رزمندگان سبزواری که بی های و هوی روی اسکناس دویست تومنی جاخوش کرده اند
فاطمه شریف نیا / مجله اینترنتی اسرارنامه
مطلب زیبا و شگفت انگیزی که رضا حامدی خواه کارگردان و تهیه کننده ی موفق سبزواری در اینستاگرام خودش گذاشته بود، باعث حیرتم شد. عکسی که سالهاست روی اسکناس دویست تومانی می بینیم و شاید توجهی هم به آن نداریم، عکسی است از بچه های جهاد و رزمندگان سبزواری مان.
شاید برای خیلی ها مثل من که آن روزها را ندیده اند این باعث شگفتی باشد و کمی هم غرور که همشهری هایم هم در جنگ افتخار آفریدند و ماندگار شدند و هم در پول رایج کشورم برای همیشه ثبت شده اند و این نمی تواند اتفاق کوچکی باشد.
درد دل رضا حامدی خواه اما رنگ و بویی دیگر دارد. با هم می خوانیم آنچه او ثبت کرده است :
«رفقای رزمنده و همشهری ام سالها روی دویست تومنی بی های و هوی جا خوش کرده بودند! عکس اصلی متعلق به گروه اخلاص سبزوار درست در هنگامه فتح خرمشهر گرفته شده بود و همان سالها در مجله سرباز به چاپ رسیده بود . طراح بانک مرکزی کولاژی ساخته و لباسها را بر حسب اقوام ایرانی بازآفرینی کرده، آقای خیرآبادی ( پرچم به دست) را که مسئول آبخیزداری منطقه ششتمد بود در بیابانها یافتیمش ، کمتر سخن گفت و فقط لبخند زد ! جانباز صنمی را هم که می شناختیم باور نمی کردیم که همین رزمنده عکس امام بغل گرفته باشد !!! می گفت آخرین عکسی بود که صورت واقعی خودش بوده و ... طرح پژوهشی آنرا با کمک شبکه دو سیما و بانک مرکزی برای ساخت فیلمی به سرانجام رساندم و حتی فیلمنامه ای داستانی بر مبنای طرحی از مجتبی مومنی نوشتم که با همه تعریف و تمجیدها هیچکس حاضر به پشتیبانی نشد! بعدها مدیری فرهنگی در بنیاد شهید طرح را به سرقت برده بود و در آستانه ساخت آن پروژه متوقف شد و ... بعدها نیز جوانکی در بنیاد روایت طرحی الکن و ناقص نوشت و ساخت که شبیه طرح و پژوهش ما در نیاید و زاییده ذهن خودش باشد ، حال آنکه واقعیت و حقیقت چیز دیگری بود و هیچوقت ثبت و ضبط درستی صورت نگرفت !!!
یاد این دلاوران گرامی باد .»
به رضا حامدی خواه که زنگ زدم تا از او اجازه بگیرم و متن اینستاگرامش را منتشر کنم حرف های زیادی برای گفتن داشت. مثل همیشه سرشار از انرژی و پر شور است با او که حرف می زنی پر می شوی از عرق سبزواری بودن و به داشتن چونان اویی افتخار می کنی که می تواند به راستی نماینده ی هنری شایسته ی برای شهرمان باشد.
پر است از گفته ها و نگفته هایی از سبزوار و سبزواری ها که برایش دغدغه شده اند، می گفت طرح اولیه کار را مجتبی مومنی از هنرمندان نقاش سبزواری نوشته است و همسرش، زهرا رفیعی گیلوایی فیلمنامه ی آن را به صورت هم مستند داستانی و هم داستانی نوشته است به کارگردانی رضا حامدی خواه و همکاری بیژن صمصامی و تهیه کنندگی حامد حامدی خواه که در دوره آقای جعفری جلوه به تصویب شبکه دو و بعدها در اوایل دهه هشتاد در شبکه یک نیز به تصویب رسیده است.
عکس واقعی را در آرشیو بانک مرکزی پیدا کرده اند و رزمندگان حاضر در آن را شناسایی کرده اند. با آنها مصاحبه کرده اند . به گفته ی او این عکس اما کولاژ شده است تا نماینده ی تمام قوم های ایرانی باشد.
از بنیاد شهید گفت و دزدیده شدن طرحش در پیچ و خم آمد و شدها. از اینکه با وجود بودن ادله ی مستند و زنده بودن اشخاص حاضر در عکس، داشت اتفاق دیگری می افتاد و عکس بنام شهری دیگر ثبت و ضبط می شد.
می گفت از طریق نمایندگان شهرستان نیز پیگیری کردیم تا برای این آدم های بی ریا و جهادگر کاری بکنیم آدم های ساده ی که بعد از جنگ بی حاشیه به زندگی برگشتند، ولی مثل همیشه در این شهر هم هنر مهجور مانده است و بهایی به آن نمی دهند و هم کارهای این چنینی که مشارکت بیشتری می خواهد باید در زمان خاص اتفاق بیافتد. داغ ها فقط در اولش سوزاننده هستند و بعد وقتی سرد می شوند، زود از خاطر می روند و این آدم ها نیز از خاطر عده ای رفته اند.
انگار برای آدم ها هم تاریخ مصرف گذاشته اند و تاریخ مصرف آدم ها نسبت سود و زیانشان تعریف شده است و این آدم های ساده که هر کدام بی سروصدا بعد از جنگ به خانه هایشان برگشتند دیگر دوره شان گذشته است.
عکس بالا بعد از فتح خرمشهر گرفته شده است و شاید تمام آنها امروز زنده نباشند یا اگر باشند مثل جانباز صنمی که چند روز بعد از گرفتن این عکس دچار جراحت در صورت می شود و این عکس آخرین عکس ثبتی او با چهره ی واقعی خودش است، باشند.
شنیدن این ها دل آدم را به درد می آورد. بی تفاوتی مسئولینی که برای ثبت و ضبط یک سند ملی، کاری نمی کنند به خصوص آنان که می توانند باشند و نیستند، بیشتر روی این زخم نمک می پاشد.
برای آشنایی بیشتر با رضا حامدی خواه کارگردان و تهیه کننده ی موفق سبزواری اکنون اینجا کلیک کنید.