سروده ای زیبا و پندآموز از امیرشاهی سبزواری / گر نمی سوزد دلم ، این آه درد آلود چیست ؟

امیرشاهی سبزواری، شاعر، نقاش، خطاط و موسیقی دان برجسته دیار سربداران است که در قرن نهم هجری می زیسته و از نوادگان امیران سربداری بوده است.

به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه هرچند امیرشاهی در عصر خود از نوابغ هنری آن دوران محسوب می شده که در چندین زمینه مهارت داشته است، اما امروز آثار او کمتر مورد معرفی و در دسترس عموم قرار گرفته است.

او ولی در زمان خود از شهرت زیادی برخوردار بوده و از بزرگترین نقاشان مکتب هنری هرات محسوب می شده است و هم اکنون چند سالی است که در شهر زادگاهش نگارخانه ای را به یاد او نامگذاری کرده اند.

شعری که در ادامه می آید یکی از سروده های زیبا و پند آموز امیرشاهی سبزواری است:

گر نمی سوزد دلم ، این آه درد آلود چیست ؟
آتشی گر نیست در كاشانه، چندین دود چیست ؟
   عاقبت چون روی در نابود دارد بود ما
این همه اندیشه ی بود و غم نابود چیست ؟   
ناوك آن غمزه هر كس راست ، مارا هم رسد
چون مقدر گشت روزی، فكر دیر و زود چیست ؟
درد دل را نیست بهبودی زتشخیص علاج...
ای طبیب، آخر بگو درد مرا بهبود چیست ؟   
گر نه از بهر ریا پو شیده ای این خرقه را
زاهد خودبین بگو، این قلب زر اندود چیست ؟  
  یك شب ای آرام جان زان زلف سر كش باز پرس
كز پریشانی دلها آخرت مقصود چیست ؟   
محنت شاهی و تعظیم رقیبان تا به كی ؟
بندگانیم، این یكی مقبول و آن مردود چیست ؟

با سپاس از وبلاگ شخصی عذرا مجیبی به خاطر قرار دادن این شعر

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

یک رباعی از امیرشاهی سبزواری شاعر و نقش برجسته دیار سربداران

نظرت را بنویس
comments

مسیح

باسلام ،مصرع آخر غزل تصحیح شود: بندگانیم این یکی *مقبول*وآن *مردود* چیست؟
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما