کدام شهرها را با کدام شهرها مقایسه کنیم؟ چرا مقایسه عملکرد نمایندگان سبزوار با شاهرود صحیح نیست؟

 این مقاله به بهانه مقایسه ای که اخیرا یکی ازمخاطبان گرامی اسرارنامه بین عملکرد نمایندگان سبزوار با شهرستان شاهرود دربخش نظرات یکی از مطالب انجام داده والبته پاسخ ارائه شده به آن مقایسه از طرف یک مخاطب گرامی دیگر، نوشته شده است.(منبع)
 
مقایسه بین پروژه عمرانی و فعالیت های فرهنگی، سیاسی، علمی و دانشگاهی ، اجتماعی و ورزشی شهرستان های همجوار یا شهرستان های مشابه که ممکن است به لحاظ جغرافیایی فاصله زیادی از یکدیگر داشته باشند اما برخی وجوه اشتراک در زمینه های مختلف آن ها را به یکدیگر مشابه کرده است، معمولا یکی از اقداماتی است که درمیان مردم شهرهای همجوار یا مشابه انجام می گیرد..
 
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه، هرچند درباره درست یاغلط بودن انجام هر گونه مقایسه ای بین دو یا چند پدیده، معمولا حرف وحدیث های بسیاری هست، اما به هرحال مقایسه ها همیشه انجام می شوند و بعضی اوقات نیز البته بسیار مفید و کاربردی هستند.
 
مفید بودن مقایسه مربوط به زمانی است که عمل مقایسه بین دو چیز واقعا مشابه و با شرایط برابر صورت گرفته باشد، در غیر این صورت مقایسه ناعادلانه است و نتیجه آن یا منجر به ناامیدی و خشم بی فایده یکی از طرفین یا بی اعتمادی و بی تفاوتی مخاطبان و ناظران آن مقایسه نسبت به نتیجه خواهد شد.
 
یکی از نمونه های انجام مقایسه نا صحیح و غیرعادلانه معمولا در حوزه رسانه های محلی بین شهرهای مختلف اتفاق می افتد.
 
به طور مثال ممکن است شهری به خاطر نزدیکی یا دوری به پایتخت کشور یا مراکز استان یا قرار گرفتن در جوار مرزهای سیاسی با کشورهای همسایه امتیازاتی را به دست بیاورد ودر نقطه مقابل برخی امتیازات را از دست بدهد یا هیچ گاه شامل حالش نشود که این موارد کاملا تحت تأثیر موقعیت جغرافیایی آن شهر است و ربطی به همت و تلاش مردم یا مسئولان آن ندارد.
 
مثلا در استان خراسان رضوی شهرهای نزدیک به کلانشهر مشهد نظیر چناران، نیشابور، فریمان، قوچان وسرخس از شانس های خوبی در زمینه سرمایه گذاری های صنعتی دولت و بخش خصوصی برخوردار شده اند زیرا کلانشهر مشهد به دلیل مواجهه با مشکل آلودگی هواکه گریبانگیر بسیاری از شهرهای بزرگ کشور است، دارای ممنوعیت در برخی سرمایه گذاری های صنعتی تا شعاع چند کیلومتری آن شهر است وحتی برخی صنایعی که از قدیم در محدوده شهری مشهد واقع شده بودند در سال های گذشته به تدریج از این شهر خارج شده و با فاصله چند ده کیلومتر دور تر در اولین شهرهای همجوار مشهد احداث شدند.نظیر آنچه برای کارخانه نخ ریسی خسروی مشهد در سال 1383 اتفاق افتاد.
 
بنابراین وقتی شهرستان های اطراف یک کلانشهر به رشد وتوسعه صنعتی می رسند نمی توان صد در صد این پیشرفت را در نتیجه تلاش و همت مردم ومسئولان آن شهر دانست، هرچند ممکن است تلاش و برنامه ریزی مردم ومسئولان آن شهرستان ها نیز بی تأثیر نبوده باشد اما به هرحال نباید انکار کرد که چنین شانس جغرافیایی مهمی را نیز در مسیر صنعتی شدن پشتوانه خود داشته اند.
 
درنقطه مقابل نزدیک بودن به کلانشهرها نیز ممکن است بعضی امتیازات را از شهرهای اطراف دور کند. در این زمینه هم باز می توان مثال مناسب را در استان خراسان رضوی پیدا کرد.

 به طور مثال شهرستان های نزدیک مشهد به واسطه برخورداری این کلانشهر از برخی امتیازات وامکانات مهم، همواره تحت الشعاع آن قرار می گیرند و نمی توانند خود به طور مستقل چنین امکاناتی را داشته باشند و باید در این گونه زمنیه ها همیشه وابسته به کلانشهر مادر باشند. مثلا وقتی مشهد دارای فرودگاه بین المللی است طبق استانداردهای جهانی تا شعاع چندین کیلومتری این شهر مجوز احداث فرودگاه جدید داده نمی شود واگر هم احیاناً چنین مجوزی صادر شود، فرودگاهی که در فاصله اندک از فرودگاه بین المللی مشهد احداث شود، هرگز بازار مناسبی پیدا نخواهد کرد.

همچنین هویت شهرهای نزدیک به کلانشهرها، حتی اگرخود دارای تاریخ دیرینه کارکردهای مستقلی در گذشته باشند، به تدریج زیر سایه شهر مادر قرار خواهد گرفت و شهرهای کوچک تر همجوار به شکل شهرک یا شهرهای اقماری برای یک شهر بزرگتر در می آیند. این مورد را می توان حتی در رفت و آمد تورهای گردشگری و یا مقامات وشخصیت های سیاسی و اداری و اقتصادی نیز مشاهده کرد که باز هم به طور مثال وقتی به کلانشهر مشهد سفر می کنند، بسیاری از مواقع درحاشیه این سفر به شهرهای اطراف یا به عبارتی دیگر به شهرهای اقماری نزدیک مشهد نیز سری می زنند و برای پیدا کردن زمینه های همکاری بیشتر، بازدیدی انجام می دهند.

این موضوع بیشتر از همه در هنگام انجام تقسیمات کشوری آسیب خود را نشان خواهد داد زیرا درتقسیمات کشوری اصل بر تمرکززدایی و توجه به مناطق محروم دورتر از پایتخت ومراکز بزرگ استان های فعلی است. بنابراین در چنین شرایطی است که مثلا در سال های ابتدایی دهه 1380 شهرهایی نظیر بجنورد و بیرجند علی رغم جمعیت و امکانات بسیار کمتر دانشگاهی یا صنعتی زودتر از نیشابور و سبزوار استان می شوند و برعکس کلانشهر بزرگی نظیر کرج که سال هاست به لحاظ میزان جمعیت، چهارمین شهر پرجمعیت کشور محسوب می شود، امابه دلیل نزدیکی به تهران تا سال 89 نتوانسته بود به مرکزیت استان برسد و در این زمینه از قزوین ، زنجان ، اراک ، بیرجند ، سمنان، بجنورد، گرگان و ... عقب افتاد در حالی که همه این شهرها هم از لحاظ توسعه یافتگی و هم از لحاظ جمعیت با فاصله چشمگیری پایین تر از کرج قرار داشته و دارند.

بنابراین عوامل جغرافیایی و یا عوامل سیاسی و اداری همواره نقش مهمی در برخورداری از برخی امکانات و یا محرومیت از امکاناتی دیگر دارند و در چنین شرایطی مقایسه عملکرد مردم یا مسئولان شهرهایی که چنین تفاوت های فاحشی با یکدیگر دارند، بدون لحاظ کردن عوامل تفاوت، مقایسه ای ناعادلانه و غیر سازنده خواهد بود که البته کسانی که نیت های سیاسی وغرض ورزی های شخصی خود را دارند، از این جور مقایسه ها همواره استفاده می کنند تا عملکرد برخی افراد را بکوبند و در مقاطع مهمی نظیر ایام انتخابات، بهره برداری های شخصی خود را از انجام این گونه مقایسه های نابرابر داشته باشند.

البته گفتن این موارد بدان معنا نیست که به نمایندگان، مسئولان و مردم برخی شهرها اجازه کم کاری کردن و توجیه ضعف های عملکرد خود در بعضی زمینه ها را بدهیم، بلکه فقط بدان معناست که در هر شهر و منطقه ای باید با شناخت تمام عوامل مهم و تاثیرگذار درونی و بیرونی نقشه راه مناسب و منحصر به فرد همان شهر را برای توسعه ، ترسیم کنند. لذا اگر دوری از مرکز استان باعث شده است سرمایه گذاری های صنعتی کمتری در نواحی غربی یاجنوبی خراسان رضوی صورت بگیرد، در عین حال باید به کشف فرصت هایی پرداخته شود که این دوری از مرکز استان و دیگر کلانشهرهای کشور ممکن است برای منطقه ایجاد کرده باشد.

 به طور مثال شهرهای بزرگ یا متوسط موجود در نواحی غربی و جنوبی خراسان رضوی می توانند با ایجاد ساختارهایی نظیر ادارات کل، مراکز نظامی، شبکه های هدفمند حمل و نقل زمینی، ریلی، هوایی، دانشگاه ها و مراکز علمی متعدد، هتل ها و مراکز اقامتی و رفاهی برای گردشگران، بازارهای اقتصادی مستقل و پویا و ... در جامعه هدفی که درجایی دور از دسترس مرکز استان برای خود تعریف کرده اند، قطب های مستقل اداری و سیاسی، مواصلاتی، تجاری ، دانشگاهی و گردشگری و البته صنعتی ، بانکی، ورزشی و ... باشند.

همان موقعیتی که باعث شده بود بیرجند به عنوان شهر کوچکی با جمعیتی کمتر از 200 هزارنفر در یک ناحیه دور از پایتخت و دیگر کلانشهر های کشور به خوبی در میان شهرهای کوچک عمدتاً کمتر از 100هزارنفری اطرافش حتی قبل از ارتقاء به مرکزیت استان خراسان جنوبی، به عنوان شهر مرکزی و عمده منطقه خود در بسیاری ازامور تبدیل شود درحالی که شهرهایی نظیر اسلامشهر، قرچک، رباط کریم، قدس، ملارد و ... درنزدیکی تهران یا برخی شهرهای اطراف کلانشهرهای مشهد، اصفهان و شیراز با جمعیت های بالای 200 تا 500 هزارنفری هرگز موقعیت مرکزیت ونقطه اتکای به معنای واقعی را برای مناطق اطراف خود نداشته و ندارند زیرا خود طفیلی شهرهای بزرگتری درهمان نزدیکی هستند.

اینک پس از بیان این تحلیل، بد نیست نگاهی داشته باشیم به مقایسه ای که اخیرا یکی ازمخاطبان گرامی اسرارنامه بین عملکرد نمایندگان سبزوار با نماینده شاهرود در بخش نظرات یکی ازمطالب همین مجله انجام داده است والبته پاسخ جالب توجهی نیز ازسوی یک مخاطب گرامی دیگر دریافت کرده است.

چند روز قبل در تاریخ 24 شهریور ماه اسرارنامه مطلبی را به نقل از خبرگزاری تسنیم منتشر کرد که درواقع مروی اجمالی بر عملکرد 8 ساله محمدرضا محسنی ثانی یکی از نمایندگان سبزواردر مجلس بود که در آن مطلب هم به جنبه های مثبت و هم به جنبه های منفی عملکرد وی پرداخته شده بود.(برای مطالعه آن مطلب هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.

فردای آن روز نظردهنده ارجمندی بدون ذکر نام خود در بخش نظرات آن مطلب، نظری به شرح زیر را ارسال کرد:

سلام

- به نظر شما فرق نماينده شاهرود با نمايندگان سبزوار چيست؟

نيروگاه سيکل ترکيبي شاهرود جرو طرح هاي مهر ماندگار در دولت قبلي بود و سال 91 با حضور رئيس جمهور افتتاح شد. اما نيروگاه سبزوار 8 سال است که هيچ کاري نشده است. سه بار کلنگ زني کرديم اما هنوز فقط يک تابلو زنگ زده دارد. طرح نيروگاه سبزوار قبل از شاهرود بود اما آنها نيروگاه شان را سه سال پيش افتتاح کردند و ما هنوز دنبال اين هستيم که ال سي باز کنيم. خنده دار نيست.

ما هي به دانشگاه هاي مان پز مي دهيم اما نمي دانيم که دانشگاه همين شاهرود دو برابر دانشگاه حکيم سبزواري است. دانشگاه شاهرود بيش از 15 هزار دانشجو دارد (برويد توي سايت دانشگاه شاهرود و ببينيد). ما نمي دانيم که دانشگاه آزاد شاهرود هم بسيار بزرگتر از دانشگاه آزاد سبزوار است. دانشگاه ازاد سبزوار که جزو اولين دانشگاه هاي استان بوده بعد 30 سال هنوز تنها 4 رشته دکتري دارد. ما اين ها را نمي دانيم که هي پز مي دهيم.

ما به دانشگاه هاي شهرستان پز مي دهيم اما نمي دانيم که سطح علمي دانشگاه هاي شاهرود بسيار بالاتر از دانشگاه هاي ماست. برويد توي سايت دانشگاه شاهرود و مراکز علمي و پژوهشي و مراکز رشد آن را ببينيد. ما سرمان را زير برف کرديم و به يک رقابت کاذب و مسخره با شهر شرقي خود دلمان را خوش کرديم و از اطراف مان خبر نداريم. ما چون اينها را نمي دانيم پز مي دهيم. اين ها فقط چند دو سه نمونه بود تا تلنگري باشد براي خودمان و مسئولان مان. اين ها در حالي است که شاهرود شايد نصف سبزوار باشد و فقط يک نماينده دارد. حال دوباره مي پرسيم: فرق نماينده شاهرود با نمايندگان سبزوار چيست آنها اين همه جلو رفته اند و سبزوار اين قدر عقب مانده است؟ پاسخ اين سوال را بايد نمايندگان محترم بدهند چون با نماينده شاهرود در مجلس همکار هستند؟

منبع: بخش نظرات اسرارنامه 

 *    *     *

یک روز بعد از ارسال این نظر انتقادی، نظردهنده دیگری با نام واقع نگری چنین پاسخی به نظردهنده اول داد:

*    *     *

واقع نگری:

برادر / خواهر گرامی

سلام خدمت شما

برای اینکه مقایسه شما کامل تر و منصفانه تر شود، چه طور است بیاییم به جای مقایسه فقط نمایندگان سبزوار با نماینده شاهرود ، یک مقدار افق دیدمان را وسیعتر کنیم و کلا استان سمنان را با استان خراسان رضوی مقایسه کنیم.

 

1- آیا می دانید استان سمنان استان کم جمعیتی با حدود 700 هزارنفر جمعیت و 8 شهرستان است؟ اما استان خراسان رضوی استان پرجمعیتی با حدود 6 میلیون نفر جمعیت و 30 شهرستان است. این یعنی میزان رقابت و درگیری بین شهرستان های استان خراسان رضوی برای گرفتن بودجه و امکانات حدودا 7 برابر بیشتر از سمنان است در حالی که هر دو استان با این همه تفاوت در جمعیت و تعداد شهرستان و ... فقط یک استانداری و یک استان و از هر اداره کلی فقط یک مورد دارند؟

 

2- آیا می دانستید در استان سمنان برخلاف معمول شهر مرکز استان پرجمعیت ترین و بزرگترین شهر آن استان نیست. بلکه شهرستان شاهرود پرجمعیت ترین شهر استان است و از همین بابت همیشه زبان ادعای شاهرودی ها حتی بر سر سمنانی ها هم دراز است اما در استان خراسان رضوی شهر مشهد یکی از کلانشهرهای کشور است که خواه نا خواه همه انتظار دارند بیشتر امکانات به مشهد اختصاص داده شود به خصوص که حرم مطهری رضوی هم آنجاست و همه ساله سیل زائران روانه آن شهر می شوند.

 

3- آیا می دانستید بعضی از ادارات کل استان سمنان از سال ها قبل در شهرستان شاهرود واقع شده اند نظیر اداره کل راه و ترابری و تبلیغات اسلامی که حتی بعداز ادغام دو وزارتخانه مسکن و راه که وزارتخانه جدید راه و شهرسازی ایجاد شد، در استان سمنان به خاطر پرهیز از اختلاف بین سمنان و شاهرود هنوز این دو ا داره کل ادغام نشده اند درست برخلاف استان خراسان رضوی که همه امکانات و ادارات کل به صورت متمرکز در مشهد استقرار یافته اند. این موضوع یعنی خود به خود شهرستان شاهرود از بعضی جنبه ها مرکزیت استان سمنان را دارد.

 

4- آیا می دانستید استان سمنان با این همه کم جمعیتی تا کنون 2 نفر از رئسای جمهور کشور را در خود پرورش داده است. محمود احمدی نژادو حسن روحانی هر دو از استان سمنان هستند و همین باعث رسیدگی های بیشتر به این استان کویری کشور شده است

 

5- آیا می دانستید تعداد نمایندگان شهرستان شاهرود در مجلس با تعداد نمایندگان شهرستان سمنان به عنون مرکز استان سمنان برابر است و هر دو شهرستان یک نماینده دارند؟ درست برخلاف خراسان رضوی که کلانشهر مشهد دارای 5 نماینده و شهرهایی نظیر سبزوار و نیشابور دارای 2 نماینده در مجلس هستند که از نصف هم کمتر است

 

درنتیجه با در نظر گرفتن همه این تفاوت ها که بین استان سمنان و خراسان رضوی وجود دارد و به خصوص موقعیت ممنازی که شهرستان شاهرود داشته است انجام مقایسه بین عملکرد نمایندگان دو شهر سبزوار و شاهرود اصلا صحیح نیست و یک مقایسه نابرابر و غیرمنصفانه محسوب می شود.

منبع: بخش نظرات اسرارنامه 

 *     *    *

با توجه به همه آنچه گفته شد، باید ازخود بپرسیم، آیا انجام مقایسه بین عملکرد مردم و مسئولان در شهرستان های سبزوار و شاهرود صحیح است؟

اگر صحیح است، در چه زمینه هایی و تا چه اندازه؟

سبزوار را دیگر با چه شهرهایی می توان مقایسه کرد و هر یک در چه زمینه هایی امکان مقایسه را دارند؟

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

حساسیت نیشابوری ها روی احداث فرهنگسرای امام رضا در سبزوار

نظرت را بنویس
comments

علیرضا

مطلب قابل تاملی بود. باید قدردانی کرد از نویسنده محترم و روشنفکر این مطلب از مطالبی بود که واقعا پشت ان فکر نهفته بود اگرکمی لحن تحقیرامیز نسبت به بعض از شهرهای دیگر را نویسنده محترم می توانست در نوشته خود کنترل کند بهتر از این هم میشد. ولی به هر روی جای قدردانی دارد از چنین قلمی وچنین فکر منتقدانه صریحی ضمنا همینکه از نظرات مخاطبان هم بهره می برید راهی است برای بسط فکر و اندیشه و پاسخ دادن سایت به نظرات مخاطبان هم اقدام ابتکاری جالبی است که در نوع خود بسیار جذابیت دارد. اینجانب مدتی است با سایت شما اشنا شده ام وهر وقت فرصت جستجو درسایتهایخبری را پیدا میکنم حتما اسرارنامه ازسایتهایی است که به ان سرمیزنم ارزوی موفقیتان رادارم در مسیر اندیشه گستری و نظریه پردازی درپناه خدا باشید.

ریونت

با سلام فقط یک مطلب شما را به نقد می کشم ((بـنابراین وقتی شهرستان های اطراف یک کلانشهر به رشد وتوسعه صنعتی می رسند نمی توان صد در صد این پیشرفت را در نتیجه تلاش و همت مردم ومسئولان آن شهر دانست، هرچند ممکن است تلاش و برنامه ریزی مردم ومسئولان آن شهرستان ها نیز بی تأثیر نبوده باشد اما به هرحال نباید انکار کرد که چنین شانس جغرافیایی مهمی را نیز در مسیر صنعتی شدن پشتوانه خود داشته اند.)) اینکه توسعه صنعتی شهر های هم جوار کلان شهر ها را (نظیر نیشابور عزیز) را به پای نزدیکی با مشهد می ګذارید به دور از انصاف می باشد چرا که باید در خود این شهر ها نیز عوامل و موقعیت هایی باشد که موجب این امر ګردد. در استان خراسان در همجواری مشهد و فاصله کمتر از 150 کیلومتری آن شهرهای فریمان ، تربت حیدریه، سرخس، چناران، قوچان و نیشابور قرار دارند اما در میان این شهر ها نیشابور توانسته است به موقعیت برتر صنعتی دست یابد. این در حالی است که شهر فریمان تا مشهد تنها70 کیلومتر فاصله دارد، تربت حیدریه در کریدور مشهد به استانهای اصفهان ، کرمان، یزد و جنوب کشور قرار ګرفته است، چناران با فاصله 75 کیلومتری به همراه قوچان در آزادراه شمالی و نیشابور در کریدور شرق به غرب قرار دارد بهره مندی نیشابور و تربت از راه آهن نیز وجود دارد. پس این شهر ها تقریبا امتیازات برابری با یکدیګر دارند اما رشد صنعتی نیشابور با دارا بودن مجتمع عظیم فولاد، وجود نیروګاه سیکل ترکیبی ، دو شهرک صنعتی که شهرک 1500 هکتاری عطار یکی از بزرګترین شهرک های صنعتی کشور می باشد، وجود کارخانجات قدیمی موفق نظیر ایران شرق ، و بزرګترین تولید کنندګان محصولات لبنی استان که اکثر این شرکت ها بدست سرمایه ګذاران نیشابوری شروع به کار کرده اند، به عنوان صنعتی ترین شهر استان پس از مشهد خود را مطرح نموده است در این رهګذر حتی سرمایه ګذاران عزیز سبزواری مثل جناب آقای واسعی مالک محترم کارخانه آرد نیشابور نیز باعث این رشد شده اند پس این که بیاییم این رشد را فقط به پای نزدیکی به مشهد بنویسیم به دور از انصاف است . در پایان توصیه ای برای شما دارم این که از این ګونه مقایسات دست بردارید و با انتخاب شهر های موفق در زمینه مدیریت شهری بکوشید تنها به پیشرفت شهر خود فکر کنید بنده خود در سبزوار دانشجو بوده و با اکثر مدیران شهری نظیر دکتر طالبی دکتر باقری و... برخورد و آشنایی داشته ام و به مشکلات شهری و مدیریتی سبزوار کاملا واقف هستم مهمترین مشکلاتی که الان شما باید روی آنها مانور داده و حل آن را از مسولین شهرستان بخواهید حل مشکل بیکاری و مهاجرت معکوس سبزوار می باشد به امید دیدار

آذربرزین مهر

دم شما گرم اسرارنامه جان همیشه دقیق ومویرگی جواب میدید که دیگه حرفی باقی نمیمونه اگرچه بعضیها بازم همون حرفای اولو خواهند زد اما تلاش خوبی میکنید کسایی که اهل لجبازی نباشن و حرف حساب سرشون بشه میفهمن وقبول میکنن شمادیگه همه جوابارو به این نظردهنده نیشابوری دادید و چیز خاصی برای من باقی نمومونه فقط بهش میگمشما که میگید اسرارنامه دست ازمقایسه برداره اتفاقا دارید همون حرف اسرارنامه رو میزنید ولی خودتون باید سایتای نیشابورو ببنیدی گاهی اینقدرسطحشون پایینه که یادم میاد یک دفعه به تاسیس یک کلانتری بیشتر توی سبزوار حسادت کرده بودن و تو سایتاشون نقد نوشته بودن که سبزوار داره کلانتری پنجشم میسازه و نیشابور هنوز کلانتری 3 داره! یا یکدفعه دیگه به اینکه چرا اخبار سبزوار بیشتر از شبکه های تلویزیون پخش میشه گیرداده بودن و مقایسه کرده بودن و ازاینجور چیزا فراوونه با این اوصاف شما بهتره برید به سایتای شهر خودتون تذکر بدیداقاجان والسلام

واقع نگری

فقط می توانم بگویم ممنونم که نظر بنده را قابل دانستید و در این مطلب هم منتشر کردید. یادداشت شماهم بسیار خوب دقیق بود نظر قبلی بنده نیز صد در صد در راستای معنای همین یادداشت شما بود. ضمنا در بخش های مختلف سایتتان نگاه کردم شماره تلفن یاایمیلی برای تماس درج نشده بود.اگر ایمیل یا شماره تلفنی از عزیزان اسرارنامه داشته باشم در گفتگویی خصوصی تر امکان آشنایی بیشتری وجود خواهد داشت. یاحق

حمید جمال ابادی

سلام مقایسه سبزوار با شهرهایی مانند شاهرود و کاشان و اصفهان که توفیقاتی در مدیریت شهری و منطقه ای داشته اند به مراتب آموزنده تر از مقایسه با شهرهای کوچکتر ی است که صرفا به دلیل جبر جغرافیایی در مقام مقایسه قرار می گیرند. یکی از مهمات در این زمینه کنار گذاشتن تفکرات محدود منطقه ای و بزرگ کردن فکر و فضای دیدمان است چرا خودمان را با شهرهایی که در اطراف ایران قرار دارند و می توانیم نکاتی از آنها یاد بگیریم روبرو نکنیم و از این طریق فرصتهای نهفته موجود را که از دید خودمان پنهان مانده کشف نکنیم. چه اشکالی دارد حتی اگر به این جمع بندی برسیم که مثلا فلان شهر می تواند الگوی خوبی برای مدیریت شهری سبزوار در فلان و فلان زمینه باشد. به نظر من یکی از دلایلی که سبزوار تاکنون نتوانسته استعدادهای خود را در رشد و توسعه آنگونه که ما می خواهیم شکوفا کند همین نکته است که بیشتر اسیر تفکرات کوچک محلی و منطقه ای هستیم و هرچقدر هم که در حرف خودمان را بالا می بریم اما (ظاهرا) در مقام عمل هنوز خود را در حد همان شهر های همسایه ( که البته بسیار محترم و دوست داشتنی هستند ) می دانیم.

باغ بی برگی

با عرض سلام و تشکر فراوان از مدیریت محترم سایت اسرارنامه به دلیل این یادداشت خوب وتحلیلی پردرد و پرمعنا همچنین از نظردهنده عزیزی که نظری طولانی را ارسال کرده اند تشکر میکنم که ایشان هم با دلسوزی به نکاتخوبی اشاره کرده اند بنده به دلیل کندی سرعت تایپ مجال ان را ندارمکه خیلی نظرم را مفصل کنم اما لازممیدانم دربابت این نکته مهم که در یادداشت شما مورد اشاره قرارگرفته و اکثراهمشهریان خوبم به خصوص جوانترها به ان توجه ندارند و درباب نظر انتقادی قبلی مطلبی را عرض کنم ببینید عزیزان اینکه عامل جغرافیایی از عوامل مهم در وضعیت شهرهاست کاملا درست است هرچند در دوره فعلی نسبت به قرون گذشته تاثیرعوامل جغفراییایی کمترشده است اما همچنان هست چه جغرافیای طبیعی چه جغرافیای سیاسی و انسانی نزدیک بودن به کلانشهرها یا مراکز استان واقعا تاثیرات خود را داردامابدان معنی نیست که اگرشهری ازکلانشهرها دور بود فرصت توسعه نداد یعنی اگر شهری به خاطر دور بودن از کلانشهرها یا شهرهای مراکز استان از بعضی امکانات توسعه محروم بشود طبیعی است اما اگر ان شهرکلا دچار عقب ماندگی همه جانبه بشود و دلیلش را دوربودن از مراکز استان ها اعلامکند اصلا قابل قبول نیست واین فقط توجیه ضعف ها ومشکلات مدیران ان شهر است سبزوارما به لطف خدا و تلاش مردم و مسوولان دربعضی زمینه ها رشد خوبی داشته و دربعضی دیگر نیازمند رسیدگی بیشتر است نه میتوان صددرصد همه دستاوردهای مثبت را در این سالها نادیده گرفت و رد کرد و نه صددرصد برهمه عملکردها صحهه گذاشت این دیگر وظیفه رسانه های محترم و جوان ترهای برانرزی و سختکوش است که با درنظرگرفتن همه موقعیتها و شرایط مختلف سبزواربهترین مسیرهای توسعه رابرای شهرشان شناسایی کرده ومدیران را تشویق کنند که دران مسیرها حرکت نمایند با تشکرازاینکه یادداشت بنده را که اول قصد داشتم کوتاه تر بنویسم خواندید و انشالله غلطهای املایی را بربنده می بخشایید

علی

تازه اگرم بنا به مقایسه باشه چرا همیشه نکات منفی سبزوار رو با نکات مثبت شهرای دیگه مقایسه میکنن خوب کاملا معلومه که دنبال غرض های شخصی هستن و الا با خیلی از شهرایی که سبزوار مقایسه میشه اگه در بعضی زمینه ها اونا جلوترن در بعضی زمینه هاهم سبزوار جلوتره اما اینجا فقط منفیا رو میگن

وقتي با آوردن عوامل موهوم، خيال خودمان را راحت مي کنيم! سلام متاسفانه اين مطلب شما بيشتر از آن که استدلال قانع کنند باشد توجيه عملکرد يک فرد بود. طرفداري يا حمايت از يک فرد هيچ اشکالي ندارد و شما مي توانيد حامي او باشيد اما لطفا طوري صحبت نکنيد و ننويسيد که انگار مخاطبان تان يا مردم چيزي نمي بينند و نمي فهمند. قصد پاسخ به مطلب شما را ندارم و اين مکان و زمان اندک، مجال پاسخ دادن هم نيست. فقط دو سه نکته براي يادآوري مي آورم: 1- اي کاش مسئولان ما از جمله نمايندگان محترم همانطور که براي گزارش دادن از عملکرد و بيلان کاري خودشان با گردن افراشته و به راحتي مصاحبه مي کنند و هميشه در دسترس هستند اما زمان پاسخگوي که مي شود پيداي شان نمي کني. کدام يک از نمايندگان ما همانطور که بارها و بارها مصاحبه مي کنند چند بار هم پاسخگو بودند؟ حالا پاسخگويي اين نماينده را هم شما غير مستقيم بر عهده گرفتيد و البته اين هيچ اشکالي ندارد اما مسئولان حواس شان باشد که خودشان بايد به مردم گزارش بدهند و پاسخگوي مردم باشند چون آنها وکيل مردمند و وکيل بايد پاسخگوي موکل خود باشد. اين لطفي نيست که مسئولان در حق مردم بکنند و منتي بگذارند بلکه وظيفه ذاتي و اوليه آنهاست. 2- اين به يک عادت و رويه در کشور ما تبديل شده است که معمولا علت مشکلات و مسائل را به گردن يک چيز موهوم و غير قابل دسترس و غير قابل پاسخگويي مي اندازيم. مثلا هواپيما سقوط مي کند عاملش را مثلا نقص فني اعلام مي کنيم که به کسي و جايي بر نخورد و از اين قبيل. شما هم متاسفانه علت بخش عمده اي مشکلات و عقب ماندگي ها را به گردن چيز موهوم و خيالي اي مانند "موقعيت جغرافيايي" انداخته ايد. نمي خواهم بگويم جغرافيا بي تاثير نيست اما جغرافيا براي همه است. علاوه بر اين موقعيت جغرافيايي اگر از جهتي براي کسي يا شهري کمبودهايي داشته باشد همين جغرافيا از جهتي ديگر مي تواند مزيت و ظرفيت باشد. البته اگر درست بشناسيم و بتوانيم از آن استفاده کنيم. بنابراين جغرافيا را عامل مشکلات و عقب ماندگي ها شمردن نوعي خود فريبي و گول زدن خودمان است. 3- مواردي که شما ذکر کرديد مانند نزديکي به کلان شهرها و غيره شايد براي شهري مانند نيشابور تا حدودي درست باشد اما قطعا درباره شاهرود درست نيست. 4- عامل عقب ماندگي هاي سبزوار موارد موهومي مانند جغرافيا يا دوري و نزديکي از کلان شهر و از اين قبيل نيست. مهم ترين عامل اين وضع به نظرم کوتاهي، کم کاري، فرصت سوزي و قصورهاي خودمان است. شمردن تک تک اين موارد خيلي طولاني مي شود و فرصت نيست. فقط کوتاه و گذرا به چند مورد اشاره مي کنم: - اگر بخواهيم نماد و نمونه اي از اين کوتاهي ها و فرصت سوزي ها را مثال بزنيم که اين روزها هم بحثش هست بايد به همين جشنواره هاي دسر و غذا اشاره کنيم که نهادهاي فرهنگي ما برگزار مي کنند اشاره کنيم. سال گذشته در حالي که بسياري شهرها در تکاپو و تلاش براي ربودن عنوان پايتخت کتاب ايران بودند نهاد متولي کتاب و کتابخواني سبزوار يعني اداره کتابخانه هاي ما جشنواره دسر در کتابخانه ها برگزار کرد که خود شما به آن "طنز سال 93" داده ايد. پارسال که اين جشنواره برگزار شد و نهادهاي فرهنگي ما اين قدر به روز بودند که اصلا خبردار هم نشدند. جالب اين که امسال هم عينا همان اشتباه تکرار مي شود. در حالي که فراخوان اين جشنواره منتشر شده و خيلي شهرها در تلاش براي آماده کردن طرح هاي شان هستند ديگر نهاد فرهنگي شهر درگير برگزاري جشنواره غذا است با کلي خرج و هزينه و سر و صدا. سال گذشته دست کم يک ماه اسامي شهرهايي که شرکت کردند و نامزد شدند در سطح رسانه هاي ملي تکرار مي شد. آنها مي دانند که صرف انتخاب شهري با اين عنوان چقدر توجه ها را جلب مي کند و امکانات را خواه و ناخواه به شهرستان مي رود. آنها مي دانند عنوان دار شدن شهري در سطح ملي چقدر در پيشرفت آن شهر موثر است براي همين تلاش مي کنند. شهرهاي ديگر همه افراد ونهادهاي فرهنگي و غير فرهنگي شان را جمع مي کنند تا طرح هاي تازه و خوب بدهند تا برنده چنين جشنواره هايي شوند آن وقت نهادهاي فرهنگي ما کارهاي غير فرهنگي مي کنند. علت عقب ماندگي ما اين است که بيش از 6 سال است که فقط سر و کله هم مي زنيم تا فقط زمين کتابخانه مرکزي را مشخص کنيم. علت عقب ماندگي ما آن است که سال گذشته همين آقاي محسني اعلام کرد که وزارت ارشاد گفته است تا پايان سال 93 زمين کتابخانه را مشخص و به ما اعلام کنيد تا بودجه اي ملي از وزارتخانه به ساخت آن اختصاص دهيم. قرار شد مسئولان محترم اين کار با بکنند اما شش ماه از سال 94 هم گذشته است کدام يک از مسئولان گزارش دادند که چه کردند؟ آيا نمايندگان محترم و رئيس اداره ارشاد و ديگر مسئولان پاسخگو هستند که چکار کردند؟ و چرا اين فرصت بي نظير را مانند فرصت هاي ديگر از دست داديم؟ علت عقب ماندگي ما اين است اداره کتابخانه ها و ارشاد و اداره فرهنگي هنري شهرداري به جاي اين که طراحي و ساخت کتابخانه مرکزي را پيگيري کنند جشنواره دسر و غذا برپا مي کنند. آن وقت تازه پز مي دهيم که شهر فرهنگي و دانشگاهي هستيم و 30 هزار دانشجو داريم و از پزها. علت عقب ماندگي سبزوار اين هاست نه چيزهاي موهوم و خيالي مانند جغرافيا يا نزديکي به کلان شهرها. 2- جناب محسني گفته بود من براي ثبت روز ملي بيهقي با چهار وزير صحبت کردم و هنوز به نتيجه نرسيدم. آيا از خود پرسيديم چرا ثبت روز بيهقي بعد 5-6 سال به نتيجه نرسيده است؟ علتش آن است که فرصت سوزي کرديم و وقتي اين طرح در شوراي انقلاب فرهنگي مطرح شده بود هيچ کس از مسئولان شهر نرفته و پيگري نکرده بود. حتي يکي از مسئولان فرهنگي شهرستان مي گفت:‌ آقاي شعباني فرماندار وقت گفته بود ثبت روز ملي بيهقي چه فايده اي دارد و مي خواهيم چکارش کنيم. وقتي اينجا فرصت را از دست مي دهيم بعد هر چه دست و پا بزنيم فايده اي نخواهد داشت. آيا جا ندارد از نمايندگان محترم بپرسيم آن موقع کجا بودند و چه مي کردند؟ اگر آن موقع فرصت را مي دانستيم و به موقع عمل مي کرديم به راحتي اين روز ثبت مي شد و حالا اين همه مشکل نداشتيم. اتفاقي که براي آذر يزدي افتاد. چرا يزدي ها توانستند به سرعت روز درگذشت او را بعنوان روز ادبيات کودک و نوجوان ثبت کنند و حتي مجوز بنيادش را بگيرند و ما نتوانستيم؟ علت عقب ماندگي سبزوار اين هاست نه چيزهاي موهوم و خيالي مانند جغرافيا يا نزديکي به کلان شهرها. 3- آزاد راه حرم تا حرم از 15 کيلومتري نيشابور مي گذشت اما آنها آنقدر پيگري کردند که همه طرح ها و نقشه هاي کشوري را تغيير داده و آزاد راه را به نزديکي شهر آوردند. فرماندار نيشابور گفته بود براي اين کار 13 جلسه در سطح استان و کشور برگزار کرديم. چرا اين کار را کردند؟ چون مي دانستند که وقتي آزاد راه ساخته شد اگر 300 جلسه بگذارند و 30 سال هم پيگري کنند به جايي نخواهد رسيد. اتفاقي که درباره راه آهن براي ما افتاده است. راه آهني که مستقيم مي رفت با يک انحراف کوچک از شهر دور شد مسئولان وقت شهرستان آن موقع غفلت کردند و هيچ کاري نکردند. يک لحظه غفلت کرديم و فرصت را از دست داديم حالا 50 سال است تلاش مي کنيم و هنوز به جايي نرسيديم و روشن است که به جايي هم نخواهيم رسيد چون راه آهن ساخته شده را تغيير نمي دهند که دوباره بسازند. علت عقب ماندگي سبزوار اين هاست نه چيزهاي موهوم و خيالي مانند جغرافيا يا نزديکي به کلان شهرها. 4- اين که منطقه سبزوار منطقه اي از کشاورزي و دامداري است اما شهرستان هيچ کارخانه اي ندارد و همه اين محصولات به صورت خام براي کارخانه هاي شهرستان فرستاده مي شود تقصير کيست؟ اين که با اين چنين موقعيت در همه اين سالها هيچ کارخانه اي براي صنايع تبديلي در شهرستان راه اندازي نکرديم تقصير کيست؟ اين که شهري بالاترين پول و نقدينگي را دارد و در همين حال بالاترين نرخ بيکاري را دارد تقصير کيست؟ دهها سوال مانند اين مي توان پرسيد. علت عقب ماندگي سبزوار اين هاست نه چيزهاي موهوم و خيالي مانند جغرافيا يا نزديکي به کلان شهرها. 5- وقتي استانداري خراسان اعلام مي کند شهرهاي کوچکي مانند کلات و کاشمر بعد از مشهد و نيشابور بيشترين گردشگر را داشته اند، اين يعني چه؟ آيا موقعيت جغرافيايي سبزوار بهتر است يا کلات و کاشمر؟ سالانه 20 ميليون مسافر از کنار شهر مي گذرند چند نفر آنها به شهر مي آيند؟ چرا شهري با تلاش و پيگيري مسئولانش جزو شهرهاي نمونه گردشگري انتخاب مي شود اما مسئولان سبزوار حتي خبردار هم نمي شوند. چرا کاشان با هر تلاشي هست خودش را جزو اين شهرها به تصويب مي رساند اما سبزوار کاري نمي کند؟ چون مي داند وقتي جزو اين شهرها شد هم در سطح ملي مطرح مي شود و نگاه ها به سمتش جلب مي شود و هم اعتبار ملي مي گيرد و اينها موجب رشدش خواهد شد. اين که شهر کوچکي مانند بيرجند که شما اسم برديد حتي شده با زنگوله هايش بعنوان صنايع دستي در همه نمايشگاه ها و جشنواره هاي ميراث فرهنگي و صنايع دستي شرکت مي کند و غرفه مي گيرد اما ميراث فرهنگي سبزوار حتي خبردار هم نمي شوند و حتي در يکي از اين نمايشگاه ها حضور ندارند. در حالي که سبزوار بسيار بيشتر از اين شهرها آثار و آيين هايي دارد که عرضه کند. همين شاهرود در تعطيلات عيد 500 ميليون تومان از صنايع دستي فروش داشته است اما سبزوار در اين زمينه چه کرده است؟ علت عقب ماندگي سبزوار اين هاست نه چيزهاي موهوم و خيالي مانند جغرافيا يا نزديکي به کلان شهرها. 6- اين که دانشگاه هاي شهر کوچکي مانند شاهرود بزرگتر از سبزوار است و سطح علمي دانشگاه هايش هم بالاتر از دانشگاه هاي ماست چه ارتباطي به نزديکي به فلان کلان شهر يا موقعيت جغرافيايي دارد؟ اين که نماينده شاهرود با تلاش نيروگاه شاهرود را جزو طرح هاي مهر ماندگار تصويب مي کند و افتتاح مي شود اما نيروگاه سبزوار بعد هشت سال و سه بار کلنگ زني هنوز هيچ در هيچ است چه ارتباطي به موقعيت جغرافيايي دارد. دانشگاه آزاد سبزوار دومين دانشگاه آزاد کل استان خراسان بزرگ بود اما حالا بعد از 30 سال هنوز تنها 4 رشته دکتري دارد. آن موقع شاهرود اصلا دانشگاه آزاد نداشت اما حالا برو ببين وضع دانشگاه آزاد شاهرود چگونه است؟ علت اين جلو افتادن ها چيست؟ علت عقب ماندگي سبزوار اين هاست نه چيزهاي موهوم و خيالي مانند جغرافيا يا نزديکي به کلان شهرها. 7- مي دانيد علت عقب ماندگي ما چيست؟ اين است که رئيس دانشگاه علوم پزشکي ما در جلسه معارفه اش و جلو وزير بهداشت مي گويد ما دانشکده هاي دندان پزشکي و داروسازي و طب سنتي نمي خواهيم و پيگيري هم نمي کنيم. و با همين جمله همه تلاش هايي که قبلا براي راه اندازي اين دانشکده ها شده و همه امکاناتي که فراهم شده بود باد هوا مي شود. همه جا دنبالش هستند که با چنگ و دندان چيز تازه اي بگيرند آنوقت ما خودمان مي گوييم نمي خواهيم. براي همين هست که دانشگاه علوم پزشکي کاشان سال 92 به تيپ يک دانشگاه هاي علوم پزشکي ارتقاء مي يابد اما دانشگاه علوم پزشکي ما درجا مي زند. علت عقب ماندگي سبزوار اين هاست نه چيزهاي موهوم و خيالي مانند جغرافيا يا نزديکي به کلان شهرها. 8- اگر بخواهيم يکي يکي اين موارد را ذکر کنيم بسيار طولاني مي شود. اگر فکر کنيد موارد بسياري ديگر از کوتاهي ها، کم کاري ها، اختلاف ها، قصورها و فرصت سوزي ها را خودتان پيدا مي کنيد. علت عقب ماندگي سبزوار اين هاست نه چيزهاي موهوم و خيالي مانند جغرافيا يا نزديکي به کلان شهرها. بنابراين جغرافيا را عامل مشکلات و عقب ماندگي ها شمردن نوعي خود فريبي و گول زدن خودمان است. اي کاش مسئولان و نمايندگان ما همانطور که براي بيلان کاري خودشان با گردن افراشته مصاحبه مي کنند همانقدر هم پاسخگو باشند. چرا فرماندار ما بعد از حدود دو سال هنوز يکبار هم يک نشست خبري ساده نگذاشته که گزارشي از عملکردش بدهد؟ و چرا پاسخگو نيست؟ فرمانداري که در جلسه معارفه اش گفته بود: مي خواهيم سبزوار را به صورت واقعي به جايگاه دوم استان برسانيم. ________________

ایران

واقعا جای تاسفه که یک وب سایت مثل اسرارنامه که نماینده فرهنگی سبزوار هست همچین برداشتی از صحبتهای همشهری خودش میکنه وباز اسلحه توهین وتهمت را بر علیه نیشابور خشاب گذاری میکنه .

کریمی

یک دلیل عقب افتادگیهای سبزوار خود شما رسانه ها هستید انیقدر که درگیر مسائل خاله زنکی میشید اینقدرکه به اینکه پسرخاله کی توی کدوم اداره رفت دختر عمه کی چه سمتی گرفت داداش کی کجا استخدام شد گیر میدیداز پرداختن به موضوعات مهمترشهرستان غافل میشیداتفاقا مقایسه خیلی هم خوب ولازمه ولی رفتار رسانه های سبزوارم بارسانه های شهرای دیگه مقایسه کنید ببینید خبرنگاران شهرای دیگه چه مطالباتی مطرح میکنن برای مسئولانشون و ما چه جیزایی توی سبزوار کسانی که بیشترین کارو برای شهرمیکنن بیشتر مورد حمله و هجمه قرارمیگیرن مثلا ثامن الحجج که با سرمایه گذاریاش واقعا ورزش سبزوارو برده بالا روزی نیست که یک مطلب منفی برایش تو همین سایتای خودمون نزنن برای مقصودی که اون همهکار کرد تو شهرداری دیدید که چه قدر زدن ومنجر به برکناریش شدن که اخرشم دادگاه از همه اتهامات تبرئه اش کرد وخود مسعود خان پسندیده و چندنفر دیگه الان پاشون گیره برای محموددولت ابادی هم همینطور برای اون خسروی هم که اومد برای احداث سایت نمایشگاه دائمی سرمایه گذاری کنه دیدید که چه قدرزدن و تخریبش کردن اون ............ هم توی اون نشریه زردنامه اش الان دیگه چندهفته است رفته تو کار طالبی و مجموعه شهرداری فقط میخواد سنگ اندازی کنه کلا توی سبزوار بااینکه سایت و رسانه زیاد داریم ولی اکثراسیاسی کار و منفعت طلبید برای همین پیشرفت نمیکنیم اگه میخواید سبزوار پیشرفت کنه اتفاقا مقایسه کنید ولی فقط نه عملکرد مسیولان و نماینده ها رو بلکه عملکردرسانه های سبزوارو با شاهرود و بقیه شهرا اونوقت معلوم میشه که ما کجای کاریم و اوناکحای کارن خلاصه به قول معروف همه جیزمون به همه چیزمون میاد

یک دوست

خود شما اسرارنامه جان کسی هستی که بیشترین مقایسه رو بین سبزوار و بعضی دیگه از شعرا انجام میدی.آرشیوی پر از اینجور مطالب مقایسه ای است که من همیشه مخالفشان بودم گاهی شرایط از زمین تا آسمون فرق میکنه اصلا مقایسه درست نیست

موسی الرضا

عزیزم دقیقا دارم احساس می کنم که یا شما طرفدار نماینده خاصی هستید یا اینکه از بس احساسی رفتار می کنید واقعا دلتون نمی خواد سر تون رو از زیر برف بیارید بیرون!!! با تمام احترامی که در این 8_9 سالی که مخاطب مجله هستم ولی اینبار به خودم اجازه میدم که بگم این رفتار مجله دقیقا بوی سیاسی کاری میده! من خودم نسبت به سبزوار و داشته هاش بسیار تعصبی هستم ولی به عنوان یه سبزواری که در دانشگاه شاهرود دانشجو هستم وقتی پای حرفای نماینده شاهرود اقای دکتر جلالی نشستم و تحقیق و بررسی کردم و از اون طرف پای حرفای دکتر محسنی نماینده سبزوار تفاوت رو کاملا احساس کردم فکر نکنید من در همین دوره قبلی مثلا مخالف دکتر محسنی بودم!نه! واقعیت اینه که رای بنده ایشون و اقای بروغنی بودند ولی اقای دکتر محسنی بیشتر به فکر تبلیغ و رای جمع کردن هستند تا گرفتن حق این خطه! برای اولین بار می خوام منع کنم مجله رو از سیاسی کاری اگه من مخاطب چندین ساله هستم برای اینکه احساس می کردم دل سوز این خطه هست تا اشخاص سیاسی!!!

حسن

دوستان گرامی. سبزوار آمیزه ای است از معضلات و پتانسیل ها. معضلاتش عبارتند از سیاست زدگی و مصمم نبودن و پیگیر نبودن و پاسخگو نبودن مسئولین آن هستند و پتانسیلهایش پیشینه درخشانی است با نخبگان غیر مسئولی که در تهران و مشهد و حتی سبزوار بی نام و نشان سبزوار را به جلو میبرند. پز دادن از سوی باصطلاح مسئولین موجود و زحمت کشیدن از آن دسته دیگر. البته مسئولینی هم هستند که با زحمات خود بار دیگران را نیز بر دوش میکشند، ولی مخاطبان عزیز ،؛ مقایسه کردنها خیلی مواقع بسیار خوب هم هست. شما نمیخواهد سبزوار را با شاهرود که نصف جمعیت سبزوار دارد مقایسه کنید، شما نمیخواهد سبزوار را با نیشابور که همیشه جمعیتش از سبزوار کمتر بوده و اینک بر اثر تلاشها و برخورداریهایشان در حال تغییر معادله هستند مقایسه کنید، شما نمیخواهد سبزوار را با بجنورد و بیرجند و سمنان که بایستی سهم کمتری از بودجه های ملی را داشته باشند مقایسه کنید، دوستان عزیز ما بیاییم سبزوار را با اسفراین مقایسه کنیم و با شهرهای بسیار کوچک ،که ردیفهای ملی بودجه ای زیادتر با ارقام بالاتر دارند مطابقت دهیم. مثلا کافیست به جاده ترانزیتی سبزوار قوچان نگاه کنیم و خون گریه کنیم که اگر بجای نماینده های سبزوار، نماینده اسفراین مسئولیت نمایندگی ما را داشت چه میکرد/؟ یقینا تاکنون بزرگراه شده بود و حتی مسیر ریلی آن نیز تعیین تکلیف شده بود. بهرحال آنچه نماینده سبزوار انجام داده در مقابل آنچه میتوانسته انجام دهد بسیار اندک است. تعصب گرایی نمیکنم ولی بعنوان یک سبزواری ، آرزو داشتم نماینده ای همچون قوامی اسفراین و فرمانداری همچون مظفری نیشابور میداشتیم تا حقوق از دست رفته مان را باز ستاند. مهم نیست کجایی باشد،مهم آنست که فعل کار را صرف نماید و تنبلی و غرور و تکبر را کنار گذاشته و خواستن و مصمم بودن و پیگیری را وجهه همت خود نماید. آرزویم آنست که از نوشته هایمان تلقی درود بر فلان فرد و مرگ بر فلان دیگر قلمداد نشود. توجیه افراد و یا نفی آنها تفسیر نشود. فقط وفقط و فقط همتمان کار باشد و کار و نتیجه آن یعنی کارنامه و .......
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما