حسین خسروجردی:

«گرانمایگانِ شورایِ شهر چه کسانی باید باشند؟»

وقتی که به روابط انسانی می اندیشم که باید به نظمی امروزین برسد و تبلور بیابد ؛  وقتی که به بازدارندگی ها می اندیشم که تعادل زندگی را با انگیزه های ناسالم و کور به هم می زنند  و مُکدّر می سازند ؛   وقتی  که به توزیع و امکانات و ناهمگونی آن می نگرم که چقدر از فرهنگ شهر نشینی و رشد کالبدی آن  دور است ؛  و سرانجام وقتی که به انتظام بخشی  شهر و ظرفیت های خالی صنعتی و خدمات عمومی و تاسیسات و معابر و پارک ها و عناصر شهری می نگرم که در خور شایستهٔ شهرِ  باسابقه ای همچون سبزوار نیست ،  اینها همه مرا به سمت و سویی  می برد  که اصلاحات اساسی و ساختاری را می طلبد و به یک پویش و حرکتِ  رو به جلو نیاز دارد  که سالهاست انتظارش را می کشیم . 
 
بگذارید واضح تر  سخن بگویم  و به طور مشخص به عناصر شهری و شورای شهربپردازم  که این روزها ،  فضای انتخاباتی شهر را فرا گرفته است و شور و غوغای آن  و همچنین رسوخ شمار زیادی که فاقدِ تخصص و تجارب لازم در امور نمایندگی شورای شهر شدن هستند ، مرا  وادار  به نوشتن این مطالب کرد که ابدا در صلاحیت بنده نیست و تنها به ضرورت و احساس همگانی و فرار از بی تفاوتی-  که وزن مردهٔ تاریخ است -  انجام گرفته ، با مطالبی  که عمده اش از کارشناسان و متخصصان  است و روشنی آن چیزی است که راه به فردا دارد.
 
راهی که با سعی نابُرده به جایی نمی رسد و تنها ، کارایی و کارکرد است که پاسخگوی آن است و شهر را می سازد .  از حوزهٔ روابط انسانی شروع می کنم . از مقررات ایمنی و بهداشتی گرفته تا رعایت حقوق شهروندی و وظایف شهرداری در قبال مردم  و نیز جمع آوری زباله و بهبود ترافیک و صدها نکتهٔ دیگر که نماینده ٔ انتخابی شورای شهر باید آن را دریابد . پیام روشن است .
 
 نمایندهٔ شورای شهر باید کسی باشد که بتواند توسعه را دریابد و به ناموزونی شهر بپردازد و نیز به رشد کالبدی و زیر ساختی و فرهنگی شهر توجه کافی داشته باشد.  نمایندهٔ  شورای شهر  باید بداند که فرهنگ شهر نشینی پدیده ای همه جانبه و نیازمند تقویت ابعاد هنری ، ذوقی ، ادبی و نمایشی و مستلزم گفت و شنود آزادانه و بهزیستی شهری است. توسعه شهری باید حاصلش  ، مجهز به قانونمندی  و زیبندهٔ  شهر با سابقه ای همچون سبزوار باشد . باید از عدم امنیت ، ناپایداری و ناهماهنگی غافل نبود  و به رشد عمومی شهر پرداخت  و منابع اجتماعی را به هدف های فرهنگی و مادی اجتماع به کار گرفت. روحیهٔ عمومی شهر باید از اعتلا،  انسجام ، مسئولیت متقابل  و سرانجام كارآمدی برخوردار باشد .  روحیهٔ شهر نشینی با رُشدِ امکانات  ملازمه دارد. تأتر و کنسرت و موسیقی شهری، خدمات فرهنگی و نهادهای فرهنگی - اجتماعی همچون موزه ، کتابخانه ٔ عمومی ، پارک اتوبوس ، بیمارستان ، درمانگاه ،  گالری های نقاشی ، مراکز آموزش عالی ، مراکز نمایشی ، ورزشگاه و مسجد . 
 
از وقت استفاده می کنم و به گفتهٔ رهبری که سال جدید را سالِ اقتصاد مقاومتی و تولید و اشتغال  نام داده اند، می پردازم .  
 
بی گمان با ترکیب درآمد ملی و ترکیب اشتغال، تحول در ترکیب تولید و انتخاب رشتهٔ تولیدی  و کارگُماری نیروی کار و سرمایه است  که شعار امسال ،  تحقق می پذیرد و یکی از  راههای اساسی رشد اقتصادی امکان پذیر  می گردد  و کانون های عقب ماندگی و رشد را تغییر می دهد.
 
و بدینگونه منابع را از دستِ نوکیسگان جوامع شهری، بورس بازی زمین، طلا، آذوقه و کالاهای استراتژیک دور می سازد تا لایه های اجتماعی مرفه پرور،  رانده شوند. باشد که گرایش به تولید کالا و رُشدِ جریان تولید بر قرار شود. و مگر نه اینکه فعالیت تجاری ناب که به آنها غیر تولید و تجاری می گویند عامل  اصلی در کم توسعه یافتگی به شمار می آیند و موجب کُندی توسعه می شود و سرمایه را به جای اینکه به راههای تولیدی و زیر ساختی به کار بیندازند،  به راستای معاملات سود زا  و احتکاری می کشاند؟
 
 کاش می شد  اخلاقِ  پولدار شدنِ  شتاب زده  و بی زحمت را کنار  می زدیم و به روحیهٔ برتری طلبی با گونه های ِ فرهنگِ رشوه اعتنا نمی کردیم . کاش تباه کنندگان ارزشها را می راندیم و به فرزندانِ تهیدستان می نگریستیم که فردا بزهکار و قاچاقچی و منحرف نشوند . چنین است نیاز امروز و معیاری که باید سود محور نباشد. بلکه باید محور کار  و رفاه مردم باشد و در پشت میزهای این دیار، نمایندگانی باشند که کارشناس نام دارند و اقتصاد را تنها علمِ پول در آوردن نمی دانند و نظارتِ کارشناسی خود را ،  در حذفِ فساد و رونقِ اقتصاد  و تدوین برنامه می دانستند . 
 
گزینهٔ نمایندگی شورای شهر از نظر من،  باید به پیروزی بر فقر بیندیشد و برای بالا بردن ِ سطح زندگیِ اقشار نادار و کارگران شهر بکوشد.  دغدغهٔ او باید  به کار افتادن ابزارهای مولد کار باشد . او باید قبل از هرچیز به تقدمِ  عدالتِ اجتماعی باورمند باشد و توسعه را بر محورانسان جایگزین کند. چنین است که چهرهٔ شهر و ناهمگونی فرهنگی اصلاح می شود  و تحول آغاز می گردد.  تحولی که می تواند چهرهٔ شهر را عوض کند و راهِ بهبود را بپیماید. 
 
با تواضع  و احترام به چنین نمایندگانی و امید به آنروز: 
 
 حسین خسروجردی
 اردیبهشت ۱۳۹۶ - مشهد
 
 
برای مطالعه نوشته های بیشتر به قلم حسین خسروجردی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.
 
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
نظرت را بنویس
comments

حسین خسروجردی

و اما در مورد اظهار نظر منتقد محترمی که نمایندهٔ خوب را از نظر خانواده های ضعیف اقتصادی یا پول دار بودن ، مورد مداقه قرار داده و پوز پول را داده بودند ، باید عرض شود که مگر قرار است در شورای شهر معامله و تجارت کنند و یا حوزهٔ نمایندگی شهر را به سوداگری و لاف و گزاف بگذرانند ؟ ! نه دوست عزیز ، یک شخصیتِ آماده برای نمایندگی شورای شهر ، قبل از آینکه‌به پول و ثروتش بنازد ، باید دارای معرفت اعتلایی و رفتارِ سنجیده و سجایای اجتماعی و ذوق و روحیهٔ معنوی باشد و به اصطلاح نوعی فکر کند و نه فردی . اما شعار پوپولیستی از آن کسانی همچون محمود احمدی نژاد ی است که محصول ساختار معیوب اقتصاد بوده است .که ضربات اساسی به اقتصاد ایران زد و عدالت اجتماعی را از بین برد و حال آنکه مقالهٔ گرانمایگان شورای شهر ، چه کسانی باید باشند بر ضد این رویه و هدف استدلال کرده است و اصولا دولت را نمایندهٔ ارادهٔ مردم دانسته و در انتخاب استراتژی ، هدف گزاری و ساختار اقتصادی اولویت را به چرخهٔ تولید و اشتغال و توسعه همگانی و. رفاه و تحول در در مشارکت و عقلانیت و فرایند ارادهٔ جمعی دانسته و می داند . واین همان نگاهی است که از راه رسیدگان به شورای شهر را به وظایفی آشنا می کند که پسندیده و شایستهٔ آنهاست . با درود و مطلعی که بتواند روشنی ِ فکر و اندیشه به ما عطا کند که چنین باد . با تواضع و احترام : حسین خسروجردی

از نویسنده محترم متشکرم به خاطر این نقد اما من با اینکه خودم از یک خانواده ای هستم که طعم محدودیتهای مالی را چشیدم و با انواع کمبودها و محرومیتها در زندگیم از کودکی تا اوایل جوانی اشنا هستم و بعد از ان با همت و تلاش خودم توانستم شرایط اقتصادی نسبتا مناسبی را فراهم بیاورم و به لطف خدا کمک کار خانواده خود نیز باشم باید عرض کنم فکر نمی کنم که لزوما کسانی که از خانواده های ضعیف اقتصادی باشند می تونند نمایندگان خوبی در شورای شهر باشند و فکر می کنم این دیدگاه همان تفکری هست که مثلا در سال 84 منجر به انتخاب فردی پوپولیست مثل احمدی نژاد شد که خودش را با شعارهای ساده زیستی و آشنایی با درد محرومان و سر و وضع ژولید و رنج کشیده در مقابل هاشمی رفسنجانی قرار داد و اتفاقا به پیروزی هم رسید اما در عمل دیدیدم که این رئیس جمهور ساده پوش به ظاهر مردمی عملا نماینده واقعی حرف و درد واقعی مرم نبود و انگار به دنبال ارمانهای بلندپروازانه و اشباع عقده های خود از کودکی تا بزرگسالی بود و به همین دلیل خود دردوران 8 ساله قدرتش سیاستهایی اتخاذ کرد که منجر به افزایش درد و رنج و محرومیتهای مردم شد. حال انکه اگر هاشمی رفسنجانی روی کار میامد یقینا کار به اینجا ها نمیکشید و چرخ اقتصاد مملکت چنان که در زمان احمدی نزاد فلج شد، از گردش نمی ایستاد و به سمت تباهی اقتصادی نمیرفتیم
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما