«حماسه کوچی» یک اثرخاطره انگیز و موفق از دو هنرمند سبزواری

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در روزهای اخیر به انتشار مطلبی جهت معرفی داستان «حماسه کوچی» اثر نویسنده برجسته سبزواری محمود برآبادی پرداخته که از آثار ادبی موفق قبل از انقلاب بوده است.

به گزارش مجله  اینترنتی اسرارنامه نکته جالب درباره این کتاب اینجاست که نقاشی آن اثر استاد حسین ماستیانی نقاش و مجسمه تراش پیشکسوت و برجسته سبزواری است.

از این رو شاید بتوان «حماسه کوچی» را یک اثر خاطر انگیز و موفق در نتیجه همکاری دو هنرمند سبزواری دانست.

متن کامل مطلب خبرگزاری ایبنا دراین زمینه به شرح زیر است:

 

محمود برآبادی و «حماسه کوچی»

برای بسیاری از بچه‌های دهه‌ پنجاه که اکنون سن و سالی دارند، «حماسه کوچی» کتابی است که نوستالژی دهه پنجاه و خاطرات روبه‌روی دانشگاه را زنده می‌کند.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- یعقوب حیدری: دهه پنجاه دهه پرتلاطمی است. شاه مغرور از پیروزی‌هایی که در مبارزه با گروه‌های چریکی به دست‌آورده، هر صدای مخالفی را خفه می‌کند.، جشن‌های دو هزار و پانصد ساله می‌گیرد و حزب سرتاسری رستاخیز را اعلام می‌کند و آشکارا می‌گوید هرکس که مخالف است می‌تواند گذرنامه بگیرد و برود. بسیاری از متفکران در زندان‌ هستند و بسیاری در تبعید اما آتشی که زیر خاکستر است و با کمترین وزش باد، دوباره شعله‌ور می‌شود در دل مساجد جریان دارد. دانشگاه‌ها آبستن حوادث‌اند و جامعه به هر اتفاقی واکنش نشان می‌دهد. در این میان نویسندگان به ویژه نویسندگان کودک و نوجوان با وجود سانسوری که از سوی حکومت اعمال می‌شود، همچنان می‌نویسند اما چون نمی‌شود آشکارا حرف زد، پس، حرف‌ها در پرده و به شکل نمادین و استعاری گفته می‌شود.

داستان و شعرها در پوشش الفاظی خاص آنچه را می‌خواهند به گوش خواننده می‌رسانند. کتاب‌های کودک نیز از این قاعده مستثنی نیستند. هرچند نویسندگان اندکی در حوزه ادبیات کودک کار می‌کنند اما همان‌ها هم ناچارند حرف‌های خود را در قالب داستان‌های استعاری بنویسند تا از زیر تیغ سانسور بیرون بیایند. اصولاً فضای جامعه به گونه‌ای است که کمتر به ارزش‌های ادبی آثار توجه می‌شود و همه انتظار دارند کتابی که می‌خوانند فریادی علیه ستمگری باشد.

یکی از نویسندگان در توضیح هرچه بیشتر این فضا گفته بود: «وقتی دهانت را گرفته‌اند و تو داری خفه می‌شوی دیگر نمی‌توانی به فکر چگونه گفتن باشی. تو فقط می‌خواهی فریاد بزنی.»

کتاب «حماسه کوچی»  در چنین فضایی در سال 1354 منتشر شد؛ زمانی که نویسنده‌اش یعنی محمود برآبادی در زندان بود و همین موضوع به استقبال خوانندگان از کتاب و تجدید چند باره کتاب دامن زد.

«حماسه کوچی» داستان توله سگی است که جان خود را فدای گوسفندان می‌کند. کوچی در مقابل هفت گرگ گرسنه که به گله‌اش حمله کرده‌اند، یک تنه می‌ایستد و گوسفندان را نجات می‌دهد اما خودش کشته می‌شود.

حالا که بعد از گذشت چهل سال به این کتاب نگاه کنیم، فضای وحال و هوای حاکم بر ادبیات دهه پنجاه را به خوبی درک و دریافت می کنیم: «... او (کوچی؛ قهرمان داستان) شنیده بود که بعضی  سگ‌های ترسو تا گرگ را می‌بینند پا به فرار می‌گذارند و گوسفندهای بیچاره و معصوم را در چنگال گرگ‌ها رها می‌کنند. از این ترسوها که جان خود را بیشتر از دیگران دوست دارند، همه جا فراوان است.کوچی خیزی برداشت و با خودش غرید: نه من از آن ترسوها نیستم.»

روی جلد کتاب که به رنگ سرخ است، نشان دهندة داستانِ خونباری است که در کتاب می‌خوانیم. قطع کتاب بیاضی است و نقاشی‌های سیاه و سفید آن از یک نقاشِ شهرستانی به نام حسین ماسنیانی به یادگار مانده است.

قهرمان‌پروری و یک تنه به استقبال مشکل رفتن، از ویژگی‌های داستان‌های آن دوره است، نوعی نگاه که صمد بهرنگی با «ماهی سیاه کوچولو» آغازگر آن بود: «گرگ‌ها به سرعت بیشتری به طرف گوسفندها روی آوردند، ولی کوچی راه را بر آن‌ها بست. او می‌دانست که کشته خواهد شد، اما ترجیح می‌داد بمیرد ولی فرار نکند. او جان گوسفندهای معصوم و بره‌های شیری را از جان خودش هم بیشتر دوست داشت»

در چنین جامعه‌ای که به قهرمان نیاز دارد، همه چشم به تک قهرمان دوخته‌اند و هیچکس به فکر استفاده از توانایی‌های جمع و حرکت گروهی نیست: «گله به ده رسیده بود و گوسفندها از چنگال گرگ‌ها رسته بودند. کوچی هم به آرزوی خود رسید. او خودش را فدای دیگران کرد. کوچی به راستی یک قهرمان بود.»

کتاب حماسه کوچی با شمارگان چهار هزار نسخه و قیمت 40 ریال یکی از محصولات واحد انتشاراتی چاپخش است.

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

نهایت خلاقیت در کارت دعوت به عروسی یک شاعر و نویسنده سبزواری

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما