گلایه های سایه رحمتی بانوی شعبده باز ایران از یک دلال اتومبیل
مطلب پیش رو ساعاتی قبل در وبسایت عصر سبزوار منتشر شده است و بانشر ان به معنای رد یا تأیید محتوای این مطلب توسط مجله اینترنتی اسرارنامه نیست.
ضمنا هرچند این متن دارای تعداد زیادی از اشتباهات تایپی است اما اسرارنامه بدون دخل و تصرفی در متن به انتشار آن می پردازد:
ما رسانه های محلی گاها آن قدر درگیر تخلفات مدیران دولتی در سطح شهر می شویم که فراموش میکنیم که تخلف تنها از آنها سر نمی زند.در مطلب زیر به نوشته خانم سایه رحمتی(اولین بانوی شعبده باز ایران) که تا حدوی مهمان ما در شهر به شمار می روند در یکی از شبکه های اجتماعی قرار داده شده بود که با اجازه ایشان در جهت انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر که این روزها تنها در پوشش خانم ها خلاصه می شود در معرض دید بینندگان قرار می دهیم:
بذار تمام شهر بدونن ماشین من چپیه و تمام رنگ سه سال و نیم قبل از نمایشگاهی در سبزوار نزدیک میدان مادر تقریبا روبروی رستوران مادر آز اقای ….. که کلاه سبزی به سر داشت و تو نمایشگاه سید صداش میزدند یک هیوندا ورنا خریدم و چون از فنی ماشین سررشته نداشتم از صاحب نمایشگاه اطمینان خواستم که مدیر نمایشگاه که اقای چاقی بود گفت این ماشین دست خودمون بوده متعلق به دکتر فلانی است از نظر فنی ببر هرجا دوست داری نشون بده فروشنده هم مرد خوبیه دلال نیست نیاز مالی داره
به صاحب ماشین گفتم اگه خودرو ایرادی داره خداوکیلی بگه منو تو دردسر نندازه فروشنده گفت به جدم امام حسین ماشین صحیح و سالمه هیچ ایرادی نداره دخترم ماشینو بردار ببر هرجا که دوست داری نشون بده فقط کاپوت و گلگیر سمت راننده رنگه و همه جای ماشین سالمه از نظر فنی هم تا دو سال ماشین هر ایرادی داشت من نوکرتم من سیدم به جدم قسم که ماشین هیچ ایرادی نداره برای خرید ماشین ۵ ملیون کم داشتم از بنگاه دار مهلت خواستم تا نیمساعته به چهاراه بیهق سبزوار بروم و طلاهایم را به طلا فروشی فرهادی که ادم منصفیست بفروشم و بیایم تو نیمساعت پول رو تهیه کردم و برگشتم و نقدا به فروشنده تحویل دادم و خواستم تا قولنامه را بنویسند
مدیر نمایشگاه گفت من ده ساله سبزوار نمایشگاه دارم تا الان یک قولنامه هم ننوشتم پول تو نمایشگاه امانت با اقا سید برید محضر وکالت بده و تمام و منهم قبول کردم از نگاه های فروشنده و مدیر نمایشگاه کمی به معامله مشکوک شده بودم مجددا از مدیر نمایشگاه خواهش کردم اگر ماشین ایرادی دارد بگوید که با ناراحتی گفت میگن بازن معامله نکن همینه دیگه ، خانم بگو خریدار نیستم بقران حضرت عباسی ماشین سالمه راسی داره سیصد تومان ازت سود میگیره که فروشنده گفت من منصرف شدم نمیفروشم الان مشتری از تهران داره براش میاد دوتومانهم سود میده من دارم میگم به جدم ابولفضلی ماشین سالمه برگه کارشناسیشو بهت نشون میدم بعد جیبهاشوگشت مدیر نمایشگاه گفت اقا سید حرفت سند بنده خدا زنه دیگه تو ببخش منکه از رفتار خودم شرمنده شده بودم گفتم اقا معامله تموم و با اقا سبد رفتیم محضر …..
دقیقا یکهفته بعداز خرید ماشین ۷۰۰ هزارتومان بابت روغن سوزی ماشین تعمیرگاه اقای کوشکی خرج کردم و کله پولسهای ماشینهم ۳۰۰ هزار تومان خرج برداشت تقریبا یک ملیونهم خرج پخش تصویری و دزدگیر مجیک کار و رکشهای صندلی ماشین شد ولی خوشحال که یک ماشین خوب خرید ولی سه سال و نیم بعد…… بیست روز قبل ماشینو برای فروش بردم فلکه زد مشهد مدیر نمایشگاه چرخی دور ماشین زد و کاپوت رو بالا زد و گفت ماشین رنگ داره ؟؟ گفت یک کاپوت و گلگیر سمت راننده ؟ گفت پلاک شهرستانه ؟ گفتم بله از سبزوار خریدم ؟؟ گفت چند فی دادن؟ گفتم قیمت نگرفتم گفت ببین خواهرم به تضمین اینکه ماشین شاستیش ایراد نداشته باشه و فقط کاپوت و گلگیرش رنگ باشه ماشینو ۲۵ ملیون ازت میخرم اما اگه صبور باشی یکهفته ده روز بیست روز صبر کنی بیست و هفت تا هشت برات میفروشم گفتم عجله ایی ندارم
چندروز قبل تماس گرفت بیا برات مشتری دست نقد دارم بیست و هفت و پونصد منهم خوشحال که نزدیکه ده ملیون سود میکنم رفتم بنگاه و قرار شد ماشینو ببریم پیش کارشناس برای رنگ……..رفتیم با اعتماد کامل منتظر نتیجه بودم که خشکم زد کارشناس گفت ماشین تمام رنگه و شاستی کشی شده هم جوش خورده ؟؟و برگه ایی رو دادکه ماشین تمام رنگه هم چپیه و هم تا نصف درب راننده جوشکاری شده که نشونه تصادفه شدیده ماشینه باورم نمیشد ادرس چند کارشناس دیگه رو هم گرفتم و همگی نظر واحدی داشتند و ماشین دو ملیون تومان زیر قیمت سه سال و نیم قبل فی خورد ؟ یعنی من علاوه بر خرجهاییکه کردم همراه با پخش و دزدگیری که رو ماشینه دوملیونهم باید ضرر کنم ؟
مثل فیلم قسمهای اقا سید جلو چشم رژه میره ؟ به ناموسم فاطمه زهرا ؟؟ به سربریده جدم امام حسین ؟؟به دست بریده ابولفضل این ماشین سالمه تو هم جای دخترم اگه ایراد داشت که بهت نمیدادم این ماشین ابولفضلی دوسال دست دکتر فلانی بوده دوساله دست منه بردم کارشناسی رنگ……..آقا سید کلاه سرم گذاشتی با نمایشگاه دار دست به یکی کردید قولنامه هم ندادید که حرفم بجایی نرسه خیالی نیست فقط تو این شبهای عزیز واگذارت کردم به جدت همین، بین منو تو و اون مدیر نمایشگاه همون قسمهاییکه خوردید ، بعید میدونم آقا امام حسین از حق من بگذره تو شمشیر آقا والسلام
دو روز قبل رفتم نمایشگاهیکه معامله رو انجام داده بودم و نامه کارشناسی رو نشون دادم و گفتم بعداز سه سال و نیم فهمیدم شما چرا قولنامه ندادید اینهم نامه کارشناسیه ۵ تا کارشناس تو مشهد نگاه کرد و گفت جدش بزنه به کمرش دلال عوضی الان دیگه خیلی وقته با ما کار نمیکنه ؟؟ جالبه قبلا فقط فروشنده بود حالا شد دلال و ضمن ابراز تاسف گفت ماشینو ببر کارواش و بعد ببر بده یک پولیشش بزنن صداشو در نیار بیار بذار تو نمایشگاه ابش میکنم جوری که ضرر نکنی فقط نمایشگاه دیگه ایی نبر نامه هارو هم بریز دور کارشناس اشنا هست ۵۰۰ تومان بهش شیرینی میدیم اونچیزیکه ما میگیمو کارشناسی کنه جوش نزن نمیذارم ضرر کنی
گفتم نه نیومدم ماشینو به یک بدبخته دیگه قالب کنیم فقط اومدم بگم تو مرد بودی و من زن من زن منه ضعیفه مردونه رو قسمهای دروغی شما حساب باز کردم بذار تمام شهر بدونن ماشینم چپیه و تمام رنگ اما واگذارت کردم به شمشیر برهنه حضرت ابولفضل و همون قسمها
منبع: عصر سبزوار
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید: