشیدگى اقتصادى و به هم ریختن بنیادهاى اقتصادى است. مردم ما با انقلابى که شده است قادر هستند همه امور را در مجراى صحیح و مستقل قرار دهند.» (زمان: 24 آبان 1357/14 ذى الحجه 1398. مكان: فرانسه، نوفل لوشاتو)
ب/2: «مسئله این است که باید به نفت نقش بایسته و حساب شده در اقتصاد کشورها و به طریق اولى کشورهاى نفت خیز داد، و به اقتصاد کشور قابلیت رشد واقعى بخشید، و نه رشد کاذب. ما سیاست نفتى خود را بر این اساس تنظیم خواهیم کرد. در این صورت است که مى توانیم به عنوان طرف مساوى درباره قیمت نفت و فرآوردههاى آن و قیمت کالاهایى که مىخریم، به آنچه عدل است عمل نماییم.» (مصاحبه [با روزنامه آلمانى دنياى سوم (اوضاع عمومى ايران قبل و بعد از انقلاب)]. زمان: 24 آبان 1357/14 ذى الحجه 1398. مكان: فرانسه، نوفل لوشاتو)
ب/3: «اقتصاد ما باید متحول بشود؛ اقتصاد وابسته به اقتصاد مستقل متبدل بشود. تمام چیزهایى که در حکومت طاغوت بود و به تَبَع اجانب در این مملکت ضعیف، در این مملکت زیردست، پیاده شده بود با استقرار حکومت اسلامى و حکومت جمهورى اسلامى تمام اینها باید زیرورو بشود» (پيام راديو- تلويزيونى. زمان: عصر 12 فروردين 1358/3)
ب/4: «ما امروز اگر بخواهیم با این قدرت بزرگ مواجه باشیم و در این میدان شکست نخوریم احتیاج به چند امر داریم: یکى اینکه ما اقتصاد خودمان را طورى کنیم که خودکفا باشیم.» (سخنرانى [در جمع كارگزاران مسجد قبا و دانشجويان مريوان]. زمان: 4 دى 1358/5)
و ...
ج – آن چه که دستاویز این تحریف و شایعه قرار گرفته است، برخورد حضرت امام (ره) با جوّسازیها بود. یک عده جوّ راهانداختند که مگر انقلاب نکردیم، پس چرا اجناسی گران شد، چرا خانه ارزان نشد، چرا چنین و چنان شد یا نشد؟! بدیهی است که این جوّ (که امروزه نیز با شدت وجود دارد)، گرانی، تورم، بیکاری و ... را هدف نگرفته نبود، بلکه انقلاب و هدف از انقلاب را هدف گرفته بود و امام نیز پاسخ دادند که ما برای نان، خربزه، خانه و ... انقلاب نکردیم و انسان عاقل برای این چیزها شهید نمیدهد.
ایشان متذکر شدند که ما مثل آنان که فقط دنیا را هدف گرفتهاند و از دنیا نیز رفاه بدن را طالبند، اقتصاد را زیربنا نمیدانیم. همه چیز را فدای اقتصاد نمیکنیم و این نگاه به انسان، غلط و ناشی از انساننشناسی است. وقتی توصیفشان از انسان همین بدن است و انسان را حیوان ناطق، حیوان ایستاده، حیوان با شعوری بیشتر، حیوانی تکامل یافته میمون و ... میخوانند، بدیهی است که جز حیوانیت در نظر ندارند و همه چیز را مثل خر فدای حیوانیت میکنند، لذا هرگز نفرمودند که «اقتصاد مال خر است»، بلکه فرمودند آنان انسان را خر تصور کردهاند و لذا نگاهشان به اقتصاد نیز کاملاً حیوانی میباشد:
متن بیان ایشان به شرح ذیل است:
«من میل دارم که همه باورشان آمده باشد که این نهضتی که از اول تا آخرش - قریب پانزده شانزده سال، طول کشید و زحمتها کشیده شد، خونها داده شد و جوانها از دست رفت، خانهها از دست رفت، خانمانها خراب شد، و خصوصاً در این یکی دو سال آخر که همه شاهد بودید که چه شد، باورمان آمده باشد که این همه برای اسلام بود.
هیچ من نمیتوانم تصور کنم و هیچ عاقلی نمیتواند تصور کند که بگویند ما خونهایمان را دادیم که خربزه ارزان بشود! ما جوانهایمان را دادیم که خانه ارزان بشود. هیچ عاقلی جوانش را نمیدهد که خانه ارزان گیرش بیاید. مردم همه چیزشان را برای جوانهاشان میخواهند ... .
آدم، اقتصاد را برای خودش میخواهد؛ خودش را به کشتن بدهد که اقتصادش درست بشود؟! این معقول نیست. یا جوانهایشان را به کشتن بدهند که نان ارزان گیرش بیاید؟! این یک چیز معقولی نیست.
...آنهایی که دم از اقتصاد میزنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند از باب این که انسان را نمیدانند یعنی چه، خیال میکنند که انسان هم یک حیوانی است که همان خورد و خوراک است! منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی دارد. این چلوکباب میخورد؛ او کاه میخورد؛ اما هر دو حیوانند.
اینهایی که زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند اینها انسان را حیوان میدانند. حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است. زیربنای همه چیزش [است] الاغ هم زیربنای همه چیزش اقتصادش است. اینها انسان را نشناختند اصلاً که چه هست.»
مولوی، در خصوص کسانی که انسان را نشناختهاند و تعریفی جز «حیوان» از انسان ندارند و تمامی علوم طبیعی، اقتصادی و ... را نیز فقط برای همین «بدن» و رفاه زندگی میخواهند، میگوید:
این همه، علم بنای آخور است
بهر استبقای گاو و اشتر است
بهر استبقای حیوان چند روز
نام آن کردند این گیجان رموز
نظرت را بنویس