مبحثی درباره ي تاریخ تشيع در سبزوار
.......
ویرایش شده در تاریخ 8 آذر 94
این یادداشت به درخواست نویسنده در تاریخ 6 اسفند 95 از آرشیو اسرارنامه حذف شد.
نظرت را بنویس
ابولفضل
من اهل روستای ایزی هستم تا آنجایی که من میدانم معنی نام ایزی که بر روی روستای ما گذاشتند یعنی ردپا برای این ایزی گذاشته اند که امام رضا از انجا گذر کرده و رده پای ایشان انجا مانده مرسی ممنون پرچم سبزوار بالاست
علی
دمت گرم دلیلشو Ú¯Ùتی ماهم اجدادا مال ایزی هستیمحسین ازاد
در ضمن برای اینکه بین اخر سرش بحثی نباشد این بیت را جایگزین کنید گه:
سبزوارست این جهان و مرد حق
اندرین جا ضایعست و ممتحق
حسین ازاد
سلام دوستان. بعد از سالها این مطلب رو دیدم و میبینیم که چه اشتباهات فاحشی داشته ام. من باب نمونه انکه قصد حمله داشته است محمد خوارزمشاه بوده است و نه هولاکو خان... امیدوارم اصلاح کنید متن رو... با تشکر
مصطفی ایزی
باسلام درموردفردسنی مذهب که دردفترپنجم مثنوی به آن اشاره شده است باید گفت که طبق گفته ی مولوی بزرگ واززبان آن فرد:(گرمرا پای رفتن بودمی کی درین کافرستان میماندی سوی دوستان خود رفتمی)طبق این ابیات فرد بالاجباروازروی نقصی که داشته درآنجامیزیسته وازاهالی آنجانبوده_درضمن طبق داستان محمد خارزمشاه قصدحمله به سبزوار راداشته نه هلاکوخان
رضا بابا خان
سلام با تشکر از شما
ما از بزرگان و ریشه داران روستای ایزی میباشیم بعلت اینکه سبزوار اهل تسنن ندارد و مردم سبزوار با اهل سنت رابطه خوبی ندارند بخاطر همین این روستا نام خود را بدنام نامیده است چون که آن فرد سنی در این روستا اطراق کرده است مردم روستا این واقعه را کسر شان روستا دانسته و خود را بدنام دانسته اند
از بزرگان روستا رضا بابا خان
ااحمد ایزی
با سلام: (راجع به وجه تسمیه روستای ایزی) بعد از ماجرای ابوبکر که در روستای ایزی پیدا شد بعضی افراد اسم این روستا را (ده بدنام) گذاشتند چون بر این عقیده بودند که این فرد باعث بدنامی روستا شده است چون شیعه بودند . وگروهی دیگر معتقد بودند که این فرد باعث نجات جان عده ی زیادی شده است واسم این روستا را (ده بنام) گذاشتند. واین درست بود چون آن فرد از اهالی این روستا نبود. الان این روستا را (دبینم) باکسره دو حرف اول وضمه ی نون میخوانند و یاهمان ایزی.
علی وفاخواه
باعرض سلام و احترام لطفا در مورد وجه تسمیه روستای ایزی توضیح بفرمائید ضمنا وجه تسمیه اسم دیگرآن یعنی دوبینم چیست؟ در اظهار نظر ها هم در حکایت مثنوی " خوار" درست است نه "خار" اگر خلاصه داستان مثنوی را هم بصورت نثر بفرمائید خیلی ممنون میشم. چند بار آنرا خواندم متوجه نشدم که نتیجه چه میشود؟
امیر رازقندی
دوست عزیز منظور من جستجو در متن مثنوی معنوی است که در اینترنت قرار دارد. خودتان به آدرس زیر بروید و ببنید اثری از آن بیت کذایی هست یا نه.
http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar5/sh40/
اگر به اینترنت علاقهای ندارید خب در کتاب چاپی مثنوی معنوی به دنبال آن بیت بگردید و مطمئناً درخواهد یافت که این بیت یافت مینشود! اگر یافتید آدرس دقیق آن را بدهید (دفتر چندم، بخش چندم) تا صحتیابی شود. ممنونم از توجه و پاسخ شما.
امیر رازقندی
با اندکی جستجو در اینترنت عیان میشود که این بیت شعر در هیچیک از آثار مولوی یافت مینشود! در دفتر پنجم از مثنوی معنوی و در حکایت مذکور محمد خوارزمشاه و سبزوار و رافضیان و ابوبکرنام، خبری از این بیت شعر نیست. البته ابیاتی با همین مضمون وجود دارند ولی بیت مورد نظر شما یحتمل جعلی است. تنها در مجالسالمؤمنین قاضی نورالله شوشتری است که این بیت شعر به مولوی نسبت داده میشود که احتمالاً اشتباهی سهوی بودهاست.
محمد رجايي
باسلام خدمت شما بزرگواران اسرار نامه كاش ديگران هم مثل شما اندكي بفكر پيشنيه تاريخي فرهنگي اين ابر شهر تاريخ ساز باشن وبيايم دست دردست يكدگر بازم مثل گذشتگانمان براي آيندگانمان تاريخي افتخار آميز بنا كنيم باشد دراين روزهاي عزيز به مدد آقايمان حضرت امير شهري درخور رافضي بودن سربدار .....ووو باشيم يا حق علي (ع) نكهدار
محمد رجایی
بسیار به خودمان ببالیم که به ما رافضی گویند هرچند که تا شیعه علی (ع) شدن راه زیاد است حداقل فردادی قیامت جلو ایشان سربلند هستیم یا علی مدد
م
سبزوار است این دیار کج مدار
ما بوبکریم در این جا خاروزار
اشتباه نوشتید اقای استاد
پسرعموی امید
اینم یک نظر در راستای پرشور شدن جنبش رسانه ای پربار سبزوار
نظر دادم ها، گل لگد نکردم امید بومندی!
کارگر
واقعاً زیباست. احسنت.
سبزه وار است این جهان کج مدار
ما چو بوبکریم در آن مرغزار
Hamidreza Tahmasebi
ممنون خیلی جالب بود ، سایت شما فوق العادست .
علی
در پایان مناسب است ذکر شود که سبزواری ها آن روستا را دوبینم که مخفف ........... است نام گذاشتند
بهروز
اون پایینی من نیستما
حسین آزاد
سلام خدمت شما دوستان گرامی اسرارنامه
خدمت جناب اقای یاسین سبزواری عرض کنم که دفتر پنجم هست! البته با تغییراتی! چون از نظر تاریخی این هولاکوخان بوده که در حمله به سبزوار ابوبکر را خواسته! اما مولوی از زبان پادشاه خوارزمشاه بیان میکنه! که البته توی داستان های مولوی این جور مسائل فراوانه! مثل همان جریان خدو انداختن دشمن بر امام علی که در نهایت بر خلاف تاریخ در داستان مولوی امام علی فرد رو زنده میذاره اما در تاریخ امام علی عمر بن علدود رو هلاک میکنه!
ياسين سبزواري
جالب بود! راستي ميشه بپرسم اين جريان توي كدوم دفتر مثنوي هست؟
بهروز
شق القمر کردن آقای استاد دانشگاه! آفرین استاد دانشگاه! باریکلا استاد دانشگاه! عجب مبحثی! عجب تاریخی!
حسین آزاد
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوستان عزیز اسرارنامه.
توضیحات زیر رو جهت تکمیل مطلب خدمتتان ارائه میکنم.
البته بیت آخر را نمیدانم چرا ان موقع اشتباه نوشته ام. چون الان هم بیت یادم هست و درست آن را برایتان مینویسم:
سبزوار است این جهان کج مدار
ما چو بوبکریم درون مرغزار
و در نهایت هم این که گر چه ان موقع رافضی بودن (شیعیان را رافضی میدانستند) برای سبزواری ها جرم بود اما اکنون آن جرم برای ما بهترین و بالاترین افتخار است و به قول معروف:
چه می بندند تهمت های شیرینم.
.................................