نیشابور و سبزوار و پیوندی ناگسستنی در دل تاریخ ...

در مطلب پیش رو با گوشه ای از روابط و پیوندهای فرهنگی وتاریخی دو شهر سبزوار و نیشابور به قلم یکی از نویسندگان افتخاری مجله اینترنتی اسرارنامه آشنا خواهید شد.

آقای حسین خسروجردی یکی از نویسندگان توانمند سبزواری است که پیش از این در همین مجله با شماری از مطالب وزین نوشته شده به قلم ایشان آشنا شده ایم.
هرچند اصل فعالیت آقای خسروجردی در زمینه هنر رمان نویسی است ، اما وی پیش از این چند مرتبه نشان داده است ، که علی رغم برخورداری از زبان نوشتاری فاخر و سنگین و متناسب با ادبیات فاخر داستانی ، از استعداد نوشتن مطالب مناسب و جذاب برای مطبوعات و سایر رسانه های گروهی نیز برخوردار است.
به طوری که یکی از مطالب منتشر شده از وی در اسرارنامه تا این تاریخ (30بهمن91) نزدیک به هزارنفر بازدید کننده و حدود 20 نظر مفصل از جانب مخاطبان همراه بوده است.
برای مطالعه این مطلب روی اینجا کلیک کنید.

خسروجردی اخیراً مطلبی جدیدی برای اسرارنامه ارسال کرده است که چون همیشه سرشار از لطف و معناست.
خصوصاً اینکه خسروجردی در این مطلب بازهم به یکی از موضوعات مهم اجتماعی و فرهنگی سال های اخیر در منطقه خراسان رضوی اشاره کرده است. موضوع حساسیت های بالا گرفته بین مردم منطقه سبزوار بزرگ و نیشابور بزرگ بر سر مسئله تقسیمات سیاسی خراسان رضوی.
موضوعی که هرچند تا کنون بسیار حساسیت برانگیز شده و حتی در بعضی موارد حالت اختلاف بین مردم دو منطقه را پیدا کرده است ، اما باید توجه داشت که این گونه اختلافات میان دو شهر سبزوار و نیشابور هرگز مبنای منطقی و اصالت تاریخی نداشته و در مقطع کنونی نیز تنها با اندکی به خرج دادن سعه صدر و داشتن روحیه حق پذیری در ساکنان هر دو ناحیه قابل برطرف شدن است.
درواقع سبزوار و نیشابور به عنوان دو شهر هم تاریخی و هم چند در تاریخ خراسان و ایران تا قبل از یک یا دو دهه اخیر که موضوع تشکیل استان های جدید در شمال شرق کشور ، کمی این دو شهرتاریخی را در مقابل هم قرار داد ، همواره در بستری از صلح و با پیوندی ناگسستنی در کنار یکدیگر زیسته اند و البته هم اکنون نیز چنین است.
البته متأسفانه در این میان تعداد اندکی از افراد متعصب از هر دو شهر با بی تدبیری هرچه تمام تر اقدام به برخی شیطنت های ناپسند می کنند که هرچند کودکانه می نماید ، اما در طولانی مدت واقعاً می تواند به تیره شدن روابط دو شهر همسایه بیانجامد و صفحات تاریکی را به تاریخ طولانی آنها ضمیمه کند.
بدتر آنکه بی فکری و بی تدبیری برخی از افراد خشک مغز و متعصبان افراطی ، کار را به جایی رسانیده است ، که مسائل درونی موجود بین دو شهر سبزوار و نیشابور را از مرزهای این ناحیه خارج کرده و با طرح دشمن خویانه این مسائل در رسانه هایی متعلق به دیگر نقاط کشور به ریختن آبروی خراسان و شهرهای کهن آن نزد دیگر مناطق یاری می رسانند.
گویی که در خراسان و یا در نیشابور و سبزوار هیچ زعیم فرهنگی و سیاسی نیست و هیچ مرجع قابل اعتمادی وجود ندارد که مسائل این دو شهر آرام و بی صدا در میان خودشان حل و فصل گردد و باید اخبار اختلافات و حساسیت های این این دو شهر در دیگر مناطق ایران نقل محافل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی باشد.
به عنوان مثال وبلاگ شهر دزفول مدعی تشکیل استان خوزستان شمالی در جنوب غرب کشور ، در هفته های اخیر شاهد شکل گرفتن نظراتی تحریک کننده و دشمن خویانه از جانب چند نظردهنده نیشابوری علیه مردمان نجیب خطه سربداران بوده که البته این رفتارها تا کنون با پاسخ های معقول و منطقی مردمان سبزوار ، مواجه شده است.
آدرس های زیر مثال هایی از این رفتار است:

http://dezrud.blogfa.com/post-621.aspx


http://dezrud.blogfa.com/comments/?blogid=dezrud&postid=621&timezone=12600


http://dezrud.blogfa.com/comments/?blogid=dezrud&postid=621&timezone=12600&p=2


http://dezrud.blogfa.com/post-638.aspx



http://dezrud.blogfa.com/comments/?blogid=dezrud&postid=638&timezone=12600



شیطنت عده ای از افراد لجوج و متعصب متأسفانه نمود ناپسند دیگری نیز یافته است. به طوری که امروز در بسیاری از رسانه های محلی خطه سربداران شاهد ارسال نظرات و انتشار برخی مطالب بودار در بعضی از رسانه ها هستیم که به وضوح می توان مطمئن بود ، نویسنده این نظرات یا مطالب افرادی غیر سبزواری و غیر جوینی و غیرجغتایی و غیر داورزنی و ... هستند که تنها با نام های دروغین به ارسال نظرات و مطالب تفرقه افکنانه یا تخریب گرانه علیه مردم ، مسوولان و یا ارزش های محلی منطقه می پردازند تا پس از ایجاد اختلاف ، دلسردی و تفرقه در میان مردم منطقه به اهداف خود برسند.
آدرس های زیر نمونه هایی از انتشار نظرات تحریک برانگیز در رسانه های محلی است ، که به نظر می رسد با توجه به وجود هر گونه احتمالی درارسال مطالب و نظرات از جانب مخاطبانی با نام های جعلی و نیت های مغرضانه ، از این به بعد تلاش گران دلسوز غرب خراسان رضوی در رسانه های محلی باید با دقت و هوشیاری بیشتری به مدیریت مطالب و نظرات ارسال شده از جانب مخاطبان بپردازند.

http://www.salamsarbedar.com/vdcg.n9wrak9zupr4a.html


http://salamsarbedar.com/vdcc.1qia2bqxela82.html


http://nasim.joveyn.ir/?p=5020&cpage=2#comment-1001



http://nasim.joveyn.ir/?p=5020&cpage=1#comments


با این حال ، قطعاً اکثر مردمان فهمیم هر دو ناحیه سبزوار و نیشابور هرگز اجازه نخواهند داد ، موضوعی پست و کم ارزش چون مطرح شدن تقسیمات سیاسی ، بر روابط انسانی و مناسبت فرهنگی دیرینه آن ها تأثیر منفی بگذارد.
مجله اینترنتی اسرارنامه و نویسندگان آن ، مدت هاست این هدف فرهنگی را در منطقه شمال شرق کشور دنبال می کنند.

جدیدترین مطلب ارسال شده از جانب آقای حسین خسروجردی و انتشار آن در اسرارنامه ناظر بر همین هدف فرهنگی است.

در ادامه مجله اینترنتی اسرارنامه به عنوان رسانه مشترک مردم سبزوار ونیشابور و به عنوان نماینده ای از فرهنگ بالای مردمان سرزمین خراسان و به ویژه دارالمومنین سبزوار مادرشهر فرهنگی شمال شرق کشور ، جدیدترین مطلب استاد حسین خسروجردی ، درخصوص پیوندهای ناگسستنی نیشابور و سبزوار  را منتشر خواهدکرد.



*   *    *

 از مهرت لبخندی کن و بنشان بر لب ما

با سلام و امتنان از مجال و فرصتی که رسانه ی نو اندیش اسرار نامه فراهم کرده است و با حق شناسی از سردبیر شایسته آن که برای بهروزتر زندگی کردن مردم منطقه می کوشند تا مثل امروز به ساکنان دو شهر سزنده و لایق سبزوار و نیشابور ، از فرایند توسعه بگوید و از چگونگی هدفی سخن براند که چقدر دیر و دیر و دیر مسؤلان مملکتی به آن پرداخته اند و مردم ما را از موهبت و مزیت های توسعه و آبادانی محروم کرده اند .
می دانم که در مجال و فرصتی که مجله ی درد نوش و چاره اندیش اسرار نامه ی سبزوار بوجود آورده است باید اتفاق نظر پیدا کنیم و با هم اندیشی و هم صدایی که موسیقی دانان به آن تونالیته می گویند به جانبی بپردازیم که دیگر صدا ها در ارتباط با آن نقش پذیر و معنا دار می شوند.
 از اینرو مایلم که به عنوان یک خواننده ی مشتاق و علاقه مند به رسانه ی شما که به منافع مشترک و پیوند قومی هردو شهر می نگرد و دلبسته ی زیباترین عواطف انسانی و اجتماعی هردو شهر است ، اشکهایم را همچون خبوشانی، خاکشوی دیار خویش نما یم و امیدوار باشم که رسانه ی شما با چاره اندیشی و مشارکت و مقبولیت صدایی که دارد بتواند نیشابور را در مقدار و اندازه و جلوه های واقعی خود ببیند و ان را داوری نماید.
بیاد داشته باشید که در راه و هدف مقدس توسعه یکی از آن چیزهایی که ما را به تحول و توسعه همگانی می رساند ، همانا حس اعتماد گسترده و ژرف عمومی است .
 توسعه توانایی و پویشی اجتماعی است که باید آن را در ربط فراگیرو خوشبختی تمام آحاد یک ملت محاسبه کرد. بنابراین ، باید کژی ها و ناروایی ها را شناخت و ازهیاهو و جنجال و تعصب پرهیزنمود . وحتی در جبهه ی خودی هم، باید حرمت قلم را نگه داشت و در دایره بسته ی احساسات سطحی و تحریک و تهدید گرفتار نشد .
بگذارید منش وشان رسانه ی نوین شما در عین حال جانبدار هم باشد و بر آن تکیه بکند . آنگاه است که می تواند به زبان شاعرانه ، با خطی سیاه ، سرود سفیدی بنویسد و آنگاه از نیشابور بگوید. از شهری که در میان ابرهای اسطوره می تابد و بفرموده استاد شفیعی کدکنی ، این شهر فشرده ای ست از ایران بزرگ که درروشنایی روزگار همیشه در بستر تاریخ حاضر بوده است . \"
 نه ، من از نیشابورو اعتلای دیروز و امروزش هرگز سیر نخواهم شد وبا سپیده دم نیشابور همیشه قرین خواهم بود و نه تنها به نمایندگان ادب و هنر و فرهنگ دیروزش ، بلکه به پیشاهنگان امروز آن ، همچون دکتر شفیعی کد کنی و استاد فریدون جنیدی که بنیاد نیشابور را در تهران پایه ریزی کرده است و جاودان یاد پرویز مشکاتیان واستاد مهدی اخوان و نیز کانون نجوم حکیم عمر خیام احترام خواهم گذاشت که با صد افسوس ، هنوز طرح ساختمان افلاک نمایش به اتمام نرسیده و سالهای متمادی ست که همچنان چشم مردم این شهر وتو بگوچشم همه ی مردم خراسان به ساختمان نیمه کاره اش خیره مانده است وبسا که همت یاران را می طلبد.
 مگر نه آنکه چنین طرح عالمانه ای از بنیاد های توسعه تعریف شده است؟ پس نگذارید که شب روزگاران خیام ، همچنان در امتداد خود باقی بماند و بنالد .
اما آنچه که در پرندوش تاریخ سبزوار و نیشابور می گذشته است و این دو شهر ،همیشه از آن می نالیده اند ، آن بوده است که جانشان همیشه پر از جراحت و زخم شمشیر وقحطی وسیل و هجوم و غارت بوده است . وسرنوشت دردبار این دو شهر وجوه مشترکی داشته است که به دانا دلی از ما ، کشف حالها را می خواهد .
 راستش کشف جراحات و ضربه های مهلک و درد بار دوران ها که به نیشابور خورده است کم نیست و چگونه بگویم که حتی در جوار مرز های نزدیک او ، همسایه دیوار به دیوارش نیز از ضربه زدن و دزدی و غارت وچپاول او ، هیچ دریغ نکرده است و بنا به سند زنده ومتقن تاریخ بیهقی ، شهر توس ( و صد البته با ستایش از روح والای فردوسی بزرگ که انگار اثر جاودانه و ماندگارش را برای عبرت و درس آموزی مردم این ولایات و تو بگو همه جا نوشته است .) و شهرتوس با مخاذیل و دزدان نابکارش از راه خرو و پشنقان و خالنجوی می آیند و با بانگ و خروش ، دوان و پویان چنان که گویی کاروانسرا های نشابور همه در گشاده است و شهر بی مانع ومنازع . تا گاوان توس ، خویش تن را بر کار کنند و بار کنند وباز گردند و مردم عامه و غوغا را که افزون از بیست هزار با سلاح و چوب و سنگ ، راه افتاده بودند و غافل از آنکه نشابور خروش بکردند چنان که گفتی زمین بدرید سواران ، توسیان را از پیش و پس گرفتند .
نشابوریان با دلهای قوی در دم ایشان نشستند و از ایشان چندان بکشتند که آنرا حد و اندازه نبود .نشابوریان به رز و باغ می شدند و مردان را ریش می گرفتند و بیرون می کشیدند و سرشان را می بریدند چنان که بدیدند که پنج شش زن در باغهای پایان بیست و اند مرد را از توسیان پیش کرده بودند و سیلی می زدند، باشد که ( بقول ابولفضل بیهقی ) دیگر توسیان سوی نشابور نیارستند نگریست . ( تاریخ بیهقی . نشرمرکز و با ویرایش جعفر مدرس صادقی صفحات 335 الی 337)
باری چه می شود کرد ، عتاب و درنده خویی و زجری که انسان بر انسان روا می دارد تا او را ، آشکارا بچکاند و بشکاند . و گاه وضع چنان دشوار و فجیع و تلخ می شد که گاهی مردمان یک دیار آنرا تحمل نمی کردند . لذا همچون جنبش سربداران بر آن می شورند تا بر تقدیر تلخ و درد بار خود فایق آیند و آنرا از خود برانند که گفته اند : کار در جستن و بدست آوردن است .
 و سربداران براستی با حمایت از توده های وسیع مردم ستمدیده در تاریخ عدالت خواهی خود بسی خوش درخشیده اند . اما این را هم باید بپذیریم که جنبش فراگیر وسر افراز سربداران هم نتوانست به یک دگرگونی بنیادی برسد . لذا بزودی از هم پاشید و با هجوم بی امان تیمور لنگ ، این جنبش از میان رفت . و در همینجا باید از نیشابور هم یادی کنم که در سنگر توده های محروم روستایی خویش ، پرچم این ایدؤلوژی در دست شیخ حسن جوری بود و آنها با او از انقلاب سربداران حمایت و پشتیبانی کردند و به آن یاری رساندند و اینگونه نبوده که جنبش سربداران مختص سبزواری ها باشد .
 باری اکنون با توجه به توضیحات و مدارک متقن پیش رو ، مایلم که بگویم ، نیشابور در سنگین تر شدن کفه ی ترازوی استان شدن سبزوار ، نقش موثر و بسزایی دارد که خوشبختانه از آنجا که مدارک روشن تاریخ می گویند ما با نیشابور در هیچ کجای گذشته ی تاریخی خود تعارض و جنگ و دعوا و لکه سیاهی نداشته ایم و حتما و حتما حتما هم نخواهیم داشت . زیرا که منش و ارزش های فرهنگی و قومی و مهمتر از همه منافعی که امروزه روز در وازه ی زیبای توسعه خواهیم داشت به ما می گوید که ما می توانیم با نیشابور هم داستان شویم و راه برون رفت را جستجو کنیم .
 هدفی که منافع و مصالح هردو شهر را تضمین می کند و بر آن صحه می گذارد . بیاد داشته باشیم که بنا به گفته شرق شناسی به نام بلوشه که درحاشیه برهان قاطع ، نیشابور را نیک شاپور گفته است ، ما نیز آنرا در مضمون نیک شاپور به حساب آوریم و سبزوار را هم که در درازنای تاریخ ، همیشه در وازه زیبای بیهق می زیسته است ، بنا به تعبیر ابولحسن علی ابن زید بیهقی به معنی بهین یا بهترین بدانیم ، خود ترکیب و معنی زیبایی را بوجود می آورد که می شود آن دو را به هم آویخت و از دو واژه زیبای نیک و به ، ترکیب زیباتر نیک به را بوجود آورد و بر آن تاسی جست و به آن اقتدا کرد . جان مایه و لحنی که همیشه این دو شهر پر آوازه را در روشنی روزگار ، سر افراز و نمونه و تابنده نگه خواهد داشت . امید که همواره چنین باشد .
 با بهترین آرزوهای بر خاسته از نیکی و مهر

 حسین خسروجردی 3/11/1391 - مشهد
h_khosrojerdy@yahoo.com



توجه : نظرات این مطلب با چند روز تأخیر پاسخگویی و تأیید می شود.


کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
سبزواربزرگ درمرکز توجه نقاط مختلف کشور
نظرت را بنویس
comments

نیشابور شهر من

بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد همشهریان گلم نیشابوری های عزیز بعضی از نظراتی که در اینجا ارسال کرده اید واقعا در شان شهر عزیز و با کرامت سبزوار نیست و فقط میزان عقده و اطلاعات کم و توهمات خودبرتربینی بعضی از ما را نشان میدهد. من ابایی ندارم از اینکه با شجاعت به عنووان یک نیشابوری اعتراف کنم سبزوار هم در طول تاریخ هم در دوره حاضر همواره چندین پله از شهر ما جلوتر بوده است اگر بی انصافی نکنیم و یک طرفه به قاضی نرویم قطعا خودمان هم تصدیق میکنیم سبزوار همواره پرچمدار حرکت های مهم خراسان و شرق ایران بوده پس امروز اگر ما درک درستی از موقعیت واقعی سبزوار نداشته باشیم و فقط در توهمات خود سیر کنیم، ره به هیچ کجا نخواهیم برد و اگر بخواهیم با سبزوار مبارزه کنیم گام های خود را به سمت نابودی نزدیک تر کرده ایم. راه پیشرفت نیشابور امروز در نزدیکی و برقراری اتحاد با سبزواری هاست حتی اگر شده غرور را کنار بگذاریم و به عنوان شهر زیرمجموعه سبزوار در استان سربداران باشیم تا در یک استان کوچک تر شرایط و فرصت برای استان شدن شهر خودمان زودتر جور شود. پس بیایید رقابت های ناسالم را کنار بگذاریم توهم خودبرتر بینی هیچ دردی از ما دوا نمی کند بیایید یک بار هم که شده بپذیریم ما نیشابوری ها فقط حرف می زنیم و شعار می دهیم و سبزواری ها بیشتر عمل میکنند. بیایید بپذیریم اگر خواهان توسعه هستیم توسعه را از بیرون به شهرمان هدیه نمی کنند خودمان باید فکرمان را فرهنگمان را توسعه دهیم و کمبودهای شهرمان را برطرف کنیم و با داشتن یک رفتار دوستانه با شهرهای همسایه به جای وجهه جنگجویی و بی فرهنگی یک چهره متمدن و صلح طلب از شهرمان نیشابور در اذهان عمومی بسازیم و لازمه رسیدن به این توسعه کنارگذاشتن دشمنی ها و کدورت ها با شهرهای همجوار و حرکت ارام ومعقول ومنطقی است.افزایش مطالعه وبالابردن اطلاعات عمومی و دانش تاریخی یکی دیگر از این رازهاست ولی برعکس تا هر زمان که بخواهیم با شهرهای همسایه در بیافتیم اخر و عاقبتمان از امروز هم ناخوشایندتر خواهدشد. خلاصه اینکه از قدیم گفته اند بزرگش نخوانند اهل خرد / که نام بزرگان به زشتی برد سبزوار شهر با عظمت خراسان است که ما نیشابوری ها همه به نوعی نان ونمک این شهر را خورده ایم به خصوص در چنددهه اخیر که بسیاری از جوانان نیشابوری در دانشگاه های سبزوار تحصیل کرده اند بنابراین باید به جای جنگ با احترام و دوستی با سبزواری ها برخورد کنیم تا تا ما نیز به نوبه خود پیام آور صلح و مهربانی از شهر نیشابور باشیم نه پیام آور جنگ و اختلاف نظر و درگیری و قهر. با تشکر که نظرم را خواندید

ملیحه

رفتار اسرارنامه سبزوار با مخاطبانش جالبه! من نیازی به ثابت کردن چیزی ندارم این شما هستید که دم و دستگاه زده اید و سایت اینترنتی راه انداخته اید اگر من نیاز داشتم خودم یا چیزی رو ثابت کنم مثل شمامیومدم سایت راه مینداختم. بازم حاضرم با شرایطی که گفتم ثابت کنم که کار شما به جز دورغ و ریا و تفرقه نیست. اما همانطور که گفتم با این پیش شرط که تضمینی وجود داشته باشه که بعد از ثابت کردن حرفم، اسرارنامه تعطیل بشه و به افتضاحی کهگرتارش هست، اعتراف کنه. اگر نمیفهمین در چه موقعیت و موضعی هستین و خودتون رو با من مخاطب یکی میدونین و فکر میکنین دور میدون سربداران دارین مسافرکشی میکنین و هر کی زورش بیشتر بود حق با اونه، من شخصا با این چنین افرادی کاری ندارم. منطقی ثابت می کنم در عوضشم انتظار دارم اسرارنامه به علت تخریب و توهین و ریاکاری تعطیل بشه. من یک مخاطبم. لطفا موقعیت خودتون رو درک کنید آقای ...... با کج به منزل نمیرسد خودتون رو مدیون مردم نیشابور و سبزوار نکنید.

ملیحه

هزار تا مطلب در اسرارنامه دارالمومنین سبزوار بهتون نشون میدم که تخریب و تفرقه و ریاکاری است. اما در مورد شما چه تضمینی وجود داره؟ روی کدام حرف اسرارنامه دارالمونین سبزوار میشه حساب کرد؟ دشمنی را شما شروع کردید اینقدر توهین کردید اینقدر متلک گفتید که خودتونم نمیدونید با این افتضاحی که بالا اوردید چیکار کنید. آب رفته را نمی توان به جوی برگرداند. شما شرمنده سبزوار و سبزوارف شرمنده تاریخ. بازم تکرار میکنم: هزار تا مطلب در اسرارنامه دارالمومنین سبزوار بهتون نشون میدم که تخریب و تفرقه و ریاکاری است. اما در مورد شما چه تضمینی وجود داره؟ تضمین شما حداقل باید عذرخواهی از مردم نیشابور و تعطیلی سایت اسرانامه باشه. مرد این میدان هستین؟

0571

همین طور که می بینی کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه به سایت شما ایراد گرفته پس اینقدر نگو در پی اتحادی چون حتما برای اخلال در وحدت ملی و منطقی و ایجاد تنش بین شهرهای خراسان به شما ایراد گرفته اند لطفا خودت رو اصلاح کن!

ملیحه

شما که در نوشته های دیگرتان نیشابور را تخریب می کنید. حالا چه اصراری است به این پیوند ریایی؟ آیا کسی را احمق فرض کرده‌اید؟

محمد علوی

با سلام و سپاس حضور نویسنده محترم آقای خسروجردی از خواندن نوشته های ایشان لذت بردم خدا قلم شیوایتان را همواره برقرار دارد گفتن یک نکته اساسی را لازم می دانم و آنهم اینکه قیام سربداران، حدود 120 سال بعد از حمله مغول به خراسان، نیشابور و سبزوار به وقوع پیوسته است و سربداران در واقع در برابر یکی از حکومت‌های ملوک‌الطوایفی ایلخانان که ریشه و اصالتی مغولی دارند اما با حضور یک قرنی (بیش از صد سال) در ایران، با فرهنگ ایرانی آمیخته و به قولی با فرهنگ شده بودند، قیام کردند. این نکته ای ظریف و تاریخی است. با تشکر فراوان

جعفر1370

ای بابا حالا نمی شد این پیوند بین سبزوار و یک شهر دیگه ای می بود؟ چرا از همه شهرا نیشابور؟ مگه شهر قحطی بود! خدایا یک ذره شانس می دادی به سبزواری ها بد نبود.

کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه

به استناد قوانین زیر از سایت شما شکایت شده است لذا به مدت یک هفته از این تاریخ در صورت استمرار فعالیت های منافی مذکور سایت شما فیلتر خواهد شد. مواد قانونی مرتبط: 1. اشاعه فحشاء ومنكرات (بند2 ماده6 ق. .م) 6. اخلال در وحدت ملي و ايجاد اختلاف مابين اقشار جامعه به ويژه ازطريق طرح مسائل نژادي وقومي (بند 4 ماده6 ق.م)

شادیاخ

خود گویی و خود خوانی!!! عجب مرد هنرمندی......!

شاهد

میگم ای کاش این همه که ما سبزواری ها محبت می کنیم ، و نیشابور رو تا اونجا بالا میاریم که میگیم ارزش های فرهنگی و تاریخی نیشابور با سبزوار برابره !!! ای کاش اونا هم یک مقدار معرفت می داشتن. خواهش می کنم پیش نیشابوری ها اینقدر تواضع نداشته باشید. من همیشه سایتاشونو می خونم اونا با اینکه می دونن سبزوار جایگاه ویژه ای درتاریخ خراسان و ایران داره اما همیشه طوری مطلب می نویسن که هرکس اطلاعاتش کامل نباشه ، فکر می کنه همه ارزش ها و برتری ها متعلق به نیشابوره. اگر اونا اینطوری رفتار می کنن من فکر کنم ما هم نباید اینقدر متواضع باشیم و رفتار دوستانه نشون بدیم که روشون بیشتر شه. ما باید یک مقدار هم واقع نگر باشیم.نیشابوری ها با رفتار جنگ جویانشون مدت هاست شیپور جنگو نواختن شما ساده اید که فکر می کنید ، هنوز میشه با سیاست مهربانی و بزرگ منشی روابط دو شهر رو خوب کرد.

م

اخه ما نیشابوری های اصیل .....
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما