با هوشیاری رسانه های محلی

تابوی محمود دولت آبادی در زادگاهش سبزوار شکسته شد.

دیدگاه های مطرح شده در این نوشته، لزوماً به معنای نظرات تمام اعضای تحریریه اسرارنامه نیست:

اولین مطلب مستقل را که درباره اش نوشتیم، تشویش زیادی در میان دوستان و هجمه زیادی در میان  مخالفان (و نه دشمنان) ایجاد شد.
بسیاری از دوستان نگران شده بودند. ده ها تماس و پیام حضوری و غیرحضوری از سر خیرخواهی رسید که حذفش کنید، یا زود سر و ته ماجرا را هم بیاورید و بگذارید لابه لای سایر مطالب کمرنگ شود.
اما همان زمان یک سئوال برایمان مطرح شد که هرچند موافقان و مخالفان هر کدام پاسخی به آن دادند اما هیچ یک از پاسخ ها قانع کننده نبود.
سئوال این بود: چرا نویسنده ای مانند محمود دولت آبادی که در  جمهوری اسلامی ایران آزادانه و محترمانه زندگی می کند و کتاب هایش با مجوز دولت های مختلف(از هاشمی و خاتمی گرفته تا احمدی نژاد و روحانی) منتشر  می شود، در انتخابات های متعدد کشور که بسیار مورد توصیه بزرگان نظام است، شرکت می کند و در ردیف اول هنرمندان دیدار کننده با رئیس جمهورقرار می گیرد، باید در شهر زادگاه خودش تابو باشد؟
ادامه سئوال این بود: گیریم که انتقاداتی هم به بعضی رفتارها و یا اندیشه های سیاسی او وارد باشد. اما مگر هر انتقادی به معنای حکم حذف کامل یک فرد است؟
و اگر بنا به حذف باشد، چه کسی حق دارد آن را تعیین کند؟ آیا در کشور قانون و مراجع ذیصلاح برای رسیدگی به این گونه امور وجود ندارد؟ و اگر قانون هست و مراجع قانونی مشکل خاصی در یک نویسنده ادبی و آثارش نمی بینند – تا آن حد که مستحق حذف باشد - ، دیگر چه جایی برای گرفتار شدن عده ای در دام هم افراط و هم تفریط همزمان باقی می ماند؟
افراط در زیاد دیدن نقاط ضعف و تفریط در کم دیدن و یا اصلا ندیدن نقاط قوت!
با همین استدلال ها بود که اولین مطلب را نه حذف کردیم و نه تعدیل و البته اجازه هم ندادیم که در لابه لای انبوه مطالب دیگر کمرنگ شود.


اولین مطلب این بود:
محمود دولت آبادی را بشناسیم و بشناسانیم

که درتاریخ 3 بهمن 91 در اسرارنامه منتشر شد.
در آن مطلب اشاره هم کردیم که دولت آبادی نیز البته خالی از اشکال نیست.و انتقاداتی بر او وارد است و نوشتیم:
«البته محمود دولت آبادی ، به لحاظ دیدگاه های سیاسی و عقیدتی در سال های پس از انقلاب رویکردهایی را برای خود برگزید که انتقاداتی را برایش به همراه آورد لذا ، حمایتی که اسرارنامه در اینجا از شخصیت هنری و نویسندگی محمود دولت آبادی انجام می دهد ، هرگز به معنای حمایت از دیدگاه های سیاسی وی نیست.اما از آنجایی که شرط انصاف و عدالت از ما می خواهد که هرموضوعی را به جای خود مورد بحث و بررسی قرار دهیم ، بنابراین عقل سلیم و روح ایمان حکم می کند ، هرگز انتقادات سیاسی بر اندیشه و رفتار یک انسان را دلیلی برای بی توجهی و بی حرمتی به توانمندی های علمی ، هنری یا فرهنگی و اجتماعی او قرار ندهیم»


.
این مطلب در دوران دولت اصول گرای احمدی نژاد نوشته شد. اما مگر چه اشکالی داشت؟  آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است.
ما نیز مطلبی ننوشته بودیم که ضدیتی با ارزش های دین مقدس و یا اصول محوری نظام جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. چه اینکه خود وفادار به اصولیم و در عین حال معتقدیم اصلاحات همیشه  لازم است. – اصول و اصلاحات صرف نظر از بار معنایی خاصی که ممکن است هریک ازاین واژه ها در سال های اخیر پیدا کرده باشند.-
مدتی که گذشت، بسیاری از همان ها که نگران شده و یا به استقبال رفته بودند، گفتند: این مطلب آغاز خوبی بود بر شکستن یک تابوی بی دلیل.برای احیای افتخار وجود یک نویسنده ادبی بزرگ در شهر  زادگاهش.
و خدا را شکر که آن آغاز خوب، ادامه خوبی هم پیدا کرد.


و کار به جایی رسید که یک سال بعد، جدیدترین کتاب کاملا ادبی دولت آبادی با نام "وزیری امیرحسنک" که نگاهی پژوهشی بود به داستان حسنک وزیر اثر دیگر نویسنده برجسته سبزوار خواجه ابوالفضل بیهقی ، با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، در انتشارات فیروزی سبزوار منتشر شد. ومسعود پسندیده عضو شورای چهارم شهر سبزوار در یک پست فیسبوکی خود، تصویری از این کتاب را منتشر  کرد و نوشت هم به نویسنده و هم به ناشر سبزواری آن افتخار می کنم. (منبع)

همو بود که مدتی قبل تر هم اعلام کرده بود که: «نامگزاری خیابانی در سبزوار به نام محمود دولت آبادی را پیگیری می کند.» (منبع)
 

با این حال از آنجایی  که موفقیت ها همیشه آسان و کم هزینه به دست نمی آید، باز هم افراط و تفریط چهره خود را نشان داد. این بار با تیغ و اسپری و اخطار ...! (منبع) تا شاید دوباره تابوی بی  دلیل دولت آبادی ستیزی در سبزوار حاکم شود و ثابت گردد که عده ای هستند، که عمدا یا سهواً نمی خواهند قانون فصل الخطاب باشد! همان قانونی  که مقام معظم رهبری صراحتا همه را به اطاعت از آن توصیه کرده اند.
و بدتر آنکه متولیان تیغ و اسپری و اخطار... چنان وانمود می  کنند که انگار باور دارند یا می خواهند به دیگران بباورانند که تنها مریدان و پیروان رهبری در دارالمومنین سبزوار هستند. حال آنکه مگر خود معظم له در  بیانات نوروزیشان در حرم مطهر رضوی صراحتاً نفرمودند:
«من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمت‌زنی و جنجال‌آفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم.»(منبع)

پس رویداد ضد فرهنگی دوم فروردین ماه 93 در سبزوار که توسط عده ای از افراد تندرو ناشناس – که البته به تدریج محدوده هویت آنان مشخص شد- به وقوع پیوست، نه اجرای بیانات رهبری ، نه دلسوزی به حال نظام جمهوری اسلامی ایران، نه نگرانی برای قانون بلکه در خوش بینانه ترین شکل ممکن اصرار بر سر یک دعوای قدیمی، یک جنگ کودکانه و یک لج بازی اشتباه در شهری بود که به حق ریشه فرهنگی خراسان می نامندش و پایتخت نثر ایران و یکی از  مهدهای مهم پرورش و بالندگی فرهنگ و ادبیات فارسی در قرون متمادی بوده است.

اما این بار هم خوشبختانه اقدامات خودسرانه قانون شکنان نتوانست در سبزوار جایگاهی داشته باشند.
چرا که در روزهای بعد این اقدام مورد واکنش رسانه  های محلی قرار گرفت و هرچند شاید مدیران این رسانه ها هریک دیدگاه های متفاوتی در ارتباط با شخص دولت آبادی و آثارش داشتند، اما نکته کلیدی اینجا بود که هیچ یک اقدام افراد قانون شکن را در پاره کردن بنرهای تبلیغی جدیدترین کتاب غیرسیاسی این نویسنده سبزواری تأیید نکردند.

چند روز پس از پایان تعطیلات نوروز هم مهدی مقصودی رئیس  کمیسیون فرهنگی شورای شهر در اولین جلسه رسمی شورا در سال  93 که با حضور خبرنگاران برگزار شد، واکنش به جا و به موقعی نسبت به این اقدام ضد فرهنگی نشان داد که خبر آن در رسانه های محلی انعکاس  یافت.
دارنده بیشترین رأی اعتماد مردم سبزوار در انتخابات شورای چهارم شهر در روزهای بعد نیز هرچند مورد بعضی انتقادات قرار گرفته بود، اما با شجاعت پای مواضع اعلام شده خود ایستاد.


مباحث مربوط به این اقدام ضد فرهنگی گروه های تندرو در دوم فروردین 93 همچنان پس از چند هفته در صدر اخبار فرهنگی و سیاسی سبزوار قرار داشت که ناگهان پای میهمان ناخوانده دیگری  نیز به جریانات باز شد.


شبکه تلویزیونی صدای آمریکا در یکی از آخرین روزهای فروردین، با سبک و سیاق و جهت گیری های مشخص خود اقدام به پخش گزارشی از این رویداد در سبزوار کرد. این رسانه همچنین با دوتن از اعضای  شورای شهر سبزوار آقایان علی ارغیانی و مهدی مقصودی هم به مصاحبه پرداخت که هرچند هرکدام دیدگاه های متفاوتی را درباره این رویداد محلی سبزوار بیان کردند، اما در کل هیچیک سخنی ضد قوانین  جمهوری اسلامی ایران به زبان نیاوردند. البته باید پذیرفت که نفس مصاحبه با چنین رسانه ای نیز برای اعضای شورای اسلامی دارالمومنین سبزوار اشتباه بود. اما هردو عضو شورا در روزهای بعد اعلام کرده بودند به دلیل عدم دسترسی به شبکه های ماهواره ای خبرنگار صدای آمریکا را نمی شناخته و گمان کرده اند مانند خیلی وقت های دیگر در حال مصاحبه تلفنی با یکی از رسانه های داخلی کشور هستند.
اما به نظر می رسد در لابه لای غوغاهای به راه افتاده بر سر اشتباه بودن مصاحبه دو عضو شورای شهرسبزوار با صدای آمریکا موضوع مهمتر دیگری که عمدا یا سهوا در سایه قرار گرفت، پاسخ به این سئوال بود، که اصلا چه کسانی پای صدای آمریکا را به سبزوار باز کردند و با رفتارهای اشتباه خود ، بهانه ای به رسانه های معاند نظام دادند تا از فضای اختلاف و دلخوری های ایجاد شده ، به نفع اهداف خود ماهی بگیرند؟
آیا غیر از این است که اگر گروه های تندرو در دوم فروردین 93 حق قانونی یک انتشارات مجاز در سبزوار را برای تبلیغ جدیدترین کتاب ادبی منتشر شده خود، ضایع نمی کردند و قانون را فصل الخطاب قرار می دادند، بازهم کسانی پیدا می شدند که نسبت به این  اقدام اشتباه اعتراض کنند و رسانه های معاند خارج از کشور نیز بهانه ای برای دخالت در امور داخلی شهر سربداران را پیدا می کردند؟
روش و اهداف رسانه هایی نظیر صدای آمریکا مشخص است. آن ها هیچ گاه دلسوز نظام جمهوری اسلامی ایران نبوده و نیستند و مسلما به دنبال فرصت هایی  می گردند، تا به هرشکل ممکن در مسائل  داخلی  کشور ما دخالت کرده و سیاه نمایی  کنند. در چنین شرایطی آیا کسانی که به حساب خود دلسوز انقلاب و ارزش های آن هستند، نباید در رفتارهایشان کمی طمأنینه بیشتری به خرج دهند تا مبادا موجب بروز جنجال و دلخوری های کوچک و بزرگ در میان گروه های مختلف  مردم و بهانه برای رسانه های معاند شوند؟
یکی از همکاران ما در روزهای گذشته در واکنش به دخالت صدای آمریکا در موضوعات اخیر سبزوار در یکی دیگر از رسانه های محلی نوشت:
«....ما هر گونه اختلاف نظر و حتي دعوايي هم که داشته باشيم دعواي اعضاي يک خانواده است و به بيگانگان و نامحرمان هيچ ربطي ندارد. بيگانگان و نامحرمان هيچ کدام از ما را نمي خواهند ، آنها مي خواهند که "ما" نباشيم. زشت ترين کار اعضاي خانواده آن است که دعواي خانه را به کوچه و بدتر از آن به آن طرف آب ها ببرند.»(منبع)

اما حرف اینجاست که اصلا چرا دعوا؟ آن هم بدون هیچ دلیل موجهی؟ چرا باید از اول عده ای کار  را به دعوا بکشانند که بعدا بخواهیم از دخالت غریبه ها بسوزیم و دردمان بیاید؟ البته باید توجه داشت که انتقاد داشتن نسبت به یک موضوع با دعوا داشتن فرق می کند.
اسرارنامه نیز هیچ گاه، انتقاد به محمود دولت آبادی و آثارش و البته انتقاد داشتن نسبت به هیچ موضوع و موقعیت دیگری را رد نکرده و بد نمی داند. اما دست به دامان تیغ و اسپری و اخطار شدن در دومین روز از سال نو که همگان سرخوش از رسیدن طبیعت به نقطه اعتدال خود هستند، دیگر انتقاد نیست بلکه به معنای واقعی اعلان جنگ و ریختن آب به آسیاب دشمنان است.تا رسانه های معاند بهانه داشته باشند که از بی قانونی های داخل کشور گزارش  تهیه کنند.

پرواضح است که در این بین اگر کسانی قانون را رعایت نکردند و با رفتارهای تندروانه خود، فضای جنجال را در شهر به وجود آوردند، این حق مردم و رسانه های بیدار سبزوار است که نسبت به اقدامات ضد فرهنگی آن هم در سالی که به فرموده مقام معظم رهبری  سال فرهنگ است، واکنش نشان دهند .انتقاد علاوه بر حق ، وظیفه مهم رسانه ها نیز هست و اصحاب رسانه اگر انتقاد نکنند و فقط از مملکت گل و بلبل بنویسند به معنای آن است که چشم خود را بر واقعیت ها بسته و رسالت اصلی خود را در بیان مشکلات جامعه و تلاش برای حل آن ها انجام نداده اند!


خلاصه اینکه رویداد غیرقابل  قبولی که در دوم فروردین 93 پیش آمد و تا کنون متأسفانه هیچ کس ، رسما مسوولیت آن را نپذیرفته، هرچند اقدامی زشت و ضد فرهنگی بود، اما به لطف خدا و با بیداری و هوشیاری  رسانه های محلی دیار سربداران بهانه خوبی شد برای فرو ریختن تابوی بی دلیلی که سال ها در شهر و رسانه  های سبزوار به وجود آمده بود تا کسی جرأت نوشتن و سخن گفتن درباره یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر ایران و فرزند ادیب سبزوار را نداشته باشد.


چنین است که می بینیم اینک بعد از حدود یک ماه و نیم که از رویداد دوم فروردین می گذرد، این  موضوع و اخبار و مصاحبه و سایر مطالب پیرامونی آن همچنان به فاصله هرچند روز یک مرتبه در صدر خبرهای بعضی رسانه های سبزوار قرار می گیرند و حتی خود دولت آبادی و آثارش نیز به روی میز تحریریه چندین رسانه محلی شهر زادگاهش کشیده شده است.
حالا دیگر اسرارنامه در نوشتن از دولت آبادی تنها نیست. بلکه مجلات و پایگاه های خبری متعددی از جمله سبزوار نیوز ، سبزواری ها ، سلام سربدار، بصیر سبزوار و رصد نیز خبرنگاران و نویسندگانشان از شهر سبزوار و یا از مشهد و تهران و ... هریک از زاویه دید خود به دولت آبادی نگاه می کنند و از وی می نویسند.

 بنابراین هرچند گروه های تندرو عکس و تبلیغات کتاب جدید دولت آبادی را در زادگاهش پاره کردند، اما حالا هر هفته چندهزارنفر از مخاطبان سایت های نام برده دارند با عکس ها و مطالب مرتبط با این نویسنده مواجه می شوند و بدین ترتیب می توان گفت مسائل مربوط به دولت آبادی در دیار سربداران به مسائل عمومی مردم و رسانه های این شهر تبدیل شده است.
اشکالی  هم ندارد که بعضی از این رسانه ها منتقد سرسخت و بعضی دیگر حامی دولت آبادی باشند. بالاخره درباره هیچ موضوعی در جهان اتفاق نظر  کامل در میان  همه افراد وجود ندارد.
بنابراین  طبیعی است که کلیدر و کلنل و جای خالی سلوچ و روزگار سپری شده مردم سالخورده و دیگر آثار دولت آبادی هم مورد پسند و پذیرش همه مخاطبانش قرار نگیرد و انتقادات کم و زیادی به آن ها وجود داشته باشد.
اما چنان  که گفته شد، هر انتقادی به معنای ضرورت حذف نیست. و اگر قرار بر حذف یا ابقای یک نویسنده و آثارش باشد، یقینا باید مراجع قانونی  و رسمی کشور اقدام کنند. نه بعضی خرده گروه های سیاسی که حتی جرأت نمی کنند خود را معرفی کرده و مسوولیت کارهای غیرقانونیشان را برعهده بگیرند.


نویسنده: امید برومندی
 

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

نظر آیت الله خامنه ای درباره رمان کلیدر محمود دولت آبادی

نظرت را بنویس
comments

سبزواری

با سلام خدمت اقای دولت ابادی و سایت اسرارنامه ما سبزواریها همیشه از مفاخر شهرمون دفاع کرده و همیشه پشتیبان و یاورشون بودیم این افراد تندرو و ... رو هم محکوم میکنیم که هیچ حقی ندارند که به بزرگان این شهر هتک حرمت کنند درود بر استاد بزرگوار محمود دولت ابادی

علی مزینانی

باسلام وعرض دب متأسفانه ما در ایران یاد گرفته ایم وبه ما آموخته اند که هرگاه یکی از مفاخر ما از دنیا رفت برایش مراسم یادبود بگیریم و به او بنازیم انشاء الله دولت آبادی صدسال دیگر قلمش برقرار باشد اما خواهیم دید که پس از رفتنش چه یادبودها که نگیرند و چه افسوس ها که بخورند! ای کاش این کسانی که به اسم انقلاب و برخورد با ضدانقلاب در و دیوار شهرمان را آلوده کردند لحظه ای می اندیشیدند که این کارشان اتفاقا ضربه به نظام ولایی ومقدس جمهوری اسلامی است دیگر زمان دری وری نوشتن و کار شعبان بی مخی کردن گذشته و ما در عصر ارتباطات و اینترنت و دنیای مجازی قرار گرفته ایم و بهتر است اگر نظری داریم آن را با دلیل و مدرک ارائه نماییم و پای انتقاد بایستیم دولت آبادی یکی از مفاخر ادبی سبزوار ایران وجهان است که دیگر ان بهتر از ما همولایتی هایش او را شناخته اند و به او افتخار می کنند ولی چرا باید در زادگاه خود غریب باشد وروی سخن با شما اسراری های عزیزی که بازهم می گویم دست مریزاد و نفستان گرم و سایه اتان مستدام وقلمتان پرتوان که به حق برای سبزوار و سبزواریها شما نیز افتخار و مایه ی مباهات مایید

ltjp

با تشکر از سایت وزین اسرار نامه
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما