آقای دکتر طالبی! رزمگاه رستم و سهراب هر روز پیش چشم شماست/ این پروژه مهم فرهنگی و گردشگری سبزوار را فراموش نکنید.

می گوییم محمود دولت آبادی ، بدون هیچ گونه محاکمه ای که در یک دادگاه صالحه در جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته باشد، می گویند ضدانقلاب و بی دین و کمونیست است (منبع). می گوییم ، دکتر علی شریعتی بدون کوچکترین نگاهی به کتاب های فاطمه ، فاطمه است و حج و کویر و ... می گویند کراوات می زده. می گوییم ، ابوالفضل بیهقی انگار از حافظ و سعدی و خیام و مولوی و ... فراموش می کنند و می گویند بیهقی سنی مذهب بوده. می گوییم ، آیت الله حاج عبدالاعلی سبزواری از این گوش می شنوند و از آن گوش بیرون می کنند و به جز برگزاری یک کنگره و احداث یک یادمان در سال 89 در سال های بعد دیگر کاملاً ، به دست فراموشی سپرده می شود.(منبع) می گوییم مدرسه فخریه که به گفته صاحب نظران قدیمی ترین مدرسه ایران است که در طول 1100 سال گذشته همواره به صورت پیوسته به امر آموزش های حوزوی اختصاص داشته ، هیچ اقدام موثری برای معرفی و مرمت و تبدیل این بنای تاریخی به یک محل جذب گردشگر در سبزوار نمی کنند.(منبع) می گوییم مقبره بقراط تا دل دوستداران فرهنگ و توسعه دیار سربداران حداقل به احیای این بنای کوچک تاریخی خوش باشد، می بینیم روند احداث موزه تاریخ پزشکی در این بنای 100 متری ظاهرا قرار است از عمر نوشتن کلیدر و سرودن شاهنامه هم طولانی تر شود (منبع)...

چنین است که باز مثل همیشه خواسته و ناخواسته به این نتیجه می رسیم که همه این اهمال کاری های صورت گرفته، از سر جهل در فکر عده ای و ضعف در عمل عده ای دیگر است که باعث شده شهر و منطقه ای نظیر دارالمومنین سبزوار با برخورداری از این همه توانمندی های ارزشمند تاریخی و فرهنگی و طبیعی و مشاهیر برجسته ای در سطح ایران و جهان ، در نزدیکی کلانشهر مشهد و در مجاورت بعضی از پرتردد ترین جاده های کشور، اینقدر مهجور و ناشناخته باقی بماند و درحالی که درآمدهای گردشگری می توانست اقتصاد این ناحیه را زیر و رو کند ، امروز بسیاری از جوانان این شهر باید از درد بیکاری به انواع بزه های اجتماعی روی بیاورند و در بهترین حالت ها به تهران و مشهد و ... مهاجرت نمایند!

 خلاصه در همین افکار هستیم که صابون همان جهل مذکور، به تن خودمان هم می خورد و در پایان همه این گفتن های دلسوزانه و خیرخواهانه، کسانی پیدا شوند که اتهام حمایت از تفکرات ضد انقلابی و ضد دینی و انواع و اقسام پلشتی های ریز و درشت را به اسرارنامه وارد می آورند ، و ما باز با یادآوری یک ضرب المثل و خواندن یک بیت شعر، تلخی همه این تهمت ها و  نامهربانی ها را به دست فراموشی می سپاریم و می گوییم:

هرچه از دوست رسد نیکوست

و باز می گوییم:

هرکسی از ظن خودشد یار من   /    از درون من نجست اسرارمن

*    *     *

اینک اما می خواهیم از کنار همه این ها بگذریم ، (البته نه اینکه کامل بگذریم ، که مگر می شود یک جامعه به این راحتی از بخش های مهمی از فرهنگ و تاریخ و مفاخر خود بگذرد؟) اما در این مطلب می خواهیم به سراغ یک موضوع مهم فرهنگی دیگر در سبزوار برویم که آن هم اگر مورد توجه و رسیدگی مناسبی قرار گیرد ، ظرفیت بالایی برای توسعه گردشگری و معرفی پیشینه تاریخی و تمدنی کهن شهر سبزوار فراهم می آورد و از طرفی دیگر کسی نمی تواند این موضوع را به انقلابی و ضد انقلابی بودن ، ارزشی و ضد ارزشی بودن و کمونیست و لیبرال و سوسیالیست و چپ و راست و کج و خمیده و مایل بودن کس دیگری ربط بدهد.

آری ، این بار موضوع مورد نظر اسرارنامه ، رزمگاه رستم و سهراب و آرامگاه اسطوره ای سهراب در باغ ملی سبزوار است، که سهم سبزواری ها ، از وجود این ظرفیت مهم در شهرشان ، سالهاست فقط به یک قبر کوچک که به طرز مضحکی با سیمان پوشیده شده !!! و یک تابلو آبی رنگ در جلو محوطه شهرداری محدود گردیده است.

حال آنکه شاهنامه فردوسی و به ویژه داستان پرسوز رستم و سهراب از چنان شهرت و محبوبیتی در میان فارسی زبانان برخوردارند که تمام اجزاء و المان های مربوط به آن در هر شهر و منطقه ای که باشند ، در صورت دریافت توجه و تبلیغ و معرفی صحیح و کافی می توانند به جاذبه های مهمی برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شوند.

البته در شورای سوم شهر سبزوار طرح احیای رزمگاه رستم و سهراب و آرامگاه سهراب در باغ ملی سبزوار مطرح شد و به ویژه دکتر علوی تنها عضو شورای سوم که دیگر در شورای چهارم حضور ندارد ، پیگیری های خوبی برای به ثمر رسیدن این پروژه کرد، اما نهایت همه پیگیری ها فقط به نصب یک المان در زمان تصدی حسین مقصودی بر شهرداری سبزوار  در محویطه شهرداری منجر شد که هرچند اقدام خوبی بود اما در همان زمان به عنوان فاز اول از یک پروژه بزرگتر مطرح شد و قرار بود در یک مدت زمانی مشخص به سرانجام برسد. اما اینک  به نظر می رسد این پروژه عظیم گردشگری که حتی شهرداری سبزوار به واسطه آن در آذر 92 رتبه برتر  جشنواره بین المللی پژوهش و نوآوری در مدیریت شهری را نیز کسب کرد (منبع) ، به حال خود رها شده و اقدام خاصی برای آن صورت نمی گیرد!1326201463_3

چنین است که تحریریه اسرارنامه بدین وسیله به آقای دکتر طالبی شهردار خوش سابقه شهرمان پیشنهاد می دهد ، درکنار همه پروژه های ارزشمندی که از بدو حضورشان در جایگاه ریاست شهرداری آغاز کرده اند ، نظیر تأسیس موزه شهدا در منزل شهید فرومندی و اجرای پروژه بزرگ سبریز در ارتباط با احیای خاطره نهضت با شکوه سربداران و اتصال امام زاده شعیب (ع) به کمربندی جنوب شهر و ... امر تکمیل و به سرانجام رسانیدن پروژه احیای رزمگاه رستم و سهراب را در محل میدان باستانی دژ سپید که هم اکنون در باغ ملی سبزوار واقع شده و دست برقضا هر روز  در معرض دید همه کارکنان شهرداری است را نیز فراموش نکنند.

به همین مناسبت اسرارنامه هم اکنون در بخش سبزوار گردی همین وبسایت، به بازنشر گزارش مفصلی از خبرگزاری جمهوری اسلامی پرداخته که همینک، از زمان انتشار آن نزدیک به 4 سال می گذرد و گوشه ای از اهداف  و برنامه های مسوولان وقت شهرستان برای احیای آرامگاه اسطوره ای سهراب را نشان می دهد. این گزارش در سال 89 توسط خبرنگار ایرنا در سبزوار تهیه شده است و از دقت و جامعیت خوبی برخوردار است و با مراجعه به آن می توانیم دریابیم که بعضی از مسوولان ارشد شهرستان در اجرای پروژه های مختلف تا چه اندازه سرعت کُند و نزدیک به سکونی دارند! برای مشاهده این مطلب همین حالا با به پیوند زیر مراجعه نمایید:

آرامگاه اسطوره ای سهراب در شهر تاریخی سبزوار را دریابید

نظرت را بنویس
comments

آرسس

سلام. واقعا براي اين مسولين متاسفم كه همچين جايي رو به ايرانيا معرفي نميكنن و سهراب بايد اينجوري در كنج غريبي بمونه، واي بر غيرت ايراني... چو ايران نباشد تن من مباد رو فقط واسه خود نمايي ميگيم و عمل نميكنيم. از پشت و پناه ايران رستم خجالت بكشيم كه آرامگاه شير مردش رو اينجوري بي تفاوت رها كرديم. شرم بر ما باد كه اسطوره ها و فرهنگ و تمدن چندين هزارسالمون رو به هيچ انگاشتيم، جانم فداي سهراب
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما