پشت سرت بارید چشمانم / شعری از سمیه قربانی

پشت سرت بارید چشمانم 
اه از نهادِجان من برخاست
 
جاری شدی در دید گان من 
گرد و غبار از پیرهن برخاست 
 
اشکم مداوم مثل سیلابی 
پاشید روی دفتر شعرم
 
چک چک تمام ابرها بارید 
ناگه غمم با صد دهن  برخاست 
 
من تشنه ام همچون کویری که 
در انتظار  آب وامانده ست
 
از ذره ذره ،جسمِ من ، عشقت
مانند عطر یاسمن برخاست
 
شاعر: سمیه قربانی
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما