جهانی به وسعت قلم

مهدیه عابدی / مجله اینترنتی اسرارنامه

داشتم به این فکر میکردم که صاحب قلم بودن یک امتیاز است، یک ویژگی خاص و یک نعمت ارزنده. 
 
در لابلای افکارم به این نتیجه رسیدم که خب قلم و کاغذ را که میشود در هر جایی پیدا کرد پس چرا صاحب قلم بودن باید اینقدر ارزشمند باشد؟
 
خب شاید برای اینکه هر دستی نمیتواند اندیشه ای را به وجود آورد و سرآغاز یک تحول شود، شاید برای اینکه دست های بسیاری بوده اند که در این راه قلم شده اند و هستند وجدان های بیداری که پای در راهی گذاشته اند که پایانش مشخص نیست. 
 
در کش و قوس میان سوال و پاسخ های ذهنی ام ناخوداگاه به یاد یکی از دیالوگ های فیلم از یاد رفته افتادم زمانی که مرد بد قصه رو کرد به خبرنگار تازه واردی که گویا هنوز فوت و فن کار را خوب یاد نگرفته بود و گفت: " ببین این خوبه که میخوای از راه قلمت نون دربیاری ولی تا ندونی قلمتو سمت کی کج کنی اوضاعت رو به راه نمیشه." 
 
جوون خبرنگار تازه وارد داستان شب و روز سعی میکرد که نان قلمش را از راه مطامع زودگذر سیاسی و اقتصادی بخورد آن هم درست در برهه ی تاریخی که خفقان و استبداد بیش از هر چیز دیگری امید و آرزوهای یک ملت را زیر خرمنی از آتش های زیر خاکستر پنهان کرده بود (حوادث فیلم مربوط به سال 1319 است).
 
از قصه ی پر غصه ی این داستان که بگذریم میرسیم به نقطه ای که حالا ایستاده ایم، حالا دیگر امید و آرزوها کمی جان گرفته اند و قلم ها روان تر شده اند اما هنوز هم آدم بدهای توی قصه ها وجود دارند و شاید هنوز نمی خواهند از رنج و گلایه ای که این روزها نویسندگان و ناشران را تحت فشار قرار داده مطلع شوند، شاید هم مطلع اند و به اصطلاح خود را به کوچه ی.....
 
هزینه های کمرشکن کاغذ و چاپ انقدر جدی شده که کم کم مانده است بازار نشر را فلج کند. مثل ادمی که هنوز امیدوار است و کلی ارزوهای دور و دراز دارد اما دست و پاهایش را بسته اند و تا میخواهد به این شرایط اعتراض کند بعید نیست که گلویش را هم برای همیشه ببندند تا به قول معروف اب ها از اسیاب بیفتد. نمیخواهم از خبر توقیف شدن تعدادی از نشریات مهم و تاثیرگذار در فضای رسانه ای کشور صحبت کنم اما دست کم جای خالی مجله ی سیاسی مورد علاقه ی خودم و خیلی های دیگر در قفسه ی کتابخانه های شهر ازار دهنده است. هرچند که حال و روز سرانه ی مطالعه ی کشور هم انچنان چنگی به دل نمیزند. بی حوصلگی نسل به خصوص جوان تر در مطالعه ی کتاب و روی آوردن به صفحات مجازی و دنیای الکترونیک خود موید این نکته است که با وجود تلاش های بسیار فضای کتاب و مطالعه آنچنان که باید نتوانسته است به جایگاه اصیل و مهم خود در حوزه ی فرهنگ و ادبیات باز گردد.
 
شاید شما هم این جمله را شنیده باشید که کمرنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترند. فرهنگ ها، اندیشه ها، سنت ها و تاریخ ملت هایی که از راه همین قلم ها و کاغذ ها جان گرفته اند، محفوظ مانده اند و جهانی را متاثر از خود کرده اند. با نگاه متفاوت و عمیق نویسندگانی که با حرکت جوهر خود خونی تازه را در رگ فرهنگ و ادبیات سرزمین خود به جریان می اندازند. هرچند که ممکن است حوادث این روزهای گرانی و کمبود کاغذ که بیشتر متاثر از موضوعات سیاسی و اقتصادی ست برخی از نویسندگان را با بی انگیزگی مواجهه کرده باشد که با وجود شرایط وخیم حال حاضر ازادی بیان و ازادی قلم خود را در تنگنا دیده باشند، اما بی شمارند نویسندگان و فعالانی که در این حوزه هنوز دست از کار نکشیده و به پاسداری از حرمت قلم و اندیشه ی خود در این راه با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند و رسالت اصلی کار خود را در این می بینند که با وجود حوادثی که ممکن است متوجه شان باشد مصمم تر از هممیشه حرکت می کنند.
 
بحث از روز قلم را دوباره با گلایه ها و رنجی که اهالی قلم با آن مواجهه هستند به پایان می برم و امیدوارم قلم ها به جای شکستن و کاغذ ها به جای کوچک و توقیف شدن جایگاه حقیقی خود را به دست آورند.

کد: 4553
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما