واکنش علی نورآبادی تحلیل گر مسائل سبزوار به تخریب دیوار کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

علی نورآبادی خبرنگار سبزواری الاصل ساکن تهران که هرچند سال هاست به دلیل شغلش در پایتخت کشور سکونت گزیده است، اما از سر علاقه و تعهدی که نسبت به زادگاه خود دارد، همواره اخبار شهرستان سبزوار را رصد کرده و در مواقع نیاز به تحلیل مسائل روز دیار سربداران می پردازد، در جدیدترین فعالیت خبری و تحلیلی خود نسبت به تخریب دیوار کتابخانه کانون پرورش فکری کودک و نوجوان درمحل باغ ملی سبزوار توسط دانشگاه علوم پزشکی واکنش نشان داده و یادداشتی را در مجله اینترنتی سبزواریان منتشر کرده است.
 
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه هرچند، برخی اظهار نظرهای رسمی یا غیر رسمی ازسوی مسئولان دانشگاه علوم پزشکی حکایت از موقتی بودن تخریب دیوار کتابخانه کانون پرورش فکری دارد، اما عده ای از دلسوزان فرهنگی سبزوار می گویند، با توجه به اینکه کلا دانشگاه علوم پزشکی قبلا نسبت به بخشی از ساختمان این کتابخانه ادعای مالکیت کرده، درصورتی که مردم و رسانه ها حساسیت لازم را نسبت به این مسئله نشان ندهند، ممکن است کل ساختمان کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز تخریب گردد.
 
اسرارنامه درادامه متن کامل یادداشت جدید علی نورآبادی در مجله سبزواریان را منتشر می کند:
 
 
همه می‌سازند ما خراب می‌کنیم!
 
سبزواریان – علی نورآبادی: «بالاخره دانشگاه علوم پزشکی دیوار کناری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را در باغ ملی تخریب کرد… به‌زودی باید شاهد تخریب کتابخانه این مرکز هم باشیم.»
 
این خبر را یکی از دوستان صبح جمعه (۲۴ مهر) با پیامک اطلاع داد. شوکه شدم و فقط این جمله به ذهنم رسید: پس بالاخره مسئولان دانشگاه علوم پزشکی کار خودشان را کردند.
 
مسئولان دانشگاه علوم پزشکی پیش خودشان مثلاً زرنگی نشان دادند و روز جمعه که تعطیل است با لودر دیوار حائل بیمارستان و باغ ملی را خراب کردند تا همه را در مقابل عمل انجام‌شده قرار دهند؛ اما مطمئن باشند این کارها زرنگی نیست، این دوستان نه‌تنها خودشان بلکه خیلی چیزهای دیگر را هم خراب کردند. برخی کارها جنبه نمادینش از خود آن مهم‌تر و مؤثرتر است. در این کارها حجم و میزانش زیاد مهم نیست؛ نفس آن کار و اتفاق مهم است. تخریب دیوار کانون هم ازجمله آن کارهاست.
 
بیمارستان حشمتیه باید تا قبل از انتخابات افتتاح شود هرچند هنوز هیچ ندارد. بیمارستان باید تا قبل از انتخابات افتتاح شود هرچند حتی هنوز نه دکتری دارد،‌ نه نیرویی و نه تجهیزاتی.
 
بیمارستان باید تا قبل از انتخابات افتتاح شود هرچند نه پارکینگ دارد و نه فاضلابی و نه خیلی چیزهای دیگر.
بیمارستان باید تا قبل از انتخابات افتتاح شود هرچند زوری و صوری باشد.
بیمارستان باید تا قبل از انتخابات افتتاح شود چون من سرنوشتم را با آن گره زده‌ام.
بیمارستان باید تا قبل از انتخابات افتتاح شود چون ممکن است در رأی آوردن «من» مؤثر باشد.
بیمارستان باید افتتاح شود چون «من» گفته‌ام.
بیمارستان باید افتتاح شود چون «من» گفته‌ام و هر چه می‌خواهد بشود، بشود.
بیمارستان باید افتتاح شود چون «من» خواسته‌ام و دیوار کانون که سهل است خود کانون و کتابخانه‌اش و هر چیز دیگر خراب شود، بشود.
بیمارستان باید افتتاح شود چون باید راه‌اندازی آن در دوره «من» و به نام «من» باشد.
بیمارستان باید افتتاح شود تا پوششی باشد برای برخی از کم‌کاری‌ها، کوتاهی‌ها و غفلت‌هایی که در دانشگاه علوم پزشکی وجود دارد.
«من» می‌خواهم بیمارستان را افتتاح کنم هرچند سطح علمی و پزشکی دانشگاه راضی‌کننده نباشد.
«من» می‌خواهم بیمارستان را افتتاح کنم هرچند پردیس دانشگاه بعد از سال‌ها همچنان نیمه‌کاره مانده است.
«من» می‌خواهم بیمارستان را افتتاح کنم هرچند دانشگاهم یک سالن هم ندارد و جلسه معارفه‌ام بیرون دانشگاه و در هتل برگزار شده باشد.
بیمارستان افتتاح می‌شود چون «من» گفته‌ام، و مهم نیست که در جلسه معارفه‌ام جلو وزیر گفته باشم ما دانشکده‌های دندان‌پزشکی، داروسازی و طب سنتی نمی‌خواهیم و پیگیری هم نمی‌کنیم.
بیمارستان افتتاح می‌شود هرچند دانشگاه علوم پزشکی از این نظر سطح علمی و از نظر دانشکده‌ها از رقیبانش عقب بیفتد.
می‌بینید در ماجرای افتتاح بیمارستان، پای «من» در میان است؛ و همین «من» است که همه کارها را خراب می‌کند.
در این ماجرا، شگفت‌تر آن است که فرماندار شورای شهر، شهردار و دیگر مسئولان هیچ کاری نمی‌کنند و فقط نظاره‌گرند. اگر مدیریت شهری در چنین جاهایی صدایش در نیایند و کاری نکند به چه دردی می‌خورد. توان و لیاقت و کفایت مدیریت شهری در چنین جاهایی مشخص می‌شود.
اگر مدیریت شهری نتواند مسائلی کوچکی مانند این‌ها را حل کند پس به چه‌کار می‌آید. بدترین برخورد مسئولان و مدیریت شهری در چنین بزنگاه‌هایی، خود را به ندیدن و نشنیدن زدن و یا سکوت است. این برخورد حتی از مخالفت هم بدتر است، چون همه مردم می‌بینند و می‌شنوند؛ اما کسانی که باید ببینند و بشنوند خودشان را به نفهمیدن می‌زنند.
ماجرای بیمارستان حشمتیه در کنار طرح‌های مشابهی مانند ساماندهی کوی گلستان، ساخت نماد و میدان سربداران و دیگر طرح‌ها نیمه‌کاره و بلاتکلیف، نشان‌دهنده ناهماهنگی، سستی، کم‌کاری، غفلت و از همه مهم‌تر ناکارآمدی مدیریت شهری سبزوار است. مردم در چنین مواقع و با چنان کارهایی درباره عملکرد و کارنامه مدیریت شهری قضاوت می‌کنند.
القصه، همه می‌سازند «ما» خراب می‌کنیم.
آیا این‌گونه می‌خواهیم سبزوار «پایتخت کتاب ایران» شود؟
به خاطر کوتاهی‌ها، کم‌کاری‌ها و غفلت‌ها از شهرهای نمونه گردشگری ایران که جا ماندیم اما آیا این‌گونه می‌خواهیم سبزوار جزو شهرهای مقصد گردشگری بشود؟
والسلام.
 
برای مطالعه نوشته های بیشتر به قلم علی نورآبادی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.
 
 
 
کوچه پس کوچه پیوندها
 
کلیک کنید:
 
 
نظرت را بنویس
comments

سعید

فصل انتخابات همه می سازن رای بیارن، اینا خراب می کنن رای بگیرن
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما