مرگ قریب الوقوع فرهنگ کتابخونی در شهر/ کتاب نمی خوانیم پس هستیم!

اسرارنامه / یادداشت دریافتی:

کتاب نمی خوانیم پس هستیم! بدون تردید کتابخوانی و دوستی با کتاب حلقه ی گم شده فرهنگ امروز ماست، محققان بر این باورند که داشتن یک جامعه به هنجار از نظر فرهنگی و اجتماعی در گرو اشاعه ی فرهنگ کتاب و کتاب خوانی در آن اجتماع است، یعنی اگر بخواهیم جامعه ای داشته باشیم که پشتوانهِ تاریخ و فرهنگ غنی و عظیم ایرانی و نماینده صالح آن در بین کشورهای دیگر باشد باید بر اهمیت و ارزش دادن به کتاب و مطالعه تاکید بسیار کرد.

اهمیت کتاب و مطالعه هنگامی روشن می شود که در نظر داشته باشیم اگر عشق به مطالعه از کودکی در انسان پدید نیایید و مطالعه به یک نیاز معنوی در زندگی او بدل نشود ذهن او در جوانی تهی خواهد بود و آن هنگام است که سادگی و بی تجربگی او را در برابر تناقضات و پیچیدگی های دنیای نوین در بر می گیرند و او توان تشخیص و پیدا کردن راه درست را از دست خواهد داد.

اندیشمندان حوزه ی کتاب براین باورند که برای ترویج کتابخوانی نیاز به بسترسازی در دو سطح خرد و کلان وجود دارد، آنها سطح کلان را به مثابه راهبردی ملی و نیازمند توجه و مدیریت و برنامه ریزی برای زیر شاخه های گوناگون مرتبط به کتاب و کتاب خوانی می دانند که این زیر شاخه خود طیف وسیعی از موسسات و وظایف را مانند تالیف نشر، تجهیز کتابخانه و ... در بر می گیرد.

اما اگر از سطح خرد به این مقوله بنگریم باید نسبت به تغییر الگوهای فرهنگی و رفتاری در خانواده تاکید شود، خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی که کودک در آن رشد می یابد نقش به سزایی در نهادینه کردن و بستر سازی های اجتماعی دارد که این مهم خود در گرو دنبال کردن برنامه هایی مدون برای شکل گیری بنیادهای عادت مطالعه در خانواده از طریق دستگاه های زیربط می باشد.

یکی از مهم ترین مواردی که امروزه محققان وفعالان حوزه کتاب و کتاب خوانی را نگران کرده است سرانه پایین مطالعه و تیراژکتاب در ایران می باشد، باید بدانید این حجم کتاب نخواندن در حالی است که ما ایرانیان از معدود ملت هایی هستیم که به استناد تاریخ قدیمی ترین و غنی ترین کتابخانه های دنیا را داشته ایم و در زمانه ای که کتابخانه خواجه نصیر طوسی در مراغه بیش از 4000هزار جلد کتاب داشته عدد کتابهای کتابخانه های کشورهای اروپایی به 100 جلد هم نمی رسیده است، اما امروزه تیراژ کتابهای غیر درسی ما در مقایسه با کشورهایی مانند افغانستان و تاجیکستان کمتر است .

باید پذیرفت که در کشور ما فرهنگ کتاب و کتاب خوانی و وجود چنین نیازی در بین مردم و سبک زندگی آنها به خوبی جا نیفتاده است و این در حالی است که در بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی مطالعه جایگاه خود را به خوبی پیدا کرده است و نشانه آن در شمارگان کتاب ها پیداست، مثلا در ایران تیراژ بخش ادبیات داستانی حدود سه هزار نسخه است که این تیراژ در کشور فرانسه با جمعیتی کمتر از ایران و حدود شصت میلیون نفر صدوبیست هزار نسخه است. بی شک کتاب نخواندن برابر با نخواندن نیست این را از روی تعداد سایتها و صفحات وبی که هر روز باز می کنیم می توان متوجه شد. ما میخوانیم اما چه چیزی را؟ لایک می کنیم، رفرش میکنیم و کامنت می گذاریم و....

بحث پایین بودن آمار مطالعه در کشورمان نیز از جمله مسایل بحث برانگیزی است که به وسیله دو جناح مختلف دنبال می شود، یعنی محققان و دلسوزان همواره نسبت به پایین بودن این امار در ایران هشدار می دهند و این در حالی است که مسئولین این گفته ها را انکار می کنند و وضع مطالعه ایرانیان را خوب توصیف می کنند و به این ترتیب است که این آمار معیار مشخصی را دنبال نمی کند و سرانه مطالعه هر ایرانی در سال 92 بین 7 تا 70 دقیقه توسط منابع گوناگون برآورد شده است، البته در این میان یافتن آمار واقعی و اینکه کدام آمار رقم دقیق مطالعه مردم ماست کار سختی نیست و می توان به آسانی و با احتساب ساعات مطالعه خودمان و اطرافیانمان در روز متوجه آمار حقیقی آن شد.

البته این آمار شامل حال شهرما "سبزوار" هم می شود، به طوری که سبزوار در استان خراسان از نظر متراژ کتابخانه ها مقام یازدهم را درد و این در حالی است که در این کتابخانه ها در مجموع حدود ۲۰۰ هزار جلد کتاب وجود دارد که براساس سند چشم انداز بیست ساله تا ۱۴۰۴ باید به ازای هر نفر، چهار کتاب در کتابخانه ها کشور موجود باشد اما این سرانه در سبزوار فقط ۶/. (شش دهم درصد) یعنی حتی کمتر از یک جلد است آمارها از عضویت تنها ۱۴ هزار نفر در کتابخانه‌های شهرستان حکایت دارند که این میزان در برابر جمعیت ۲۴۰ هزار نفری سبزوار بسیار کم است از طرفی کتاب فروشی های سبزوار نیز در وضعیت بسیار غم انگیزی قرار دارند به طوری که به جز چند کتابفروشی قدیمی و باسابقه که کتاب های غیر درسی را برای فروش به مراجعین عرضه می کنند، در سیر غم انگیزی کتابفروشی های شهر به مغازه های لوازم التحریر و یا فروش کتب درسی و دانشگاهی تبدیل می شوند، وخامت این شرایط به گونه ای است که خود عزیزان هم که بسیار سعی در وارونه نشان دادن اوضاع دارند در برهه ای از زمان مجبور به قبول حقایق و بازگو کردن آن می شوند.

به عنوان مثال کاظم کرامت رئیس شورای شهر در هفته کتاب سال گذشته گفت: سبزوار از شهرهایی است که پیش از اسلام کتابخانه‌هایی با یک میلیون کتاب داشته است و جای تاسف دارد که این شهر با این پیشینه، امروز بزرگترین کتابخانه اش ۱۰۰ هزار جلد کتاب ندارد.

مهدی مقصودی رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر: شهرستان سبزوار در تعداد کتاب و فضاهای کتابخانه ای از استانداردهای ملی فاصله دارد و توسعه فضای کتابخانه ای نیازمند عزم جدی خیران و مسئولان است. ساخت کتابخانه مرکزی در سبزوار امری ضروری است و و احداث این کتابخانه در دستور کار کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی است. (۲ آذر ۹۳)

با توجه به مواردی که ذکر شد، روشن است وضع فرهنگ شهر خوب نیست این را دلسوزان از سالها پیش هشدار می دهند اما گوش شنوایی نیست که بشنود و مردانه وارد میدان شود که مسلما عدم تعهد و یا سهل انگاری در اجرای برنامه های فرهنگی، اجتماعی و تشویقی در رابطه با ترویج و نهادینه کردن فرهنگ کتاب و کتابخوانی توسط نهادهای مسئول به هیچ وجه قابل اغماض نیست و مسلماً وجود هرگونه قصور و کوتاهی در برابر این مهم ما را ناگریز به پاسخگویی در برابر نسل های آینده خواهد کرد.

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

ادامه حضور وزیری امیرحسنک محمود دولت آبادی در لیست پرفروش ترین کتب ایران

نظرت را بنویس
comments

الناز

سلام موافقم کتابخونه های سبزوار خیلی از کتابها رو ندارن؟

ناراحت نباش اینجا کتابهای نویسنده های شهر خودشونم ندارن من هفته پیش دنبال کتاب معماری سبزوار که نویشندشم سبزواری بودم رفتم کتابخونه حاج ملاهادی نداشت؟؟؟
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما