چند قدم تا نابودی تاغزارهای حارث آباد / نفس های آخر نخستین جنگل دست کاشت کشور

رضا حارث آبادی یکی از همشهریان فرهیخته سبزواری و مدیر وبلاگ «ابوالفضل بیهقی استاد مسلم نثر فارسی» با ارسال یادداشتی برای مجله اینترنتی اسرارنامه خطر نابودی کامل جنگل های تاغ جنوب سبزوار را گوشزد کرده است.
 
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه شاید هر بار که طوفان خاک و شنی در سبزوار و هر شهر دیگری در حاشیه کویر برپا می شود، مردم آن شهر چندین بار آرزو می کنند که کاش در منطقه ای جغرافیایی  مانند شمال ایران بودند تا با سرسبزی و طراوت بیشتر و البته گرد و غبار و طوفان شن کمتری در زندگیشان مواجه می شدند. اما جالب است که بسیاری از آن ها نمی دانند این طوفان های شن و گرد و خاک تا حد زیادی قابل پیشگیری است ولی با سبک زندگی نادرستی که در پیش گرفته اند، هر روز به افزایش گرد و غبار و طوفان شن در منطقه خود دامن می زنند.
 
این مسئله به خوبی در یادداشت رضا حارث آبادی که چندی قبل در وبسایت سبزوارنیوز هم منتشر شده، مورد توجه قرار گرفته است. امامتاسفانه انگار گوش بعضی از مردم و مسئولان اصلا بدهکار نیست و ادامه روند تخریب نخستین جنلگ های دست کاشت کشور در جنوب سبزوار همچنان ادامه دارد.
 
اسرارنامه در ادامه ضمن آرزوی کاهش روند تخریب جنگل های حارث آباد، به انتشار متن کامل ارسال شده از سوی رضا حارث آبادی می پردازد:
 
 
نفس های پایانی جنگل حارث آباد
چند قدم تا نابودی...
 
از سبزوار به سمت جنوب و در مسیر جاده قدیم بردسکن که حرکت می کنیم بعد از طی کمتر از 10 کیلومتر و قبل از روستای تاریخی حارث اباد ( زادگاه مورخ و نویسنده نامی کشور - استاد مسلم نثر فارسی ابوالفضل بیهقی ) در سمت راست جاده دکلی را مشاهده می کنید که در داخل جنگل تاغ خودنمایی می کند و چه بسا که به کنار ان دکل رفته و از فراز ان به تماشای نمایی زیبا از جنگل حارث اباد و حتی شهر سبزوار پرداخته اید و اگر هم تا حال نرفته اید توصیه می کنم حتما سری به این دکل بزنید.
 
اما این دکل بازمانده و تداعی کننده خاطرات زیادی بر این جنگل داغدیده و در استانه نابودیست . در جنوب این دکل مرکز تثبیت شن حارث آباد و با فاصله 200 متری واقع شده است مرکزی که روزگاری محل تحقیق و مطالعه در خصوص کویر و تثبیت شن های روان بوده و متخصیصن بسیاری از سرتاسر کشور و تمامی دنیا به این مرکز امده اند و در خصوص رفع بیابان زدایی تلاش و تحقیق و مطالعه داشته اند و با کوشش و خطا و بررسی و مطالعه بیش از هزاران نوع گیاهان شُور روی و ساعات بسیار زیاد کار و تلاش موجبات گسترش و بوجود امدن این عرصه زیبایی طبیعی را در جهت اسایش سبزوار و روستاهای اطراف فراهم اورده اند و الحق که چه خوب تلاش انها به ثمر نشسته است. بگذریم ...
 
بله روزگاری نه چندان دور و کمتر از 50 سال قبل در این جنگل بزرگ که حالا مامنی برای شهر سبزوار می باشد کویری لم یزرع بوده که خشونت بادهای ان هر روز تلی از خاک و ریزگرد را بر سر و روی مردم و اهالی سبزوار و اطراف فرود می آورد اما به همت مهندسین و متخصین و اهالی روستای حارث اباد و تلاش شبانه روزی دوستداران محیط زیست و در طی بیش از ده سال تلاش و کوشش شبانه روزی بین سالهای 1343 تا 1353 این کویر لم یزرع تبدیلی به جنگلی شد که نه تنها زیبا بود بلکه سبزوار را از مشکل باد و خاک و شن های روان و مشکل ریزگرد ها نجات داد و اگر امروز سبزوار در پی وزش بادها کمتر مشکل خاک و شن را دارد قطعا مدیون این جنگل می باشد . بگذریم...
 
اما اکنون حال و روز این جنگل چگونه است ؟
 
آیا ما میراث داران خوبی برای این یادگار بوده ایم ؟
 
آیا مسئولین منابع طبیعی و محیط زیست سبزوار و خراسان رضوی بیدارند ؟
 
آیا مسئولین محترم شهرداری سری به کارخانه کمپوست زده اند ؟
 
اما افسوس و صد افسوس که کسی دلش به حال این جنگل نمی سوزد و چه زود دیر می شود گاهی ، روز گاری نه چندان دور این جنگل سرشار از آهو و غزال بود و پر بود از گله های بزرگ آهو که در داخل این جنگل بکر و زیبا زندگی آرامی داشتند اما به لطف ما انسانها و اهالی پیرامون متاسفانه دیگر اثری از ان اهوان تیز پا نیست و نسل انها را دراین جنگل منقرض کردیم افسوس که ما آدمها چه خودخواه هستیم و همه چیز را فقط برای خود می خواهیم و بس. 
 
شاید کمتر از ده سال قبل اگر از حارث آباد به سمت دولت آباد از عمق جنگل حرکت می کردید، به علت درختان سرسبز و برافراشته امکان گم شدن شما بود و تا چشم کار میکرد درخت بود و درخت ، اما اکنون اثری از آن درختان برافراشته و سرسبز نیست چون با شاهکار منابع طبیعی و در یک اقدام کاملا بدون برنامه در جهت خدمت رسانی به دوستداران ذغال و قلیان ، دست به برش و هرس این درختان نازنین زدند و در عرض کمتر از یک ماه جنگل آباد و سرسبز حارث آباد از عرش به فرش رسانده و با قلع و قم کردن این درختان تنومند و سر سبز این جنگل را که در طی سالیان زیاد و با تلاش فراوان بوجود آمده بود ویران کردند و به سمت نابودی سوق دادند ، والبته که احتمالا نان خود را از قبل دود قلیان ها نوش جان کردند و برای ما اهالی چیزی جز حسرت نماند.
 
  وای برما که چه ضالمانه به تماشای این نابودی نشستیم و دم نزدیم.
 
از قدیم شنیده ایم که قطع یک درخت کمتر از قتل نفس نیست
 
اما هم اکنون نیز دوستداران ذغال و قلیان بیکار ننشسته اند و هر روز تیشه به ریشه این جنگل می زنند و در حال نابودی این عرصه ملی و طبیعی کشور هستند ولی اثر از منابع طبیعی نمی بینیم ، انشاالله که زد و بندی با ذغال سازان و ذغال فروشان نیست قطعا و حتما .
 
کاش مسئولان محترم منابع طبیعی نه برای جنگل حارث اباد بلکه به خاطر سلامتی خود و البته کمی ورزش و تحرک گاه گاهی سری به این جنگل بزنند و ببینند چه بر سر این میراث طبیعی آمده است ؟
 
امیدواریم که مسئولین دلسوز و متعهد شهرمان که البته تعدادشان الحق که کم هم نیست، کمی با تعهد بیشتر در خصوص احیای مجدد این جنگل تلاش کنند .
 
اما از بحث ذغال که بگذریم به لطف شهرداری سبزوار و با احداث کارخانه دپو زباله شهرداری محترم سبزوار در حاشیه کال شور شاهدیم که روزانه هزارن عدد نایلون و نایلکس در داخل این جنگل رها می شود که علاوه بر منظره بسیار زشتی که به جنگل داده است و مشکل تجزیه پذیری بسیار بالای این نایلون و نایلکس ها که بالای 100 سال تجزیه می شوند تیشه ای دیگر بر ریشه این جنگل وارد شده است.
 
در پایان به عنوان فردی دوستدار طبیعت از تمامی مسئولان محترم شهرستان عاجزانه خواهشمندیم به داد جنگل حارث اباد برسید این جنگل نه فقط یک سرمایه ملی است بلکه میراثی ماندگار و جاودانه است که در جهت بقای ان نیاز به تلاش و تعهد تک تک ما همشهریان و البته مسئولان محترم شهرستان و استان می باشد.
 
نویسنده رضا حارث آبادی
 
 
کوچه پس کوچه پیوندها
 
کلیک کنید:
 
نظرت را بنویس
comments
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما