یک استاد دانشگاه حکیم سبزواری تیتر اول رسانه های محلی

تجلی ارتباط موثر دانشگاه و جامعه در دغدغه های اجتماعی دکتر ابوالقاسم رحیمی

دکتر ابوالقاسم رحیمی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری و از چهره های شناخته شده صاحب نظر در زمینه مسائل اجتماعی و سیاسی علاوه بر تخصص ادبی خود در شهر سبزوار ، در یک هفته اخیر  در صدر مطالب منتشر شده بعضی از پربازدیدترین رسانه های محلی سبزوار قرار گرفته است.

این موضوعی است، که معمولا تا کنون کمتر در سبزوار در ارتباط با شخصیت های علمی و دانشگاهی که مسوولیت های اجرایی خاصی ندارند ، پیش آمده است.

ماجرا از انتشار مصاحبه ای بحث برانگیز در یکی از نشریات داخلی دانشگاه حکیم سبزواری به نام نشریه «دو کلمه حرف حساب» آغاز شد که بعداً همان مطلب در یکی از سایت های داخلی دانشگاه با نام «تونل باد» و سپس در وبسایت «سلام سربدار» یکی از سایت های محلی سبزوار نیز منتشر شد و در یک مدت کوتاه شاهد ارسال ده ها نظر موافق و مخالف با آن مصاحبه از جانب مخاطبان عمدتاً سبزواری بودیم که تا به این لحظه که حتی یک هفته از انتشار مطلب فوق الذکر نمی گذرد حدود 200 نظر مفصل از جانب موافقان و مخالفان اندیشه ها و اظهارات دکتر رحیمی و مصاحبه انجام شده با او روی خروجی بعضی از این رسانه های محلی قرار گرفته است.

این اتفاق به خوبی نشان داد، چهره های علمی و دانشگاهی یک شهر نیز در صورتی که خود را تنها به چهاردیواری بسته اتاق و کلاس های خود در دانشگاه محدود نکنند و دارای درد و دغدغه های واقعی اجتماعی باشند، می توانند درست به اندازه بعضی مقامات بلندپایه اداری و سیاسی و حتی بیشتر از آن ها در مرکز توجه مردم و شناخت و حساسیت مردم قرار گیرند.

از دیدگاه نویسنده این یادداشت ، در واقع مهم این نیست که به عقیده برخی منتقدان مصاحبه انجام شده با دکتر رحیمی در یک نشریه دانشجویی و سایت های بازنشر کننده آن، از اصول حرفه ای یک رسانه بی طرف پیروی نکرده و جهت گیری های سیاسی مشخصی را در تنظیم و انتشار آن مد نظر گرفته شده است، بلکه مهم این است که در این جریان ثابت شد، دیدگاه های سیاسی و اجتماعی دکتر رحیمی به عنوان یک استاد با سابقه و یک شخصیت علمی شناخته شده در غرب خراسان رضوی دارای شمار بالایی از موافقان و مخالفان است که وجود هر دو گروه موافق و مخالف نشان دهنده زنده بودن و موثر بودن یک رویکرد فکری در سطح جامعه است. وگرنه چه بسا صدها کتاب و مقاله علمی تا کنون توسط بعضی شخصیت های دانشگاهی کشور تألیف شده که در گوشه بعضی کتاب خانه های دانشگاهی و عمومی خاک می خورند و هرگز نمود بیرونی و کارکرد موثر آن ها در سطح جامعه را نمی توان مشاهده کرد!

در واقع اینجاست که به نظر می رسد شخصیت های اندکی نظیر دکتر رحیمی به خوبی موفق می شوند، حلقه گم شده ارتباط بین فعالیت های صرفا علمی و آکادمیک و کاربرد آن ها در متن جامعه را پیدا کرده و در زمینه ای که به عنوان یک استاد دانشگاه صاحب اندیشه و نظر هستند، به جای فاصله گرفتن از میان مردم، بیشتر به جامعه وارد شده و بتوانند نگاه عمیق و تحلیل گرانه دانشگاهی و علمی خود را با زبانی ساده با مردمشان در میان بگذارند و از میان آنان موافقان و مخالفانی برای دیدگاه های خود پیدا کند.

البته از آن جایی که هیچ فردی خالی از خطا و انتقاد نیست، شاید بتوان مطلب منتشر شده در نشریه دانشجویی «دو کلمه حرف حساب» را به هرحال به عنوان انتقاداتی بر بعضی رویه های دکتر رحیمی در جایگاه یک استاد دانشگاه و یک شهروند دارای دغدغه های ارزشمند اجتماعی در نظر گرفت. اما به هر روی چنان که قبلا گفته شد، بحث های سر گرفته در یک هفته اخیر نشان داد، دانشگاه ها و شخصیت های دانشگاهی ما نیز می توانند در نگاه مردم هوشیار و حساس سبزوار علاوه بر فعالیت های علمی و آکادمیک خود که  جنبه ضروری و ماهیتی کار آنهاست، از قدرت اثرگذاری و بحث برانگیزی اجتماعی نیز بر خوردار باشند. موضوعی که حد اعلای آن را سال ها قبل دکتر علی شریعتی مزینانی فرزند شایسته سبزوار و متفکر برجسته معاصر ایران در سطح بسیار گسترده تری به نمایش گذاشت و از جایگاه یک استاد و شخصیت صرفا علمی و دارای پژوهش های کتابخانه ای، در دانشکده علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد به یک نظریه پرداز تأثیرگذار اجتماعی و سیاسی و در سطح ملی و فراملی تبدیل شد.

اینک با بیان این مقدمه ، مناسب است نگاهی بیاندازیم به جدیدترین مطلبی که در یکی از رسانه های محلی سبزوار و تعدادی از شبکه های اجتماعی از جمله فیسبوک منتشر شده است و واکنشی است به نحوه انعکاس مصاحبه اخیر دکتر رحیمی در یک نشریه دانشجویی دانشگاه حکیم سبزواری .

مطلب پیش رو توسط آقای علی صادقی منش دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری نوشته شده و ساعاتی قبل مجله تحلیلی خبری سبزواریان ، وبسایت متعلق به گروهی از اصلاح طلبان سبزوار منتشر شده است.

انتشار مطلب پیش رو به معنای موافقت یا مخالفت اسرارنامه با تمام دیدگاه های مطرح شده در آن نیست:

 

خودزنی فرهنگی در رسانه ای محلی!

در دفاع از استاد ادبیاتی که دغدغه ی مردم دارد...

چندی پیش یکی از پایگاه های الکترونیکی شهرستان سبزوار، اقدام به انتشار مطلبی با عنوان «استاد ادبیاتی که وقت مطالعه ی ادبیات مقاومت ندارد!» نمود؛ مطلبی که می کوشید با برداشت های جهت دار از یک مصاحبه ی مغرضانه، یکی از استادان مطرح ادبیات سبزوار را تخریب نماید.

 

در این مطلب، مصاحبه کننده با سوءاستفاده از تواضع و فروتنی استاد با سابقه و خوشنام دانشگاه حکیم سبزواری، دکتر ابوالقاسم رحیمی، با رویکردی غیراخلاقی مسائلی را به ایشان نسبت می دهد که مایه ی تأسف اهالی فرهنگ و رسانه ی شهرستان است.

به عنوان نمونه در یکی از بخش های این مطلب، مصاحبه کننده می پرسد:«چرا دانشجوی کارشناسی که با شما رابطه خوبی دارد؛ وقتی وارد ارشد و دکترا می­ شود دیگر آن رابطه را حس نمی­ کند؟»پرسشی که بر بنیاد پنداری نیازموده مطرح شده است و البته فروتنی استاد مانع از آن می گردد که آن را نفی نمایند.

در دیگر بخش های مصاحبه نیز همین رویکرد غیراخلاقی مشاهده می شود:

«چرا نگاه شما روی کارهای پژوهشی و تحلیلی نیست و تاکید تان بیشتر روی جزوه نوشتن است؟»

یا این پرسش که:

«شما در یکی از جلسات اخیر گفتار های پژوهشی موضع شدید الحنی درباره ادبیات مقاومت داشتید و گفتید تا کی ادبیات ما باید ادبیات جنگ باشد! در مورد کشور خودمان هم ما جنگ هشت ساله ای داشتیم که در آن حدود ۲۵۰ هزار شهید و این همه اسیر و جانباز دادیم و این تنها نبرد ۲۰۰ سال گذشته بود که ذره ای از خاک ایران در آن جدا نشد حال با این همه آیا این بخش از تاریخ ایران نباید در ادبیات جایی داشته باشد؟ در حالی که خیلی از کشور های دیگر دنیا مثل کشورهای اروپایی سال ها درگیر جنگ بودند و ادبیات و هنر این کشور ها نیز تا الان درگیر جنگ و تبعات و تاثیرات آن است؟»

همچنین این پرسش:

«- درباره نظری که نسبت به ادبیات مقاومت و انقلاب دارید چند کتاب که در ۴-۵ سال اخیر خوانده اید را برای ما معرفی می کنید؟»

و پاسخ دکتر رحیمی که متواضعانه سخنی از مطالعات خود در این زمینه به میان نمی آورد و

 

 بنده خود دانشجوی دکتری جناب آقای دکتر ابوالقاسم رحیمی هستم و البته از ناقدان این استاد فرهیخته و دانشمندم

اما به سبب جفایی که نسبت به این استاد گرانقدر دانشگاه حکیم سبزواری، در یک سایت همشهری رفت بر خود لازم می بینم که در مورد مسائل مطرح شده، به ارائه ی توضیحاتی بپردازم:

 

الف)مصاحبه کننده بر بنیاد چه آماری رابطه ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی با دکتر رحیمی را چنین ارزیابی می نماید؟

بنده خود سال ها دانشجوی استاد بوده ام و هرگز سخن مصاحبه کننده را تأیید نمی نمایم.درک عمیق استاد از مسایل ادبی همواره پژوهندگان کوشای تحصیلات تکمیلی را راغب به همراهی و همکاری با ایشان نموده است؛ گرچه اخلاق مداری و تعهدی که ایشان نسبت به جامعه و شهرستان سبزوار دارند سبب گشته است زمان و دانش خود را بدون هیچ چشم داشتی در اختیار عموم مردم بگذارند که همین موضوع موجب گشته است فرصت همکاری ما دانشجویان دکتری با ایشان به اندازه ی دیگر استادان نباشد؛ مسأله ای که خود نشان از تعهد و داشتن دغدغه ی مردم و روحیه ی مذهبی دکتررحیمی دارد.

 

ب)در بخشی دیگر در مورد «عدم تأکید دکتر رحیمی بر پژوهش» سخن رفته است!

در آخرین درسی که از کلاس های ایشان بهره می بردم، افزون بر پژوهشی که خود در کلاس ارائه نمودم، شاهد ارائه ی شش کار پژوهشی در کلاس های استاد بودم…ارائه ی پژوهش که گاه با بحث و بررسی های دقیق دانشجو و استاد، بیش از زمان عادی کلاس زمان می برد و البته دانشجویان دکتری چنان مجذوب بحث ها می شدند که یادی از زمان نمی کردند و

 

پ)بنده خود نه تنها در جلسه ای که در مورد ادبیات انقلاب برگزار شد و مصاحبه کننده بدان اشاره نموده است، حضور داشتم که در هماهنگی و تدوین گزارش آن نیز نقشی داشتم

نظر استاد رحیمی در این میزگرد که با حضور دیگر استادان فرهیخته ی دانشگاه حکیم برگزار می شد، این بود که ادبیات مقاومت صرفاً ادبیات جنگ نیست و هر اثر ادبی که در آن سخن از مقابله با بیداد و ستم رفته است، جزیی از ادبیات مقاومت است

بنده خود حساسیت ویژه ای روی ادبیات مقاومت دارم و از آن جا که خود به گونه ای در پیوسته با خانواده ی شهدای هشت سال دفاع مقدس هستم به دقت جویای نظرات دکتر رحیمی بودم؛ سخن ایشان یک سخن علمی دقیق بود که منابع علمی تأیید کننده ی آن است(در این زمینه می توانید مراجعه نمایید به کتاب ماه ادبیات شماره ۶۶ صفحه ی ۴۷)؛ بنده سال هاست دانشجوی ایشان هستم و شهادت می دهم ایشان با والدین شهدای هشت سال دفاع مقدس به گونه ای محترمانه و متواضعانه، همراه با تجلیل مصاحبت می نمایند که ای کاش برخی مدعیان حفاظت از حرمت خون شهدا یک صدم آن را الگو برداری نمایند

گرچه رشته ی تخصصی ایشان ادبیات مقاومت نیست اما اگر ایشان از نخواندن کتاب در این زمینه سخن می گویند ای کاش آن قدر اخلاق مدار باشیم که از این تواضع سوءاستفاده ننماییم

 

چنان که پیش تر نیز اشاره نمودم بنده به شخصه نقدهایی علمی بر برخی اندیشه های تخصصی این استاد فرهیخته دارم که البته این جا مجال طرح آن نیست اما اندوه زده گشتم لحظه ای که دیدم یک رسانه ی سبزواری حرمت استادی را نگاه نداشته است که از مفاخر شهر است و زیستن خویش را دلسوزانه و بی هیچ چشم داشتی وقف اعتلای فرهنگ این شهر نموده

 

بنده و دیگر دانشجویان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری، مفتخریم که در دانشگاهی فرصت تحصیل یافته ایم که استادانی توانمند درآن به تدریس می پردازند و با فعالیت های سازنده ی علمی و فرهنگی خود مایه ی غرور این خطه ی ادیب پرور گشته اند

 

بیاییم با احترام به فرهیختگان این مرز و بوم، به پشتوانه های فرهنگی خویش ارج نهیم

منبع: مجله خبری تحلیلی سبزواریان

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

دکتر رمضانی عضو هیأت علمی دانشگاه حکیم سبزواری: هنوز در بُعد اقتصادی به انقلاب نرسیده ایم

نظرت را بنویس
comments

احمد

به نظر من تندروی های استاد شبه روشن فکر با پیشینه ای مشخص ره به جایی نمی برد جز خود بزرگ بینی ایشان درضمن بنده قبول دارم ایشان تفکر ....دارند

ن

سلام استادگرامی من یکی از دانشجوهای ورودی80ام شما بسیار دلسوز ومهربان بودین .

دانشجو

سلام بر استادعزیزم وتفکرات زیبایت.وسلام بر علی صادقی منش که ایشونو در کارشناسی یادمونه ولی الان دکتری دارنوتبریکویادتان گرامی

سید حسن مهدوی

واقعاً که...آخه اعتماد به نفس تا چه حد؟!تو که اینقد نمی فهمی که رحیمی رو به احمدی نژاد پیوند میدی، افعال به کار رفته در متن رو هم نقد می کنی؟! بر اساس کدوم کتاب ادبیات یا مرتبط با ادبیات «ارائه نماید» و «نفی نماید» اشتباهه؟واقعا اعتماد به نفس اینا خیلی عجیبه...

ادبیات چی

آقای صادقی منش از جمله بندی هایتان کاملا معلوم است که شاگرد کسی مثل استاد رحیمی هستید. اون هم با کاربرد مکرر فعل نماییدن : برادر من از کی تا به حال ارائه دادن شده ارائه نماییدن و نفی کردن شده نفی نماییدن. شما که دانشجوی دکترای ادبیات فارسی هستید وقتی این طوری جمله بندی کنید وای به حال بقیه. شخصیت استاد رحیمی دقیقا مثل احمدی نژاد است و بهتون تبریک می گم که از احمدی نژاد به سبک سبزواری حمایت می کنید.

اگر اساتید دانشگاه های ما وظایف خود را در قبال جامعه به خوبی بدانند و در هر رشته و زمینه ای که هستند ا رتباطشان را با درد مردم قطع نکنند ودلسوز جامعه باشند پشت هر استاد دانشگاهی می تواند اینچنین جریان های عظیم اجتماعی نهفته باشد که ناگهان در یک موقعیت ضرور اشکار میشوند.

دغدغه عدالت

Marjan خانم من شناخت و مطالعه زیادی درباره جنبش فمنیست ندارم خیلی هم به مبحث اینجا ربطی نداره ولی این قسمت نظرتونو خوب اومدیدکه گفتید ----اینا عمدتا شناختشونو از یک نظریه نه با خوندن منابع اصلی اون که توسط خود نظریه پردازا نوشته شده به دست نمیارن بلکه شناختشونو با خوندن نقدهای اون نظریه که توسط همفکران خودشون نوشته شده به دست میارن در نتیجه هیچ وقت با واقعیت یک موضوع اونطوری که هست اشنا نمیشن---- دقیقا درست گفتید. تو کشور ما خیلی از کتابا خیلی از فیلم ها خیلی از شبکه های تلویزیونی خیلی از سایت ها حتی خیلی از هنرمندا خودشون سانسورن ولی نقدشون وجود داره . اگه به اینا باشه ما نمی تونیم مثلا فلان فیلمو که فلان بازیگر بازی کرده کامل تو ایران ببینیم ولی نقداشو تو تلویزیون تو روزنامه ها و تو سخنرانیایی که اقایون میکنن می تونیم بخونیم و ببینیم ما نمیتونیم جدیدترین ترانه فلان خواننده ایرانی رو که اون وره ابه از کانالای قانونی بشنویم و کلیپشو ببینیم اما یک دفعه میبینم همه رسانه هایی که دست این طیف فکری طالبانی هستن به اون هنرمند حمله میکنن و میگن اینجوریه و اونجوریه ما نمیتونیم کتاب کلنل محمود دولت ابادی رو بخونیم ولی نقداشو میتونید فت و فراوون تو رجا نیوز و فارس و تریبون مستضعفین و کیهان و همه رسانه های متعلق به این طیف فکری پیدا کنید خودم اوایل دوران دانشجوییم دیدم یکی از انجمنایی که به حساب خودشون متعلق به ارزشیا بود اومدن یک فیلم که یک کارگردان ایرانی تو امریکا تولید کرده بودو تو دانشگاه گذاشتن که نقد کنن. اولش ی عالمه ذوق مرگ شدم فکرکردم اینجا دانشگاهه و ناسلامتی فضاش با محیطای بیرونی و تلویزیونی که با اقشار مختلف سر و کار داره فرق میکنه و میشه توش دو کلمه حرف حساب زد و نگران این نبود که الان اسلام به خطر میره! رفتم سالن امفی تئاتر اولش کلی مجری توضیحات داد که درواقع داشت یک نوع جهتدهی منفی از همون اول تو ذهن مخاطب نسبت به فیلم به وجود میاورد. گفتم عیب نداره حالا بالاخره باز همین که میخوان فیلمو بذارن روش نقد کنن خوبه. بعد دیدم شروع کردن به پخش فیلم ولی باز مجری هر چنددقیقه یک بار فیلمو قطع میکرد و میومد با میکروفن توضیح میداد که اینجای فیلم کارگردان ضد ایرانی چی میگه یا چه پیامی رو منتقل میکنه. بعدم دیدم اصلا خبری از کارشناسی که بیاد و در موافقت با اون فیلم حرف بزنه نبود تازه همه قسمتای فیلمم نمیذاشتن پخش شه. نه که فقط قسمتای جنسی رو بعدا که فیلمو کامل دانلود کردم دیدم خیلی قسمتای معمولیشم که صحنه های جنسی نداشت فقط حرفای اصلی فیلم بود در واقع همه سانسور شده بود توی اون جلسه یعنی کامل این برادرا یک بسته رو از قبل اماده کرده بودن که بیان تو مخ ما بچپونن و هیچ مناظره ای در کار نبود حتی ما حق نداشتیم اصل فیلموکامل یک بار ببینیم بعد نظر منتقدانو بشنویم ما فقط باید مثل گوسفند می شستیم رو صندلیا تا اونا مغزمونو شستشو بدن و نقد اثری رو که ندیدیم تو ذهنمون بچپونن اخه نقد که اینطوری نیست. اخه این عدالته؟ یا اینا ما رو (که احاد ملت ایران باشیم) خیلی نفهم فرض کردن که اونا میتونن این چیزا رو بفهمن ولی ما نمی تونیم که خوب این خیلی فکر توهین امیزیه یا اینکه اصلا میدونن اون محصولی که دارن سانسورش میکنن به این بدی هاهم نیست ولی به سودشون نیست که مردم از بعضی چیزا اگاه باشن و از اگاهی ما میترسن حالا خدا رو شکر تکنولزی روز جهان دیگه اجازه نمیده جایی از دنیا مردم از چیزی بی خبر بمونن بلکه از طریق شبکه های ماهواره ای و سایتای اینترنتی و تلفنای موبایل و همه سیستمای جدید مخابراتی همه کس هرجا باشن به تمام چیزایی که میخوان دسترسی دارن اما بالاخره وقاحتم حدی داره به طور کل سیستم کار در ایران بر مبنای پیشداوری و قضاوته ما همیشه با نقد چیزایی مواجه میشیم که اصلا به خودش دسترسی نداریم و این اخر بی عدالتیه کاش دلواپسامون یک مقدار دلواپس این جنبه های دردناک اجتاعی هم میشدن

xx

شما دوست عزیز تفکر طالبانی بیشتر در نگاه شما موج می زند که به ذره اطلاعات و برداشت های خود ایمان داشته شروع به حمله به بقیه کرده اید شاید بهتر است از موضوع گفتگو وارد شوید تا از موضع شعار و لیبل زدن به افکار مقابلت

یک دانشجو

دانشگاه حکیم سبزواری باید به خاطر وجود چنین اساتیدی به خودش افتخار کنه

سید مهدی

آقا یا خانم محترم! هر موسسه آموزشی برای خود قوانینی دارد، ارزشیاب داردو... آنها براساس قوانین موجود موظفند ارزشها و پیشرفتهای علمی را در تمامی کارنامه کاری کارکنان و اساتید منظور کنند. این مسایل به دانشجویان یا دیگران مربوط نمیشود چه برسد به آنکه از آن بخواهند برای تخریب استفاده کنند.

Marjan

چه قدر به پیروان تفکر طالبانی برخورده چند کلمه حرف حساب دکتر رحیمی تو کل اون نشریه در پیتی دو کلمه حرف حساب اگه خونده باشید اگر فقط یک مطلبش حرف حساب باشه همین مصاحبه دکتر رحیمی بوده من فایل PDF نشریه رو خوندم و از همون اول دستم اومد چه خط فکری ای داره.به خط فکریش کاری ندارم هرکسی حق داره عقیده خودشو داشتبه باشه اما متاسفانه اینا یک جوری هستن که هرکاری باب میل خودشون باشه هرجور انجام بشه اشکال نداره ولی اگه یک کاری باب میلشون نباشه میرن سیرتا پیازشو مورد نقد قرار میدن دوستان من خودتونو ناراحت نکنید میدونید روش اینا چیه؟ روششون اینه که خودشون تو هر زمینه ای که نه سوادشو دارن نه فهم و شعورشو میان نظر که چه عرض کنم نظریه هایی میدن که فکرمیکنن بدون یک درصد ضریب خطا صد در صد درسته اما وقتی دیگران نظراتی میدن که با دیدگاههای اونا جور در نمیاد سریع طرفو تخطئه میکنن که مطالعه اش کمه و سواد نداره من بارها از بعضی از همین استادای دانشگاه حکیم اونایی که به معنای واقعی قدرت فکر و تحلیل ندارن شنیدم مثلا به فمنیست انتقاد وارد میکنن و فکرمیکنن جنبش فمنیستی زنان میخواد به ترویج فساد و فحشا بپردازه درحالی که من خودم مبانی این جنبشو خوندم و مطالعات زیادی درباره اش کردم و می بینیم هیچ کدوم از حرفای این استادای بی سواد درباره فمنیست درست نیست. اینا عمدتا شناختشونو از یک نظریه نه با خوندن منابع اصلی اون که توسط خود نظریه پردازا نوشته شده به دست نمیارن بلکه شناختشونو با خوندن نقدهای اون نظریه که توسط همفکران خودشون نوشته شده به دست میارن در نتیجه هیچ وقت با واقعیت یک موضوع اونطوری که هست اشنا نمیشن من وقتی می بینم یکی از این اساتید کم سواد دانشگاهمون توی کلاسای عمدتا الهیات به فمنیست توهین میکنه و ازادی حقوق بشر در غربو زیر سوال میبره با افتخار بیشتری در وجودم حس فمنیستی بیدار میشه و اماده ام تا کلاس درس تموم بشه و با دوستام درباره اشتباهات اون استاد و حقیقت جنبش فمنیستی جهان صحبت کنم ولی مطمئنم نشریاتی مثل این نشریه دو کلمه حرف حساب برخلاف اسمش اصلا دنبال حرف حساب نیست چون یک دفعه هم نمیاد یکی از اساتید موافق با طرز فکری خودشونو نقد کنه و بگه شما که در هر زمینه ای اظهار نظر میکنید چه قدر مطالعه کافی و لازمو دارید؟

سمیرا

درود بر استاد رحیمی تنها مشکل شما اینست که در تدریس گاهی الکی سخت گیرید و بی رحم در تمام چیزهای دیگر خیلی دانا با کمالات مهربان دوست داشتنی با شعور و دلسوزید

رولی

حرف های استاد هم درد داشت برام هم بسی خوشحالی خوشحالی از این که استاد درد عدالت درد های درد مردم ولی درد از این که چرا یه استاد ادبیات وقت مطالعه بخشی از ادبیات کشور را ندارند و چرا وقت پژوهش ندارند من نمیتوانم به این استاد بزرگ خرده بگیرم ولی کاش بجای افکار سیاسی که من استنباط کردم از حرف هایشان قلمی سیاسی و ادبیاتی سیاسی می داشتند کاش بجای حرف عدالت قلمی میزدن بر محتوای عدالت خواهی واین انتظاری است که از یک استاد ادبیات پ ن: البته امیدوارم مصاحبه کننده امانت داری را به جا اورده باشند

بت پرستی ممنوع

من حوصله بحثای فلسفی ندارم با شما که انگار معیار حق بودن سلیقه های شخصی خودتونه فقط برام ثابت شد طیف فکری شماهایی که پیرو دکتر رحیمی هستیدم دموکراسی و انتقاد پذیری و همه این شعارای قشنگ فقط لق لقه زبونتونه. اگرنه شما هم پاش بیافته یک چیزی بشه که نپسندید معامله رو به هم میزنید.

زهرا تشکری

شعری از خواجوی کرمانی تقدیم به استاد عزیزم جناب رحیمی که بسیار به بحثهای به راه افتاده این روزها در سبزوار نزدیک است: با تأکید بر این بیت: سنگ بد گوهر اگر کاسهٔ زرین شکند / قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود خواجوی کرمانی: گرمی خسرو و شیرین بشکر کم نشود / شعف لیلی‌و مجنون بنظر کم نشود مهر چندانکه کشد تیغ و نماید حدت / ذره دلشده را آتش خور کم نشود صبح را چون نفس صدق زند باشه چرخ / مهر خاطر بدم سرد سحر کم نشود کارم از قطع منازل نپذیرد نقصان / شرف و منزلت مه بسفر کم نشود در چنان وقت که طوفان بلا برخیزد / عزت نوح بخواری پسر کم نشود خصم بی آب اگر انکار کند طبع مرا / آب دریا به اراجیف شمر کم نشود جم اگر اهرمنی سنگ زند بر جامش / قیمت لعل بدخشان به حجر کم نشود دیو اگر گردن طاعت ننهد انسانرا / همه دانند که تعظیم بشر کم نشود کاه اگر کوه شود سر بفلک بر نزند / ور سها کور شود نور قمر کم نشود دشمنم گر بگدازد ز حسد گو بگداز / جرم کفار بتعذیب سقر کم نشود گر گیا خشک مزاجی کند و طعنه زند / باغ را رایحهٔ سنبل تر کم نشود چه غم از منقصت بی هنران زانکه بخبث / رفعت و رتبت ارباب هنر کم نشود گر چه هست اهل خرد را خطر از بی خردان / حدت خاطر دانا بخطر کم نشود سخنم را چه تفاوت کند از شورش خصم / که بشوب مگس نرخ شکر کم نشود جوهری را چه غم از طعنهٔ هر مشتریی / که بدین قیمت یاقوت و گهر کم نشود مکن اندیشه ز ایذای حسودان خواجو / نطق عیسی بوجود دم خر کم نشود سنگ بد گوهر اگر کاسهٔ زرین شکند / قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود گفته‌اند این مثل و من دگرت می‌گویم / که به تقبیح نظر نور بصر کم نشود

به جناب ابوالقاسم ! خوب الان این نظر شما چه ربطی داشت؟

حسین خسروجردی

باید یادبگیریم که گفتگو کنیم با سلام ودلی گشوده و سرشار از احترام به حضور استاد گرانقدر زبان و ادبیات فارسی جناب آقای ابولقاسم رحیمی . انسانی وارسته و شایسته که دوست دارم همجون نظردیکر دوستان ، اورا سقراط سبزوار بنامم . از آنرو که ایشان با فضیلتِ سخن و تلاش معرفتی و شور مشارکتِ همه جانبه علمی از چهره های مشعشع و شامخ و شور انگیز شهرِ دیرباز سبزوار هستند وتا آنجاکه می توان خانوادۀ ایشان را از مصادیق معرفت و مروت و آزاد اتدیشی و تلاش بی ریا دانست . مردی با جزوه های رنگینِِ ادراک . که با خرد گرایی تجربی ، می خواهد آزمایندۀ انسانی پیشرو و توانا باشد. پزوهنده ای راستین که می خواهد زیبایی زیستن را در روابط آدمی مهیا بسازد و از اینروست که در مصاحبۀ اخیر خود می گوید : بدنبال آگاهی و کمال مخاطبان خود هستم و این مرا به شوق وا می دارد ...از بچه ها تحقیق می خواهم و دلم می خواهد از متن های اجتماعی و اخلاقی باشد و در کنار تشبیه و استعاره ، روابط انسانی را یاد بگیرند و از مهربانی بفهمند. چنین است مرام و اصول استادی که براستی دانا وتواناست : با عرض ارادت دوباره : حسین خسروجردی

ابوالقاسم !

همچین تیتر زدید دکتر ابوالقاسم رحیمی که آدم فکر میکنه میخواید بگید حکیم ابوالقاسم فردوسی!!!

بت پرستی ممنوع 2

مشکل اینجاست که همه حرفای استاد رو اون نشریه نیورده و سانسور کردن با ننامردی تمام و چیزایی اوردن که دوست داشتن وگرنه هیچ کس مخالف نظر درست نیست.

زهرا

استاد رحیمی به راستی انسان بلند نظر و فرهیخته ای هستند منش سقراط وار ایشان که حتی با مردم کوچه و خیابان هم به گفت و گو مینشیند و نظر ان ها را جویا می شود و جرقه هایی که در ذهن و دل دیگران روشن می کند باعث شگفتی است

بت پرستی ممنوع

اقایون و خانما بهتره برای یک انتقاد ساده اینقدر قیل و قال راه نندازید به جاش ظرفیت انتقاد پذیریتونو ببرید بالا چرا اینقدر طفره میرید شما حرفای اون نشریه دانشجویی خیلی هم بی حساب نیست. پرسیده چرا باید یک استاد دانشگاه با 20 سال سابقه خدمت و این همه ادعای صاحب نظری در هر مبحثی حتی یک کتاب هم منتشر نکرده باشه و تعداد مقالات بزوهشیش به زور به 25 مورد برسه منم برای استاد رحیمی احترام قایلم استاد من نبوده ولی به گردن خیلیا حق استادی داره ولی دلیل نمیشه که چون دیدگاهشون به بعضیا نزدیکه تبدیل به بت کنید و بپرستید!

ب.علوی

من متاسفم برای این قسم کج فهمی ها که در کشورما و متاسفانه حتی در قشر دانشجو بیداد می کند. ممنون که اسرارنامه و سبزواریان و دیگر سایت های سبزوار ساکت ننشسته اند هرچند به نظر من دکتر رحیمی انقدر انسان شریف و محبوبی هستند که نیازی به دفاع ندارند و همه ایشان و دغدغه های والای انسانیشان را به خوبی میشناسند اما این سکوت نکردن شما رسانه های بیدار سبزوار در قبال این موضوع وظیفه رسانه ای خودتان است وگرنه به حال کسانی که کارهای بزرگ میکنند و اندیشه های بزرگ دارند فرقی نمیکند دیگران از انها بد بگویند یا به خوبی دفاع کنند خلاصه اینکه دست مریزاد بر شما و تمام رسانه های ازاد اندیش و با فکر سبزوار

سهیلی

واقعا چرا این تندرو ها می خواهند شخصیتی مثل دکتر رحیمی را خراب کنند؟یکی نیست به این تندرو ها بگوید اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید...
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما