اساتید ادبیات فارسی دانشگاه های سبزوار درباره بیهقی کم کاری کرده اند

علی نورآبادی خبرنگار و تحلیلگر مسائل سبزوار در جدیدترین یادداشت تحلیلی خود، به موضوع غربت بیهقی در زادگاهش سبزوار اشاره کرده و البته بخش عمده ای از انتقادات وی ، این بار بیشتر از آنکه معطوف به عملکرد مسئولان اجرایی شهرستان باشد، به دانشگاه ها و بعضی اساتید دانشگاهی دیار سربداران معطوف شده است.

به گزارش  مجله اینترنتی اسرارنامه، البته علی نورآبادی در این یادداشت جدید نیز به طور کامل از وظیفه مسئولان اجرایی شهرستان و کم کاری آنان در جهت معرفی و بزرگداشت مشاهیری نظیر بیهقی چشم پوشی نکرده است، اما آنچه این تحلیل گر در یادداشت اخیر خود، به درستی مورد توجه قرار داده و وزن سنگینی هم برای آن در نظر گرفته است، نقش مهم و تأثیرگذار دانشگاه ها و اعضای هیئت علمی سبزوار است  که ظاهراً تا به حال چندان  که باید و شاید  درحوزه ادبیات  نتوانسته اند، مطابق با ظرفیت های ادبی دیار سربداران به تألیف مقالات و کتب علمی و پژوهش های مستمر و تخصصی و اجرای برنامه های مرتبط علمی بپردازند و در یک کلام نتوانسته اند، دانشگاه های شهر زادگاه بیهقی را به مراکز معتبر بیهقی پژوهی و بیهقی شناسی در ایران و جهان تبدیل کنند.

 البته مسلماً این یادداشت  نورآبادی همانطور که خودش هم درجایی اشاره کرده است، به معنای انکار صد در صدی برخی اقدامات انجام گرفته تا کنون  نیست، اما آنچه مسلم است، این است که با توجه به ظرفیت های موجود و حجم بالای کارهای انجام نشده و نیز درمقایسه به بعضی دیگر از دانشگاه های شهرهای مشابه سبزوار که با دقت و هدفمندی خاصی روی شناسایی و معرفی ظرفیت های بومی شهرستان محل استقرار خود، کار می کنند اکثر اساتید دانشگاهی سبزوار به ویژه درحوزه ادبیات فارسی تا کنون جز بعضی  موارد پراکنده و معدود  نتوانسته اند، وظیفه علمی و تخصصی  خود را در قبال شهر میزبانشان به طور کامل انجام  دهند.

البته نکته ناراحت کننده دیگری که می تواند تکمیل کننده یادداشت جدید نورآبادی باشد این است که سیاستگذاران و برنامه ریزان دانشگاهی سبزوار در همه سال های گذشته آنقدر به ظرفیت های بومی این شهر بی توجه بوده اند که هرچند ابوالفضل بیهقی به عنوان یکی از بزرگترین تاریخ نگاران ایرانی اصالتی سبزواری دارد و همچنین شهر سبزوار از بسیاری جهاتی دیگر شهری تاریخی است که نیاز به انجام پژوهش های نظری و کاربردی زیادی در این زمینه دارد، اما در بزرگترین دانشگاه های این شهر حتی رشته تاریخ هم وجود ندارد و از همین رو اگر هم تا کنون به هر اندازه از کم تا زیاد، شخصیت بیهقی در زادگاهش مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته است، از منظر ادبی و نثر فارسی بوده و جنبه مهم تاریخ نگاری او و دانش و دیدگاه و تعهدش در زمینه ثبت صحیح و غیرمغرضانه تاریخ که حاصل آن پدید آمدن معتبرترین منبع کسب آگاهی های امروز ما از وضعیت ایران قرن پنجم هجری در زمان سلطنت غزنویان است، کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.

اسرارنامه در ادامه متن کامل یادداشت جدید علی نورآبادی را به نقل از وبسایت سبزواریان منتشر می کند:

به مناسبت روز بزرگداشت بیهقی

بیهقی در زادگاهش غریب‌تر از همه‌جاست

سبزواریان – علی نورآبادی: چند سالی است که اول آبان با اماواگر و هزار زحمت، نشستی برای بزرگداشت ابوالفضل بیهقی برگزار می‌کنیم.
 
آیا این نشست که بیشتر حالت دل‌خوش‌کنک برای ما دارد، برای پدر نثر فارسی کافی است؟
 
این نشست چندساعته که تمام می‌شود تا سال دیگر و تا چند روز قبل از اول آبان کسی یادی از بیهقی نمی‌کند. حتی اگر در تهران یا جاهای دیگر نشستی، جلسه‌ای، کتابی یا مقاله‌ای درباره بیهقی در طول سال برگزار و یا منتشر می‌شود ما همان را هم نداریم.
 
با این وضع آیا نباید گفت بیهقی در زادگاهش سبزوار غریب‌تر از همه جای دیگر است؛ و آیا جا ندارد که بپرسیم ما برای بیهقی چه کرده‌ایم؟
 
۱- سال ۸۶ ثبت “روز بیهقی” در تقویم در شورای انقلاب فرهنگی مطرح شد اما به علت غفلت و اهمال ما متأسفانه به تصویب نرسید.

 
بهترین فرصت را با سستی و کم‌کاری از دست دادیم و حالا حدود ده سال است که تلاش می‌کنیم تا این روز را ثبت کنیم اما هنوز به‌جایی نرسیده است. وزیر، معاون وزیر، رئیس فرهنگستان و خیلی‌های دیگر بارها قول‌هایی داده‌اند اما به نتیجه نرسیده است.
 
به‌اصطلاح نان را تا تنور داغ است باید چسباند. گاه یک‌لحظه غفلت سال‌ها پشیمانی به دنبال دارد و حتی ممکن است جبران‌ناپذیر باشد؛ و ما در سال‌های گذشته بارها با غفلت در سر بزنگاه‌ها فرصت‌های زیادی را از دست داده‌ایم. جالب آنجاست که عبرت هم نمی‌گیریم و باز تکرار می‌کنیم.
 
۲- مدام تکرار می‌کنیم: «سبزوار پایتخت نثر فارسی است» یا می‌گوییم: «بیهقی پدر نثر فارسی است.» این‌ها همه درست اما آیا تابه‌حال دقت کرده‌ایم که شاید بیهقی در زادگاهش از همه جای دیگر غریب‌تر است.
 
آیا دقت کرده‌ایم که هنوز در سبزوار یک خیابان و یا یک میدان کوچک هم به نام بیهقی بزرگ نیست؟
 
در کشور هم تنها در تهران پایانه‌ای به نام بیهقی داریم. حال این‌که چه نسبتی بین پایانه و بیهقی وجود دارد خدا می‌داند. این‌ها کمترین و ابتدایی‌ترین کارهای برای زنده نگه‌داشتن یاد و نام مشاهیر و بزرگان است که ما همین کمترین کارها را هم نکرده‌ایم.
 
۳- مگر نمی‌گوییم: اگر فردوسی پدر شعر فارسی است؛ بیهقی پدر نثر فارسی است. فردوسی را همه می‌شناسند و نامش همه‌جا هست اما ما برای شناساندن بیهقی چه کرده‌ایم؟

 
هر شهر که بروی معمولاً مکانی به نام فردوسی هست و یا تندیسی از او هست اما در کدام شهر نامی و تندیسی از بیهقی وجود دارد؟ اگر همین مقایسه کوچک را داشته باشیم می‌فهمیم که چقدر غفلت کرده‌ایم و چقدر کوتاهی داشته‌ایم. اگر می‌گوییم بیهقی پدر نثر فارسی است باید آن‌قدر کار کنیم که نام و یاد بیهقی هم مانند فردوسی در همه شهرهای کشور باشد.
 
حتی فراتر از این باید کاری کنیم که همان‌طور که نام و تندیس فردوسی در بسیاری از شهرها و یا دانشگاه‌های خارج از کشور وجود دارد نام و تندیس بیهقی هم وجود داشته باشد. می‌بینید که کارهای نکرده بزرگی داریم.
 
۴- دو سال پیش آقای محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب در مراسم بیهقی پیشنهاد تأسیس «مرکز بیهقی پژوهی» را ارائه داد و گفت باید این مرکز به‌جایی برسد که هر کس در سراسر جهان بخواهد درباره بیهقی تحقیق کند و مطلبی بنویسد باید به اینجا مراجعه کند.
 
او تأکید کرد این مرکز باید در سبزوار، زادگاه بیهقی راه‌اندازی شود. بیش از دو سال از این پیشنهاد می‌گذرد واقعاً چه کردیم؟
 
آیا کوچک‌ترین قدمی برای راه‌اندازی این مرکز برداشتیم؟
 
کاری نشد و نشد تا این‌که سال گذشته باز هم در مراسم بزرگداشت بیهقی استاد علوی مقدم گفت حاضرم کتابخانه‌ام را به مرکز بیهقی پژوهی تبدیل کنم. یک سال گذشت باز هم کاری نکردیم. تازه افتخار می‌کنیم که چند دانشگاه بزرگ و همه هم دانشکده رشته ادبیات فارسی دارند.
 
چه کسی باید مرکز بیهقی پژوهی را راه‌اندازی کند؟
 
آیا غیر از دانشگاه‌ها و دانشکده‌های ما؟
 
چه کسانی غیر از استادان ادبیات فارسی باید برای این کارها آستین بالا بزنند؟
 
اگر دانشگاه‌ها این کارها را نکنند پس برای چه کار ساخته شده‌اند؟
 
بنابراین اگر با خودمان صادق باشیم می‌بینیم که مشکل طرح و ایده نیست مشکل کار کردن و زحمت کشیدن است. دو سه سالی است که اول آبان مراسمکی برای بیهقی برگزار می‌کنیم -همین هم غنیمت است- اما آیا همین مقدار کافی است؟ حرف زدن و سالی یک مراسم برگزار و سخنرانی کردن ساده است اما بی سروصدا کار کردن بسیار سخت است و خون‌دل خوردن می‌خواهد.
 
۵- ابوالحسن زید بیهقی علاوه بر کتاب ارزشمند «تاریخ بیهق»، منجم و ریاضی‌دان برجسته‌ای هم بود. دانشگاه‌ها و استادان سبزوار برای شناخت او و بررسی جنبه‌های علمی چه کردند؟
 
کدام‌یک از استادان ما در کتابخانه‌های ایران و جهان گشتند تا آثار دیگر بیهقی را پیدا، تصحیح و منتشر کنند؟
 
آیا انتظار داریم آثار بیهقی را هم کس دیگر تصحیح و منتشر کند؟
 
استادان ما برای شناساندن او در ایران و حتی جهان چه حرکتی کردند؟
 
غربت از این بیشتر که حتی در سبزوار هم شناخته‌شده نیست. همین «تاریخ بیهق» را احمد بهمنیار استاد دانشگاه تهران حدود ۸۰ سال پیش (سال ۱۳۱۰) تصحیح و منتشر کرد که الآن نایاب است.
 
همان‌طور که می‌دانیم علاوه بر ارزشی که این کتاب برای ما که سبزواری هستیم دارد این اثر ازجمله آثار مهم ادبیات فارسی است. همچنین ازنظر تاریخی و جغرافیایی هم ارزشمند است. این کتاب الآن هم نایاب است و هم اگر پیدا شود چاپ نامناسبی دارد. ای‌کاش کسی در بین استادان دانشگاه‌های سبزوار پیدا می‌شد بار دیگر این اثر ارزشمند را تصحیح و منتشر کند.
 
بخش‌های زیادی از این کتاب به زبان عربی است ازجمله اشعار آن که حجم زیادی از کتاب را شامل می‌شود؛ باید این اشعار ترجمه شود تا قابل‌استفاده برای عموم مردم باشد.
 
رئیس دانشگاه حکیم سبزواری بارها از افزایش بودجه پژوهشی این دانشگاه گفته و بر کارهای علمی تأکید کرده است. از طرف دیگر دانشگاه حکیم سبزواری یکی از معدود دانشگاه‌های کشور است که بودجه‌اش افزایش جهشی داشته است. آقای حداد نیا همچنین از ارائه برنامه ۵ ساله به وزارت علوم صحبت کرده بود که دانشگاه حکیم باید در این ۵ سال جزو ۳۰ دانشگاه برتر کشور شود.
 
خوب، بسم ا… چرا از این بودجه‌ها در کارهای پژوهشی و راه‌اندازی مرکز بیهقی پژوهی استفاده نمی‌کنند؟
 
آیا جا ندارد که بخشی از این بودجه پژوهشی برای تصحیح،‌ اصلاح و چاپ منقحی از تاریخ بیهق صرف شود؟
 
۶- سالیانه چه کتاب‌های جدیدی در کشور درباره بیهقی منتشر می‌شود؟
 
چند و چه مقالاتی دراین‌باره چاپ می‌شود؟
 
این آثار را چه کسانی می‌نویسند؟
 
آیا دانشکده‌ها و استادان ادبیات سبزوار وضع بیهقی پژوهی را در کشور و حتی جهان رصد می‌کنند؟
 
آیا اصلاً از آخرین آثاری که در این زمینه منتشر می‌شود خبر دارند؟
 
آیا آخرین آثاری که درباره بیهقی منتشر می‌شود می‌خوانند؟
 
آیا می‌توانند بگویند جدیدترین اثری که دراین‌باره منتشر شده است چیست؟
 
این‌ها را نمی‌دانیم اما این می‌دانیم که این کارها حداقل کار استادان و دانشگاه‌های سبزواری باید باشد. آن‌ها باید از آخرین آثار علمی و پژوهشی که درباره بیهقی منتشر می‌شود با خبر باشند. باید نشست‌های ویژه در سبزوار یا تهران بگذارند و این آثار را نقد کنند.
 
فاجعه آنجاست که جایی مانند شهر کتاب درس گفتارهای یک سالش را به بیهقی اختصاص می‌دهد و بیش از ۵۰ نشست دراین‌باره برگزار می‌کند اما هیچ‌کدام از استادان ادبیات سبزواری در این نشست‌ها حضور ندارند و شاید اصلاً خبردار هم نشده باشند. اگر دانشکده‌ها و استادان سبزواری این کارها را که وظایف ابتدایی‌شان است نکنند، پس چه می‌کنند؟
 
یکی از دوستان می‌خواست ویژه‌نامه‌ای به مناسب اول آبان و بزرگداشت بیهقی منتشر کند. می‌گفت تماس گرفتم و از استادان دانشگاه‌های سبزوار مقاله و یادداشتی خواستم. هیچ‌کس مطلب تازه‌ای نداشتند و دو سه نفر هم مقالات چند سال پیش خود را دادند.
 
تقریباً همه دانشگاه‌های سبزوار رشته ادبیات فارسی را تا مقطع دکتری دارند. اگر استادان این دانشگاه‌ها در سال حداقل یک مقاله جدید در زمینه بیهقی و دیگر مسائل مرتبط نداشته باشند پس این‌همه رشته و دانشکده برای چیست؟
 
۷- استادان و دانشجویان سبزواری نه‌تنها باید آخرین کتاب و پژوهش‌ها در زمینه بیهقی را رصد کنند، بلکه باید در این زمینه پیشرو و خود جریان ساز باشند.
 
آیا این انتظار زیادی است که استادان و دانشجویان سبزواری باید آخرین مقالات و کتاب‌ها درباره بیهقی و دیگر بزرگان و مشاهیر منطقه خودشان را بنویسند؟‌
 
اگر دانشگاه‌های سبزوار حداقل در حوزه اندیشمندان منطقه خودشان ازنظر علمی و پژوهشی جریان ساز نباشند پس کجاها و چه کسانی باید این کارها را بکنند؟
 
آثار و مقالات استادان سبزواری باید مرجع و مستند دیگران باشد نه برعکس. اگر دانشکده‌های ما واقعاً کار علمی بکنند و دغدغه پژوهشی داشته باشند این‌ها کار زیادی نیست. دانشگاه‌ها و استادان سبزوار با این معیارها می‌توانند اعتبار و جایگاه علمی خود را بسنجند و به خود نمره دهند.
 
شهریور ۴۹ دانشگاه مشهد همایش بین‌المللی و معتبری درباره بیهقی برگزار کرد. حدود پنجاه سال از آن همایش می‌گذرد و در این فاصله نیم قرن بسیاری یافته‌های نو و نظرات جدید درباره بیهقی و اثر گران‌سنگش ارائه شده است. چقدر خوب است که دانشگاه حکیم سبزواری و با همکاری مجموعه دانشگاهی شهرستان همایش بین‌المللی دیگری درباره او برگزار کنند.
 
همایش قبلی کاملاً علمی و با حضور برجسته‌ترین استادان و صاحب‌نظران برگزار شده است به‌گونه‌ای که هنوز مقالاتش محل رجوع پژوهشگران است. اگر دانشگاه حکیم سبزواری هم تصمیم گرفت چنین همایش برگزار کند باید حتماً چنین اعتبار و سطح علمی‌ای داشته باشد. در این همایش هم باید برجسته‌ترین استادان و صاحب‌نظران این حوزه مقالات و یافته‌ها علمی خود را ارائه دهند.
 
فقط امیدواریم این همایش هم به سرنوشت همایش سربداران گرفتار نشود. اشکالی ندارد که چنین همایشی یکی دو سال دیرتر برگزار شود اما با اعتبار علمی باشد.
 
۸- جناب شهردار در بازدیدش از نخستین نمایشگاه توانمندی‌های رسانه‌ها گفت که هر رسانه‌ای ایده و طرحی دارد ارائه کند من قول می‌دهم که این طرح را به شورای شهر ببرم و تصویبش را بگیرم. ما هم به اعتماد حرف او طرح «پردیس جامع فرهنگی بیهقی» را مطرح کردیم که منتشر هم شد.
 
این طرح هم برای تکمیل و ارتقای زیرساخت‌های فرهنگی سبزوار بود و هم برای از غربت خارج کردن نام ابوالفضل بیهقی. چون با طراحی و تصویب این پردیس به نام بیهقی لااقل مکان آبرومندی به نام او در زادگاهش ساخته و ماندگار می‌شد؛ اما تمام شدن نمایشگاه همان و فراموشی آن طرح هم همان.
 
آیا آقای طالبی وعده‌اش را یادش هست؟
 
۹-
 ❝

 
 عجب است که من در مجله یغما، آذر ۱۳۴۷ چنین نوشته بودم:
 «اکنون درست ۱۰۰۳ سال قمری از تولد بیهقی می‌گذرد و من سه سال پیش و برای نخستین بار در انجمن دبیران علوم اجتماعی و سال پیش در مقدمه کتاب /آسیای هفت‌سنگ/ یادآوری هزاره او را کردم و اینک تکرار می‌کنم که تا قوم‌وخویش‌های او در ماوراء اترک پیدا نشده‌اند و مزاری در ماوراء خواف و عشق‌آباد برایش درست نشده قبر خاندان او را در بیهق تعمیر کنند و یادی از این مورخ بزرگ بنمایند.» (پاورقی یادنامه ابوالفضل بیهقی، ص ۲۳، دانشگاه مشهد)
 
این تذکر و هشدار را استاد باستانی پاریزی حدود ۵۰ سال پیش داده است. خطاب او قبل از همه، قطعاً باید مسئولان شهرستان سبزوار است. آیا جا ندارد که از آقایان پرسیده شود در این ۵۰ چه کرده‌اند؟
 
حتی اعتباری را هم که مدتی پیش برای بازسازی محوطه و قبر بیهقی داده بودند معلوم نشد چه شد و چه کردند؟
 
این چند جمله بسیار گویاست و نیاز به توضیح بیشتر ندارد.
 
۱۰- فکر نکنیم این‌ها کارها شاق و تکلیف ما لایطاق باشد بلکه این‌ها حداقل هاست؛ اگر بخواهیم قدر بیهقی را بدانیم و برایش کاری بکنیم.

 

برای مطالعه یادداشت های بیشتر به قلم علی نورآبادی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

از واژه های بیهقی می توان هویت ایرانی را جستجو کرد

نظرت را بنویس
comments

منتقد

سلام. خیلی مدل یادداشت های آقای نورآبادی تکراری شده و قابل حدس یکم نوآوری برادر لازمه همه مث هم شده از اولش میشه آخرشو حدس زد!!!!!

123

اتفاقا اینکه شما گفتید عیب اقای نورابادی نیست میتونه حسنشون باشه یعنی اینکه ایشون سبک خودشونو دارن نوشته هاشون امضا داره یعنی حتی اگه اسمشونم ننویسن وقتی متن مطلبو بخونی میتونی حدس بزنی نویسنده اش کیه؟ تازه من واقعا نمیدونم شما چه طوری از اول نوشته های اقای نورابادی میتونی حدس بزنی اخرش چیه؟ چون هردفعه به یک موضوع جدید میپردازن احتمالا شما خواستید یک نقدی بکنید تا یک چیزی گفته باشید فقط همین

سلام يکي از مسئولان محترم مي گفت: سال 86 که موضوع ثبت روز بيهقي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي مطرح بود مديريت شهري نه تنها پيگيري جدي نکرد بلکه آقاي شعباني فرماندار وقت گفت براي چه مي خواهيد روز بيهقي در تقويم ثبت شود؟ اصلا اين کار چه فايده اي دارد؟ ثبت بشود که چه؟
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما