وبسایت الف: اهمیت دولت آبادی بودن / به پشتوانه 50 سال نوشتن
محمود دولت آبادی اگرچه آثار کوتاه گوناگونی نوشته، اما در میان نویسندگان ادبیات داستانی معاصر ایران، مشخصا به عنوان رمان نویس شناخته میشود؛ به خصوص که تاریخ نگارش اکثریت قریب به اتفاق این آثار کوتاه، به دوره نخست کارنامه او که هنوز آثار بلند نامی اش منتشر نشده بود، باز می گردد. در واقع در طول قریب به چهار دهه گذشته که دولت آبادی مهمترین آثار خود را نوشته به ندرت داستانهای کوتاهی منتشر ساخته و هر آنچه نیز به چاپ رسیده یا بازنشر یا اصلاح شده نوشته های پیشین بوده است.
با این اوصاف بنی آدم را باید؛ دربرگیرنده تازهترین داستانهای کوتاه یکی از مهمترین رمان نویسان ادبیات معاصر داستانی ایران پس از سالهایی طولانی دانست. در نگاه نخست شهرت نام دولت آبادی به خودی به خود آنقدر کنجکاوی برانگیز هست که مخاطبان بسیاری به سمت کار تازه او کشیده شوند، چنانکه می بینیم ناشر بر خلاف سنت معمول که چاپ نخست آثار داستانی ایرانی با یک تیراژ هزارتایی ارائه می شود، به راحتی تیراژی دههزارتایی از این اثر را به بازار فرستاده (یعنی یکباره به اندازه ده چاپ از آن را منتشر کرده) و دور نیست زمانی که چاپ دوم آن نیز به بازار بیاید. این آمار و ارقام نشان دهنده اهمیت و جایگاهی ست که محمود دولت آبادی طی نزدیک به پنجاه سال قلم زدن بدست آورده است؛ به عبارت ساده تر اهمیت دولتآبادی بودن پیشاپیش 10 هزار نسخه آن را تضمین کرده است. متاسفانه در این گیر و دار انتشار اخباری درباره انتشار نسخه دیجیتال غیر قانونی این اثر کام نویسنده را تا اندازه ای تلخ کرد؛ به خصوص که سوداگران عرصه فرهنگ چندی پیش نسخهای جعلی از رمان زوال کلنل نیز منتشر کرده بودند که خوشبختانه روی خوشی از مخاطبان حوزه کتاب ندیدند. در واقع استفاده نکردن از نسخه های غیر قانونی یک اثر بزرگترین حمایتی است که اهالی فرهنگ در چنین شرایطی می توانند از صاحبان آثار انجام دهند.
«بنی آدم» از شش داستان تشکیل شده است که به ترتیب «مولی و شازده»، «اسم نیست»، «یک شبِ دیگر»، «امیلیانو حسن»، «چوب خشکِ بلوط» و «اتفاقی نمیافتد» نام دارند. عمده داستانهای این کتاب کم و بیش با آن فضاهای مألوف در آثار دولت آبادی تفاوت دارند؛ اما نثر و زبان آشنای دولت آبادی را در این کتاب کوچک نیز می توان مشاهده کرد و اتفاقا همین کتاب را جذاب می کند. چرا که داستان کوتاه امروز چندان سنخیتی با این نوع سبک و سیاق ندارد. دولت آبادی نویسنده ای ست که از نثری فاخر بهره میگیرد، آثارش داستانگو هستند و از این جهت به رمانهای کلاسیک ادبیات داستانی پهلو می زند. ایجاز بدان معنا که در داستان کوتاه مدرن امری رایج و تثبیت شده محسوب می شود، در آثاردولت آبادی پررنگ نیست.
داستانهای کوتاه دولت آبادی در دوره جوانی، آثاری هستند با طرحی کامل و پیرنگی محکم و داستانگو که از آغاز، میانه و پایان برخوردارند و فضای حاکم بر آنها رئال و در مجموع در زمره آثار رئالیسم انتقادی جای می گیرند که به زندگی توأم با فقر مردم حاشیه نشین، طبقات پایین اجتماع و بعضا روستائیانی که به دشواری روزگار می گذرانند،میپردازد. از این منظر اگر به داستانهای کوتاه دولت آبادی بنگریم، شش داستانی که در کتاب بنی آدم منتشر شده اند، به لحاظ فضای حاکم برآنها، مضمون و در نهایت بار قصه گویی در آنها از تفاوتهایی کم و بیش محسوس برخورداند. به طور کلی می توان گفت چندان سفت و سخت از آن قواعد داستانگویی کلاسیک پیروی نمی کنند، اما کماکان از تغییر و تحولات داستان کوتاه در دوران پسا مدرن دور مانده اند و در آنها خبری از فرم گرایی و یا دغدغه های آشنایی زدایانه و از این قسم تجربه گرایی ها دیده نمی شود.
درواقع اگر غیر از این می بود باید تعجب برمی انگیخت، چرا که دولت آبادی در آن سبک و سیاق که نوشته و پیش آمده به مرتبت استادی رسیده و حالا نیز در آن سن و سالی نیست که ریسک ویران کردن آن بناها را که زیباییشان از پیش تثبیت شده؛ به قیمت به بارنشاندن تجربهای تازه حتی اگر احتمال آنکه کاری کارستان باشد، به جان بخرد.
بنابراین به همین مقدار تفاوت و تازهگی که در حال و هوای این قصهها می توان یافت باید بسنده کرد. همین که در «مولی شازده»، فضای رئال مرسوم قصههایش را با درآمیختن وهمی که گویی ناشی از خوابزدگی پیرانهسریست و خوف تصویر اعدامی که مردم به ذوق به تماشا می نشینند در هم آمیخته و روایتی غریب در دل زندگی ملموس روزانه آفریده که در نوع خود از جذابیت بسیاری برخوردار است.
و یا در داستان اتفاقی نمی افتد، از زندگی مهاجری می گوید که اگرچه توانسته وطن را وانهاده و در دیار دیگری جاگیر شود؛ اما زبانش را به مثابه عامل سازنده ارتباط میان ادمها با خود برده و ناتوانی اش در ارتباط به تلاشی سخت برای غلبه بر بیگانگی بدل شده است.
چوب خشک بلوط در میان داستانهای کتاب بیشترین نزدیکی را با داستانهای پیشین دولت آبادی دارد، داستانی که کوتاه تر از بقیه نیز هست، حکایت وانهادن پیران در آستانه مرگ به هنگام کوچ. رسمی که در برخی مناطق عشایری وجود داشته و پیرانی را که پابه پای کوچندگان نمی توانستند بروند، با قدری خوراک و آب که نام مرگ برای آنها بسنده باشد، رها می کردند. در این داستان حکایت پیرمردی ست در واپسین ساعات پیش از مرگ که بعد از سه شبانه روز لب نزدن به آب و غذا فرزندانش به این نتیجه رسیده اند که باید او را وا گذاشت.
داستانهای این مجموعه تقریبا واجد همان ویژگی های معمول آثار دولت آبادی ست که اغلب علاقمندان نوشته های او می پسندند (منهای رمان بودن)؛ بنابراین در خلاء انتشار رمان زوال کلنل که چند سالیست کشمکش کسب مجوز انتشار آن ادامه دارد، بنی آدم می تواند مایه دلگرمی علاقهمندان این نویسنده باشد که تیراژ کتاب حاضر به روشنی گواه آن است که تعدادشان پرشمار نیز هست.
منبع: وبسایت الف
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
نظرت را بنویس