به پاسداشت سه دهه پایداری یک محفل ادبی در سبزوار/ انجمن شعر فروردین سی ساله شد

امید برومندی - سمیرا واعظی نژاد / مجله اینترنتی اسرارنامه
با سپاس از همکاری سمیه اکبری در تنظیم این مطلب
 
یکی از معدود محافل ادبی سبزوار که موفق شد به مدت سه دهه به صورت مستمر و موثر به فعالیت خود در دیار سربداران ادامه دهد انجمن شعر فروردین است. هر چند اکنون مدتی است چراغ این انجمن ادبی به خاموشی گراییده و جلسات هفتگی آن کنسل شده است، اما نمی توان منکر تاثیرگذاری مهم آن در طول سال های فعالیتش شد.
 
انجمن شعر فروردین که ابتدا با نام انجمن ادبی ابن یمین شناخته می شد در سال 1367 فعالیت خود را آغاز کرد و اکنون به سی سالگی خود رسیده است. انجمنی که موفق شده تعداد زیادی از استعدادهای شعری غرب خراسان را شناسایی و راهنمایی کند و امروز می توان با جدیت گفت هیچ شاعر نسل جوانی در سبزوار نیست که به انجمن شعر فروردین رفت و آمد نداشته و یا حداقل این انجمن را نشناسد و دور و نزدیک با شخصیت ها و اساتید آن ارتباط نداشته باشد. 
 
اگر امروز به خاطرات سی سال گذشته انجمن فروردین نگاهی بیندازیم موهایی را می بینیم که سپید شده اند، چهره هایی را که چروک تجربه بر آن ها افتاده و نگاه هایی که هنوز نگران شعرند و با مهربانی شاعران جوان تر دیار سربداران را حدود سی سال با فوت و فن شاعری آشنا می کردند.
 
بی شک این پایداری و همت بی چشمداشت ستودنی است و جای آن دارد که در سی امین سال تاسیس انجمن شعر فروردین، قدردان این محفل ادبی موثر غرب خراسان و دست اندر کارانش باشیم و اگر میسر بود، مجدداً این انجمن ادبی قدیمی را در دیار سربداران احیا کنیم.
 
اسرارنامه به همین مناسبت به گفت و گویی با یکی از شاعران پیشکسوت سبزوار پرداخته است که خود از موسسین انجمن شعر فروردین بوده و خوشبختانه حافظه دقیقی در ثبت و ضبط و مستندسازی خاطرات این انجمن دارد.
 
دکتر مرتضی دولت آبادی متخلص به جانفزا متولد 1339 ششتمد دارای مدرک دکتری تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت و استاد دانشگاه های سبزوار است. وی شاعری را از سنین نوجوانی آغاز کرد و تاکنون دفتر شعر عشق بر صلیب را از مجموعه اشعار خود منتشر کرده و همچنین مجموعه داستان دست های خارنجی و رمان سال های باد و خاکستر از وی به چاپ رسیده است.
 
موسسین انجمن شعر ادبی فروردین
 
انجمن شعر فروردین در سال 1367 با نام انجمن ابن یمین تاسیس شد و بنده افتخار می کنم که یکی از اعضای هیئت موسسینش هستم. اساتیدی که در تاسیس این انجمن شریک هستند :
 
حسین شنوایی متخلص به شهاب مسئول انجمن که در این سال ها همه پیگیری ها و زحمات انجمن بر عهده ایشان بوده است
حسن نصر متخلص به سیاووش
اصغر اقتداری متخلص به حرمان
مرتضی دولت آبادی متخلص به جانفزا
جواد جعفری نسب متخلص به آیینه 
فروتن پی متخلص به ژولیده 
دکتر حسن دلبری متخلص به سامان که البته در گذشته به پریشان تخلص می کرد
 
رمز ماندگاری طولانی مدت انجمن شعر فروردین
 
در حال حاضر اکثر انجمن ها تحت شعاع مسائل سیاسی هستند و انجمن های بسیاری تشکیل می شوند و پس از دو- سه هفته یا یکی دو ماه منحل می شوند اما هدف انجمن شعر فروردین بحث های سیاسی نبوده است.
 
علت دوام انجمن فروردین در سبزوار و این که توانست حدود سی سال به حیات خود ادامه دهد، این است که همواره می گفتیم سیاست، دین، مباحث اجتماعی و ... خیلی خوب هستند اما شما در انجمن فقط از لحاظ فنی و علمی بحث کنید. اگر بحث سیاسی داشته باشید جناح بندی می شود و انجمن از اصل قضیه وا می ماند و محکوم به فناست. می گفتیم بحث سیاسی کردن ایرادی ندارد اما چون رسما این انجمن ادبی است، هم و غم ما باید روی مسائل ادبی باشد. 
 
از ابن یمین تا فروردین
 
با تاسیس انجمن ابن یمین در سبزوار طی سال های بعد انجمن های بسیار دیگری نیز شکل گرفتند و پس از یک دهه که انجمن ما بین مردم جا افتاد از آن جهت که نام ابن یمین شعر کلاسیک را به ذهن ها یادآور می شد در حالی که ما همه نوع شعر را کار می کردیم و هدفمان بیشتر جذب جوان تر ها بود لذا تصمیم گرفتیم نام انجمن را تغییر دهیم و با برگزاری یک نظرخواهی بین اعضای انجمن، نام فروردین که عنوانی بهاری است را برای انجمنمان انتخاب کردیم.
 
 
خاطره هایی از انجمن شعر ادبی فروردین
 
1) خاطرم هست در روز تاسیس انجمن که البته در آن زمان به نام ابن یمین بود از ما خواستند فی البداهه یک رباعی بگوییم که من این رباعی را گفتم:
 امشب سخن از دلی غمین می شنوی
 شرحی ز فراق نازنین می شنوی
این بانگ جرس نی است و نای است اگر 
 از انجمن ابن یمین می شنوی
 
2) همچنین در آن زمان ها ( سال های 67-68 ) در یکی از جلسات قرار شد برای هفته  آینده غزلی بگوییم با ردیف " آهنگ می زند" . هر کسی چیزی گفت و یادم می آِید که من این را گفتم :
 ابری به آسمان دلم چنگ می زند 
ضربی ز غم گرفته و آهنگ می زند
صد آفرین به همت طفلی که در سکوت
آیینه خیال مرا سنگ میزند
نقاش روزگار به دیواره های دل 
تصویر خاطرات تو را رنگ می زند
 
هفته بعدش از سایرین خواسته شد این غزل را ادامه دهند و آقای جعفری نسب که 7-8 سال از بنده کوچکتر هستند این را گفت: 
 
ای جانفزا ز شعر دل انگیز و دلکشت 
این بیت نقص بر دل من چنگ می زند 
صد آفرین به همت طفلی که در سکوت 
آیینه خیال مرا سنگ می زند
در راه تنگ قافیه پردازی ای جوان 
چرخ قریحه من و تو لنگ می زند ...
 
3) یکی از اهدافی که در این انجمن داشتیم این بود که بچه ها را طبع آزمایی کنیم لذا به جوان ترها واژه می دادیم و از آن ها می خواستیم تا هفته بعد با این واژه ها یک رباعی بسازند.همان طور که می دانید رباعی هم که سخت ترین نوع شعر است و باید چفت و بست هایش درست باشند و ضربه ی آخر داشته باشد و ...
 
در این طبع آزمایی ها شعرهایی که آقای دلبری می سرود بالاتر از حدود سنی اش بود. به همین دلیل بعضی از دوستان می گفتند این شعرها از خودش نیست و به او شک داشتند . بنده گفتم محمد تقی بهار نیزدر 12 سالگی رباعی معروفش را سرود که همه می گفتند این شعرها از پدرت است. ما وقتی دیدیم شعر آقای دلبری خیلی خوب و قوی است بنده گفتم او را به صورت ویژه طبع آزمایی کنیم. شما می دانید رباعی ساختن با دادن چهار یا پنج کلمه کار بسیار سختی است حتی برای شاعران بزرگ چون کلمه ها با هم نامانوس هستند.
 
ولی ما برای طبع آزمایی آقای دلبری از او خواستیم هفته دیگر شعری در قالب رباعی با تخلص اعضای انجمن ابن یمین بگوید.هفته بعد این رباعی را خواند: 
 
دیدیم شهاب و حجم هرمان اش را 
وان خون سیاووشی جوشانش را 
آیینه ی جانفزا به ژولیده دهید 
تا شانه زند موی پریشانش را
 
بعد از شنیدن این رباعی به دوستان گفتم وی یکی از چهره های درخشان انجمن ما در آینده خواهد شد مشروط بر این که ما نقدمان نقد علمی باشد. هر کسی نمی تواند ناقد باشد ولی شما می بینید در انجمن ها بحمدالله همه ناقد هستند. اول باید برویم علم نقد را فرابگیریم بعد در یک زمینه تخصصی نقد کنیم. هر کسی که شاعر خوبی باشد بدین معنی نیست که بتواند ناقد خوبی باشد و هر ناقدی نیز شاعر نیست.
 
نقد غیر مستقیم شاعران جوان
 
در آن زمان چون قرار بر نقد و بررسی بود، من و آقای شنوایی و آقای نصر و چند نفر دیگر تصمیم گرفتیم نقدها را کمی ملایم بگذاریم و با سعه صدر برخورد کنیم که مبادا باعث استعدادگریزی شود.
 
متاسفانه انجمن این راه را خوب نرفت و خیلی از استعدادهایی که داشتیم شکوفا نشدند به این دلیل که چند نفر از شاعرها خیلی نقد بی رحمانه می کردند. این نقد بی رحمانه برای یک نوجوان که تازه حاصل فکریش را بروز می دهد مناسب نیست و باید به تدریج مورد نقد قرار گیرد. در جلسه اول باید به یک نوجوان بگوییم فقط شعرت را بخوان و اصلا حق نداریم شعر او را نقد کنیم. در جلسه دوم از او بخواهیم که شعر دیگری بخواند و پس از شش ماه تا یکسال کم کم شروع به نقد اشعارش کنیم آن هم به صورت غیر مستقیم. ولی شما می بینید وقتی به انجمن ها می روید از همان اول نقدهای تندی می شود. من می گویم باید کلی صحبت کنیم و در شعر باید این گونه حرکت کرد و اشعار شاعران جوان را به بصورت غیر مستقیم نقد کنیم و ایراد بگیریم.
 
شعر کوششی زمینه بروز شعر جوششی
 
برای این که شعر جوششی بیاید بایستی زمینه های کوششی فراهم شود البته بعضی ها این نظر را رد می کنند و می گویند اصلا شعر کوششی نگویید که بنده مخالف این نظر هستم. می گویم برای این که شعر جوششی بیاید لازمه اش این است که شما در شعر کوششی، کوشش کنید و به طور مثال با سرودن اشعار مناسبتی  به تدریج قریحه را تمرین دهیم و فعال کنیم اما پس از آن باید خودت را رها کنی و در همان مرحله باقی نمانی. در صورتی که در حال حاضر پیشکوستان می گویند شاعر نباید شعر کوششی بگوید.تصور می کنم تنها کسی که مخالف این نظر است من هستم و دلیل هم دارم. می گویم تا کوشش نکنی به جوشش نمی رسی البته به همان شرطی که عرض کردم یعنی در آن باقی نمانی .
 
تاثیرگذاری 
 
اعضای انجمن شعر فروردین در این سال ها توانسته اند موفقیت های بسیاری در مسابقات کشوری از جمله جشنواره های شعر رضوی کسب کنند و در این مسابقات حرف اول را بزنند که ناگفته نماند  این موفقیت های انجمن مدیون تلاش های آقای شنوایی و سایر اساتیدی است که در طول این سی سال زحمات بسیاری کشیده اند و جزئیات کسب رتبه و موفقیت ها را می توانید از آقای شنوایی جویا شوید. با این حال اگر چه انجمن شعر فروردین تاثیر خوبی در عرصه شعر سبزوار به جا گذاشته اما انتظار من از این انجمن خیلی بیشتر از این ها بود. شما ببینید در سطح شهر غیر از 10-12 نفری که از سال 67 در این انجمن شروع به فعالیت کردند واقعا چند نفر دیگر در این سطح بالا آمده اند؟ شما هر جا که شعری می شنوید  به احتمال زیاد از آقایان اقتداری، دولت آبادی، دلبری، شنوایی و ... است.  نمی خواهم سهم بزرگ جوانان و نوجوانان را نادیده بگیرم اما توقع من از این انجمن بیشتر بود و این که چرا چهل نفر در سطح آقای شنوایی نباشند.
 
انتظار از مسئولین
 
اگر بخواهم انتظاراتی که از مسئولین وجود دارد را بیان کنم صحبت ها بسیار است و آنقدر حرف در دل و ذهنم تلمبار شده است که نمی دانم باید به چه کسی بگویم. اصلا گوش شنوایی هست که بخواهد بشنود؟ باید گوش شنوایی باشد تا حرف ها زده شود و اگر گوش شنوایی هم باشد باز متاسفانه امیدی به عمل کردن نیست و گاهی مسئولین قولی را می دهند و یا از مصوبات آن هاست اما به آن عمل نمی کنند. توقعات ما از مسئولین بسیار است اما با این شرایط و کم بودن بودجه تنها انتظاری که ما از آن ها  از جمله اداره ارشاد داریم این است که اگر کمکی نمی کنند لااقل سنگ اندازی نکنند.
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما