بررسی ابعاد هنری روضه الشهدای کاشفی توسط دکتر پیتر چلکووسکی

روضه خوانی یکی از آشنا ترین آیین های عزاداری در میان شیعیان و به ویژه ایرانیان است.

به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه، ذکر مصیبت های وارده بر اهل بیت پیامبر مکرم اسلام، سال های سال است که در اکثر مجالس سوگواری که ایرانیان بر پا می کنند، جایگاه ویژه ای دارد. به دلیل همین اهمیت روضه خوانی است که گاهی کل یک مراسم سوگواری را به عنوان مجلس روضه می نامند.

روضه با همه این جایگاه ویژه در میان شیعیان، ریشه در یک اثر ممتاز ادبی دارد که توسط دانشمندی سبزواری به نام ملاحسین واعظ کاشفی در قرن نهم هجری پدید آمده است و تا قبل از آن در تاریخ ایران هرچند همیشه سوگواری برای مصیبت های اهل بیت پیامبر اتفاق می افتاده، اما روضه خوانی به این شکل مرسوم نبوده است، زیرا تمام منابع موجود که به ذکر مصیبت های اهل بیت و حوادث کربلا می پرداخته، به صورت مقتل هایی به زبان عربی وجود داشته که طبیعتا ایرانیان فارسی زبان نمی توانسته اند چندان انس و الفتی با آن آثار پیدا کنند.

اما کتاب روضه الشهدای ملاحسین واعظ کاشفی را می توان به عنوان نقطه عطفی در تاریخ سوگواری های عاشورایی در میان ایرانیان دانست. هرچند روضه الشهدای کاشفی به لحاظ سندیت مطالب مطرح شده در آن منبع معتبری محسوب نمی شود و نباید آن را به عنوان یک سند تاریخی مورد بررسی قرار داد، اما به عنوان یک اثر ادبی توانسته است چنان تأثیری در میان شیعیان فارسی زبان برجای بگذارد که نام این کتاب را بر مجالس سوگواری خود ، حتی سوگواری های خانوادگی خود که برای از دست دادن عزیزانشان برگزار می کنند، بگذارند.

هر چند روضه خوانی در طول اغلب ایام سال در میان ایرانیان رواج دارد، اما ماه های محرم و صفر و به ویژه دهه اول محرم و دهه آخر صفر اوج برگزاری مراسم روضه است.

دکتر پیتر چلکووسکی یکی از مردم‌شناسان متخصص در مناسک سوگواری حسینی است که روضه الشهدای کاشفی را به عنوان اثری مهم در تاریخ روضه خوانی ایرانیان مورد بررسی قرار داده است.

اینک مجله اینترنتی اسرارنامه به مناسبت قرار داشتن در ایام سوگواری دهه پایانی ماه صفر که یکی از دوره های اوج برگزاری مراسم روضه خوانی در ایران است، دیدگاه های دکتر پیتر چلوکوسکی درباره ابعاد هنری روضه الشهدای کاشفی را به نقل از وبسایت شفقنا پایگاه بین المللی همکاری های شیعه منتشر می کند:

روضه الشهدا و هنرهای نمایشی در ایران، دکتر پیتر چلکووسکی

شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه )-روضه الشهدا و هنرهای نمایشی در ایران ،دکتر پیتر چلکووسکی

پانصد سال است که کتاب روضه الشهدای کمال الدین حسین ابن علی واعظ کاشفی منبع مراسم،  نمایش‏ها و خطابه‏ های روزافزون در ایران بوده است.  این کتاب‏ منبع تعذیه شاعران،  نویسندگان و داستان‏ سرایان متعددی نیز بوده است. اگرچه ممکن‏ است حتی کسانی که تحت ‏تأثیر این کتاب قرار گرفته‏ اند با آن آشنائی کامل نداشته‏ باشند، ولی هیچ کتاب دیگری تا این حد دارای تأثیر غیر مستقیم بر توده‏ های مردم‏ ایران نبوده است. آشنائی غیر مستقیم ایرانیان با کتاب روضه الشهدا، به خصوص‏ ایرانیان متعلق به طبقه کارگر، روستائیان و طبقات محروم و فقیر شهری، از طریق‏ روضه‏خوانی، تعزیه‏خوانی، پرده‏خوانی و سایر مراسم مربوط به شهدای کربلا بوده‏ است. حتی انقلاب اسلامی 1979م. نیز از این کتاب نیرو گرفت. آیت الله خمینی‏ می‏گوید:«اگر محرم نبود ما پیروز نمی‏شدیم» .
به نظر کاشفی، واقعه کربلا بزرگترین تراژدی تاریخ است. این واقعه از حد تاریخ‏ پا فراتر گذاشته و حالت فوق تاریخ به خود گرفته و ابعادی کیهانی پیدا می‏کند.  ماجرای شهادت امام حسین(ع)  فراتر از زمان و مکان است و تراژدی کربلا را در زمانی مافوق زمان و در مکانی مافوق مکان قرار می‏دهد. در طول جنگ تحمیلی شعار مردم ایران این بود که: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا».
موفقیت فراوان این کتاب مدیون روش دراماتیک کاشفی در بیان وقایع کربلا، و زبان پرحرکت و در ضمن ساده آن است. جنگ امام حسین(ع)  برای ثروت و قدرت‏ و جاه‏طلبی سیاسی نبود. بلکه برای ایده‏آل‏های‏اسلامی عدالت اجتماعی و سیاسی‏ بود. او زندگی خود را فدای مظلومین، محرومین و ستم‏دیدگان کرد. نثر گیرای کتاب‏ روضه الشهدا با اشعار پراکنده آن (اغلب دو بیتی)  و شرح زنده علل نبرد امام حسین‏ (ع) ، این کتاب را تبدیل به مقتل‏نامه بی‏نظیری کرده است که پانصد سال است سرآمد ادبیات شیعه است. این کتاب شرح این تراژدی را آنگونه حفظ می‏کند که جوامع‏ شیعه می‏توانند با استفاده از آن خود را در مقایسه با اصول و ارزشهای امام حسین‏ (ع) بسنجند .
روضه الشهدا و مشتقات آن به شیعیان اجازه داده است که در گذشته و حال علیه‏ بی‏عدالتی، زورگویی و ظلم بجنگند. اگرچه به استناد بر منابع تاریخی می‏دانیم که‏ محاصره کربلا نه روز طول کشید و در روز عاشورا، یعنی دهم ماه محرم با حمله‏ سریع و بیرحمانه لشکر بزرگ یزید به پایان رسید، کاشفی به هرکدام از هفتاد و دو تن شهدای همراه امام حسین(ع)  این فرصت را می‏دهد که وفاداری خود به حسین‏ (ع) ، و شجاعت و مردانگی‏اش را نشان داده و تک‏تک یا در گروه‏های کوچک با تمام لشکر دشمن بجنگند. حالت دراماتیک داستان نیز متکی بر آن است که امام‏ حسین(ع) و زنان شاهد تمام این وحشیگری و خونخواری لشکر یزید هستند. بعد از اینکه امام حسین(ع) بی‏رحمی دشمن و مرگ پسران و برادران و همراهان را به‏ چشم می‏بیند، آن وقت نوبت جنگیدن و مرگ خود او می‏رسد. کشته شدن او در آخر قرار می‌گیرد تا بتواند شاهد زجر همراهانش، تشنگی آنها را در دشت سوزان کربلا و نبرد خونین آنها با لشگری هزار بار قوی‏تر باشد. همین پایداری امام حسین(ع) در نبرد تا آخرین لحظه و علیرغم زجر روحی و جسمی است که او را تبدیل به‏ «سید الشهدا» می‏کند.
یکی از مهمترین مراسم مذهبی که از کتاب روضه الشهدا ریشه گرفته‏ روضه‏ خوانی است   که عبارتست از خواندن متن روضه الشهدا به کلام یا با آواز.  این مراسم در اصطلاح عوام روضه نامیده می‏شود. در زمان صفویه مرسوم بود که در هرکدام از ده روز اول ماه محرم یک فصل از کتاب روضد الشهدا برای عموم خوانده‏ شود. کم‏کم این مراسم به تمام ماه محرم و ماه صفر تعمیم یافت و رفته‏رفته به تمام‏ سال سرایت پیدا کرد. این روزها، کتاب روضه الشهدای کاشفی فقط به عنوان منبع‏ اصلی برای روضه‏خوانه مورد استفاده قرار می‏گیرد.
هنر روضه‏خوانی بیشتر متکی است به مهارت روضه‏خوان و همکارانش (مرد در تمام مجامع و زن فقط در مجامع خاص زنان) در تأثیر بر روی جمعیت، انتخاب‏ داستانهای خاص از این واقعه، کنترل حرکات خویش و صدای خوش. یک روضه‏ خوان موفق می‏تواند آنچنان جمعیت را به جوش بیاورد که خود را شریک زجر امام‏ حسین(ع) و سایر شهدا احساس کند.
علاوه ‏بر خواندن نوحه و مرثیه و مناقب و مراثی‏خوانی برای اهل بیت پیغمبر و امام‏ها، در روضه‏خوانی پند و اندرز در مورد اخلاقیات، مذهب و امور اجتماعی،  اقتصادی و سیاسی مشاهده می‏شود. روضه‏خوانی دارای قدرت فوق‏العاده‏ای در برانگیختن و حفظ احساسات علیه ظلم و بی‏عدالتی است.
یکی از معمول‏ترین مراسم مذهبی بین توده‏های مردم ایران دسته‏گردانی  است. باشکوه‏ترین دسته‏ها در روز شهادت امام حسین (ع)، یعنی روز عاشورا و در روز بیستم ماه صفر، معروف به اربعین یا چله، یعنی چهلمین روز شهادت امام حسین (ع) به‏ راه می‏افتد. این نوع رژه‏های باشکوه در سوگ مرگ قهرمانان از قدیم رواج داشته‏ است. رژه سوگواری آدونیس تموز در بین النحرین و رژه سیاوش در ماوراء النحر دو نمونه از آن است. دسته حسین (ع) نیز از همین رژه‏های ساده ریشه گرفته و تبدیل به‏ مراسم عظیم و پیچیده‏ای شده است. یکی از قدیمی‏تریم شرح‏های مراسم عاشورا به قلم ابن الکثیر در کتاب البدایه و النهایه است. این نوشته مربوط به سال 352 هجری در بغداد است که تحت حکومت سلطانی شیعه و ایرانی به نام معز الدوله از آل بویه است. ابن الکثیر می‏نویسد:
"فی عاشر المجرم من هذه السنه(352 هـ) امر معز الدوله بن بویه قبحه الله ان‏ تغلق السواق و ان یلبس النساء المسوح من الشعر و ان یخرجن فی الاسواق‏ حاسرات ان وجوههن، ناشرات شعورهن، یلطمن وجوههن، ینحن علی‏ اللحسین بن علی بن ابی طالب. و لم یمکن اهل السنه منع ذالک لکثره الشیعه‏ و ظهورهم، و کن السلطان معهم»
«. . . بازارها تعطیل می‏شوند و با روی باز و موی آشفته به سر و صورت‏ می‏زنند و برای حسین بن علی بن ابی طالب عزاداری می‏کنند. ابن الکثیر اضافه می‏کند: سنی‏ها نمی‏توانستند جلوی این تظاهرات را بگیرند، چون‏ تعداد شیعیان زیاد و رو به فزونی بود و دولت و سلطان هم طرفدار آنها بود».
مهمترین قسمت دسته گروهی بود که شاید بشود آنها را فدائی‏ها نامید (نمونه‏ قدیمی آن زنان بغداد است) . شرکت‏کنندگان دسته در ایران مردها و جوانان از 12 سال به بالا هستند که به ترتیب قد، در حالی که کوتاه‏ترها در جلو هستند در صف مرتب می‏شوند. بعضی‏ها تا کمر خود را لخت می‏کنند و با کف دست به‏ سینه‏هایشان می‏زنند که آن‏ها را سینه‏زن می‏نامند. بعضی دیگر پیراهن سیاهی‏ می‏پوشند که پشت آن بریده شده و با زنجیر به پشت لخت خود یا به روی پیراهن‏ می‏زنند و به آنها زنجیرزن می‏گویند. شمشیرزن‏ها، که به آنها قمه‏زن هم می‏گویند با شمشیر یا چاقو به پیشانی خود می‏زنند. این رسم اخیر در حال‏حاضر ممنوع است.  تمام آن مراسم در طول خیابانهای شرها و دهات انجام می‏شود و تماشاچیان هم‏ در دو طرف صف می‏کشند. موسیقی طبل و سنج هم از اجزاء لا ینفک دسته است.
الیاس کانتی ، برنده جایزه نوبل در ابیات، درباره دسته محرم‏ چنین می‏نویسد:
. . . (دسته) را می‏توان به یک ارکستر عزاداری تشبیه کرد که اثر آن بر روی جمعیت بسیار روشن است. دردی که آنها به خودشان وارد می‏کنند درد حسین‏ است که با نمایش دادن تبدیل به درد تمام جامعه می‏شود.  سینه‏زن، که مورد تقلید تماشاچیان قرار می‏گیرد،  ریتم منظمی به همه می‏دهد که احساس سوگواری را القاء می‏کند. حسین از همه آنها گرفته شده و به همه آنها تعلق دارد.
خارجیان،  فرستادگان،  تجار،  میسیونرها و مسافرینی که در قرون 17 و 18 میلادی در ایران اقامت داشته و یا از آنجا عبور کرده‏اند، خاطرات پرباری از آنچه در طول ماههای محرم و صفر دیده‏اند بجا گذاشته‏اند. این نوشته‏ها به خوبی تکامل و تغییرات مراسم دسته را نشان می‏دهد. هرچه زمان می‏گذرد می‏بینیم تعداد شرکت‏کنندگانی که با لباس تئاتری نقش شخصیت‏های مختلف نبرد کربلا را نشان‏ می‏دهند زیادتر می‏شود. بعضی از داستان‌های واقعه کربلا نیز بازی می‏شد. این‏ بازیگرها سوار بر اسب و شتر حرکت می‏کردند و پشت سرشان هم عرابه‏هائی بود که‏ هرکدام صحنه‏ای را به شکل تابلوی زنده نشان می‏داد. نوشته‏های سالمون و وان گوگ  که تاریخ آنها یکسال پس از انقراض سلسله صفویه یعنی در سال 1737 میلادی است ثابت می‏کند که هنرهای نمایشی ماه محرم داشت‏ به تعزیه‏خوانی شکل می‏داد. سالمون و وان گوگ می‏نویسند:
یکی از بارزترین قسمتهای این رژه‏های عمومی عبارتست از عرابه‏هائی که‏ روی آنها صحنه‏هائی از زندگی امام حسین، اعمالش، جنگهایش و مرگش به‏ نمایش گذاشته می‏شود. معمولا در اطراف این عرابه‏ها افرادی با لباس‏ جنگی و پرچم و بیرقهای پیروزی حرکت کرده و زندگی حسین را نمایش‏ می‏دهند. مثلا عرابه‏ای که نمایشگر مرگ حسین است با پارچه‏ای پوشانده‏ می‏شود و عنوان سمبول آن دشت خشک، روی آن شن می‏پاشند. زیرا این پارچه آدمهائی هستند که دست یا سر خود را از سوراخهائی بیرون‏ می‏آورند تا اعضای قطع شده بدنها را روی شن نشان دهند و روی آنها هم‏ خون یا رنگ قرمز می‏پاشند و صحنه‏ای بسیار طبیعی بوجود می‏آورند. حسین‏ رنگ‏پریده و خون‏آلود هم روی عرابه‏ای دیگر است. چند کبوتر زنده روی‏ بدن او نشسته‏اند و چندتای دیگر در خونش لانه گذاشته‏اند. بعد از مدتی،  افرادی که زیرپوشش هستند، دوبه‏دو بندهایشان را باز می‏کنند تا بتوانند به‏ مدینه«پرواز کرده»و خبر مرگ حسین را بدهند. از هرجا که این عرابه‏ها رد می‏شود مردم به حالت واقعی یا تقلید آنچنان شیون و مویه می‏کنند که انسان‏ تعجب می‏کند که آنها چطور می‏توانند نمودارهای درد و رنج را به این خوبی‏ نشان دهند.
. . . باید توجه داشت بازیگرانی که در این عرابه‏ها دراز کشیده و دست و پا و سرهای بریده را نشان می‏دهند در وضعیت آنچنان ناراحتی هستند که واقعا مثل مرده‏ها زجر می‏کشند. هوا هرطور که باشد این مراسم انجام می‏شود و شرکت‏کنندگان ترجیح می‏دهند زجر بکشند ولی تکان نخورند تا خدشه‏ای به‏ جلوه واقعی این مراسم وارد نشود.  (در حاشیه رژه) مردان زره‏پوش با هم می‏جنگند و حتی یکدیگر را مجروح می‏کنند تا خونشان در عزای آن قدیس ریخته شو.
به فاصله کمی بعد از شرح دسته توسط سالمون و وان گوگ، در اواخر قرن 18 یعنی 250 سال پیش تلفیق بین حالت متحرک دسته و حالت ثابت روضه‏خوانی را می‏بینیم، که مولد تنها فرم نمایش دراماتیک در عالم اسلام در قبل از دوره مدرن‏ است. این فرم تئاتری را تعزیه‏خوانی یا تعزیه می‏نامند. کم‏کم به شخصیت‏های‏ بی‏حرکت تابلوها حرکات بدنی داده می‏شود و آوازهائی از روضه هم می‏خوانند.  اشعار روضه‏خوانی به بازیگران سواره و پیاده هم داده می‏شود. تا مدتی می‏بینیم که‏ این شکل جدید هنر نمایشی مذهبی بنام تعزیه‏خوانی همراه دسته حرکت می‏کند و بعد ساکن می‏شود. وقتی این هنر به حالت سکون درآمد آن را در گذرگاه‏ها، در میادین و بازارها و بعدها در حیاطهای خصوصی و کاروانسراها اجرا می‏کردند.  بالاخره، محل‏های مخصوصی به نام حسینیه یا تکیه برای اجرای تعزیه ساخته شد.  بعضی از این محل‏ها را اشخاص متمول وقف می‏کردند و برخی دیگر هدیه مردم‏ یک محل بود. بعضی دارای بناهائی بود که افراد خانواده و دوستان می‏توانستند در آن اقامت کنند و بعضی دیگر بسیار عظیم بوده و هزارها نفر گنجایش داشت.  برخی از این تکیه‏ها را پیشه‏گران محلی یا اعضای زورخانه‏ها به‏طور موقت برای‏ ماههای محرم و صفر می‏ساختند.
مهمترین محل تئاتر تعزیه در تهران تکیه دولت بود که در اوائل دهه 1870م. ساخته شد. اکثر مهمانهای خارجی دربار قاجار بسیار تحت‏تأثیر ساختمان تکیه‏ دولت و شکوه و جلال تعزیه در آن قرار می‏گرفتند. اگرچه تکیه‏های بسیاری در شهرهای سراسر کشور ساخته شد ولی هرگز سبک خاصی در ساختمان تکیه بوجود نیامد. با این حال وجوه مشترک زیادی در بین تکیه‏ها می‏بینیم که مؤثر بر حالت‏ دراماتیک داستان و ارتباط بین بازیگران و تماشاگران بود. این نوع تئاتر همیشه به‏ صورت دایره‏ای است. صحنه اصلی نمایش سکوئی است در وسط یک ساختمان یا حیاط. این صحنه شکل‏های مختلفی دارد ولی اغلب دایره‏ای و کاملا لخت و بدون‏ پرده است. اطراف صحنه معمولا باریکه‏راهی ست که با شن پوشانده شده و از آن‏ برای نبردهای سواره و پیاده یا داستانهای جانبی و یا نشان دادن سفر و گذشت زمان‏ و صحنه و غیره استفاده می‏شود. برای نشان دادن تغییر صحنه، بازیگر از سن بیرون‏ می‏پرد و آن را دور می‏زند. در اینجا ممکن است بازیگر با تماشاگران اعلام کند که‏ دارد به فلان‏جا می‏رود و وقتی دوباره روی صحنه پرید یعنی به مقصد رسیده است.  بازی اغلب حالت گریز از مرکز پیدا می‏کند و از صحنه اصلی به باریکه راه شنی و به‏ صحنه‏های کوچکتری در میان تماشاگران و حتی بین خود تماشاگران سرایت می‏کند (این صحنه‏های جانبی در همه‏جا رسوم نیست) . در تکیه‏هائی که دیوار ندارند گاهی نبردها پشت سر تماشاگران اتفاق می‏افتد. این حالت گریز از مرکز بازی، یعنی‏ از صحنه و مرکز تکیه به خارج آن و مراجعت مجدد آن به مرکز، تماشاگران را در برگرفته و آنها را هم وارد بازی می‏کند. به این ترتیب تماشاگر هم هنرپیشه می‏شود.
در بسیاری مواقع، تماشاگران واقعا نقشی را در نمایش بازی می‏کنند. به عنوان یک‏ نمونه از شرکت تماشاگران، صحنه‏ای از تعزیه عروسی قاسم(ع) را نقل می‏کنم:
قاسم فرزند برادر بزرگتر امام حسین(ع) ، حسن(ع) است که ده سال پیش از شهادت پدرش-علی(ع) -مسموم و شهید شد. آرزوی حسن‏ (ع) آن بود که قاسم با فاطمه، دخت حسین(ع)، ازدواج کند. قاسم و فاطمه هر دو از محاصره شدگان کربلا هستند و هنوز نوجوان. امام حسین(ع) ، که آگاه از مرگ نزدیک آنهاست، تصمیم می‏گیرد که به وصیت برادر خود جامه عمل‏ بپوشاند و فرمان به ازدواج آنها می‏دهد.
درست در همین میان که علی اکبر(ع) ، پسر بزرگ حسین(ع) ، یکه و تنها در حال‏ نبرد با لشگر اشقیاست (نبردی که نمایش داده نمی‏شود بلکه فقط از آن صحبت‏ می‏شود). بازیگران و تماشاگران وسائل عروسی را بر صحنه اصلی و اطراف آن مهیا می‏سازند و حجله رنگارنگ عروسی را وارد صحنه می‏کنند. سپس تماشاگران مرد قاسم را به حمام محل می‏برند و او را شستشو می‏دهند. زنان تماشاگر هم فاطمه را از تکیه خارج کرده و دست و پایش را حنا می‏بندند. بعد قاسم و فاطمه به تکیه‏ بر می‏گردند و سرانجام عروس و داماد را وارد سکو می‏کنند.
نوای عروسی ورود آنها را همراهی می‏کند. با شور و هلهله میان حاضران کلوچه‏ و شیرینی پخش می‏گردد. بناگاه، از پشت سر حضار، اسب علی اکبر(ع) پیدا می‏شود -بدون سوار. از این نشان شهادت علی اکبر همه مردم داخل تکیه به اندوه می‏نشیند.
قاسم(ع) صحنه اصلی (حجله) را واگذاشته به میدان جنگ پشت سر تماشاگران‏ می‏شتابد. لحظه‏ای بعد، پیشاپیش عده‏ای که نعش حضرت علی اکبر (ع) را روی‏ سپرهائی حمل می‏کنند به صحنه اصلی باز می‏گردد. از آنجا که در کشورهای مسلمان مرسوم است که همه مردم در مراسم تشییع از دست رفتگان شرکت جویند، تمامی‏ حاضران بپا می‏خیزند و سوگواری می‏کنند. در میان تشییع کنندگان نیز چون رسم‏ است که همه افراد در کمک به کفن و دفن تشریک مساعی نمایند، آن عده از حاضران‏ که نمی‏توانند به اندازه کافی به نعش نزدیک شوند دستان خود را با اشارات و حرکات نمادین به طرف نعش دراز می‏کنند.
سرانجام،  نعش بر صحنه اصلی، رو بروی حجله‏گاه عروسی،  قرار داده می‏شود.  در طرفی از صحنه،  مراسم عزا با گوشه‏هائی از غمنوا تشکیل می‏شود. تماشاگران‏ موی می‏پریشند و بر سینه می‏زنند و در طرف دیگر صحنه، مراسم عروسی با همراهی نوای سرورانگیز ادامه می‏یابد. صداها متنافر است و حاضران از طرفی به‏ طرف دیگر می‏روند و مویه به خنده تبدیل می‏شود.
درست در هنگامی که مراسم عروسی خاتمه می‏پذیرد و قاسم مهیای زفاف‏ می‏گردد، به میدان جنگ فراخوانده می‏شود. در میدان، نخست بر پسران سرکردگان‏ لشگر اشقیا شورش می‏برد، که آنها در برابر پسر سلحشور و خوبروی حسن(ع) به‏ وضع مسخره‏آمیزی پا به گریز می‏نهند. عاقبت، او که باید با لشگریان بی‏شمار دشمن بجنگد، کشته می‏شود.
بخش اعظم رپرتوار تعزیه مختص داستانهای مربوط به واقعه کربلا و داستانهای‏ جانبی آن است. داستانهای این سبک تعزیه همگی در چهارچوب روضه الشهدا بوده‏ و از خط داستانی کاشفی پیروی می‏کند.
داستانهای روضه الشهدا در مورد پیامبران اسبق هم کم کم به حیطه تعزیه کشانده‏ شده و بسیاری نمایشنامه‏ها در باب آنها نوشته و اجراشده است. در تکیه دولت‏ تهران، تعزیه«یوسف و برادرانش»به طور منظم در پنج روز اول محرم اجرا می‏شد.
سرلوئیس پلی  ، نویسنده  کتاب نمایش کرامات حسن و حسین  که مجموعه‏ای است از سی و هفت مجلس تعزیه که به نثر بسیار زیبای انگلیسی ویکتوریائی ترجمه شده، در مقدمه کتاب خود می‏نویسد:
اگر موفقیت یک اثر دراماتیک را بر اساس اثر آن بر روی خوانندگان و یا تماشاگران آن‏ بسنجیم، هیچ نمایشی موفق‏تر از تراژدی حسن و حسین در کشورهای مسلمان نبوده‏ است.
پیتر بروک ، نوآور معروف و معاصر تئاتر، در اوائل دهه 1970 شاهد اجرای یک تعزیه بود، و می‏گوید:
در یک دهکده دور افتاده ایران شاهد یکی‏ از قوی‏ترین آثار تئاتری بودم که در عمرم دیده‏ام. یک گروه چهار صد نفری روستائی‏ که تمام مردم را ده را تشکیل می‏دادند، زیر درخت نشسته بودند و حالشان از قهقهه خنده به گریه و مویه می‏رفت، در حالی که همه آخر داستان را می‏دانستند و می‏دیدند که حسین در خطر مرگ است و اول دشمن گول می‏خورد و بعد شهید می‏شود و با شهادت می‏شود. و با شهادت حسین فرم تئاتری تبدیل به واقعیت‏ می‏شود.
یکی دیگر از فرم‏ها و یا مراسم نمایشی که از بطن روضه‏خوانی و تعزیه‏خوانی‏ بوجود آمد سنت پرده‏خوانی است که پرده‏داری هم نامیده می‏شود. پرده خوان با کمک نقاشی بسیار بزرگی که در پشت سرش است داستان کربلا را با شور و احساس‏ و به حالت دراماتیک بیان می‏کند. این پرده‏ها که اغلب حدود سه متر و نیم در یک‏ متر هستند، در واقع تصاویر تعزیه را نشان می‏دهند. پرده‏خوان هم داستان‏گوئی است‏ که داستان روی پرده را از اول تا آخر تعریف می‏کند. او از یک محل به محل دیگر می‏رود، پرده‏اش را آویزان می‏کند و با کلام و آواز داستانش را می‏گوید و با چوبی هم‏ صحنه را نشان می‏دهد. او در واقع روضه‏خوانی است که یک عامل بصری هم به کارش اضافه شده است.
بنا به گفته ساموئول پیترسون:
وقتی، البته بر خلاف میل ارتدکس‏ها، قبول شد که مسلمانان با ایمان می‏توانند نقش شهدا و دشمنانشان را بازی کنند، دیگر تا قبول‏ پرده‏خوانی و داستان‏گوئی هم راه زیادی نبود. برای اثبات اینکه نقاشی صحنه‏های‏ کربلا در عصر قاجار در واقع ترجمه صحنه‏های تعزیه به یک هنر تزئینی است، کافی‏ است این نقاشی‏ها را با متون نمایشنامه‏ها مقایسه کنیم.
با این حال، داستانی که‏ گفته می‏شود همیشه بر اساس«طومار» است، که عبارتست از داستانی به نثر که اکثرا از متن روضه الشهدا گرفته شده. این نقاشی‏های بسیار رئالیستیک از نبرد کربلا و سایر شهدای شیعه معمولا با رنگ و روغن و بر روی پارچه است. این پرده‏ها را به‏ آسانی می‏توان لوله کرد و از یک ده به ده دیگر برد. تعزیه اغلب در شهرها اجرا می‏شد و احتیاج به وقت و مخارج زیادی داشت. بنابراین دهات دور افتاده‏تر نمی‏توانستند در آن شرکت داشته باشند. در این نقاط پرده‏خوانی جانشین تعزیه‏ می‏شد.
سابقه این نوع داستان‏گوئی از روی پرده را در عهد صفویه نیز می‏شود پیدا کرد.  یکی از فرستادگان ونیزی به دربار صفویه بنام میکله ممبره  می‏نویسد:«. . . ایرانیان تصاویری مانند تصویر علی، سوار بر اسب و شمشیر به دست، می‏کشند، . . . در میدان‏ها قصه‏گویانی روی فرش می‏نشینند و تابلوهای درازی با شکل‏های نقاشی شده دارند. آنها با چوب به این شکل‏ها اشاره‏  می‏کنند و برای هرکدام داستانی می‏گویند.
این نوع شمایل کوچک بود و هرکدام از قهرمانان کربلا را روی صفحه‏ای‏ جداگانه نشان می‏داد و این صورت خوانی نامیده می‏شود. نقاشی‏های بزرگ‏ صحنه‏های کربلا که معمولا نقاشی سبک قهوه‏خانه نامیده می‏شوند پرده‏های بزرگی‏ از صحنه‏های جنگ هستند.
نقاشی‏های داستانی تراژدی کربلا بر روی دیوارها، چه با رنگ و چه با کاشی،  اگر چه تصاویر آینه‏ای نمایش تعزیه هستند، ولی در ضمن آخرین نمودار نقاشی‏ الهام گرفته از روضه الشهدا هم هستند.
از دیگر آثار معروف ادبی که به سبک مقتل‏نامه نوشته شده است می‏توان از طوفان البکای جوهری و اسرار الشهدای طباطبائی نام برد. ولی حتی آنها هم تحت‏ تأثیر روضه الشهدای کاشفی بودند.
در خاتمه باید گفت داستانهای کربلا که هرکدام به نحوی به روضه الشهدا مربوط هستند هنوز هم، با وصف تغییرات فراوانی که در عرض ربع قرن اخیر در ایران اتفاق افتاده، محبوبیت خود را از دست نداده‏اند، و اگر چه بیسوادی تا حد زیادی ریشه کن شده است، ادبیات شفاهی مذهبی هنوز به قوت خود باقی است.

پانوشت ها:
1. مجله تئاتر،  شماره 22 و 23،  بهار و تابستان 1379،  97-112 ص.  
2. مجله سروش،  شماره 166،  آبان 1361؛ کیهان هوائی،  5 آبان 1361،  7 ص.
3. ملاحسین واعظ کاشفی،  روضه الشهدا،  تصحیح حاج محمد رمضانی،  تهران،  کتاب‏فروشی اسلامیه.  
4. Peter Chelkowski,"Rowda-Khwani",The Encyclopedia of Islam, Vol. 8. P. 465

5. Peter-Chelkowski,"dasta",Encyclopedia Iranica,Vol. 7,Fascicle, PP-100
6. ابن الکثیر،  البدایه و النهایه،  قاهره،  مطبعة السعاده،  1358، جلد 2،  243 ص.
7. Elias Canetti
8. Elias Canetti,Crowds and Power,The Seaburg Press,New York, 1978,151
9. ‏ Salmon and Van Goch
10. Peter chelkowski,"Popular Shi'i Mourning Rituals", Alserat, London,1986,PP.  209-26

11. پیتر جلکووسکی، گردآورنده، تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، شرکت انتشارات علمی،  فرهنگی، 1367، ص 18-14.
12. Sir Lewis Pelly
13. The Miracle Play of Hasan and Husain
14. Sir Lewis Pelly,The Miracle Play of Hasan and Husain, Allen and Co. ,London, 1879,Vol. 1,P iii
15. Peter Brook
16. Leaning on the Moment:A conversation with Peter Brook,"Parabola 4, May/June,1979,P. 52.
17. Samuel R. Peterson,"Shi'ism and Late Iranian Arts,"Ph. D. Diss New York University,1981,PP. 111-112
18. Michele Membre

منبع: شفقنا

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

روضه الشهدای کاشفی یک اثر ادبی و عرفانی و نه یک حقیقت تاریخی

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما