از سبزوار ایران تا بعلبک لبنان و کربلای عراق و گلکتِ کشمیر

سبزوار، کوه بلندی که شاخص ترین انقلابیون ایران از دامنه اش پایین آمدند

یوسف مرادی
سبزوارِ خراسان؛ «سيرا مائسترايِ انقلابِ ايران»
 
«سبزوار» همان كوه بلندي بود كه «شاخص‌ترین انقلابيونِ ايران» از دامنه‌اش پايين آمدند تا به مردم ايران در خلقِ «بزرگ‌ترین انقلابِ مردمي تاريخ» كمك كنند.
 
به گزارش خبرگزاری فارس از سبزوار، «علی سبزواری» نامی است که حداقل دو نسل با کلماتش زندگی کرده‌اند، نام اصلی او «علی شریعتی» بود، که برای فرار از تیغِ ساواک اسمِ شهر خودش را به‌عنوان شهرتش انتخاب می‌کرد.
 
«حمید سبزواری» اما در کلمه‌سازی روی دستِ «علی سبزواری» زده بود؛ کودتای ٢٨ مرداد که شد، «حمیدِ انقلاب»  را از مدرسه‌ای که در آن هنر درس می‌داد اخراج کردند،چون آموزش‌وپرورش بعد از کودتا برای او جای کوچکی بود.
 
«حمید سبزواری پدر شعرِ انقلاب» شد، او از سبزوار آمده بود.
 
«فخرالدین حجازیِ سبزواری» همان سخنرانِ پرشورِ دهه‌ 50 و «حنجره‌ی انقلاب» در سال‌های پیروزی، از سبزوار آمده بود.
 
«فخرالدینِ سبزواری»، «کلماتِ انقلاب» را فریاد می‌کشید تا مردم ایران «شعار» هایشان را در میانِ کلمات او جستجو کنند، او از سبزوار آمده بود.
 
«حسینِ ترابی سبزواری» تنها کسی بود که دوربین‌اش را برداشت و روزهای انقلاب در خیابان‌های تهران را به تصویر کشید، «مستندِ برای آزادی» او، بهترین تصاویری است که از آن اقیانوس به ثبت رسیده.
 
«حسین ترابی چشمانِ انقلاب» شد، او از «سبزوار» آمده بود.
 
«محمدِ فاضلِ سبزواری» همان دانشجوی دانشگاه شریف که «لانه جاسوسی شیطان» را فتح کرد و از طرفِ بچه‌های جهاد، روی دیواری در «روستای دو چاهی» نوشت:«دو چاهی دانشگاه است» و همراه با علم‌الهدی در هویزه محاصره شد و شهید گشت، از «سبزوار» آمده بود، او تنها نبود، «پنج نفر از جوانان سبزوار» در همان گروهِ اخلاصی بودند که در «کربلای هویزه» جاودانه شدند.
 
«بچه‌های سبزوار» 444 روزِ تمام، امپریالیسم را تحقیر کردند و شیطان، انتقامش را با تانک‌های عراقی در هویزه گرفت.
 
«تاریخ»، وقتی می‌خواهد از ساعتِ دقیقِ پیروزی انقلاب بگوید، از ساعتِ 10 صبحِ ٢٢ بهمن می‌گوید که انقلابیون ساختمان رادیو را گرفتند و از آنجا «صدای انقلابِ مردمی ایران» را فریاد کشیدند، درحالی‌که ماه‌ها قبل از انقلاب«حسینِ قلعه‌نویی» در سبزوار، «رادیوی انقلاب» راه انداخته بود، یا آهنگ انقلابی می‌گذاشت یا سخنرانی‌های امام را انتشار می‌داد، یا هم به‌طور زنده سخنرانی‌های انقلابی «حاج‌آقا عبدوس» را از مسجد جامع سبزوار پخش می‌کرد.
 
«رادیو انقلابِ سبزوار» تنها رسانه‌ای بود که در ١٢ بهمن ٥٧، وقتی تلویزیون مراسم استقبال امام را قطع کرد، تمامی سخنرانی امام در بهشت‌زهرا را به‌طور مستقیم پخش کرد.
 
«سیرامائسترای انقلابِ کوبا» را همه‌ جهان می‌شناسند، همان کوهی که انقلابیون همراه با فیدل کاسترو از دامنه‌اش پایین آمدند و هاوانا را فتح کردند، همان کوهی که چه گوارا «رادیو طغیان» را در آن راه انداخت، همان کوهی که «شاعر و معلم و سخنگو و فیلم‌بردار انقلاب کوبا»را در خود جای‌داده بود.
 
سیرامائسترای کوبا را همه جهان می‌شناسند، اما «سیرامائسترای انقلاب ایران» را حتی ایرانی‌ها هم نمی‌شناسند.
 
«سبزوار» همان کوه بلندی بود که «شاخص‌ترین انقلابیونِ ایران» از دامنه‌اش پایین آمدند تا به مردم ایران در خلقِ «بزرگ‌ترین انقلابِ مردمی تاریخ» کمک کنند.
 
تا «سبزوارِ ایران» هست و تا «پاراچنارِ پاکستان»، «کربلایِ عراق»، «بعلبکِ لبنان»، «صعده یِ یمن »، «منامه‌ی بحرین»،«مزار شریف افغانستان» و «گلکتِ کشمیر» هست؛ «تشیع» هم هست.
 
زنده‌باد «سربدارانِ سبزوار»...
 
پی‌نوشت: برای مراسمِ رونمایی از کتابِ «هشت میلی‌متر از انقلاب» به سبزوار سفر کردم و آنجا «تمامی انقلاب» را یافتم.
 
آنجا؛ در کلامِ «آقا میرزا» [یک کفاشِ سالخورده‌ سبزواری] برکتی بود، که در «منبرهای بی‌برکت تهران» ندیدم.
 
عضو مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی
 
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما