استقبال روزنامه ایران از سالروز تولد محمود دولت آبادی نویسنده برجسته سبزواری

شادباش زادروز77 سالگی «محمود دولت آبادی»
«کلنلِ» ادبیات داستانی معاصر
 
مریم شهبازی:
 
ابایی ندارد که بگوید غیر از نویسندگی چه مشاغلی را تجربه کرده، شاید اگر امروز «محمود دولت آبادی» را ببینید باورتان نشود که در کنارعلاقه‌ای که به نوشتن داشته و دارد چه روزگاری را پشت سرگذاشته است؛ از چوپانی گرفته تا کشاورزی و حتی کفاشی. در دوچرخه‌سازی هم کار کرده، کار سلمانی را هم در سال‌های دوره نوجوانی و جوانی تجربه کرده است. و بی‌شک به لطف همین تجربه‌ها بوده که موفق به انعکاس رنج و مشقت روستاییان، بویژه درمناطق شمال‌شرقی کشورمان شده است، تجربه‌هایی که رد پای آنها را می‌توان در اغلب نوشته‌هایش دید.
 
امروز از او آثار متعددی در بازار نشرمان دیده می‌شود که در بین آنها هم داستان کوتاه و بلند هست و هم رمان و نمایشنامه و فیلمنامه. او علاوه بر مشاغلی که به بخشی از آنها اشاره شد بازیگری سینما و تئاتر را هم تجربه کرده است. نوشته‌های این استاد ادبیات داستانی به تعداد قابل توجهی از زبان‌های دنیا ازجمله انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، نروژی، چینی، کردی و هندی ترجمه شده‌اند. در میان آثاری که از دولت آبادی منتشر شده، منتقدان ادبی و حتی خود اهالی کتاب رمان سه هزار صفحه‌ای «کلیدر» را نقطه اوج نوشته‌های این استاد می‌دانند.
 
دولت آبادی به واسطه سال‌ها فعالیت در عرصه ادبیات موفق به کسب جوایز خارجی و داخلی متعددی شده که از میان آنها می‌توان به جایزه ادبی «یان میخالسکی» سوئیس و جایزه «شوالیه» فرانسه اشاره کرد. امروز، دهم مرداد ماه، محمود دولت آبادی هفتاد و هفت ساله می‌شود، یادداشت‌های پیش رو شاد باشِ سه نفر ازاهالی فرهنگ به همین مناسبت است که با شوق از کلنل ادبیات داستانی معاصر فارسی گفتند.
 
 
در ستایش آقای نویسنده
 
شهرام ناظری
 
در روزگاری زندگی می‌کنیم که بسیاری از بزرگانمان در عرصه‌های مختلف فرهنگ و هنر را از دست داده‌ایم و جای خالی‌شان خود نمایی می‌کند، از سوی دیگر تحت تأثیر نفوذ روزافزون اینترنت به زندگی مردم، فاصله با کتاب و کتابخوانی بیشتر شده و لطمه‌هایی متوجه ادبیات‌مان شده است.
 
در چنین شرایطی بیش از هر زمان دیگری باید برای حفظ داشته هایمان و از سویی قدردانی از بزرگانمان تلاش کنیم و این در حالی است که متأسفانه درکشورمان به مقوله فرهنگ توجهی نمی‌شود. ای کاش قدر بزرگانی همچون محمود دولت آبادی را تا وقتی در بینمان هستند بدانیم. سالروز تولد دولت آبادیِ عزیز را تبریک می‌گویم و برای این دوست گرانقدر طول عمر همراه با شادکامی و سلامتی آرزو دارم.
 
 
نگاهداری تاریخ از «کلیدر»ها
 
لیلی گلستان
 
من خوشحالم از اینکه در زمانه‌ای زندگی می‌کنم که دولت آبادی هم هست. خوشحالم از اینکه او را می‌شناسم و با او مصاحبت می‌کنم و بسیار از فیض او مستفیض می‌شوم.یک اثر خوب اثری است که می‌ماند. تاریخ ، آثار هنری مبتذل را غربال می‌کند و به زباله دان اش می‌ریزد و «کلیدر»‌ها و «جای خالی سلوچ»‌ها را نگه می‌دارد و... نگه می‌دارد و ماندگار می‌شوند و برای همیشه می‌مانند.
 
محمود دولت آبادی نویسنده است. از بن وجودش نویسنده است. زبان فارسی درخشانی دارد و متخصص است در القای حس‌های شخصیت‌های قصه‌اش به خواننده. با مارال می‌خندی، با مارال گریه می‌کنی.انگار سالیان سال است که او را می‌شناسی. می‌روی توی قصه و با قصه یکی می‌شوی.
 
این کار را دولت آبادی خیلی خوب بلد است. تمام لحظه‌های قصه‌اش تو تنش داری، مضطربی، عاشقی یا فارغی.نثر فوق‌العاده، فضاسازی درجه یک و شخصیت‌پردازی بی‌همتا، از دولت آبادی نویسنده‌ای ساخته محبوب و ماندگار. زادروزش مبارک و سایه‌اش مستدام برسر ادبیات ایران.
 
 
 
فروتن و وفادار به زادگاه
 
بهاءالدین خرمشاهی
 
برای من بسی مایه مباهات و افتخار است که سابقه دوستی‌ام با استاد محمود دولت آبادی عزیز به اوایل دهه پنجاه بازمی گردد و تقریباً چهل سال از عمر این آشنایی می‌گذرد. زمانی با او آشنا شدم که تا بدین اندازه مشهور نبود و بیشتر داستان کوتاه می‌نوشت، درست برخلاف حالا که در قله رفیع ادبیات داستانی معاصرمان ایستاده است. باور بفرمایید طی این سال‌ها آنقدر تحت تأثیر نوشته‌های این مرد بزرگ قرار گرفته‌ام که هفت- هشت مقاله درباره آثار او نوشته‌ام و حتی شعری هم برای این استاد گرانقدر گفته‌ام.
 
یکی از ویژگی‌های قابل توجه هنری نوشته‌های او را می‌توان در نثر زیبایی دانست که در آثارش به وضوح دیده می‌شود، نثر بسیار زیبایی که نویسندگان انگشت شماری از آن برخوردارند. البته اینکه می‌گویم نثر زیبا، به این معنا نیست که تنها ویژگی مثبت آثارش نثر او باشد چراکه ویژگی‌های بسیار دیگری در کنار هم منجر به درخشش نوشته‌های این استاد نویسندگی شده‌اند.
 
 به‌عنوان یک خواننده وفادار همواره پیگیرآثار او خواهم بود و امیدوارم که سال‌های بسیاری زنده باشد تا از حضورش بهره ببریم. بی‌هیچ اغراق دولت آبادی را می‌توان یادمان بزرگ و زنده‌ای دانست که باید به او افتخار کنیم. بواسطه سال‌ها آشنایی با وی، استاد دولت‌آبادی را مردی متواضع می‌دانم که برخلاف تصوری که ابتدا از او داشتم غرور ندارد. محال است کنار دولت آبادی بود و احساس صمیمیت نکرد. او با وجود جایگاهی که در عرصه ادبیات معاصر از آن خود ساخته همچنان به زادگاه خود و فرهنگی که از آن برخاسته وفادار بوده و برخلاف برخی، تبدیل به فردی با تفکرات پست مدرن نشده است.
 
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما