محمد ابراهیم اکبری:

نامه ای سرگشاده به شب عملیات والفجر هشت!

محمدابراهیم اکبری داستان نویس سبزواری که خود از رزمندگان دوران 8 سال دفاع مقدس است و در عملیات والفجر به فیض جانبازی نائل شده است، در سی امین سالگرد آن حماسه ، نامه ای سرگشاده به شب عملیات والفجر8 نوشته، که مانند همیشه درد ها و دغدغه های اجتماعی خود را در این مطلب منعکس کرده است.

مجله اینترنتی اسرارنامه در ادامه متن این نامه سرگشاده را به نقل از وبلاگ کوه مش منتشر می کند:

 
 نامه ای سرگشاده به شب عملیات والفجر هشت! 
 
از ان شب سی سال می گذرد.حضوری سی ساله در مسابقه ای جان کاه ، چراغ ارزوهایت اما هنوز روشن است. غروب 19 بهمن ماه سال 1364. داخل نخلستان های کنار اروند رود. 
 
کوله پشتی ات را که می بستی گمان قریب به  یقینت این بود که شهید می شوی! و این یعنی این که برای پیروزی در این قمار عاشقانه حداقل برای یک شب از جانت مایه گذاشته ای! دفاع مقدس حقیقتی زنده بود با تمام عناصر حیاتش! عناصر مادی:توپ ها، خمپاره ها، انفجار ها و مسلسل ها.عناصر معنوی : اراده ها،اخلاص ها، هدف ها، ایثارها و انگیزه ها.پس از جنگ باجه های وام،آسانسور ها و کیفهای سامسونت شروع کردندعکس یادگاری گرفتن با سنگر هاو خاکریز ها و کوله پشتی ها. نماز ها جلو دوربین امدند.در میدان های تیر تفنّنی! برادرانی برای اول شدن و گرفتن سکّه به سوی سیبل ها دویدند و شروع کردندسوراخ سوراخ کردن سیبل ها با جاسوییچی هایشان!همه در کنار هم خندیدند و هیچ کس قباحت دروغ را یاداور نشد. سرنشین هیچ بنزی برای آدم های به صف ایستاده ی ایستگاه ها دست بلند نکرد.اخلاص خود پشت خاکریز ها جامانده بود و بسیاری شروع کردند از خاطراتش کیسه دوختن! برای واژه ی ورود به صندوق بیت المال  سراغ واژه های مقدس رفتند! واژه هر چه مقدس تر! دست رسی آسانتر! آب ها گل الود شد و آب هرچه گل الودتر صید گربه ماهی های قدرت و ثروت آسانتر! 
 
سی سال از ان شب سرد و گرم می گذرد. مسابقه همچنان ادامه دارد. با اینکه زمان چراغ های زیادی از تو را خاموش کرده است اما هنوز امیدواری! عقلانیت و جمهوریت شاه چراغ هایی هستند که دست هیچ نادانی به آن نمی رسد.حقیقت زنده است.خودِ نور است.چراغ نیست که کسی بتواند آن را خاموش کند. و در پایان سخنی با شیفتگان و مداحان کره ی شمالی! آنها که از دفاع مقدس برای خود کیسه می دوزند. بیخود حنجره هایتان را ملتهب نفرمایید! شومن ترین هم که باشید نمی توانید لحظه ای از حقیقت  ناب دفاع مقدس را بیافرینید. جهاد زنده هم اکنون در سوریه و عراق در جریان است. شهداء اگر امروز جای شما بودند جای این ادا و اصول ها ی طوطی وش برای جهاد با تکفیری های مرگ اندیش بی هیچ ادعا و قیل و قالی به سوریه و عراق می شتافتند. 
 
به نیابت از ارواح طیبه ی دوستان شهید( علی صادقی منش، عباس طیبی، مهدی علیخانی و ...)که آن شب در فاو نایب الشهاده مدعیان امروزی که آن شب کنار شومینه های گرم راحت خوابیده بودند، ازدرگاه آفریننده ی والفجر ها مسئلت می نمایم چراغ های استقلال آزادی جمهوری اسلامی را از گزند جاهلان و دغل کاران حفظ فرماید. امین یا رب العالمین
 
برای مطالعه نوشته های بیشتر به قلم محمد ابراهیم اکبری هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.
 
 
نظرت را بنویس
comments

یک عاشق ولی ترسو

با تکفیری ها جنگیدن لیاقت می خواهد همانطور که در رکاب امام زمان بودن عاشق بی بهانه می طلبد. یادش به خیر زنان و مردان مخلصی که تنها آرزوى بزرگشان به دوش کشیدن بار مسئولیت و به انجام رساندن وظایف جهاد و شهادت در راه خدا بود. همان شهیدانی که معنا و مفهوم حقیقى شهادت را به شایستگى دریافته و ارزش آن را آنگونه که باید شناخته بودند. آنانی که نه به آفت غرور و مستى گرفتار مى شدند و نه از شمار اندک همراهان و پیشتازان احساس وحشت و تنهایى می کردند. چرا که داراى ارتباط عمیق و خالصانه با آفریدگار خود بودند و با داشتن آن ارتباط و پیوند هرگز احساس وحشت و تنهایی نمى کردند .
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما