گفتگو با مادر شهیدان اردیبهشتی

 مراسم تشییع پیکر پدردو شهید دوران دفاع مقدس ، رضا و جواد اردیبهشتی ، ۱۹ مهرماه در سبزوار برگزار شد.
در این مراسم معاون استاندار و فرماندار سبزوار، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران سبزوار و جمعی از مسئولین، خانواده های معظم شهدا و ایثارگران و عموم مردم دیار سربداران حضور داشتند.
گفتي است خانواده ارديبهشتي پنج شهيد به نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران تقديم نموده اند كه شهيدان محمدارديبهشتي ،مجيدارديبهشتي وجعفر ارديبهشتي پسر عموي رضا وجواد ارديبهشتي هستند.

"شهيد والامقام مجيد ارديبهشتي"

 



 

شهيدوالامقام" رضاارديبهشتي"  سال 1343 در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود.دوران كودكي را درآغوش پرمهر خانواده سپري كرد تا اينكه به سن هفت سالگي رسيد ،جهت تحصيل به دبستان حكيمي رفت ،پس از گذراندن دوران ابتدايي براي ادامه تحصيل به مدرسه راهنمايي خيام رفت ،دوران راهنمايي را با موفقيت گذراند ،درنهايت به دبيرستان فقيه سبزواري راه يافت ،در اواسط پايه سوم دبيرستان سنگر جبهه را بر تحصيل ترجيح و از طريق بسيج عازم منطقه عملياتي جنوب شد.
زماني كه رضا عازم جبهه شد ، پدرش در جبهه بود ،سرانجام در 61/4/4 در عمليات رمضان بر اثر جراحات وارده به فيض شهادت نايل شد ،پس از شهادت وي جواد كه آن روزهادانشجو بود  ، راه برادر را برگزيد ، داوطلبانه راهي مناطق عملياتي شد ، چندي بعد اونيز شهد شيرين شهادت را نوشيد.

 
گفتگويي كوتاه با مادر شهيدان ارديبهشتي:  

رضا چگونه عازم جبهه شد؟
مدتي بود كه مي گفت:مي خواهم بادوستانم به جبهه بروم ، گفتم:پسرم نرو .
مدتي گذشت ،فراموش نمي كنم بنايي داشتيم ،به خانه آمد ،گفت:با دوستانم ميروم ،خداحافظي كرد،گفتم زودبيا ،بعدار مدتي ساكش را به خانه دوستش برد ،همسايه خبرداد كه رضابا دوستانش به جبهه رفته و ديگر برنگشت.

وقتي دلتنگ شهيد مي شويد چه مي كنيد؟
پيكر مطهرش مفقود شده  ، هر مادري عاطفه دارد ، توكل به خدا مي كنم ،مصايب وارده بر حضرت زينب(س)تسلاي خاطرمان است.


شهيد اوقات فراغت را چگونه سپري مي كرد؟  
اوقات فراغت خود را در كارگاه تراشكاري يكي از اقوام مي گذراند ، گاهي اوقات به تعمير موتورسيكلت ، دوچرخه و راديو مشغول بود.


از فعاليت هاي اجتماعي ، سياسي ، فرهنگي شهيد برايمان بگوييد؟
در همان اوايل انقلاب كه به حقانيت انقلاب و اسللام پي برد، عليه رژيم حاكم در تظاهرات و جلسات مذهبي شركت مي كرد.
در پاسداري شبانه مسجد باغ انجير حضوري فعال داشت ، در آن مسجد اقدام به تاسيس كتابخانه نمود ، در حال حاضر كتابخانه مسجد به نام شهيد است.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي به فعاليت در انجمن هاي اسلامي مدرسه پرداخت ، همچنين از خدمت در جهاد سازندگي نيز غافل نبود.

 
روحيه شهيد پس از اولين اعزام چگونه بود؟

از اينكه در جبهه است احساس غرور و شادماني مي كرد ، به ياد دارم به رضا گفتم به جبهه نرو كشته مي شوي ، برگشت وگفت:مادرجان كسي كه از مرگ مي ترسد حتما كارنامه اعمالش سياست و گرنه مرگ حق است ، شما اگر از مرگ مي ترسيد كارنامه اعمالتان را بررسي كنيد.


چگونه خبرشهادت فرزندتان را به شما دادند؟
دوست رضا ساكش را آورد ،پرسيدم رضا كجاست؟گفت:خودش مي آيد ،يكي دو روز بعد فهميدم فرزندم شهيد شده است.
پسرم درآخرين لحظات عروجش، شديدا مجروح شده بود ،انتقال رضا به عقب براي همرزمانش غيرممكن بود ،هنوز در انتظار بازگشت پيكر مطهرش هستم.

خاطره ايي از شهيد بزرگوار ذكر نمايد؟
در نخستين روزهاي سال 1361،بعد از 15روز تعطيلي، مجددا مدارس بازگشايي شده بود ،رضا آهنگ جبهه نمود،روي تخته سياه كلاس نوشته بود "كلاس شهيد رضا ارديبهشتي"
،بچه ها با ديدن اين منظره تحت تاثير حركات رضا قرار گرفته و در مقابل رضا كه از نظر قد كوچكترين شخص كلاس بود،احساس حقارت مي كردند.

تهیه شده توسط: محسن تدینی ثانی

 

برای مطالعه مطالب بیشتر از این خبرنگار هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.

 

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

فرمانده دوست داشتنی، قائم مقام لشکر پنج نصر

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما