اکران همزمان دو فیلم در سینما بهمن سبزوار
سینما بهمن سبزوار به همت مدیریت جدید و تغییر فضای فرهنگی و هنری کشور، میرود تا دوران اوج خود در دههی شصت را دوباره زنده کند.
البته با توجه به انواع و اقسام سرگرمیهای دنیای مجازی و غیرمجازی، انتظار صفهای طولانی جلو سینما و نیمکت گذاشتن در راهروها را نداریم، ولی همین که این سینما چراغش روشن است و به خاطرات خاک گرفتهی ما نپیوسته، غنیمت بزرگی است.
این روزها سینما بهمن دو فیلم را همزمان اکران می کند!
یاد باد روزگاری که “دو فیلم با یک بلیط “داریوش فرهنگ را در این سینما به تماشا نشستیم.
صبحها “مهمان داریم” محمد مهدی عسکرپور و بعد از ظهرها “آنچه مردان دربارهی زنان نمیدانند” ساختهی قربان محمدپور.
نکتهی جالب در انتخاب این دو فیلم آن است که در مهمان داریم، پرویز پرستویی ایفای نقش می کند که در اظهار نظری گفته بود اگر بدانم قرار است در فیلمی با شریفینیا همبازی باشم، شک نکنید قرارداد نمی بندم.
در فیلم “آنچه مردان…” شریفینیا در حوزهی تخصصی و مورد علاقهاش -البته در عالم سینما!!!- یعنی ازدواج با دختری که سالها از او کوچکتر است، ایفای نقش میکند. دکتری که با وجود داشتن همسر، دو فرزند و یک زندگی آرام، عاشق زنی سی سال کوچکتر از خودش میشود، که این کار اتفاقاتی را در فیلم رقم میزند.
به هر حال اگر گاهی فیلتان یاد هندوستان میکند و بدتان نمیآید از شرعِ مقدس فقط به مستحبات شیرینش بپردازید، این فیلم را ببینید؛ مگر با دیدن تبعات آن یا در این امر مقدس تجدیدنظر کنید، یا راههای در رو را در محضر استاد فن، جناب شریفینیا بیاموزید!
یاسمن خلیلی فرد، منتقد سینما در مورد این فیلم نوشته است: «آنچه مردان درباره زنان نمیدانند، همانطور که از عکسها و تصاویرش برمیآید فیلمی گیشهپسند است. فیلمی که در عین توجه به گیشه، در نظر دارد تا به وظیفه پیامرسانی خود نیز عمل کند اما بنا به دلایلی در این زمینه موفق نیست.
داستان فیلم، بارها، خصوصاً در دهه ۸۰، دستمایه ساخت فیلمهای بسیاری قرار گرفته است. ساخت فیلم با موضوعات تکراری و مشابه، به نوبه خود ایراد محسوب نمیشود، اما باید دید که فیلمساز از چه زاویهای به مبحث مورد نظر خود نگریسته و چه حرف تازهای را از دل موضوعی دستمالی شده درآورده است.
“آنچه مردان درباره زنان نمیدانند” جزءِ آن دسته از فیلمهایی است که در بیان روایی خود هیچ فراز و فرودی ندارد و حرف خود را به راحت ترین شکل ممکن میزند. مخاطبِ این روزهای سینما، گرچه گاهی هم به فیلمهایی ساده فهم و مفرح احتیاج دارد، اما میزان این سادگی در «آنچه مردان…» به اوج خود میرسد: داستان قابل پیش بینی است و اصول بنیادین داستانگویی در روایت یعنی طرح نقشه، مانع، نقطهی عطف و نقطهی بحران فدای منطق پیام دهی میشوند، گرهگشایی خام دستانه و پایان کلیشهای از بزرگترین اشکالات فیلمنامهاند که آنها نیز در راستای پیام رسانی و نتیجه گیری اخلاقی به زوال میروند.»
البته حواستان باشد این نقد یک خانم بر فیلم بود، شاید اگر آقای محترمی بخواهد این اثر را نقد کند آنقدر حلاوت و شیرینی در آن ببیند، که مرحوم فروزانفر در مثنوی مولانا ندیده بود!
و اما فیلم “مهمان داریم” ساختهی محمد مهدی عسکرپور.
فیلم به دلیل حساسیت موضوع فیلمنامه و البته حواشی که پیرامون سازندگان آن به عنوان مدیران و دست اندرکاران خانه سینما که در تعطیلی بسر می برد وجود داشت، در سکوت کامل خبری ساخته شد تا اینکه در جشنواره سی و دوم برای اهالی رسانه و عموم مردم به نمایش درآمد.
داستان فیلم حکایت زوج سالخوردهای است که علاوه بر داشتن سه شهید، همراه با فرزند جانباز قطع نخاعی خویش در خانهای فرسوده و رو به ویرانی و در میان هجمهای از سروصداهای آزار دهنده ناشی از تخریب ساختمان همسایه به سر میبرند. در میانه داستان به خانواده اطلاع میدهند که برای بازدید و سرکشی از آنها، مهمانی به خانه آنها خواهد آمد، مهمانی که آنقدر از جایگاه مهم و پراهمیتی برخوردار است که زوج پیر برای ورود آن مهمان به فکر اصلاح و تعمیر و زیباسازی خانه قدیمی خود برمیآیند، اما در نیمهشبی با جدا شدن لوله بخاری و آزاد شدن گاز شهری، فیلم از دنیای طبیعی و رئال خارج و با ورود سه شهید خانواده به این جمع، تماشاگر با فضای ماورایی روبرو میشود. در ادامه سه برادر و خواهر شهید، به کمک خانواده آمده و مبادرت به تعمیر ساختمان مینمایند و در پایان فیلم…
مهرزاد دانش، منتقد سینما میگوید: «مهمان داریم، فیلم متوسطی است. از یک طرف برخی از موقعیتهای بیش از حد احساسات گرایانهاش آزاردهنده است و از طرف دیگر روی هم رفته فضای گرمی در ترسیم مناسبات خانوادگی دارد. از یک طرف ورود ارواح شهدا به زندگی خانواده داستان، زیادی رو است و برای همین آن تعلیق گشایی پایانی بیمورد باقی مانده است و از جانب دیگر فضاسازی و صحنهآرایی محیط ماجرا، موقعیتهایی جذاب را در طول داستان به وجود میآورد. فیلم اگرچه در شکل کلی گلیم خود را از آب بیرون میکشد، اما آنچه از سازندهی قدمگاه انتظار میرود، هنوز در فهرست توقعات برآورده نشده ثبت است.»
به هر حالا اگر دلتان برای ایدهآلیسم فراموش شده تنگ شده، صبح به سینما بهمن بروید؛ اگر هم دلتان برای رئالیسم موجود لهله می زند، عصر به سینما بروید.
مهم این است که بروید، صبح و عصرش مهم نیست…
“ارادتمند شما؛ آپاراتچی”
منبع: مجله اینترنتی سبزواریان
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید: