در رکاب باران یک یاد / به بهانه انتشار عکسی قدیمی از آموزش و پرورش سبزوار

آقای حسین خسروجردی یکی از نویسنده خراسانی و از هنرمند صاحب دل سبزواری است که تا کنون برای معرفی توانمندی های فرهنگی شهر زادگاه خود دارالمومنین سبزوار تلاش های زیادی از جمله انتشار کتب ، یا مقالات و یادداشت های ادبی و پژوهشی در مجلات مختلفی در سطح کشور کرده است.

یکی از جدیدترین اقدامات ارزشمند این هنرمند خراسانی ارسال عکسی قدیمی از فعالیت های فرهنگی مدارس سبزوار در چندین دهه گذشته است.

پس از مشاهده این عکس قدیمی که مربوط به 42 سال قبل است و در جریان یک مسابقه روزنامه نگاری در سطح مدارس شهرستان سبزوار گرفته شده است ، برای مامعلوم می شود که در آن زمان هر چند به طور کل رژیم طاغوتی پهلوی در کشور حاکم بود ، و قطعا انتقادات غیر قابل انکار زیادی برعملکرد سازمان ها و ادارات تابعه آن رژیم  وارد بود ، اما در عین حال بعضی از برنامه ها و فعالیت های ریشه ای فرهنگی نیز در سطح مدارس کشور توسط مسوولان محلی اجرا می شد که اگر امروز نیز مسوولان آموزش و پرورش شهرهای مختلف کشور ، چنین خلاقیت ها و فعالیت های ریشه ای را مد نظر قرار دهند ، دیگر شاید شاهد بسیاری از ضعف های عمیق فرهنگی و مطالعاتی و اجتماعی کنونی در سطح جامعه نباشیم.

در این عکس همچنین ، رئیس اداره فرهنگ سبزوار (آموزش و پرورش امروزی) به همراه شادروان فیروزی یکی از قدیمی ترین خبرنگاران و تعدادی از دانش آموزان آن زمان از جمله خود آقای خسروجردی مشاهده می شوند .

پشت نویسی عکس فوق با خط آقای خسروجردی          

اقدام زیبای دیگری که آقای خسروجردی در این رابطه انجام داده است ، تقدیم اصل این عکس به همراه یک نامه زیبا به خانواده ، شادروان محمدتقی فیروزی است.

گفتنی است ، مرحوم محمدتقی فیروزی علاوه بر آنکه یکی از قدیمی ترین خبرنگاران رسمی سبزوار بود ، به حرفه شریف معلمی نیز اشتغال داشت و همچنین صاحب یک کتاب فروشی و یک آژانس تبلیغاتی با نام فیروزی در شهر سبزوار بود.

این روزها آقای علیرضا فیروزی یکی از فرزندان آن مرحوم در ادامه راه پدر ، اقدام به تأسیس یک کتابفروشی با نام کافه کتاب و مرکز انتشاراتی با نام فیروزی کرده است. انتشارات فیروزی که در محل خیابان قائم سبزوار واقع است در اولین فعالیت های خود ، به اتشار چند کتاب ادبی از نویسندگان سبزواری پرداخته است و این انتشارات همینک ، چاپ جدیدترین کتاب استاد محمود دولت آبادی نویسنده مشهور ایرانی و صاحب رمان ارزشمند کلیدر را در دست اقدام دارد.

هم اکنون مناسب است پس از ارائه توضیحات فوق ، به انتشار متن نامه و عکس قدیمی آقای حسین خسروجردی بپردازیم که اینک علاوه بر بار تاریخی ، به جهت یادآوری خاطرات و  برخی شخصیت های قدیمی و موثر شهر دارالمومنین از لطف خاصی برخوردار است:

 

در رکاب باران یک یاد

کهن کند به زمانی همان کجا نو بود

و نو کند به زمانی همان که خلقان بود

یک عکس در ذهنِ دورانی که بیش از 40 سال از آن می گذرد ، گستره ای گشوده به روی مسابقه ای که نامش روزنامه نگاری یا مقاله نویسی بود و جوانانی که متشکل از نویسنده و خطاط و طراح و چه و چه و چه بودند و باید با مجموعه کار خود به اعتبار فرهنگی و هنری دبیرستان شهر خود می افزودند. در عکس رئیس ادراه فرهنگِ وقتِ سبزوار (اداره آموزش و پرورش) را می بینید که چگونه به ما حصل کار گروه می نگرد و آن را می خواند و اینجانب نشسته در صندلی کار نوشتن با ابتسام و خنده ای که وَجد درونش را با بزرگان فرهنگی شهرش تقسیم کند.

بزرگانی همچون رئیس اداره فرهنگ و همراه ایشان ، شادروان فیروزی واینسوی تر شادروان زمانی (معلم ورزشِ دبیرستان ابن یمین) و آقا سعید کاشمری و سه عزیز دیگر که به گمانم طراح و خطاط بودند و ای کاش اسامی آن ها را می دانستم و دیگر ، می ماند که این عکس را به پاس یادبودِ مردی تقدیم کنم که در شهر کوچک ، همیشه به کار فرهنگ و کتاب و اشاعه مجله و روزنامه بود.

مرحوم فیروزی را می گویم که وقتی از کنار کتابفروشی او در خیابان ارگ (اسرار) می گذشتم ، چهره شادمان او و گروهی از دوستانش را می دیدم که متشکل از شادروان غلامرضا مرادیان و فرامرزی (صاحب چاپخانه) و دیگرانی بودند که آن مأمن دوستانه را گرم می نمودند. و این یادها چگونه می شود که در گذشته های دورِ زمان ، گم نمی شود؟

و شکوفایی گلِ ارغوانی می گردند که زیر پنجره زمان باید روزی بشکفد وگُل دهد .

یادشان گرامی باد.

با سپاس به اکرام باور خوبی ها :

حسین خسروجردی

مهرماه 1392 – مشهد

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

عکسی قدیمی از دانشجویان و اساتید دانشگاه حکیم سبزواری در حاشیه یک شب شعر

نظرت را بنویس
comments

moayed manzari

من در سال ۱۳۴۲ در دبستان امیر کبیر سبزوار کلاس ششم بودم و از مدیریت آقای محسنی عزیز ودلسوزی ها و خلاقیت های ایشان هنوز در عجبم . متاسفانه سالهاست که از ایران دورم و از ایشان خبری ندارم . ای کاش میدانستم کجا هستند و چه میکنند . خواهش میکنم اگر کسی از ایشان خبری دارد یا آدرسی یا راه تماسی , لطفا به من کمک کرده و به اطلاع برساند . بی نهایت ممنون. rn

دکتر علی خ

سلام ممنون از مطالبتون..مرحوم اقای فیروزی معلم کلاس اول اینجانب به مدیریت اقای محسنی در دبستان امیرکبیر...یادشون گرامی♥

درود بر روح و روان پاک اقای فیروزی که از مردان بزرگ روزگار ما بودند.و درود بر اقای خسروجردی که به این خوبی یاد این فرهیخته همشهریمان را زنده کرده است. و وای بر افرادی مانند این ناشناس قبلی که به جای درک ارزش این مطلب به بهتان و توهین و بی احترامی نسبت به نویسنده ان و سایتی که به این خوبی در عرصه فرهنگ شهرمان وارد شده روی اورده اند ای خاک عالم بر سر کسانی که مثل مگس اگر وارد یک گلستان بزرگ هم بشوند با هزاران گل زیبا و خوش بو یک راست می روند و دنبال می گردند جایی که یک تکه فضله افتاده باشد را پیدا کنند و بنشینند این ها را ولشان کنید . شما جدی نگیریدبه کارتان ادامه دهید که تا بده همین بوده

دوستدار هنرخسروجردی

از زندگانی ام گله دارد جوانی ام شرمنده جوانی از این زندگانی ام دارم هوای صحبت یاران رفته را یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم. سلام جناب خسروجردی نویسنده ی محبوب خویش ارزان مفروش که تو بس گرا نبهایی انشا ی تو باید خلقی رابیدار کند وخلقی واله شوند وحیران.دولت آبادی که نام ازاوبه نیکی بردید .کی از این کارها بکند .توخوراک سایت ها که از نامشان پیداست /فضای مجازی/ شده ای.خاک وکلوخ وخشت را پی سوز و شمع وگردسوز را با چه همزاد کرده ای .عرفا ن وشیخ وشباب رندی رابا چه همراه کرده ای .امروز روز تقسیم هفت آسمان است .سفر به منظو مه های دیگر است .صحبت از پرواز آهن نیست امروز .سخن ازپرواز آدم است .به واقعیت پیوستن شعبده های دیروز است.دیروز دیروز بود وامروزاست .یاد کرد گذشته خوبست فکر حال باش وآینده .ولی یک نکته ی مهم همیشه هنر بند وهنر بندان اسیر این وآن بوده اند ازاین شمار که دراینجا آمده./ چند می گیری گریه کنی ؟ چند میگیری .....؟ ولی هنرمندان احساس وقلمشان باجانشان پیوسته است.بیاموزیم ؟ای قوم اگرسنگ ببندم شکمم را حاشا که به نانی بفروشم قلمم را .دانای کل اسرار نامه تو بازهم پاسخ ده .چون هرکسی از هرجا سخنی براند تو میدانی /هم نامه ی نانوشته خوانی هم قصه ی نا نموده دانی

امیر مسکنی

نام نیکو گر بماند ز آدمی به کزو ماند سرای زرنگار چقدر متاسفم این مرد بزرگ(جناب آقای فیروزی) رو ملاقات نکردم. و البته مسرورم از این که در جایی کار می کنم که نام و یاد ایشان جاریست.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما