با نگاهی به کتاب «شیعه در هند»:

تأثیر سید محمود سبزواری و طایفه سادات بیهقی بر تقویت تشیع در کشمیر هند

امید برومندی/ مجله اینترنتی اسرارنامه

سرزمین تاریخی بیهق و در قلب آن کهن شهر سبزوار که به درستی از آن به عنوان یکی از ریشه های فرهنگی خراسان یاد می شود، از جمله شهرهایی است که نه تنها خود همواره از مراکز پرورش اندیشه شیعی و مأمن و مآوا و مبدأ حرکت های ارزشمند و اثرگذار شیعی نظیر قیام سربداران در کشور بوده است، بلکه تأثیرات مستقیمی فراوانی هم بر گسترش و تقویت تشیع در دیگر نقاط ایران بزرگ قدیم و ایران امروز داشته و دارد.

به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه یکی از مناطقی که می توان رد پای تاثیرگذاری سبزوار را در تقویت فرهنگ تشیع در آنجا پیگیری کرد، منطقه معروف کشمیر در هند است.

بر اساس آنچه در منابع آمده است، پس از ورود شیخ محمود سبزواری و طایفه سادات بیهقی از سبزوار به منطقه کشمیر فرهنگ تشیع در این منطقه بسیار تقویت شده است.

این موضوع در فصل هشتم از جلد اول کتاب «شیعه در هند» که به قلم «سید عباس اطهر رضوی» نویسنده هندی ایرانی تبار نوشته شده مورد تأکید قرار گرفته است.

با توجه به این ارتباط و تاثیرگذاری دیرینه فرهنگی و مذهبی بین سبزواری ها با منطقه کشمیر، شایسته است فعالان فرهنگی و مسئولان شهرستان سبزوار و خراسان در جهت احیا و تقویت روابط دو طرفه و حتی برقراری پیوند خواهرخواندگی بین سبزوار و یکی از شهرهای مهم منطقه کشمیر همت نمایند.

اسرارنامه در ادامه به انتشار متن کامل معرفی کتاب «شیعه در هند» به نقل از وبسایت ویکی نور می پردازد:

معرفى اجمالى
شيعه در هند، تأليف نويسنده هندى ايرانى‌تبار سيد عباس اطهر رضوى، از جمله آثارى است كه با بررسى تاريخ تشيع در هند، به نقش تشيع در ساختن تمدن عظيم هند پرداخته و بسيارى از عالمان ناشناخته شيعه را مى‌شناساند. اين اثر به انگيزه شناسايى پاره‌اى از ابعاد فعاليت‌هاى ناشناخته شيعه در هند به همت مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى توسط آقايان توكلى، افضلى، فضائلى و گروه ديگرى از محققان به فارسى ترجمه شده است.
 
 
ساختار
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و هفده فصل است كه فصل هفدهم به نتيجه مباحث اختصاص دارد. در اين اثر، وقايع تاريخى از دوران حضرت محمد(ص) تا هنگام شهادت قاضى نورالله شوشترى در جمادى‌الثانى 1019، به زبانى ساده و روان بيان شده است.
 
 
گزارش محتوا
كتاب حاضر بر اساس منابع معاصر و منابع مربوط به كمى پيش از اين دوران تدوين شده است. دوره تاريخ مورد مطالعه در اين كتاب آن‌قدر وسيع و منابع آن به‌اندازه‌اى متنوع است كه امكان بررسى انتقادى آنها در اينجا وجود ندارد.
 
شيعه در طول تاريخ همواره مور اتهام اهل سنت و خلفا و حكام سنى قرار داشته است؛ در مقدمه كتاب اين مطلب خاطرنشان شده است.
 
نويسنده، فصل اول كتاب را با تعريف «شيعه» آغاز كرده است: شيعه، كلمه‌اى عربى است كه مشتقات آن در آيات متعددى از قرآن ذكر شده است. در لغت‌نامه‌هاى عربى، دوستداران يا پيروان يك شخص، شيعيان او ناميده شده‌اند. كلمه شيعه مفرد است، اما براى مفرد، تثنيه و جمع، يك‌سان به كار مى‌رود. اصطلاح «شيعى» به معناى پيرو مذهب تشيع است. نويسنده سپس به اين نتيجه مى‌رسد كه پيروان مخلص و فداكار حضرت محمد(ص) و اهل بيت او را شيعه مى‌گويند. سپس على بن ابى‌طالب(ع) و فاطمه زهرا(س) و اهل بيت(ع) معرفى شده‌اند. در فصل دوم و سوم كتاب نيز مباحث خلافت و نيز جانشينان امام حسين(ع) بيان شده است.
 
در فصل چهارم كتاب، شرح حال ابوذر، عمار بن ياسر، سلمان فارسى و مقداد بن عمر بيان شده است. سپس ديگر اصحاب شيعه پيامبر و نيز شيعيان برجسته در ميان تابعين و تابعين تابعين معرفى شده‌اند.
 
در فصل پنجم كتاب كه به مؤلفان شيعه از قرن اول تا پنجم هجرى اختصاص دارد، نويسنده ابتدا امامان معصوم(ع) را از پيشگامان نشر تفسير، حديث، فقه و كلام مى‌داند، سپس مى‌افزايد كه اگرچه امامان به بسيارى از شاگردانشان اجازه تدريس تفسير، حديث و فقه را مى‌دادند، ولى تنها شاگردان منتخب، مجاز به بحث و مناظره بودند. بعضى از دانشمندان، علاوه بر نقل احاديث از امامان، در نشر تعاليم ايشان در موضوع حديث، تفسير و فقه نيز تخصص داشتند. وى سپس خاطرنشان مى‌كند كه اگرچه بسيارى از آثار شيعه، به‌همراه كتابخانه‌ها، نابود شدند، اما ديگر آثار فهرستى، عناوين و جزئيات بعضى از آثار نويسندگان اوليه شيعه را در بر دارند كه نويسنده با ذكر اسامى نويسندگان و معرفى اجمالى، به ذكر آثار هريك پرداخته است.
 
مباحث اصلى كتاب از فصل ششم، با عنوان «تشيع در شمال هند» آغاز مى‌شود. تاريخ نفوذ اسلام در شبه قاره هند، با افسانه‌ها و موهومات آميخته است، ولى اين مقدار مسلم است كه تاجران عرب كه اسلام آورده بودند، در زمان پيامبر(ص)، اسلام را در مناطق ساحلى و جزاير جنوب هند، رواج دادند. بررسى جنبش اسماعيليه در سند، گجرات و دهلى و نيز سادات و شيعيان از ديگر عناوين اين فصل است.
 
در فصل هفتم، تأثيرات علاءالدوله سمنانى، شاه نعمت‌الله ولى و شاگردانشان در هند بررسى شده است.
 
فصل هشتم به تشيع در كشمير اختصاص دارد. عشق و فداكارى نسبت به حضرت على و اهل بيت(ع) در ميان مسلمانان كشمير، با ورود «سيد محمود سبزوارى» و طايفه «سادات بيهقى» به كشمير تقويت شد. سادات بيهقى از مردم شيعه سبزوار بودند.
 
«بابِر و شيعه»، عنوان نهمين فصل از كتاب است. بنيان‌گذار حكومت مغول در هند، «ظهيرالدين محمد بابِر» بود. وى در نهم محرم 888ق، در ازبكستان در «فرغانه» (ناحيه‌اى در ميانه «سيردريا» يا «سيحون») متولد شد كه تأثيرات او و فرزندش در اين فصل مطالعه شده است.
 
در فصول دهم تا پانزدهم، اوضاع و احوال تشيع در زمان سلطنت اكبر، شاه فتح‌الله شيرازى و شاه طاهر بيان شده است.
 
در فصل شانزدهم به تبيين شرح حال سيد نورالله شوشترى پرداخته شده است. وى كه در هند به «شهيد ثالث» معروف است، بزرگ‌ترين دانشمند شيعى هند بوده است. وى در اول شوال سال 992ق، از مشهد به هند رفت. در هند به منصب قضاوت رسيد و با تسلطى كه بر فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت داشت، مى‌توانست احكامى را كه بيشتر به سود مردم و همچنين نزديك‌تر به مذهب جعفرى اثناعشرى بود، برگزيند. آثار قاضى نورالله، عصر بيدارى را در ميان شيعيان پديد آورد. او پيش از آمدن به هند تعداد قابل ملاحظه‌اى كتاب نوشته بود، ولى آثارى كه در آن سرزمين ارائه داد، به شيعيان كمك نمود تا نقش برجسته خود را در اسلام اظهار كنند. در انتهاى اين فصل آثار وى معرفى شده است.
 
در آخرين فصل كتاب با عنوان «نتيجه»، سيرى اجمالى از مباحث كتاب بيان شده است. در انتهاى اين فصل مى‌خوانيم: «متفكرين شيعه، نه‌تنها قرن‌ها نقش مهمى در تقويت دولت‌هاى شيعى دكن ايفا كردند، بلكه موجب شدند از آغاز حكومت اكبرشاه تا پايان حكومت مغول، تمام دولت‌ها به آنها احساس نياز كنند. آنها در قرن شانزدهم ميلادى، طرح تحقيقات فلسفى و علمى را در شمال هندوستان پايه‌ريزى كردند و از همين راه، تأثير عميقى حتى بر افكار ديگر فرق اسلامى گذاشتند. شهادت قاضى نورالله شوشترى به‌طور جدى موجب تضعيف شيعه شد، اما تفوّق فكرى و استعداد نظامى شيعه همچنان پابرجا بود. نفوذ آنها نسبت به تعدادشان خيلى بيشتر بود و منجر به رشد مداوم شيعه در هندوستان شد».
 
 
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتداى كتاب و منابع و مآخذ عربى، فارسى، اردو و انگليسى به‌تفكيك در انتهاى كتاب آمده است. در پاورقى‌ها توضيحاتى پيرامون برخى اعلام و نيز منابع مطالب براى مراجعه محققين ذكر شده است.
 
 
 
نظرت را بنویس
comments

محمودطالب الحق

با سلام ضمن تشکر از جناب معماری اگر معانی واژهای میترایی را هم میفرمودین وهمچنین وجوه تسمیه بسیار عالی میشد

حمید معماری

با سلام و درود بر شما. سالها بعد از اسلام ایرانیانی که حاضر به پذیرش اسلام نشدند، و آنان که شدند شیعه را جانشین کردذند، به هندوستان کوچ کردند. و غالباً در مناطق شرقی (گجرات) ساکن شدند که رود سند هم در همین منطقه قرار دارد. و دیگر ایرانیان (زردشتیان امروز) در مرکز ایران، یزد و کرمان و اصفهان ساکن شدند. بدون شک از سبزوار هم که معتقد به کیش مهر و زردشتی بودند به آن منطقه کوچیده اند. نامهایی که امروزه در سراسر سبزوار بزرگ می بینیم ریشه ای مهری (میترایی) دارد. نامهایی همچون همایی، مهر، داورزن، کومش، برزو، سیفر (کلاته سیفر)، کهناب، کسکن، مسکن، جوین، مشکان، شامکان و صدها نام دیگر. کتاب ایران ویج اشاره به همچین پیشینه ای است. شاد باشید
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما