همايش و جشنواره [کيچه] از کجا و چگونه آمد؟

همایش و جشنواره هنری کیچه در حالی طی اردیبهشت ماه 95 برگزار شد، که ازهمان ابتدای پیچیدن خبر این ایده و تبلیغاتش در رسانه ها و شبکه های اجتماعی حرف و حدیث های فراوانی درباره آن مطرح شد.
 
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه هرچند برگزاری همایش و جشنواره ای با هدف دیدن و آشنا شدن عمیق تر مشکلات یک محله پرآسیب در مرکز شهر سبزوار و نیز برقراری پیوندی نزدیک تر بین اهالی آن محله با سایر شهروندان سبزواری فی نفسه اقدام خوبی است، اما در این پروژه نیز مانند هر پروژه دیگری بسیاری از موافقت ها و مخالفت ها که از ابتدا لحاظ میشد، به نظر می رسید که رنگ و بوی سیاسی داشت و به هرحال همایش و جشنواره کیچه در میان همه این حرف و حدیث ها برگزار شد.
 
اینک نیز پس از پایان بخش های اصلی همایش و جشنواره هنری کیچه که طبق آنچه برگزارکنندگان اعلام کردند، با ایده و همت اولیه دانشکده معماری دانشگاه حکیم سبزواری و البته با همکاری شورای شهر برگزار شده است، هنوز حرف و حدیث های بسیاری درباره کم و کیف برگزاری این برنامه مطرح می شود. اما در این بین اظهاراتی که علی نورآبادی خبرنگار و تحلیلگر مسائل سبزوار بیان کرده و طی یادداشتی در اختیار مجله اینترنتی اسرارنامه قرار داده است، از جنس دیگری است و بیشتر جنبه افشاگری درباره یک بی اخلاقی بزرگ در رفتار برگزار کنندگان این برنامه را دارد.
 
اسرارنامه در ادامه با یادآوری اینکه انتشار این مطلب به معنای رد یا تأیید محتوای آن از سوی تحریریه این مجله نیست، متن کامل یادداشت علی نورآبادی را منتشر می کند:
 
 
* علي نورآبادي / مجله اینترنتی اسرارنامه 
 
همايش و جشنواره [کيچه] به خوبي برگزار شد؛ 1 و 23 ارديبهشت 95. برگزاري همايش و جشنواره اي درباره کوي گلستان کمي غير منتظره بود اما کسي نپرسيد که اين همايش و جشنواره به يکباره از کجا آمد؟ کسي نپرسيد که چرا و چه شد که شوراي شهر پس از چهار دوره و تقريبا 18 سال به فکر برگزاري برنامه اي براي کوي گلستان افتاد؟ کسي نپرسيد که چرا  و چه  شد که شهرداري سبزوار بعد از چهار دهه به فکر برپايي چنين برنامه اي افتاد؟ کسي نپرسيد چرا و چه شد که دانشگاه حکيم سبزواري بعد از 30 که از عمرش مي گذرد تازه به ياد برگزاري همايشي براي کوي گلستان افتاد؟ کسي نپرسيد که چرا اداره ميراث فرهنگي و گردشگري سبزوار بعد از 40 سال تازه کاروانسراي معمارزاده و صنايع دستي کوي گلستان را ديد؟ 
 
توجه نهادها و مسئولان به کوي گلستان نتيجه حدود 4 سال کار مستمر رسانه اي درباره اين مسئله است. کوي گلستان بعد از چهار دهه بالاخره ديده شد چون در چهار سال گذشته 50 قسمت يادداشت، گزارش، گفتگو و عکس، تحت عنوان "پرونده ويژه کوي گلستان"در اين باره منتشر شد.
 
کوي گلستان سرانجام در کانون توجه ها قرار گرفت چون به عنوان يکي از اولويت هاي اصلي شهرستان به طور جدي به آن پرداخته شد. يادمان هست که چهار سال پيش کوي گلستان چقدر غريب و تنها بود. يادمان هست که چهارسال پيش خيلي ها از جمله مسئولان وقتي از جلو کوي گلستان رد مي شدند روي شان را برمي گرداندند. يادمان هست که چهار پيش معمولا سعي مي کردند "قلب زخمي شهر" را لاپوشاني کنند تا کسي آن را نبيند. و اکنون بسيار بسيار خوشحاليم که همه آن تلاش ها نتيجه داد و کوي گلستان به يک جريان عمومي در بين مردم تبديل شده است و ديگر فراموش شدني نيست.
 
همچنين بسيار بسيار خوشنوديم که آن خون دل خوردن ها به بار نشسته و کوي گلستان به مسئله اصلي مسئولان و مديريت شهري تبديل شده است. پرداختن به اين مسئله که در چهار سال گذشته چه گذشت، مجال بيشتري مي طلبد و آن را به وقت ديگري واگذار مي کنيم اما فراموشش نکنيم که هدف نهايي و اصلي همه اين تلاش ها و خون دل خوردن ها يک چيز است؛ بازسازي و ساماندهي قلب زخمي شهر. 
ما از برگزاري همايش و جشنواره [کيچه] بسيار بسيار خوشحاليم اما اين سوال هم چنان باقي است که طرح و ايده برگزاري همايش و جشنواره براي کوي گلستان از کجا و چگونه آمد؟ 
 
 *        *        *
 
سال 94 انجمن اسلامي دانشگاه حکيم سبزواري دو حرکت مبارک درباره کوي گلستان داشت که تلنگر جدي اي به همه و به ويژه مسئولان شهري زد.
 
اولي انتشار بيانيه اي بود که در آن درباره بي توجهي و تعلل مسئولان در برابر کوي گلستان هشدار داده شده بود: "آگاه باشيد که شما، مسئولِ جان تک‌تک ساکنان اين منطقه هستيد و اگر خدايي ناکرده با اين تعلل‌ها حادثه‌اي ناگوار براي هر يک از اهالي رخ دهد جنبش دانشجويي به‌سادگي از کنار اين مسئله نمي‌گذرد و شما «بايد» پاسخگوي عملکردتان باشيد."(7 آبان 1394) 
 
و دوم، برگزاري برنامه بازديد دانشجويان از کوي گلستان و بعد برپايي نمايشگاه عکس "دورترين همسايه" در دانشگاه حکيم سبزواري (17 تا 20 آبان 1394)      
                     
قبل از اجراي اين برنامه ها دورادور با بچه هاي انجمن اسلامي ارتباط داشتيم. گاهي زنگ مي زدند و علاوه بر حال و احوال، در زمينه هاي مختلف به صورت کلي و عمومي صحبت مي کرديم. همزمان با برگزاري اين برنامه ها ارتباطات بيشتر و بيشتر شد. مسئولان يا اعضاي انجمن تماس مي گرفتند و درباره چگونگي اجراي آنها مشورت و گفتگو مي کرديم و من براي بهتر برپا شدن آنها اگر چيزهايي به ذهنم مي رسيد گوشزد مي کردم.
 
نمايشگاه عکس "دورترين همسايه، که به خوبي و با موفقيت برگزار شد، دو سه روز بعد از نمايشگاه خانم صادقي مسئول انجمن زنگ زد و چند دقيقه درباره برنامه هاي آينده انجمن در زمينه کوي گلستان صحبت کرديم. آنها باز هم نظرشان اين بود که بيانيه ديگري مثلا خطاب به مردم شهر و يا مسئولان ديگر منتشر کنند. گفتم بيانيه از يکي دو تا که بگذرد ديگر اثرگذاري ندارد علاوه بر اين که بيانيه برد مشخصي دارد و بعد از چند روز فراموش مي شود. براي همين بايد پشت سر بيانيه، کار عملي و ايجابي هم باشد چون تنها کار ايجابي است که ماندگار است. در آن صحبت من پيشنهاد برگزاري همايش کوي گلستان را دادم. البته اصل ايده همايش و جشنواره از يکي دو ماه قبل به صورت خام توي ذهنم بود اما اين صحبت ها موجب شد جدي تر درباره اش فکر کنم. نتيجه اش اين شد که طرحي براي همايش نوشتم و برايش ايميل کردم. متن کامل آن ايميل را که 10 آبان 1394 فرستادم در زير مي آيد: 
 
سلام خانم صادقي
- در کنار پيگيري برگزاري نشست هها با مسئولان شهري و برگزاري نمايشگاه ها، بد نيست اگر همايشي هم براي کوي گلستان برگزار شود. 
- من محورها و موضوعات کلي همايش را مي فرستم شما بخوانيد و با بررسي کنيد و کم کم مقدمات آن را فراهم کنيد. 
- به نظرم اين همايش براي بهار سال آينده (سال 95) برنامه ريزي شود خوب است. چون فراهم کردن مقدمات همايش دو سه ماهي طول مي کشد. در ضمن قبل از عيد هم انتخابات داريم فضا مناسب نيست. در اين مدت همان نشست ها و نمايشگاه ها برگزار شود خوب است. اما از الان بايد به صورت جدي پيگيرش باشيد و کارها را انجام دهيد. 
- در اين مدت همچنين مي توانيد به نمایندگان هم نامه بزنيد و از آنها براي پاسخگويي به دانشگاه دعوت کنيد که چه کردند؟ (ضمنا بايد اسم نمايندگان را هم در بيانيه حتما مي آورديم اما متاسفانه يادمان رفت)
- در اين مدت از مشورت استادان و افرادي که در اين زمينه کار کردند مي توانيد استفاده کنيد. يعني استادان را هم درگير ماجرا کنيد. درباره جزئيات برنامه ها باز با هم صحبت و هماهنگ مي کنيم: 
 
                                            همايش  "کوي گلستان؛ ديروز، امروز، فردا"
1- موضوعات همايش براي مقالات:
- تبارشناسي و مباحث قوم شناختي مردم کوي گلستان
- فرهنگ عامه، آداب و رسوم، باورها و عقايد مردم کوي گلستان
- وضع کنوني مردم کوي گلستان از منظر فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي 
- بررسي جنبه هاي مردم شناختي و جامعه شناختي کوي گلستان در بافت شهري سبزوار 
- ارزيابي عملکرد نهادهاي مختلف شهري در زمينه کوي گلستان در سه دهه گذشته
- بررسي تعامل متقابل اهالي کوي گلستان و مردم شهر(انگاره هاي ذهني،‌ تعاملات اقتصادي، ارتباطات فرهنگي و اجتماعي) 
- ارزيابي عملکرد نهادهاي استاني (استانداري، اداره کل راه و شهرسازي، ميراث فرهنگي، اداره بافت هاي فرسوده و غيره) در زمينه کوي گلستان
- کوي گلستان از منظر ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري
- ظرفيت ها و استعدادهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي کوي گلستان
- طرح ها و پيشنهادهايي براي بازسازي و ساماندهي کوي گلستان و ارزيابي اين طرح ها
- بررسي تطبيقي مسائل کوي گلستان با نمونه هاي مشابه در ديگر مناطق و شهرهاي ايران
- بررسي تطبيقي عملکرد مديريت شهري در شهرهاي مختلف با نمونه هاي مشابه کوي گلستان  
- بررسي و ارائه راهکارهايي براي توانمند سازي مردم کوي گلستان
- ارزيابي عملکرد تشکل هاي مختلف غير دولتي و مردمي (بسيج، انجمن هاي دانشجويي، گروه هاي جهادي، انجمن هاي هنري و هنرمندان، پايگاه هاي مساجد و...) درباره کوي گلستان در سه ده گذشته
- براي کوي گلستان چه مي توانيم بکنيم؟
- و ديگر موضوعات پيشنهادي...
 
 *        *        *
 
قرار شد اين طرح را در انجمن بررسي کنند و نتيجه اش را خانم صادقي به من اطلاع دهد. يکي دو هفته اي گذشت و خبري نشد. پيامکي فرستادم و نتيجه را خواستم. بعد از آن خانم صادقي زنگ زد و صحبت کرديم. خلاصه اش اين بود که گفت برگزاري همايش خيلي سنگين است و هزينه دارد و انجمن اسلامي به تنهايي نمي تواند آن را برگزار کند. اما من معتقد بودم اگر بچه هاي انجمن کمي بجنبند مي توانند يک همايش جمع و جور و بدون ريخت و پاش برگزار کنند. به هر حال موافقت نکردند. چند روز بعد از منتفي شدن همايش، طرح جشنواره فرهنگي هنري نوشتم و 27 آذر 1394 برايش ايميل کردم. جشنواره سبک تر و کم هزينه تر بود. متن آن طرح را اين بود:  
 
سلام خانم صادقي 
- قرار بود برگزاري همايش کوي گلستان را بررسي و خبرش را بدهيد اما متاسفانه هر چه منتظر شدم خبري نشد. ديدم حيف است وقت مي گذرد اين را بري تان فرستادم.  احساس کردم با برپايي همايش موافق نيستيد اشکالي ندارد. حالا که همايش نشد مي توانيد آن را به صورت جشنواره برگزار کنيد. 
- جشنواره خرج زيادي ندارد.  تنها کمي هزينه چاپ پوستر و اختتاميه و جوايز جشنوار است که آن هم زياد نيست و از دانشگاه يا جاهاي ديگر مي شود تامين کرد. 
- جشنواره کارش هم کمتر است. فقط کمي کارهاي تبليغاتي است و برگزاري اختتاميه که آن هم ان شا الله بهار سال بعد (سال 95) است. 
- اين فراخوان را در پوستري زيبا طراحي و منتشر کنيد. پوسترها را در قطع هاي مختلف ديواري و کوچک چاپ کنيد و در نماز جمعه، دانشگاه هاي و جاهاي مناسب ديگر پخش کنيد. تبليغ کنيد به شيوه هاي مختلف محيطي، مجازي و غيره.
- حتما علاوه بر انتشار خبر برگزاري جشنواره، با سايت هاي شهرستان صحبت کنيد که فراخوان جشنواره را به صورت تيز تبليغاتي در سايت هاي شان بگذارند.  
- اسم جشنواره هم همين خوب است و يا اين اسم: جشنواره "در گلستانه" هر کدام به نظرتان بهتر است انتخاب کنيد:
 
  فراخوان جشنواره
"کوي گلستان را گلستان کنيم!" 
 
انجمن اسلامي دانشگاه حکيم سبزواري در نظر دارد براي معرفي و حل مشکلات کوي گلستان؛ جشنواره اي با عنوان "کوي گلستان را گلستان کنيم" برگزار کند. هدف اصلي اين جشنواره توليد محتوا در زمينه هاي علمي، فرهنگي و هنري است. استادان، هنرمندان، دانشجويان و علاقه مندان مي توانند آثار خود را در بخش هاي زير به دبيرخانه اين طرح ارسال کنند:
 
1- محورهاي مقالات علمي، تحقيقات و پايان نامه هاي دانشجويي
- تبارشناسي و مباحث قوم شناختي مردم کوي گلستان
- فرهنگ عامه، آداب و رسوم، باورها و عقايد مردم کوي گلستان
- وضع کنوني مردم کوي گلستان از منظر فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي 
- بررسي جنبه هاي مردم شناختي و جامعه شناختي کوي گلستان در بافت شهري سبزوار 
- ارزيابي عملکرد نهادهاي مختلف شهري در زمينه کوي گلستان در سه دهه گذشته
- بررسي تعامل متقابل اهالي کوي گلستان و مردم شهر(انگاره هاي ذهني،‌ تعاملات اقتصادي، ارتباطات فرهنگي و اجتماعي) 
- ارزيابي عملکرد نهادهاي استاني (استانداري، اداره کل راه و شهرسازي، ميراث فرهنگي، اداره بافت هاي فرسوده و غيره) در زمينه کوي گلستان
- کوي گلستان از منظر ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري
- ظرفيت ها و استعدادهاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي کوي گلستان
- طرح ها و پيشنهادهايي براي بازسازي و ساماندهي کوي گلستان و ارزيابي اين طرح ها
- بررسي تطبيقي مسائل کوي گلستان با نمونه هاي مشابه در ديگر مناطق و شهرهاي ايران
- بررسي تطبيقي عملکرد مديريت شهري در شهرهاي مختلف با نمونه هاي مشابه کوي گلستان  
- بررسي و ارائه راهکارهايي براي توانمند سازي مردم کوي گلستان
- ارزيابي عملکرد تشکل هاي مختلف غير دولتي و مردمي (بسيج، انجمن هاي دانشجويي، گروه هاي جهادي، انجمن هاي هنري و هنرمندان، پايگاه هاي مساجد و...) درباره کوي گلستان در سه ده گذشته
- براي کوي گلستان چه مي توانيم بکنيم؟
- و ديگر موضوعات پيشنهادي
 
2- حوزه هاي فرهنگي و هنري
- فيلم مستند
- فيلم کوتاه
- عکس
- ديگر هنرهاي تجسمي
- گزارش هاي خبري و تحليلي منتشر شده در رسانه ها
- بخش طرح ها و ايده هاي ويژه دانشجويي درباره کوي گلستان
 
3- آثار ارائه شده در همايش 
- انتشار ويژه نامه اي قوي و وزين و آبرومند از آثار برگزيده جشنواره 
- برگزاري نمايشگاه عکس و ديگر آثار هنري برگزيده در جنب اختتاميه جشنواره 
- نمايش آثار مستند در جشنواره
 
4- مهلت ارسال آثار: تا پايان بهمن 1394
نشاني دبيرخانه جشنواره: دانشگاه حکيم سبزواري، 
توجه: به نفرات برگزيده در رشته هاي مختلف جوايز نفيسي (در حد دانشجويي) اهدا خواهد شد. 
 
5- شيوه اجرا
سه کميته تشکيل بدهيد:
- کميته علمي براي جمع آوري و داوري آثار
- کميته تبليغات و اطلاع رساني جشنواره
- کميته اجرايي براي برگزاري اختتاميه و کارهاي ديگر
 
*      *      * 
 
باز هم قرار شد بررسي کنند و نتيجه اش را اطلاع دهند. در اين فاصله يکي دو بار هم تلفني صحبت کرديم و طرح جشنواره را بيشتر برايش توضيح دادم. خبر ندادند و به تعطيلي قبل از امتحانات پايان ترم دانشگاه ها برخورد کرديم. بعد از آن که خانم صادقي از تعطيلات آمد، تماس گرفت و به خاطر خبر ندادن شان عذرخواهي کرد. و بعد گفت: بچه ها با اصل برگزاري جشنواره موافقند اما بايد طرح را به شوراي فرهنگي دانشگاه ارائه بدهيم اگر موافقت کردند شروع کنيم. قرار شد همين طرح را به شوراي فرهنگي دانشگاه ببرند. نگران بودند و حتي احتمال مي دادند طرح را رد کنند اما من کاملا خوش بين بودم و دليلي براي رد طرح نمي ديدم. آنقدر اميدوار بودم که به بچه هاي انجمن گفتم شما از الان به فکر طراحي پوستر جشنواره باشيد. تلفني توضيح دادم که در جلسه چه بگويند و چگونه طرح را مطرح کنند تا رد نشود. وارد دي شده بوديم. يادم هست که جلسه شوراي فرهنگي دانشگاه روز شنبه اي برگزار شده بود و بچه هاي انجمن جشنواره کوي گلستان را مطرح کرده بودند. شب خانم صادقي زنگ زد و با خوشحالي خبر تاييد طرح را داد و گفت: هم تاييد کردند و هم استقبال؛ حتي گفتند بخشي از طرح را هم دانشگاه برگزار کند. 
 
خانم صادقي گفت: چکار کنيم، آيا جشنواره را با همکاري دانشگاه برگزار کنيم يا نه؟ 
 
گفتم: ما با يک تير دو نشان را زديم و اين خيلي خوب است. اشکالي ندارد، طرح دو بخش است بخش همايش را که سنگين تر است و هزينه بيشتري دارد دانشگاه برگزار کند، بخش جشنواره فرهنگي هنري را انجمن. 
 
به هر حال قرار شد طرح را به همين صورت به دانشگاه اطلاع دهند. همچنين قول دادند که هر چه سريعتر کارهاي مقدماتي مانند طراحي پوستر را انجام دهند و فراخوان برپايي جشنواره را اعلام کنند. برنامه ريزي اين طور بود که مدت فراخوان جشنواره تا پايان اسفند باشد و جشنواره و همايش نيز در ارديبهشت 95 برگزار شود. من منتظر اعلام فراخوان بودم اما چند هفته گذشت و خبري از آنها نشد. پيامک دادم که چه خبر؟ و چرا معطل مي کنيد؟ خانم صادقي تماس گرفت و گفت:‌ با بچه ها که صحبت کرديم در نهايت به اين نتيجه رسيديم که فعلا نمي توانيم اين جشنواره را برگزار کنيم. 
 
گفتم: چرا؟
 
چيزهايي گفت از جمله اين که انجمن درگير برگزاري انتخابات مسئولان جديد است و از اين قبيل. و گفت: بچه ها تصميم گرفتند که جشنواره را ترم مهر سال بعد برگزار کنيم. 
 
گفتم: چرا حالا اين را مي گوييد؟ اجباري در برگزاري جشنواره نبود و نيست شما خودتان طالبش بوديد. اگر نمي خواستيد برگزار کنيد اي کاش زودتر مي گفتيد تا طرح را در دانشگاه و جاهاي ديگر مطرح نکنيم. 
 
ناراحت شدم و اما چيزي نگفتم. دنبال اين بودم که با بچه ها و جاهاي ديگر براي برگزاري جشنواره صحبت کنم. با چند نفر هم صحبت کردم اما هر کدام بهانه اي مي آورد از جمله هزينه جشنواره و چيزهاي ديگر. خلاصه گذشت و گذشت تا اواخر اسفند 94 فراخوان جشنواره "کيچه" را يکي از بچه ها در گروه هاي تلگرامي برايم فرستاد. دانشکده معماري دانشگاه حکيم، شوراي شهر و موزه شهر برگزار کنندگان جشنواره بودند اما نه من و نه بچه هاي انجمن از برگزاري چنين برنامه اي خبر نداشتيم. هم من ناراحت شدم و هم بچه هاي انجمن. همه ناراحت بوديم از اين که چرا طرح ما را کپي (به قول يکي از بچه ها دزديدند) کردند و با نام ديگري به نام خودشان زدند. 
 
سريع فهميدم که طرح از کجا درز کرده و به دانشکده معماري رسيده است، از جلسه شوراي فرهنگي دانشگاه. 
 
خانم صادقي زنگ زد که چکار کنيم آيا واکنشي داشته باشيم. گفتم: نه، حالا کار از کار گذشته است و هر اقدامي موجب به هم خوردن وحدت و اختلال در روند برگزاري جشنواره مي شود. هدف همه ما يکي است و اين حاشيه ها نبايد به اصل برنامه لطمه بزند. کمي گذشت و جزئيات بيشتري از همايش و جشنواره رسانه ای شد و بعد هم مسئولان جشنواره نشست خبري گذاشتند و توضيح دادند. اين خلاصه اي از کل ماجرا بود.
 
*      *      *
 
هر چند اقدام برگزار کنندگان همايش و جشنواره [کيچه] -هر فرد يا جايي که باشد-  غير اخلاقي و غير حرفه اي بود اما راستش غير از يکي دو روز اول از اين مسئله ناراحت نبودم. ناراحتي ام بيشتر از اين بود که اي کاش دوستان کمي فتوت و جوانمردي داشتند و لااقل اطلاعي به صاحبان اصلي ايده مي دادند. اگر اين کار را مي کردند ما هم استقبال مي کرديم و با همکاري و همفکري يکديگر برنامه پر بارتري برگزار مي شد. ناراحت کننده است چون اين همايش و جشنواره به صورت ناقص و نيم بند برگزار شد.
 
ناراحت کننده است چون دوستان هر موضوع بکر و ايده تازه اي را دستمالي و بعد هم رها مي کنند. ناراحت کننده است چون سطح همايش کوي گلستان را از يک همايش کاملا علمي و پژوهشي به يک نشست سخنراني دم دستي پايين آوردند. نارحت کننده است چون سطح همايش را از يک همايش گسترده که قرار بود به صورت اعلام فراخوان براي ارسال مقالات باشد تا کل جامعه دانشگاهي شهرستان و حتي استان را درگير کند به يک جلسه سخنراني دو سه نفره با چند ده نفر شنونده تقليل دادند.  
 
همايشي که ما پيش بيني کرده بوديم بيش از ده محور پژوهشي جدي داشت که هر کدام از محورها موضوع يک مقاله علمي دانشگاهي و يا پايان نامه دانشجويي بود اما متاسفانه همايش کوي گلستان را آنقدر دم دستي کردند که به دعوت از دو سه نفر براي سخنراني ختم شد؛ يعني ساده ترين و راحت ترين کار ممکن.
 
اين شتابزدگي ها و لوث کردن ايده هاي بکر و سوژه هاي تازه ناراحت کننده است. ناراحت کننده است چون برگزار کنندگان محترم بسيار دستپاچه و عجله اي عمل کردند. هر چند جشنواره بهتر از همايش بود اما در آن هم همين دستپاچگي و شتابزدگي ديده مي شد.  22 اسفند فراخوان جشنواره اعلام شد و اول و دوم ارديبهشت هم مراسم اختتاميه را گذاشته بودند؛‌ تازه تعطيلات عيد را هم داشتيم. اگر برگزار کنندگان کمي صبر و تامل مي کردند و جشنواره و همايش مي توانست بسيار پر بارتر برگزار شد. 
اگر واقعا ايده و سوژه جشنواره "کيچه" از خود برگزار کنندگان بود چرا قبلا به اين فکر نيفتادند و چنين جشنواره اي برگزار نکردند؟
 
آقاي سياوش پور چهار سال (78 - 82) شهردار سبزوار بوده است چرا آن موقع کاري براي کوي گلستان نکرد؟ او همچنين سال هاست که رئيس دانشکده معماري دانشگاه حکيم سبزواري است چرا در اين سال ها به فکر برگزاري همايش و جشنواره درباره کوي گلستان نيفتاد؟ دو سال پيش که براي "پرونده ويژه کوي گلستان" زنگ زدم و مصاحبه اي گرفتم، ازش پرسيدم آخرين بار کي به کوي گلستان رفتي؟ گفت: يادم نمي آيد. اين مصاحبه 29 تير 1393 منتشر شد. کسي که سال هاست به کوي گلستان نرفته است حالا چگونه يکباره به فکر برگزاري جشنواره افتاده است؟
 
پرونده کوي گلستان بعد از 9 - 8 سال هنوز هم براي تصويب بين شهرستان و استان در رفت و آمد است، شوراي شهر براي تصويب نهايي آن چه تلاش جدي اي کرده است؟ چنين شورايي چگونه به فکر برپايي جشنواره افتاده است؟ چرا شوراي شهر سوم در طول شش سال به فکر چنين جشنواره اي نيفتاد و کاري نکرد؟ اگر شوراي شهر سوم واقعا به فکر کوي گلستان بود چرا مهندس صدرزاده مسئول اين پرونده را بعد از پنج سال تلاش براي به نتيجه رساندن آن در حالي که پرونده در شرف تصويب نهايي در کميسيون ماده 5 استان بود با بدترين شکل بيرون کرد و حتي حقوقش را هم نداد؟ چرا شوراي شهر چهارم در اين سه سالي از عمرش مي گذرد کاري براي کوي گلستان نکرده است؟ چرا دانشگاه حکيم سبزواري با اين همه استاد و دانشجو در طول 30 سال عمرش به فکر برگزاري همايش براي کوي گلستان نيفتاد؟
 
با وضع اسفبار کوي گلستان مي شود درباره عملکرد مسئولان نهادهاي مختلف و مديريت شهري شهرستان سبزوار در 40 سال گذشته قضاوت کرد. مهندس صدرزاده در پنج سالي (آذر 85 تا خرداد 90) که مسئول پرونده کوي گلستان بود با تلاش و پيگيري شبانه روزي اين پرونده را از هيچ و صفر تا يک قدمي تصويب آن در کميسيون ماده 5 استان رساند. اما همه اين نهادها و مسئولان که اتفاقا بسيار پر ادعا هم هستند در پنج سال گذشته چه کردند؟
 
بعد از پنج سال هنوز پرونده کوي گلستان بلاتکليف و سرگردان است و هنوز در استان به تصويب نرسيده است. در پنج سال گذشته اين مسئولان و نهادهاي پرادعا محک خوردند که چند مرده حلاجند. به هر حال بعد از حدود ده سال هنوز مسئولان و مديريت شهري چه کنم، چه کنم مي کند و نمي داند چکار بايد بکند. همه چيز روشن است و جاي هيچ ابهامي نيست. آيا کمي عجيب و غريب نيست که همه اين ها يکباره حالا به فکر برگزاري همايش و جشنواره براي کوي گلستان افتادند؟ آن هم با اين دستپاچگي و شتابزدگي. 
 
اين اتفاقات تلخ است خيلي هم تلخ؛ چون کساني اين کارها را کردند که آدم انتظارش را ندارد. چگونه تلخ نباشد وقتي اشخاصي که سمت استادي دانشگاه را دارند و بايد نماد اخلاق علمي باشند بر خلاف اصول اوليه علمي رفتار کردند. چگونه تلخ نباشد وقتي مجموعه اي دانشگاهي ضد شناخته شده ترين اصول علمي عمل کردند. چگونه تلخ نباشد وقتي کساني جدي ترين موضوعات و مسائل را به نام خود مصادره به مطلوب مي کنند و سعي مي کنند از چنين نمدهايي، کلاهي براي خود ببافند. 
 
همانطور که اشاره شد يکي دور روز اول از اين اتفاقات ناراحت بودم اما راستش را بخواهيد حالا که جشنواره برگزار شده است اصلا ناراحت نيستيم چون به هدف مان رسيديم. نارحت نيستم اما اين مطلب هم نبايد ناگفته مي ماند. بهترين دليل براي ناراحت نبودنم آن است که بعد از تمام شدن همايش و جشنواره اين يادداشت را نوشتم تا خداي نکرده خللي در روند برگزاري جشنواره و همايش پيش نيايد و اعتماد عمومي و مردمي از برگزار کننده جشنواره سلب نشود. اگر هنوز از اين بي اخلاقي ها و اتفاقات تلخ ناراحت بودم اين يادداشت را قبل از برگزاري برنامه مي نوشتم.
 
هدف ما پرداختن به کوي گلستان و طرح آن در سطح جامعه بود که اين اتفاق با برگزاري همايش و جشنواره کيچه افتاد. هدف ما معطوف کردن توجه مردم به کوي گلستان بود که باز هم اين اتفاق تا حدود زيادي افتاد. هدف ما پرداختن جامعه دانشگاهي سبزوار به اين موضوع جدي و اساسي اجتماعي بود که اين اتفاق افتاد. و خيلي اتفاقات خوب ديگر در اين مدت افتاده است پس چرا بايد ناراحت باشيم. اگر نيت و هدف نهايي همه ما بازسازي و ساماندهي کوي گلستان است، اين گونه اتفاقات جزئي و حاشيه اي نبايد موجب نگراني و ناراحتي مان شود؛ مهم آن است که به آن هدف اصلي برسيم.
 
در پايان اميدواريم همه اين اتفاقات خوب به بازسازي و ساماندهي کوي گلستان ختم شود که هدف اصلي همه ماست. باز هم تکرار مي کنيم: از هر منظر - انساني، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، گردشگري، شهري- که نگاه کنيم کوي گلستان از اولويت هاي اساسي شهرستان سبزوار است. هر چقدر که کم کاري و غفلت کنيم؛ اگر خداي نکرده اتفاقي بيفتد همه ما بايد پاسخگو باشيم. 
 
برای مطالعه نوشته های بیشتر به قلم علی نورآبادی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.
 
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
 
 
 
نظرت را بنویس
comments

خیلی جالبه که از روزهای اول دوستان خودشان رو نشون ندادن و الان همه سر از خاک بیرون آوردن..... کاش جناب نورآبادی در روزهای برگزاری همایش سری به دبیرخانه همایش میزدند. تا به چشم خودشون تلاشهای 50دانشجویی را ببینند که 3ماه تمام از درس و زندگی و کار خودشون گذاشتن تا بتونن کوی گلستان را یه بار دیگه به مردم نشون بدن...... جالبه که دوستان ما تو انجمن اسلامی دانشگاه حکیم بعد از برگزاری نمایشگاه عکس فقط شروع به غر زدن و انتقاد کردن کردند و اعضایی که تو روز همایش علمی دانشگاه حکیم اومدن و شروع به هوچی گری کردن بعد از اون و بعد از دعوت رسمی ما یک بار هم نیومدن و تلاشی برای کمک به دبیرخونه همایش نکردن...... لطفا یاد بگیریم که فقط حرف نزنیم....

Amir Maskani

البته این که آقای نورآبادی و سایت سلام سربدار پایه گذار بحث های فرهنگی و رسانه ای درباره کوی گلستان بودن رو کسی نمی تونه منکر بشه... گزارش های ایشون در رادیو هم در زمان خودش بیش از چیزی که شما فکر می کنید صدا کرد و موثر بود... بیشتر از کار این دوستان ما (که زحمت کشیدند و تعداد زیادیشون دوستان صمیمی بنده هستند) ایشون هم اعلام کردند که در انتها این موضوع رو مطرح کردند که فردا به فرصت طلبی و اخلال متهم نشن...

حسيني - اين ماجرا بار ديگر ثابت کرد که براي بهتر برگزار کردن برنامه ها و کارها شهرستان بايد با يکديگر همفکري، همکاري و تعامل کنيم. براي پيشرفت سبزوار بايد از همه نيروها، فرصت ها و سرمايه هاي انساني شهرستان به جا استفاده کنيم. تنها با همفکري و تعامل و همکاري است که به هدف بزرگ پيشرفت منطقه سبزوار دست پيدا کنيم. کار برگزار کنندگان همايش و جشنواره کيچه غير اخلاقي و غير حرفه اي است؛‌ اي کاش هماهنگ مي کردند و با همکاري و همفکري اين بچه ها همايش و جشنواره کوي گلستان را برپا مي کردند که اگر اين گونه مي شد قطعا برنامه بهتر و پربارتر و موفق تري بود.

فرهاد وقتی ایسادی از این بداخلاقی ها می کند از دانشجو چه انتظاری داریم. اگر دانشجو از این کارها کرد استادش باید تذکر بدهد اما اگر استاد کرد چه باید کرد.

حسن متاسفانه برگزاری همایش های شتابزده و کم مایه در دانشگاه حکیم عادی شده همایش سربداران را یادتان هیت که چقدر با عجله برگزار کردند. راستی دستاورد همایش مثلا بین المللی سربداران که خرج میلیاردی برایش کردند چه بود؟ این همایش چه که ان همه قول و عده دادند چه دستاوردعلمی و عملی برای شهرستان داشت؟ چند مقاله و کتاب علمی از داخلش درآمد؟ چه دستاوردی ملی برای شهرستان داشت؟ همایش کوی گلستان هم مثل ان شتابزده بود و چند نفر سخنرانی کردند. همین و همین. جالب تر این که مسولان همایش گفتند هدف ما بازسازی کوی گلستان نیست!!!! اگر همه این کارها برای بازسازی کوی نیست پس برای چیست؟

Amir Maskani

طبق معمول همیشه کارهای نمایشی...

سلام اقاي مسکني اتفاقا جشنواره خوبي بود. و خيلي موثر است. حتي اگر نمايشي هم باشد باز خوب است چون موضوع کوي گلستان را بين مردم مطرح کرد. مزاياي زيادي داشت حتي اگر چند اشکال هم داشته باشد باز مزايايش بسيار بيشتر بود. يک طرفه نگاه نکنيم. ما با اصلش مخالف نيستم.

سلام طرح دزدی، مقاله دزدی، ترجمه دزدی و حتی کتاب دزدی این روزها امر رایجی است بنابراین دانشکده معماری کار زیاد عجیبی نکرده که ایده اقای نورآبادی را دزدیده و به نام خودشان برگزار کرده است.
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما