به نام خداوند  جان آفرین

پدر بزگوارش  علی (ع) ومادر امجدش فاطمه زهرا(س) جدش خاتم پیامبران  حضرت محمد (ص) برادرانش امام حسن مجتبی و امام حسین (ع) خواهرش ام کلثوم  زینب صغری (س)

خورشید زندگیش در سال 5 هجری 5 جمادی الاولی  در مدینه طلوع کرد و جبرئیل به فرمان آفریدگار جهان  فرمان داد او را زینب نام کردند.

عقیله بنی هاشم  لقب اختصاصی این  بانوی بزرگ در اسلام شد که در فضائل  و کمالات انسانی ،بزرگ منشی ، علم و معرفت ،عزت و جلال، عصمت و پارسایی،فصاحت و بلاغت ،سیادت و شهامت سرآمد  جهانیان و حلم و صبرش  بی همتا بود. کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایى كه از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر كمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار می باشد.
همان بانویى كه امام سجاد (ع)  فرمودند:

(اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید كه تعلیم ندیده، و بانوى فهمیده اى هستى كه بشرى تو را تفهیم ننموده است)

بود آزادگی او را سزاوار     که هنگام مصائب بردبار است

حدیث بردباریهای زینب        جهان بانوان  را  افتخار است

  در عبادت  همانند پدر و مادرش نمونه بود  چنان که راویان  عاشورا   میگفتند  در شب عاشورا  تا صبح به نمازو عبادت  پروردگار مشغول  بود ودر شب تنهایی و تاریک یازدهم محرم  با وجود اینکه سرهای عزیزانش بر نیزه  دشمن  و بدنهایشان  بر خاک در میان ناله های زنان و طفلان  داغدیده نماز شب را نیز به جای آورد .

دخت علی (ع) با تمام مصائبی که بر اوگذشت  پرچم آزادی و آزادگی را  به  دست گرفت  و با تنپوش اسارت  به خونخواهی عزیزانش  برخاست و یک لحظه پس از شهادت  حسینش آرام نگرفت و آن هنگام که قیام حسین در جریان کربلا وارونه  جلوه داده شد ، بی باکانه لب به سخن گشود  وچنان بر کرسی سخن  قرار گرفت  که لرزه بر اندام دشمن مستولی گردید گويى  به زبان على عليه السلام سخن میراند .از درون محمل  صدایی چنین می آمد :

"ای اهل کوفه  اشک می ریزید ؟کاش یک لحظه چشمانتان از اشک باز نایستد  ،داستان شما  داستان زنی است که رشته خودمحکم می تابید  و باز می گشود  چه بسا اینکه شما نیز رشته ایمان و پیمان بستید و اینک بازگشودید،بگریید  دیدگانتان به گریه سزاوارتر است .شما ننگ کشتن جگر گوشه پیامبرتان را بر خویش خریدید.چه گناهی برای خود  ذخیره ساختید؟ محکومید  به شرمندگی خاندان نبوت ،کاش می دانستید چه جگری از پیامبر پاره کردید  و چه پیمانی را شکستیدو چه حرمتی را بر باد دادید ....."

هیاهویی شگرف درگرفت راوی چنین گفت :  اگر دختر علی  به سخنان خویش ادامه دهد دیری نپاید که مردم را بر ضد یزید برانگیزاند .و چنین شد که روبه صفتان  پلید  برای آنکه  رشته سخن  از اوبرگیرند فرمان دادند  سر بریده  حسین  (ع) در حالیکه بر روی نی بلندی قرار داشت  را در مقابلش گذارند /

امان از دل زینب  ناگهان لحن گویش بانوی کربلا تغییر کرد  وبا عشقی که به اباعبدا.. داشت  لب به سخن گشود با حسینش نجوا کرد : 

ای ماه من ای پاره قلبم هرگز نمی پنداشتم  زنده بمانم  و این چنین  ببینمت  به محاسن  پرخون برادر نگاه میکرد وقطرات اشکش میچکید اما همچنان استوار وپا برجا بود  گاه بر ان مردمان بی وفا  و بی ثبات  می نگریست ،  ناله  زنان حرم و گریه کودکان  نتوانست  او  را از اراده اش بازدارد  هیهات من الذّله  و آنگاه  لب دندان برادر را  زیر ضربه های چوبدست خیزران دید بانگ شگرف برآورد  و با نیرویی عجیب یزید را مخاطب قرار داد و چنین گفت :” ای یزید آیا گمان  کردی که عرصه زمین و پهنه آسمان را بر روی ما فروبسته ای؟ هان ای یزید آهسته تر باش اندکی به خود آی این کارها از تو عجیب نیست از  پسر هند جگر خوار و ابوسفیان و معاویه چه انتظاری باید داشت ؟

 ای یزید  آنچه کردی برخود  کردی و نبریدی مگر گوشت خود را آیا فکر کرده ای چگونه بارسول خدا ملاقات خواهی کرد آنگاه که خدا داوری کند و پیامبر دادخواهی و جبرئیل گواه باشد ،ما را جز خدا پناهی نیست "

زینب(س) در دنیائی پر از نامردی ، پلیدی وفریب صلای آزادی وانسانیت سرداد واز فضیلت های انسانی وارزش تعالیم اسلام سخن گفت ومردمی را که دست خویش را به جنایت آلوده وبعد ابلهانه بر کرده های خویش افسوس خورده وبر سوگ نشسته بودند بباد ملامت گرفت . ... و اینک به بركت  این بانوى بزرگوار و قيام مباركش، هم‏چنان پرچم های خونين عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم از ظالم، در سراسر جهان افراشته می ى‏شود زيرا زينب كبرى (س) بود كه پيام ‏خونين حضرت اباعبدالله الحسين (ع) را به تمام نسل‏ها و عصرها رساند

 هنوز هم در شگفتم که کدامین خامه و قلم خواهد توانست حماسه این بانوی کربلا را بر صحیفه کاغد بنگارد و پرده از اسرار کربلا بردارد / دختر علی را چگونه باید شناخت ؟

...

نویسنده : زهرا شیرازی

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

یک دلنوشته محرمی