یک نویسنده سبزواری :

کلیدر دولت آبادی ، نقطه اوج اعتلای نثر فارسی در رمان نویسی دوران معاصر است

مجید اسطیری یکی از نویسندگان جوان سبزواری است که در ماه های اخیر فعالیت گسترده ای را در این عرصه از خود به نمایش گذاشته به طوری که نام وی برای بسیاری از مخاطبان وبسایت های مربوط به حوزه داستان نویسی ، به نامی آشنا تبدیل شده است.

اسطیری همچنین دراوایل سال جاری اولین کتاب خود با نام "تِخران" را توسط موسسه شهرستان ادب منتشر کرده است.

وی در عین حال که در تهران مشغول فعالیت های حرفه ای در زمینه نویسندگی است ، از گنجینه غنی فرهنگ و ادبیات شهر زادگاه خود دارالمومنین سبزوار پایتخت نثر ایران، دور نمانده و به مطالعه و نقد مهمترین آثار ادبی نویسندگان همشهری خود می پردازد.

از جمله یکی از مشغولیت های ادبی اسطیری در ماه های اخیر مطالعه کتاب "کلیدر" محمود دولت آبادی نویسنده بزرگ همشهری خود بوده است.

وی درضمن مطالعه کلیدر ، با زبانی خودمانی به نقد و بررسی شخصیت های این رمان فاخر و ارزشمند معاصر ایران پرداخته است و در نهایت کلیدر را نشان دهنده اوج اعتلای نثر فارسی در رمان نویسی دوران معاصر دانسته است.

 مجله اینترنتی اسرارنامه در ادامه به انتشار این مطلب می پردازد :

چند كلمه دربارهء كليدر

پروژه سنگين كليدر خواني بنده از نيمه گذشته و انشاالله اگه عمري باقي باشه مرداد سال آينده به اتمام ميرسه!

اما خب يه حس خاص هم نسبت به آدمهاي اين رمان دارم و اون اينكه واقعا بيش از اين كه خراساني باشن كرد هستن. اين همه شر و شور در اين آدمها چيزي نيست كه بشه در مردم خراسان مخصوصا منطقه سبزوار و نيشابور سراغ گرفت. توي ماجراي قتل علي اكبر حاج پسند من فوق العاده با شخصيت ها احساس بيگانگي كردم. ديدم خيلي فرق دارن با اين سبزواري هايي كه من يه عمره ميشناسمشون و عموما مردم سر به تو و آرومي هستن. گل محمدها كردهاي ايلياتي پر شر و شوري هستن كه انگار در اين سرزمين غريبه ن و نهايتا كارشون بايد به همين ياغي گري بكشه.

1.كليدر نمايش ستيز انسان تنها با محيط طبيعي و اجتماعي خودش است. طبيعت به او روي خوش نشان نميدهد و جامعه نيز او را نميپذيرد. اين شرايط به زيباترين و خلاصه ترين شكل در ماجراي بزمرگي نشان داده شده است. كلميشي ها كه كوچ نشينان كرد خراسان هستند به جز گوسفندانشان مال ديگري ندارند. تلاششان براي يكجانشيني و دست كشيدن از كوچ نشيني ناكام ميماند. گندم كاري ديم در اين زمين باير و زير اين آسمان بي بار و بي بارش و بي باران جواب نخواداد! و اين چيزي است كه گل محمد به وضوح مي بيند: گندمهاي ديم چنان تنك و قدكوتاه هستند كه مرد بايد براي چيدنشان روي زمين بنشيند. روح پر شر و شور كوچ نشين گل محمد چنين وضعي را برنمي‌تابد و ترجيح ميدهد مثل قبل ايلياتي باقي بماند. و اما حالا يك بيماري مسري به جان گوسفندانشان افتاده است و يكي يكي آنها را تلف ميكند. خلاصهء اين وضعيت اين است كه: طبيعت به اين مردم روي خوش نشان نمي‌دهد.

حالا گل محمد راه مي افتد كه برود شهر و فكر چاره اي براي باقي ماندهء حشم بينديشد. پندار كه چون در خودمت سربازي براي اين مملكت جنگيده و جلوي گلولهء دموكراتهاي آذربايجان ايستاده حالا حقي به گردن دولت دارد و جامعه بايد در اين شرايط به او كمك كند. اما به هر دري كه مي‌زند با جواب سر بالا مواجه مي‌شود و دست از پا درازتر به ايل خود برمي‌گردد. يعني : جامعه هم روي خوش به او نشان نميدهد. و اين طور است كه نقش ديگري جز ياغي گري براي او باقي نمي‌ماند.

كليـــدر به لحاظ سبك داستان‌نويسي نشان دهندهء زنده بودن و زنده ماندن داستانگويي كلاسيك است. زاويه ديد داناي كل نامحدود كه در آن نويسنده نقش خدا را ايفا ميكند و در هر لحظه به ذهن هركدام از شخصيتها كه بخواهد نقب ميزند، براي اين داستان انتخاب شده و خيلي ويژگي هاي ديگر داستانگويي سنتي ما را دارد. حتي اين همه آب و تاب دولت آبادي در توصيف حالات دروني شخصيتها را ميتوان به آب و تاب نقالان و پرده خوان ها تشبيه كرد.

كليــدر به لحاظ نثر نشان دهندء اوج اعتلاي نثر فارسي در رمان نويسي قرن ماست. در اين مورد فقط شما رو ارجاع ميدم به همين مطلبي كه از دكتر كاظم دماغاني ثاني در سايت منتشر كرده يم.

منبع : مجال اجمال

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

کلیدر دولت آبادی دومین رمان بلند جهان شد

نظرت را بنویس
comments

rezaharesabadi

استیری + اسطیری
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما