گفتگویی با سکینه کسکنی بانوی رنج کشیده و نانوای سبزواری

به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) و هفته گرامیداشت مقام زن

هرکه نان از عمل خویش خورد، منت حاتم طایی نبرد.
یک روزصبح که برای خرید مواد غذایی به مغازه رفته بودم، پیرزن لاغراندامی را دیدم که درچهره اش رنج ودرد، به وضوح دیده می شد، یک بقچه چهل تیکه بر روی شانه اش گرفته بود، بقچه ای که با رنگ های زیبا وگوناگون کنار هم دوخته شده بودند؛ پیرزن نفس زنان آن را به داخل مغازه آورد. آنقدر خسته شده بود که تا چند لحظه نمی توانست حرفی بزند. با آمدن او بوی نان تازه به مشامم رسید. پارچه را که باز کرد پربود از نان های محلی که عطر خوش آن ها با تمام صداقت وتلاشی که معلوم بود برای تهیه شان صرف شده است، فضای مغازه را پرکرد.پیرزن نان های سبوس داری که دیگردر سفره های امروزی ما ایرانیان کمتردیده می شود را با همان بقچه چهل تیکه خوش نقش ونگارش روی زمین گذاشت وتنها با گفتن یک جمله «ایم نوناتا»(این هم نان هایتان) به فروشنده، مغازه را ترک کرد ورفت.

عطر خوش نان خانگی عجیب وسوسه کننده بود، وباعث شد چند عدد از آنها را بخرم، وسپس آدرس و مشخصات آن پیرزن نانوا را از فروشنده بپرسم تا چند روز بعد که قرار است، به مناسبت روز زن مطلبی درباره مادران وزنان نمونه شهرمان تهیه کنم، به سراغش بروم...

 *       *       *


مخاطبان گرامی ، متن کامل این گزارش که توسط خانم هستی اسلام نژاد خبرنگار افتخاری اسرارنامه تهیه شده ، در بخش چای داغ همین وبسایت منتشر شده است. برای مطالعه این مطلب در بخش چای داغ هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.

نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما