چهار رکن پيشرفت منطقه سبزوار

علی نورآبادی خبرنگار و تحلیل گر مسائل سبزوار به تازگی یادداشت مفصلی را پیرامون ارکان مهم پیشرفت منطقه سبزوار در اختیار رسانه های محلی سبزوار  قرار داده است که اسرارنامه در ادامه به نقل از نشریه ستاره شرق به انتشار این مطلب می پردازد:
 
* علي نورآبادي 
 
در نگاهي جامع به ظرفيت هاي منطقه سبزوار، توليدات علمي و فناوري، صنايع تبديلي، گردشگري و تجارت چهار پايه و رکن رونق و پيشرفت منطقه است. درباره اين چهار رکن در لابلاي مطالب قبلي نيز اشاراتي شده است اما انگار هنوز اهميت و ضرورت توجه و احياي آنها در بين مسئولان و مردم حس نشده است. بجاست نگاهي کوتاه به اين چهار حوزه داشته باشيم. 
 
 
1- علم و فناوري
سبزوار دست کم 10 دانشگاه دارد با بيش از 30 هزار دانشجو و 800 عضو هيئت علمي. اما متاسفانه چندان که بايد و شايد نتوانسته ايم از اين ظرفيت کم نظير براي پيشرفت و رونق شهرستان استان استفاده کنيم. بد نيست نگاهي به وضع دانشگاه هاي شهرستان داشته باشيم؛
دانشگاه حکيم سبزواري بزرگترين دانشگاه شهرستان است اما اين دانشگاه در آخرين رتبه بندي موسسه استنادي علوم جهان اسلام در بين دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي دولتي رتبه اي بهتر از 41 بدست نياورده است آن هم بدون امتياز. به طوري که دانشگاه هاي شهرهاي کوچکتري مانند دامغان،‌ شاهرود، رفسنجان و کاشان هم بالاتر از دانشگاه حکيم بالاتر ايستاده اند. و يا دانشگاه آزاد واحد سبزوار يکي از اولين واحدهايي بود که استان خراسان راه اندازي شد اما اين دانشگاه بعد از 30 سال رتبه 91 را در بين دانشگاه هاي آزاد کشور کسب کرده است. متاسفانه حتي از واحدهاي بسيار کوچکتري مانند بم، بروجن، ابهر، نيشابور، بهبهان، پارس آباد مغان و خيلي شهرهاي ديگر پايين تر است. همچنين رئيس دانشگاه آزاد نيشابور اعلام کرد استادان و دانشجويان اين واحد در سال 94 حدود 118 مقاله isi در نشريات معتبر علمي داخلي و خارجي منتشر کردند. 
 
آماري رسمي و دقيق از وضع کمي و کيفي پژوهشي و علمي دانشگاه هاي سبزوار نداريم و مسئولان گزارشي نداده اند، اما آيا همه دانشگاه هاي شهرستان توانسته اند اين تعداد مقاله علمي را منتشر کنند؟ و يا دانشگاه علوم پزشکي سبزوار هنوز جزو تيپ سه دانشگاه هاي پزشکي کشور است و اين در حالي است که مثلا دانشگاه علوم پزشکي کاشان با رشد چشمگير سطح علمي خود،‌ سال 92 به تيپ يک دانشگاه هاي علوم پزشکي ارتقاء يافت.
 
متاسفانه ارتباط دانشگاه هاي سبزوار با بخش هاي مختلف جامعه تا کنون تقريبا قطع بوده است. ما هيچ بروز و حضوري از آنها در جامعه نداشتيم و هنوز هم نداريم. آيا جا ندارد که بپرسيم وجود اين همه دانشگاه و استاد و دانشجو چه نقشي براي رونق و پيشرفت سبزوار داشته اند؟ مي گوييم سبزوار شهر دانشگاهي است اما اين مزيت و ظرفيت چه تاثيري در پيشرفت منطقه داشته است؟ اين همه دانشگاه و دانشجو چقدر توليدات علمي و فناوري داشته اند؟ و اساسا سهم 10 دانشگاه شهرستان از توليدات علمي و فناوري کشور چقدر است؟ اگر مسئولان دانشگاهي گزارش شفافي ارائه کنند دقيق تر مي توان در اين زمينه صحبت کرد. آيا نبايد بود و نبود اين همه دانشگاه و دانشجو در رونق و پيشرفت منطقه سبزوار تفاوتي داشته باشد؟ اين تفاوت کجا بايد خودش را نشان دهد؟
واقعا جاي شگفتي است که سبزوار با سابقه حدود 50 ساله در زمينه دانشگاه ها و اين همه عضو هيئت علمي و دانشجو هنوز کتابخانه و پژوهشگاهي تخصصي در زمينه علم و فناوري ندارد؟ سبزوار هنوز پارک علم و فناوري ندارد. و از آنها بدتر اين که سبزوار هنوز براي کتابخانه مرکزي شهرستان کاري نکرده است، و اين در حالي است که خيلي از شهرها يا کتابخانه مرکزي شان را ساخته اند و يا در حال تکميل آن هستند. به هر حال وجود اين تعداد دانشگاه و دانشجو ظرفيت و مزيت بزرگي براي هر منطقه و شهري است بايد از اين ظرفيت براي پيشرفت استفاده کنيم. سبزوار با اين همه دانشگاه و دانشجو بايد يکي از قطب هاي علمي و فناوري کشور در زمينه هاي مختلف پزشکي و غير پزشکي باشد و اين توقع زيادي نيست. اگر مي خواهيم منطقه سبزوار پيشرفت کند دانشگاه ها بايد با قدرت وارد ميدان شوند و توليدات پژوهشي و فناوري داشته باشند. دانشگاه هاي شهرستان با اين انزوا، خمودي و روزمرگي نه در سطح ملي حرفي براي گفتن خواهند داشت و نه موجب رونق و پيشرفت منطقه خواهند شد. 
 
 
2- صنايع تبديلي 
منطقه سبزوار بيشتر از از آن که صنعتي باشد کشاورزي و دامداري است؛ و حتي مي توان گفت سبزوار کاملا يک منطقه کشاورزي و دامداري است. منطقه سبزوار در بسياري از محصولات کشاورزي و دامي رتبه هاي اول تا سوم را در استان و حتي کشور دارد اما اين محصولات يا فاسد مي شوند و از بين مي روند و يا به صورت خام براي کارخانه هاي شهرهاي همسايه فرستاده مي شوند. مثال ها زياد است، سبزوار از قديم يکي از شهرهاي توليد پوست بوده است اما اين پوست ها با خاور و ده تن به مشهد فرستاده مي شود. پوست از ماست و هر روز شاهد بار زدن و ارسال آن به مرکز استان هستيم اما "چرم مشهد" برند ملي در صنعت چرم مي شود و ما تنها بايد آه بکشيم.
 
سبزوار در توليد گوشت مرغ و ماهي رتبه اول استان را دارد اما همه آنها به کارخانجات رضوي مشهد و ديگر شهرهاي همسايه ارسال مي شود. سبزوار رتبه اول توليد فلفل در کشور است اما سس فلفل از پاکستان و هند وارد مي کنيم. سبزوار روزانه حدود 300 تن شير خام توليد مي کند اما بخش اعظم آن به کارخانه هاي شهر همسايه فرستاده مي شود و ما بايد هر روز تبليغات اين برندها را بر در و ديوار شهر ببينيم. سبزوار از قديم يکي از مناطق توليد کنجد بوده است اما ارده شهر اردکان برند ملي مي شود. سبزوار در توليد ادويه جات و گياهان دارويي حرف هاي زيادي براي گفتن دارد اما هنوز نتوانسته است اين محصولات را به توليد انبوه براي کل کشور برساند. متاسفانه سبزوار حتي نتوانسته است مانند خيلي از شهرهاي ديگر مهم ترين سوغاتي خود يعني کلوچه زنجبيلي را در سطح ملي برندسازي کند. با کمي دقت نمونه هاي ديگري هم در زمينه هاي مختلف مي تواند برشمرد.
با اين همه محصولات کشاورزي و دامي آيا جا ندارد که منطقه سبزوار نيز دست کم يک کارخانه مواد غذايي با برند ملي مانند مهرام و دلپذير و يا برندهاي ديگر داشته باشد؟ آيا مثلا توليد سس فلفل يا ارده و محصولاتي از اين دست فناوري پيچيده اي مي خواهد که نتوانيم آنها را توليد کنيم؟ چرا نبايد منطقه سبزوار کارخانه بزرگي در زمينه توليد لبنيات داشته باشد؟ خوبي ديگر صنايع تبديلي آن است که سرمايه هاي کلان چند هزار ميلياردي هم نمي خواهد. بسياري از اين صنايع را حتي با سرمايه هاي خرد و متوسط شهرستان هم مي توان راه اندازي کرد. مي توانيم با جمع آوري سرمايه هاي پراکنده و سرگردان شهرستان، صنايع تبديلي پر رونقي در منطقه ايجاد کرد. چرا نبايد نخبگان اقتصادي و مالي منطقه در اين زمينه ها سرمايه گذاري کنند. صنايع تبديلي از ظرفيت ها و مزيت هاي کم نظير منطقه سبزوار است که پيش تر در مطلب ويژه اي با عنوان " 15 دليل محکم براي راه اندازي صنايع تبديلي در سبزوار" بدان پرداختيم. 
 
 
3- تجارت
سبزوار را از قديم به تجارت و تجارش مي شناختند و اين مطلب در منابع مکتوب مختلف هم آمده است. وجود کاروانسراهاي متعدد در منطقه نيز مويد اين مسئله است. به گونه اي که در منابع مي خوانيم سبزوار در دوره هاي صفويه و قاجار طرف تبادل کالا و تجارت با اصفهان (پايتخت وقت کشور) و ديگر شهرهاي بزرگ بوده است. حتي در برخي زمينه هاي تجاري هم سطح با اين شهرها به حساب مي آمده است. تجارت در سبزوار هنوز هم رونق دارد،‌ اين که مي شنويم مثلا بزرگترين تاجران زيره و تخمه سبزواري هستند و قيمت زيره و تخمه در سبزوار مشخص مي شود نشان از اين مسئله است. تجارت در سبزوار هنوز هم رونق دارد اما متاسفانه به همان شکل کهنه و سنتي مانده است. تجارت در سبزوار رونق دارد اما در چند دهه قبل مانده و از دوره قاجار جلوتر نيامده است. 
سوال اساسي اين است که تجارت در سبزوار رونق داشته است و دارد اما متاسفانه موجب رونق و پيشرفت منطقه نشده است. کالاها و محصولات خام به سبزوار وارد مي شود و خام هم خارج مي شود. تجارت سبزوار در حد دست به دست شدن است. اين در حالي است که همين کالاها و محصولات که از سبزوار به شهرهاي ديگر مي رود در آن شهرها با کمي تغيير به توليداتي با ارزش افزوده چند برابر در سطح ملي تبديل مي شوند. چرا نبايد با ترکيب صنايع تبديلي و تجارت منطقه سبزوار جهشي در سطح شهرستان ايجاد کرد؟ چرا نبايد تاجران سبزواري با سرمايه گذاري در صنايع تبديلي، تجارت شان را به روزتر، پر سودتر و پر رونق تر کنند؟ چرا اين ارزش افزوده چند برابري کالاهاي خام به خود منطقه سبزوار نرسد؟ چرا نبايد تاجران سبزواري با به روزتر کردن تجارت شان هم توليد ثروت بيشتري داشته باشند و هم موجب پيشرفت منطقه شوند. روشن است که بدون توليد ثروت، شهرستان هم پيشرفت نخواهد کرد. 
 
 
4- ميراث فرهنگي و گردشگري
رئيس اداره ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري سبزوار پيش از عيد در مصاحبه اي گفته بود: "با حدود 100 متخصص در حوزه گردشگري براي برگزاري تورهاي کويرنوردي در سبزوار مذاکراتي انجام شده اما متاسفانه برخي از آنها حتي نام سبزوار را نشينده بودند که براي ما بسيار تعجب آور بود." (27 اسفند 94)
همين يک جمله براي محک زدن عملکرد مسئولان و مديريت شهري سبزوار در زمينه ميراث فرهنگي و گردشگري کافي است. اين جمله به نوعي کارنامه کاري ماست. هم مي گويد در دو سه دهه اخير در اين زمينه چقدر کار نکرديم؟ و هم مي گويد که براي سال هاي آينده چقدر بايد کار کنيم. واقعا مشخص نيست جناب سليماني از چه چيزي اينقدر تعجب کرده است؛ اتفاقا بايد از تعجب او شگفت زده شد. از چه تعجب کرده است؛ از اين که آنها بايد ميراث فرهنگي سبزوار را بشناسند و در زمينه گردشگري شهر ما کار کرده باشند؟ چرا بايد آنها سبزوار و ظرفيت هايش را بشناسند؟
مگر ما براي شناسايي شهرمان و ظرفيت هاي ميراث فرهنگي و گردشگري آن چه کرديم که انتظار داريم مردم و گردشگران سبزوار بشناسند؟ واقعا در اين زمينه چقدر کار کرديم؟ ابتدا بايد کارنامه عملکرد خودمان را در زمينه ميراث فرهنگي و گردشگري شهرستان نشان دهيم بعد از بقيه توقع داشته باشيم که سبزوار را بشناسند و براي بازديد از آن بيايند. بدون کاشتن بذري انتظار خوشه چيني بيجاست.
آيا کارنامه عملکرد ما در اين زمينه قابل قبول است که از بقيه انتظار داريم؟ اين سوال و اين تعجب به خود ما برمي گردد. به نظرم بايد به جاي تعجب از آنها از خودمان تعجب کنيم و خودمان را ملامت کنيم که براي معرفي منطقه سبزوار هيچ کاري نکرديم. تعجب گردشگران، کارنامه کم کاري، کوتاهي و غفلت ماست. 
سبزوار 900 اثر تاريخي و باستاني دارد. سبزوار موقعيت ويژه و ممتازي براي گردشگري دارد. اما متاسفانه از اين ظرفيت ها و از اين موقعيت نتوانسته ايم استفاده کنيم و منطقه سبزوار با چنين ظرفيت ها و موقعيتي هيچ بهره اي از اقتصاد گردشگري ندارد. البته بهره مندي از ثروت و اقتصاد گردشگري راحت نيست؛‌ پيش شرط هايي دارد. پيش تر در مطلبي با عنوان "پيش شرط هاي رونق گردشگري سبزوار" به اين پيش شرط ها پرداخته شد. 
 
 
- چند نکته پاياني:
1- سبزوار دو سه سال است که خيزش خود را براي رسيدن به جايگاه واقعي اش آغاز کرده است، قطعا رسيدن به آن جايگاه واقعي بدون توجه به اين چهار حوزه ممکن نيست. 
 
2- اين زمينه ها مکمل و متمم همديگر هستند. منطقه سبزوار در صورتي پيشرفت خواهد کرد که به صورت همزمان در اين چهار عرصه سرمايه گذاري و کار کنيم. قطعا بدون ارتباط دانشگاه ها با بخش هاي کشاورزي و صنعتي و يا صنايع تبديلي سبزوار رونق نخواهند گرفت. همچنين بدون استفاده از سرمايه ها و سرمايه گذاري، توليد ثروت در شهرستان رخ نمي دهد تا موجب رونق و پيشرفت شود. 
 
3- مي گوييم سرمايه و نقدينگي شهرستان از بسياري از استان ها بيشتر است و با شهرهاي بزرگي مانند مشهد و اصفهان برابري مي کند. اين سرمايه ها کجا هستند؟ با اين همه سرمايه چرا منطقه سبزوار عقب افتادگي هاي مزمني دارد؟ منطقه سبزوار با اين همه مزيت و ظرفيت چرا بايد آمار بيکاري سبزوار حتي از ميانگين کشوري هم بيشتر باشد؟ با اين همه ظرفيت و زمينه کار چرا بايد سبزوار يکي از شهرهاي مهاجر فرست کشور باشد و جوانان و نخبگان منطقه در شهرهاي ديگر آواره شوند؟ چرا با اين همه سرمايه و زمينه کار بايد سبزوار يکي از شهرهاي جرم خيز باشد؟ با اين همه سرمايه و ظرفيت چرا بايد سبزوار اين همه بافت فرسوده و حاشيه نشين داشته باشد. همه اين مشکلات و مسائل تنها با توليد ثروت و پيشرفت شهرستان قابل حل است و پيشرفت سبزوار بدون توجه به اين چهار عرصه ممکن نيست. 
 
4- رونق در اين زمينه ها نياز به زيرساخت هاي مهمي مانند راه آهن و نيروگاه دارد. بايد همزمان با تلاش براي رونق در اين چهار عرصه براي آماده کردن اين زيرساخت ها هم کار کنيم. 
 
5- موفقيت در اين حوزه ها و پيشرفت منطقه بدون برنامه ريزي، همفکري، تحمل و تعامل ممکن نيست. زمينه کار بسيار گسترده است و نيازي به تنگ نظري ها، حسادت ها و دعواها نيست. بايد کار کنيم با اختلاف و جنجال و هياهو به جايي نمي رسيم. 
منبع: ستاره شرق
 
برای مطالعه نوشته های بیشتر به قلم علی نورآبادی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.
 
 
کوچه پس کوچه پیوندها
کلیک کنید:
 
 

 

نظرت را بنویس
comments

امیر

درود به ایران و ایرانی، درود به سبزوار و نیشابور، درود به نیشابوری و سبزواری ، برادران اتحاد اتحاد اتحاد، برادران فرهنگ سازی و بالا بردن آگاهی مردم از مزایای جدایی از مشهد ، به نظر بنده بعدا از استان شدن میتوان مشکلات را با تفاهم حل کرد ، با ادامه وضع موجود حالا حالا ها باید در مشکلات استان نبودن دست و پا زد . بنده بعد از 4 سال رفتم بجنورد واقعا" بودجه های استانی دارد کمکشان میکند سطح زندگی بسیار بهتر شده و حتی دیدم که مهاجر پذیر هم شده اند و..... به امید جدایش از مشهد و سروسامان گرفتن شهرهایمان

مجله اینترنتی اسرارنامه

آزادی بیان آری، اما تنش های کلامی بی منطق و بدون پیشرفت نه! با سلام و احترام دوستان عزیز سبزواری و نیشابوری که در بخش نظرات این مطلب در بحث های مناظره گونه و خصمانه ای بین دو شهر همسایه درگیر شده اید و همچنان نظرات مفصل شما عزیزان با اصرار زیاد برای انتشار روی اسرارنامه ارسال می شود، باید به اطلاعتان برسانیم متأسفانه اسرارنامه نمی تواند باز هم نظراتی از این دست را به نمایش بگذارد، زیرا ما نمی خواهیم فضای این سایت که یک رسانه تحلیلی درباره مهمترین مسائل غرب خراسان رضوی است، به یک رزمگاه و بلکه بهتر است بگوییم به یک قتلگاه دائمی برای عده ای از متعصبان دو شهر همسایه تبدیل شود که در بحث ها فقط به لجبازی با یکدیگر می پردازند و تنها هدفشان فقط پیروزی خود و شکست مفتضحانه حریف است، حتی اگر دلایل و شایستگی های کافی را برای پیروزی در خود نبینند. اسرارنامه البته ذاتاً طرفدار ایجاد فضای آزاد و بی طرفانه برای هر نوع بحث و تبادل نظری بین مخاطبان خود بوده و هست، اما در مباحث بین دو شهر سبزوار و نیشابور تجربه چندساله فعالیت این مجله نشان داده است که این بحث ها هیچ گاه از درگیری و تنش کلامی بین چند نفر از متعصبان نیشابوری و سبزواری فراتر نرفته و هرگز به نتیجه گیری مثبت و منطقی ختم نمی شود، فقط هرچه بیشتر ادامه پیدا کند، افراد بیشتری در آن درگیر می شوندو ادامه این گونه بحث ها ممکن است سرانجام تأثیرات بدی بین روابط دو شهر دوست و همسایه بگذارد که فقط درصد کمی از مردمانشان تا این حد متعصب و حتی بهتر است بگوییم، نژاد پرست و البته کوتاه فکر و سطحی نگر هستند! وقتی چنین کارزار حماقت آمیزی شکل می گیرد که بعد از چندین ماه و حتی چند سال بحث ها بدون هیچ پیشرفتی همچنان ادامه می یابد و حتی خصومت آمیز تر از قبل می شود، بسیاری از ناظران بی طرف و دوستداران و مشاوران افتخاری اسرارنامه چه با ارسال پیام های متنی به صورت ناشناس و چه در دیدار و گفتگوهای حضوری این ایده را که آزادی بیان باید همیشه و در هر شرایطی رعایت شود، مورد انتقاد و سرزنش قرار می دهند و می گویند یک مجله تحلیلی نباید اجازه بدهد که به بهانه آزادی بیان یک تعداد درگیری های لفظی سرشار از اهانت بین مردم دو شهر پا گرفته و ادامه یابد. حقیقتاً فارغ از انتقادهایی که در این مواقع از سوی این دوستان به عملکرد اسرارنامه وارد می آید، خود تحریریه این سایت نیز که باید یکی از اعضایش قبل از تأیید همه نظرات آن ها را کامل مطالعه کند تا محتوا، جمله یا کلمه ای غیرقانونی و غیر اخلاقی و ضد امنیتی در آن ها درج نشده باشد، از مطالعه این بحث های سرتاسر تکراری که همیشه با یک الگوی مشخصی ارسال می شوند، دچار سرگیجه و حالت تهوع می شود و از خود می پرسد، آیا تا چه زمانی قرار است این دور و تسلسل ادامه یابد؟ در واقع نظرات ارسال شده از سوی متعصبان نیشابوری و سبزواری در این مناظره ها همیشه این الگوی تکراری را دنبال می کند که هر دو طرف درگیر در بحث ابتدا تاریخ و فرهنگ و تمدن و مشاهیر و ظرفیت ها وامکانات گذشته و فعلی شهر خود را به صورت اغراق آمیزی بیان کرده و می ستایند و درنقطه مقابل تاریخ و فرهنگ و تمدن و مشاهیر و ظرفیت ها و امکانات گذشته و فعلی شهر دیگر را باز هم به صورتی اغراق آمیز انکار کرده و به تمسخر می گیرند. سپس این روند هرچه ادامه می یابد بدون اینکه درمحتوا تغییری ایجاد شود و بحث ها به سمت نتیجه گیری هدایت گردد، فقط لحن کلام دو طرف تندتر و اتش خشم و تعصبشان شعله ور تر می شود. و این یعنی نه تنها طرفین درگیر از نقطه صفر حرکت مثبتی رو به جلو نداشته اند ، بلکه حتی با عقبگردی شدید به چندین درجه زیر نقطه صفر سقوط کرده اند! که یقیناً چنین وضععیتی اصلا در شأن مردم دو شهر عزیز و تاریخی و با فرهنگ سبزوار و نیشابور نیست و البته اسرارنامه نمی خواهد بستر چنین مباحثات حماقت آمیزی باشد! لذا رویکرد مجله ما از حدود یک سال قبل، از قائل شدن ازادی بیان تقریبا مطلق برای ارسال هر گونه نظری از سوی متعصبان نیشابوری و سبزواری در این گونه مباحث به سمت ارائه آزادی اولیه برای بیان نخستین دیدگاه ها و سپس کنترل و جلوگیری از ادامه ارسال نظرات تکراری و خصومت آمیز، متمایل شده است.یعنی اولین نظراتی که بعد از مدتی وقفه در پایین هر کدام از مطالب ارسال می شوند، معمولا تأیید می گردند، اما اگر روند ارسال نظرات بعدی هم به همان شکل گذشته و بدون هیچ پیشرفتی باشد، دیگر دلیلی برای تأیید و نمایش نظرات بعدی وجود ندارد. بنابراین ضمن عذرخواهی از همه عزیزانی که در دو سه روز اخیر چندین نظر مفصل دیگر در اینجا ارسال کرده اند، واقعا از تأیید و نمایش نظرات بیشتر در این زمینه معذوریم! در پایان چیزی که مسلم است این است که هر دو شهر سبزوار و نیشابور مانند همه شهرهای دیگر توانمندی ها و نیازمندی هایی دارند که با وجود همه این امکانات و کمبودها برای مردم خودشان عزیز و دوست داشتنی هستند و ضمنا هر دو می توانند در آن واحد هم در نهایت پیشرفتگی و توسعه باشند و هم در نهایت عقب ماندگی و محرومیت و اینطور نیست که پیشرفت یکی مانع پیشرفت دیگری باشد. بنابراین ما امیدواریم با پایان یافتن این بحث و جدل های بی فایده مردم دو شهر واقعا به نقطه ای برسند که با نگاهی دوراندیشانه و افق دیدی وسیع تر، در جهت پیشرفت و توسعه هر دو شهر برنامه ریزی و حرکت کنند نه در جهت پیشرفت شهر خود و عقب ماندگی شهر همسایه. زیرا در این صورت هر دو گروه فقط نیرو وتلاش های یکدیگر را خنثی می کنند. با آرزوی سبزوار و نیشابوری آباد ، ایرانی توسعه یافته و جهانی در نهایت شکوفایی و آرامش پیروز باشید...

استان خراسان

دوست عزیز بنام متعادل که کمتر در فرمایشات شما شاهد تعادل هستیم .داشتن امکاناتی نظیر کارخانه ودانشگاه وفرودگاه و... که دست ساز بشر هستن جزء امتیازات خاص وزیر بنایی برای نیشابور وسبزوار بحساب نمی آیند چرا که هر کدام از اینها در سایر نقاط ممکن است بوجود آید .ولی اگر بحث مقایسه توانمندی باشد مسئله فرق میکند .شما اگر از هر ایرانی ویا غیر ایرانی بپرسید حتما توانمندیهای نیشابور راغ بیشتر میدانند چون بستر همه نوع توسعه را چه در بخش صنعتی وچه کشاورزی وچه گردشگری وچه علمی (باتوجه به پیشینه علمی کهنی که داردوهمه میدانند)وچه فرهنگی وسایر موارد دیگر .صرف نظر ازاینکه نیشابور یکی از 5شهر تاریخی کشور وجزءشهرهای تاریخی جهان است با بیش از 7500سال تمدن ,اینک روشن شده است که شهرنیشابور با پشتوانه عظیم تاریخی وعلمی وفرهنگی مورد ظلم برخی افراد سود جو وکوتاه فکر قرارگرفته وفرصتهایی که حق این شهربوده با تبانی به سایر جاها رفته وتمام هزینه شده وسوخته وحالا پی برده اند که داشتن فرودگاه ودانشگاه بزرگ در شان ومقام نیشابور یک امرضروری بوده ولازم الاجرامیباشد که درآینده ایی نزدیک شاهد آن خواهیم بود ودوباره نیشابور به کلکسیونی از تمام ظرفیتها وپتانسیلها تبدیل خواهد شد . دوست عزیز شما یک مسافرت دو سه روزه به نیشابور داشته باشید وحتی المقدرو اماکن تاریخی و ییلاقی وسرمایه گذاریهای را که درانجا شده است ببینید وخود قضاوت کنید که نیشابور چه فرصتهایی برای جذب سرمایه گذاری دارد.

تفکر جهانی

برادر عزیز شما یک اسم سنگینی رو برای خودت انتخاب کردی ولی نظرت به اندازه اسم بزرگ استان خراسان سنگین و همه جانبه نیست. بلکه نظری شما که ارسال کردی یک چیزی در حد ادم های پشت کوهی است آخه جناب شما در دوره ای که ممالک متمدن دارن به ساختن ایستگاه های فضایی در کرات دیگه برای زندگی ادم ها فکر میکنن که حتی هوا برای نفس کشیدن نداره داری مثل ادم های دوره غار نشینی به این فکر میکنی که شهری میتونه اباد بشه که اب داره و کشاورزی داره؟ هیچ می دونید تکنولوژی های روز بشر امکان بارور کردن ابرها حتی در مناطق کویری رو هم فراهم اورده؟ هیچ می دونیدبشر امروز از انرژی باد و انرژی تابشی خورشید برای تولید اسان و راحت انرژی استفاده میکنه؟ یعنی چیزهایی که در منطقه سبزوار فراوان تر از نیشابوره هیچ میدونید امروز توسعه شهرها در مناطقی که زمین های حاصل خیز کشاورزی داره ممنوعه یا با محدودیت های سخت همراهه؟ یعنی معضل مهمی که نیشابور داره. در واقع نیشابور در کاربری و آمایش امروز سرزمینی ایران شهری اشتباهی محسوب میشه که باید نهایتاً دهاتی با جمیعت 1000 نفر میبوده نه شهری با بیش از 250 هزارنفر جمعیت که جای زمین های حاصلخیز کشاورزی رو به ساختمان سازی و گسترش شهر و صنعت و فاضلاب دادن! اما شما هنوز خیالت به اینه که چون زمین های نیشابور از لحاظ کشاورزی حاصل خیزتره این شهر باید توسعه پیدا کنه؟ گر این طرز تفکر همه نیشابوریا باشه اینده نیشابور به مراتب از اینم عقب مونده تر خواهد بود همین الانشم نیشابور با این همه امکاناتی که شما فکرمیکنی داره در مقایسه با شهری مثل سبزوار که در حاشیه کویر قد برافراشته خیلی شهر عقب مونده ای محسوب میشه یک لحظه فکر کنید اگر نبود سایه کلانشهر مشهد روی نیشابور الان نیشابور چی داشت؟ هیچ میدونید صنایعی که به خاطر نزدیکی به کلانشهر مشهد در نیشابور ساخته شده در واقع خسارات جبران ناپذیری به طبیعت شمال شرق کشور وارد کرده؟ مشهدی ها کارخانه فولاد خراسان رو با فاصله 100 کیلومتر دورتر از مشهد ساختن تا این کلانشهر از الودگی بیشتر هوا در امان بمونه اما گند زده شد به طبیعت و اینده اب و هوایی نیشابور هیچ میدونید آمریکا و اروپا سالهاست دارن صنایع الوده کننده ای مثل فولاد و سیمان و و خودروسازی رو از کشورهای خودشون خارج میکنن و به کشورهای جهان سوم میفرستن و فقط تکنولوژی و امتیازش رو برای خودشون حفظ میکنن و خودشون بیشتر به سمت توسعه فناوری و شرکت های دانش بنیان میرن. حالا ا ما مهمترین افتخار نیشابور شده کارخانه فولاد خراسان که در ا صل در مالکیت صنعتی مشهده حالا از این ها بگذریم، اما غیر از زمینه صنعتی که اونم از صدقه سر نزدیکی به مشهده ، دیگه نیشابور با این همه ظرفیت ها که شما مدعی هستید، چه امکانات و زیرساخت هایی تونسته برای خودش فراهم کنه؟ اگر امکاناتی نظیر فرودگاه و دانشگاه به ا ین راحتی که شما میگید قابل ایجاد کردن بود، پس جرا در این همه سال نیشابور نتونست برای خودش فرودگاهی بسازه؟ چرا بهترین دانشگاه های نیشابور حتی به گرد پای دانشگاه های درجه دو و سه سبزوار هم نمیرسن شما امروز از هر کس در ایران بپرسید دانشگاه حکیم سبزواری رو میشناسن اما کدوم دانشگاه از نیشابور اسم و رسمی حتی در خراسان داره چه برسه به ایران؟ هیچ میدونید تا به حال چه تعداد از مقالات علمی اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه حکیم سبزواری در مجلات معتبر جهانی چاپ شده و اسم سبزوارو در عرصه علمی جهان مطرح کرده و کتاب های اساتید این دانشگاه در کتابخانه کنگره ملی امریکا ثبت شده اما هیچ اثری از نیشابور در این عرصه های علمی جهانی نیست؟ دانشگاه فناوریهای نوین سبزوار می دونید یعنی چی؟ ایا در نیشابور معادلی براش دارید؟ شما که از تاریخ حرف میزنید، هیچ میدونید تاریخ سبزوار به مراتب از تاریخ و مشاهیر نیشابور غنی تره و بزرگان این شهر مثل محمود دولت آبادی و ابوالفضل بیهقی و دکتر علی شریعتی شهرت جهانی دارن؟ سبزوار تونست برای تاریخش همایش بین المللی سربداران رو برگزار کنه که باحضور چندین میهمان خارجی از زاپن و اروپا وکشورهای اسیایی و با حضور وزیر و پیام رئیس جمهور برگزار شد، اما ایا تاریخ نیشابور ظرفیت برگزاری حتی یک همایش استانی رو هم داره؟ ایا شما برگ های تاریخ نیشابور رو ورق زدی که بدونی اساس شکل گیری این شهر چی بود و در طول تاریخش هیچ وقت ثبات و استقلال کافی رو نداشت و در بیشتر طول حیاتش تحت تسلط حاکمان بیگانه ای مثل سلجوقیان بود که غیرایرانی بودن و به خراسان و نیشابور تجاوز کرده بودن و مسلط شده بودن؟ امروز از هرکس که در علم باستان شناسی اطلاعاتی داشته باشه در جهان بپرسید مهمترین محوطه های باستانی خاورمیانه رو نام ببرند تپه دامغانی سبزوار رو معرفی میکنن که درست چسبیده به شهره سبزواره و ثابت میکنه سبزوار واقعا شهر دیرینه های پایداره که هزاران سال در همین نقطه قدمت و تمدن داره اما ایا نیشابور حتی یک متر محوطه تاریخی حتی در 10 کیلومتریش داره؟ درورزش ایران نیشابور کجاست؟ در تجارت ایران نیشابور کجاست؟ در بهداشت و درمان ایران نیشابور کجاست؟ اما سبزوار در همه این موارد نماینده داره ورزش سبزوار با تیم های متعدد ثامن الحجج شناخته میشه تجارت سببزوار که مرکز اصلی تعیین قیمت زیره در ایران و کشورهای همجواره و بهداشت و درمان سبزوار که بزرگترین و مجهزترین بیمارستان های غرب خراسان رضوی در سبزوارن این همه امکانات اگر قابل ایجاد کردن بود چرا تا ا لان نیشابور نتونسته ایجاد کنه؟ وقتی حرف از ظرفیت ها و پتانسیل ها میزنی مثل ادم های اولیه همه فکرتو به آب و خاک و هوای یک شهر معطوف نکن، بلکه بیشتر به ظرفیت ها و همت مردم اون منطقه نگاه کن چیزی که در سبزوار به فراوانی هست اما در نیشابور اثری از این چیزها نیست چون مردمش همیشه به چیزهایی که طبیعت به اسونی در اختیارشون گذاشته و همچنین به مزایایی که به خاطر نزدیکی به مشهد نصیبشون شده، عادت کردن در پایان برادر عزیز شما ما رو دعوت به سفری به نیشابور کردید که بارها امدیم و دیدم و همه اندک پیشرفت هایی هم که هست در همان امتیاز نزدیکی به مشهد و سرریز سرمایه گذاری های صنعتی و گردشگری این کلانشهر کشور در نیشابور خلاصه میشه. حالا ما هم شما رو دعوت به سفری به سبزوار میکنیم تا ببینید مردم این شهر چه طور با کمترین حمایت های دولتی یا شانس های موقعیتی تونستن در شمال و جنوب این شهر با گسترش و توسعه دانشگاه های بزرگ و معتبر، با فرودگاه سازی، با راه اهن در حال احداث، با هتل و با پارک ها و فضای سبز ، با باغ ها و رستوران هایی در روستاهای ییلاقی مثل طبس توانستن بر طبیعت خشک کویر غلبه کنن و شهری بالنده رو در این ناحیه از کشور به وجود بیارن ضمنا بعد از سبزوار هم دعوت می کنیم که یک سفر به اسفراین و قوچان و جغتای و چناران و طرقبه و شاندیز داشته باشید تا ببینید این شهرهایی که همه نسبت به نیشابور سرسبزتر هستند و از منابع آب وخاک و هوای بهتری برخوردارند، باعث نشده خیلی پیشرفت کنند وبه شهرهای بزرگی تبدیل بشن و در عوض یک سفری هم به قم و بیرجند و سمنان و یزد بزنید که از سبزوار هم کویری تر هستند تا واقعا درک کنید دنیای امروز دنیای غلبه انسان بر شرایط محیطی و اقلیمی است و اون فقط انسان غارنشین اولیه بود که برای زندگی باید دنبال جایی میگشت که نزدیک اب فراوون و زمین حاصلخیز کشاورزی باشه

محسن

در گذری که به شهرهای خراسان شمالی داشتم با چند نگاه با این شهرها و مقایسه آنها با سالهای قبل از الحاق این شهرها به شهرستانها و به استان تازه تاسیس خراسان شمالی شاهد پیشرفت بسیار زیاد این شهرهای کوچک جای بسی خوشحالی و با تامل که چرا این حق از شهرهای بزرگتری مثل نیشابور و سبزاور گرفته شد تا شاهد این عقب دادگی بخش ها وشهرستانهای این شهرهای بزرگ باشیم و درگیری بین این دو شهر ،دولت باید این عقب افتادگی هارو برای این شهرها وبخشها جبران کند

حمید

دوستان چرا نمیخای قبول کنید که دیگه خراسان تقسیم نمیشه ،اگه حرفیم گفته میشه همش از روی تعصب و حس وطن دوستیه ،دولت مخالف تشکیل استان جدیده اونم چایی که ببینه منطقه دچار آشوب و درگیری میشه

مسعود

با سلام به عنوان یک شهروند نیشابوری در حال تحصیل در سبزوار اعلام می کنم رمز پیشرفت شهرهای نیشابور و سبزوار در این است که از این مقایسه های متعصبانه که تنها دستاوردش رو درروی هم قرار گرفتن مردم شریف این دو شهر بزرگ است دست بردارند و دوشادوش هم برای رسیدن به جایگاه مناسب و در خور شان تلاش کنند به نظر بنده باید طرح آمایش سرزمینی به طور ویژه در این دو شهرستان اجرا گردد و ظرفیت های هر منطقه شناسایی شده و برای رشد و توسعه همه جانبه اقدام گردد علاوه برآن این دو شهرستان باید طرح مشترکی اجرا نمایند که با اجرای ان تعدادی از ادارات در نیشابور و سبزوار به اداره کل ارتقا یابند و از این طریق بدون آن که استان جدیدی تشکیل گردد( که در دولت جدید تقریبا غیر ممکن است) اعتباراتی برابر با یک مرکز استان به این منطقه تزریق گردد ( این ادارات کل منطقه ای شامل شهرستان های نیشابور و سبزوار و زیر مجموعه های انها به علاوه کاشمر بردسکن و خلیل آباد را پوشش می دهند و با توجه به استعداد نیشابور و سبزوار ادارات به اداره کل ارتقا می یابند مثلا میراث فرهنگی یا صنعت درنیشابور و اداره اقتصاد و آموزش عالی در سبزوار ) بنده یک سال و نیم قبل پیشنهاد عقد قرارداد خواهر خواندگی بین این دو شهر را به آقای دکتر طالبی ارائه کردم که ایشان ضمن استقبال قول مساعد دادند که با آقای دکتر مظفری در این زمینه تبادل نظر نمایند اینکه نیشابور فلان دارد و سبزوار باید داشته باشد و یا سبزوار بهمان دارد و نیشابور باید داشته باشد به جز اتلاف سرمایه و انرژی هیچ دستاورد دیگری برای این دو شهر نخواهد داشت

با مسئولینی که در دوره های قبل داشتیم متاسفانه 50 سال از نیشابور عقب افتادیم و شهرهای چون جغتای -جوین-خوشاب و... از ماهم جلو خواهند زد

متعادل

اینکه سبزوار از نیشابور 50 سال عقب افتاده باشه کاملا تصور اشتباهیه البته خبرنگارا و رسانه ها وظیفه شون نقد کردنه و برای همین هم توی مطالب انتقادی که سایت های شهر شهری مینویسن وضعیتو طوری نشون میدن که انگار اوضاع خیلی خرابه و خیلی عقب موندگی داریم مثلا خبرگزاریای نیشابورم طوری مینویسن که انگار نیشابور از فیروزه و قدمگاه و خرو و دررود هم عقب افتاده ولی اینطوری نیست. سبزوارم خیلی امتیازات و پیشرفتهای خوبی داره از جمله در همین بخش دانشگاهی همین سال قبل بود که یکی از دستاوردهای صنعتی برق دانشگاه حکیم سبزواری با حضور وزیر در دانشگاه فردوسی مشهد بهره برداری شد و یک بارم رئیس دانشگاه حکیم در حضور رئیس جمهور رفت و یکی از پروزه های دانشگاه رو توضیح داد در حالی که اصلا اثری از نیشابور و دانشگاه های نیشابور در اینجور زمینه های علمی و فناوری نیست من به شما پیشنهاد میکنم مطلب زیر رو که از سایتاهای خود نیشابور قبلا دیدم توی اسرارنامه منتشر شده مطالعه کنید میبینید که وضعیت سبزواراونقدرم که در اینجور نقدها نوشته میشه بد نیست نمیدونم لینکی که میفرستم الان از اینجا براتون باز میکنه یانه ولی اگر همین تیترمطلبم توی گوگل بزنید اولین جستجو براتون میاره حتما بخونید مطلب مفیدیه نیشابور از سبزوار عقب مانده است / کسی در ارتقای سبزوار به مرکز استان شک نمی کند http://www.asrarnameh.com/interviews.php?id=8189

این که حرف چرتیه / اما درباره نیشابور و سبزوار باید گفت: اینکه ادارات کل مهمی چون صنعت و گردشگری بره به نیشابور جای سواله و وزارت علوم که اداره کل نداره دوما این طرح تنها برای جبران عقب ماندگی نیشابور در بحث استان شدن است طرح استان شدن سبزوار دوباره به جریان افتاده و منتظر نظر دولت اعتدال است انشاا...
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما