تجلی ارتباط موثر دانشگاه و جامعه در دغدغه های اجتماعی دکتر ابوالقاسم رحیمی
دکتر ابوالقاسم رحیمی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری و از چهره های شناخته شده صاحب نظر در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی علاوه بر تخصص ادبی خود در شهر سبزوار ، در یک هفته اخیر در صدر مطالب منتشر شده بعضی از پربازدیدترین رسانه های محلی سبزوار قرار گرفته است.
این موضوعی است، که معمولا تا کنون کمتر در سبزوار در ارتباط با شخصیت های علمی و دانشگاهی که مسوولیت های اجرایی خاصی ندارند ، پیش آمده است.
ماجرا از انتشار مصاحبه ای بحث برانگیز در یکی از نشریات داخلی دانشگاه حکیم سبزواری به نام نشریه «دو کلمه حرف حساب» آغاز شد که بعداً همان مطلب در یکی از سایت های داخلی دانشگاه با نام «تونل باد» و سپس در وبسایت «سلام سربدار» یکی از سایت های محلی سبزوار نیز منتشر شد و در یک مدت کوتاه شاهد ارسال ده ها نظر موافق و مخالف با آن مصاحبه از جانب مخاطبان عمدتاً سبزواری بودیم که تا به این لحظه که حتی یک هفته از انتشار مطلب فوق الذکر نمی گذرد حدود 200 نظر مفصل از جانب موافقان و مخالفان اندیشه ها و اظهارات دکتر رحیمی و مصاحبه انجام شده با او روی خروجی بعضی از این رسانه های محلی قرار گرفته است.
این اتفاق به خوبی نشان داد، چهره های علمی و دانشگاهی یک شهر نیز در صورتی که خود را تنها به چهاردیواری بسته اتاق و کلاس های خود در دانشگاه محدود نکنند و دارای درد و دغدغه های واقعی اجتماعی باشند، می توانند درست به اندازه بعضی مقامات بلندپایه اداری و سیاسی و حتی بیشتر از آن ها در مرکز توجه مردم و شناخت و حساسیت مردم قرار گیرند.
از دیدگاه نویسنده این یادداشت ، در واقع مهم این نیست که به عقیده برخی منتقدان مصاحبه انجام شده با دکتر رحیمی در یک نشریه دانشجویی و سایت های بازنشر کننده آن، از اصول حرفه ای یک رسانه بی طرف پیروی نکرده و جهت گیری های سیاسی مشخصی را در تنظیم و انتشار آن مد نظر گرفته شده است، بلکه مهم این است که در این جریان ثابت شد، دیدگاه های سیاسی و اجتماعی دکتر رحیمی به عنوان یک استاد با سابقه و یک شخصیت علمی شناخته شده در غرب خراسان رضوی دارای شمار بالایی از موافقان و مخالفان است که وجود هر دو گروه موافق و مخالف نشان دهنده زنده بودن و موثر بودن یک رویکرد فکری در سطح جامعه است. وگرنه چه بسا صدها کتاب و مقاله علمی تا کنون توسط بعضی شخصیت های دانشگاهی کشور تألیف شده که در گوشه بعضی کتاب خانه های دانشگاهی و عمومی خاک می خورند و هرگز نمود بیرونی و کارکرد موثر آن ها در سطح جامعه را نمی توان مشاهده کرد!
در واقع اینجاست که به نظر می رسد شخصیت های اندکی نظیر دکتر رحیمی به خوبی موفق می شوند، حلقه گم شده ارتباط بین فعالیت های صرفا علمی و آکادمیک و کاربرد آن ها در متن جامعه را پیدا کرده و در زمینه ای که به عنوان یک استاد دانشگاه صاحب اندیشه و نظر هستند، به جای فاصله گرفتن از میان مردم، بیشتر به جامعه وارد شده و بتوانند نگاه عمیق و تحلیل گرانه دانشگاهی و علمی خود را با زبانی ساده با مردمشان در میان بگذارند و از میان آنان موافقان و مخالفانی برای دیدگاه های خود پیدا کند.
البته از آن جایی که هیچ فردی خالی از خطا و انتقاد نیست، شاید بتوان مطلب منتشر شده در نشریه دانشجویی «دو کلمه حرف حساب» را به هرحال به عنوان انتقاداتی بر بعضی رویه های دکتر رحیمی در جایگاه یک استاد دانشگاه و یک شهروند دارای دغدغه های ارزشمند اجتماعی در نظر گرفت. اما به هر روی چنان که قبلا گفته شد، بحث های سر گرفته در یک هفته اخیر نشان داد، دانشگاه ها و شخصیت های دانشگاهی ما نیز می توانند در نگاه مردم هوشیار و حساس سبزوار علاوه بر فعالیت های علمی و آکادمیک خود که جنبه ضروری و ماهیتی کار آنهاست، از قدرت اثرگذاری و بحث برانگیزی اجتماعی نیز بر خوردار باشند. موضوعی که حد اعلای آن را سال ها قبل دکتر علی شریعتی مزینانی فرزند شایسته سبزوار و متفکر برجسته معاصر ایران در سطح بسیار گسترده تری به نمایش گذاشت و از جایگاه یک استاد و شخصیت صرفا علمی و دارای پژوهش های کتابخانه ای، در دانشکده علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد به یک نظریه پرداز تأثیرگذار اجتماعی و سیاسی و در سطح ملی و فراملی تبدیل شد.
اینک با بیان این مقدمه ، مناسب است نگاهی بیاندازیم به جدیدترین مطلبی که در یکی از رسانه های محلی سبزوار و تعدادی از شبکه های اجتماعی از جمله فیسبوک منتشر شده است و واکنشی است به نحوه انعکاس مصاحبه اخیر دکتر رحیمی در یک نشریه دانشجویی دانشگاه حکیم سبزواری .
مطلب پیش رو توسط آقای علی صادقی منش دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری نوشته شده و ساعاتی قبل مجله تحلیلی خبری سبزواریان ، وبسایت متعلق به گروهی از اصلاح طلبان سبزوار منتشر شده است.
انتشار مطلب پیش رو به معنای موافقت یا مخالفت اسرارنامه با تمام دیدگاه های مطرح شده در آن نیست:
خودزنی فرهنگی در رسانه ای محلی!
در دفاع از استاد ادبیاتی که دغدغه ی مردم دارد...
چندی پیش یکی از پایگاه های الکترونیکی شهرستان سبزوار، اقدام به انتشار مطلبی با عنوان «استاد ادبیاتی که وقت مطالعه ی ادبیات مقاومت ندارد!» نمود؛ مطلبی که می کوشید با برداشت های جهت دار از یک مصاحبه ی مغرضانه، یکی از استادان مطرح ادبیات سبزوار را تخریب نماید.
در این مطلب، مصاحبه کننده با سوءاستفاده از تواضع و فروتنی استاد با سابقه و خوشنام دانشگاه حکیم سبزواری، دکتر ابوالقاسم رحیمی، با رویکردی غیراخلاقی مسائلی را به ایشان نسبت می دهد که مایه ی تأسف اهالی فرهنگ و رسانه ی شهرستان است.
به عنوان نمونه در یکی از بخش های این مطلب، مصاحبه کننده می پرسد:«چرا دانشجوی کارشناسی که با شما رابطه خوبی دارد؛ وقتی وارد ارشد و دکترا می شود دیگر آن رابطه را حس نمی کند؟»پرسشی که بر بنیاد پنداری نیازموده مطرح شده است و البته فروتنی استاد مانع از آن می گردد که آن را نفی نمایند.
در دیگر بخش های مصاحبه نیز همین رویکرد غیراخلاقی مشاهده می شود:
«چرا نگاه شما روی کارهای پژوهشی و تحلیلی نیست و تاکید تان بیشتر روی جزوه نوشتن است؟»
یا این پرسش که:
«شما در یکی از جلسات اخیر گفتار های پژوهشی موضع شدید الحنی درباره ادبیات مقاومت داشتید و گفتید تا کی ادبیات ما باید ادبیات جنگ باشد! در مورد کشور خودمان هم ما جنگ هشت ساله ای داشتیم که در آن حدود ۲۵۰ هزار شهید و این همه اسیر و جانباز دادیم و این تنها نبرد ۲۰۰ سال گذشته بود که ذره ای از خاک ایران در آن جدا نشد حال با این همه آیا این بخش از تاریخ ایران نباید در ادبیات جایی داشته باشد؟ در حالی که خیلی از کشور های دیگر دنیا مثل کشورهای اروپایی سال ها درگیر جنگ بودند و ادبیات و هنر این کشور ها نیز تا الان درگیر جنگ و تبعات و تاثیرات آن است؟»
همچنین این پرسش:
«- درباره نظری که نسبت به ادبیات مقاومت و انقلاب دارید چند کتاب که در ۴-۵ سال اخیر خوانده اید را برای ما معرفی می کنید؟»
و پاسخ دکتر رحیمی که متواضعانه سخنی از مطالعات خود در این زمینه به میان نمی آورد و …
بنده خود دانشجوی دکتری جناب آقای دکتر ابوالقاسم رحیمی هستم و البته از ناقدان این استاد فرهیخته و دانشمندم…
اما به سبب جفایی که نسبت به این استاد گرانقدر دانشگاه حکیم سبزواری، در یک سایت همشهری رفت بر خود لازم می بینم که در مورد مسائل مطرح شده، به ارائه ی توضیحاتی بپردازم:
الف)مصاحبه کننده بر بنیاد چه آماری رابطه ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی با دکتر رحیمی را چنین ارزیابی می نماید؟
بنده خود سال ها دانشجوی استاد بوده ام و هرگز سخن مصاحبه کننده را تأیید نمی نمایم.درک عمیق استاد از مسایل ادبی همواره پژوهندگان کوشای تحصیلات تکمیلی را راغب به همراهی و همکاری با ایشان نموده است؛ گرچه اخلاق مداری و تعهدی که ایشان نسبت به جامعه و شهرستان سبزوار دارند سبب گشته است زمان و دانش خود را بدون هیچ چشم داشتی در اختیار عموم مردم بگذارند که همین موضوع موجب گشته است فرصت همکاری ما دانشجویان دکتری با ایشان به اندازه ی دیگر استادان نباشد؛ مسأله ای که خود نشان از تعهد و داشتن دغدغه ی مردم و روحیه ی مذهبی دکتررحیمی دارد.
ب)در بخشی دیگر در مورد «عدم تأکید دکتر رحیمی بر پژوهش» سخن رفته است!
در آخرین درسی که از کلاس های ایشان بهره می بردم، افزون بر پژوهشی که خود در کلاس ارائه نمودم، شاهد ارائه ی شش کار پژوهشی در کلاس های استاد بودم…ارائه ی پژوهش که گاه با بحث و بررسی های دقیق دانشجو و استاد، بیش از زمان عادی کلاس زمان می برد و البته دانشجویان دکتری چنان مجذوب بحث ها می شدند که یادی از زمان نمی کردند و…
پ)بنده خود نه تنها در جلسه ای که در مورد ادبیات انقلاب برگزار شد و مصاحبه کننده بدان اشاره نموده است، حضور داشتم که در هماهنگی و تدوین گزارش آن نیز نقشی داشتم…
نظر استاد رحیمی در این میزگرد که با حضور دیگر استادان فرهیخته ی دانشگاه حکیم برگزار می شد، این بود که ادبیات مقاومت صرفاً ادبیات جنگ نیست و هر اثر ادبی که در آن سخن از مقابله با بیداد و ستم رفته است، جزیی از ادبیات مقاومت است…
بنده خود حساسیت ویژه ای روی ادبیات مقاومت دارم و از آن جا که خود به گونه ای در پیوسته با خانواده ی شهدای هشت سال دفاع مقدس هستم به دقت جویای نظرات دکتر رحیمی بودم؛ سخن ایشان یک سخن علمی دقیق بود که منابع علمی تأیید کننده ی آن است(در این زمینه می توانید مراجعه نمایید به کتاب ماه ادبیات شماره ۶۶ صفحه ی ۴۷)؛ بنده سال هاست دانشجوی ایشان هستم و شهادت می دهم ایشان با والدین شهدای هشت سال دفاع مقدس به گونه ای محترمانه و متواضعانه، همراه با تجلیل مصاحبت می نمایند که ای کاش برخی مدعیان حفاظت از حرمت خون شهدا یک صدم آن را الگو برداری نمایند…
گرچه رشته ی تخصصی ایشان ادبیات مقاومت نیست اما اگر ایشان از نخواندن کتاب در این زمینه سخن می گویند ای کاش آن قدر اخلاق مدار باشیم که از این تواضع سوءاستفاده ننماییم…
چنان که پیش تر نیز اشاره نمودم بنده به شخصه نقدهایی علمی بر برخی اندیشه های تخصصی این استاد فرهیخته دارم که البته این جا مجال طرح آن نیست اما اندوه زده گشتم لحظه ای که دیدم یک رسانه ی سبزواری حرمت استادی را نگاه نداشته است که از مفاخر شهر است و زیستن خویش را دلسوزانه و بی هیچ چشم داشتی وقف اعتلای فرهنگ این شهر نموده…
بنده و دیگر دانشجویان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری، مفتخریم که در دانشگاهی فرصت تحصیل یافته ایم که استادانی توانمند درآن به تدریس می پردازند و با فعالیت های سازنده ی علمی و فرهنگی خود مایه ی غرور این خطه ی ادیب پرور گشته اند…
بیاییم با احترام به فرهیختگان این مرز و بوم، به پشتوانه های فرهنگی خویش ارج نهیم…
منبع: مجله خبری تحلیلی سبزواریان
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
دکتر رمضانی عضو هیأت علمی دانشگاه حکیم سبزواری: هنوز در بُعد اقتصادی به انقلاب نرسیده ایم