در مصاحبه با فاطمه کیخسروی از معدود بانوان خبرنگار سبزوار:

خبرنگاری چیزی به جز عشق و هنر نیست / عرصه خبر برای یک خبرنگار مانند دانشگاه است

در ميان خبرگزاري هاي گوناگون و رسانه هاي متعدد خبري که سالهاست چه به شکل مکتوب کاغذي، چه به شکل اينترنتي و چه به شکل صوتي و تصويري (صدا و سيما) در کل کشور و البته در غرب خراسان رضوي فعاليت مي کنند، خبرگزاري ايرنا، همواره جايگاه خاص خود را داشته است.

به گزارش مجله اينترنتي اسرارنامه ايرنا که نام اصلي آن خبرگزاري جمهوري اسلامي است ، با 80 سال سابقه همانطور که ازنامش پيداست به عنوان رسانه رسمي نظام تلقي مي گردد و خوشبختانه اين خبرگزاري سالهاست که در منطقه سبزوار بزرگ فعاليتي پررنگ و حرفه اي دارد به طوري که در استان خراسان رضوي بعد از کلانشهر مشهد دو دفتر رسمي ديگر اين خبرگزاري در شهرستان هاي سبزوار و تربت حيدريه داير است.

اما بي شک کسب اين جايگاه براي سبزوار در مجموعه بزرگ خبرگزاري ايرنا، مرهون مرهون تلاش خبرنگاراني است که اين مسئوليت سنگين را در ديار سربداران برعهده گرفته اند.

از همين رو اسرارنامه به مناسبت 17 مرداد و ايامي که به بزرگداشت مقام خبرنگار اختصاص دارد، به سراغ يکي از خبرنگاران پرتلاش ايرنا در سبزوار و خوشاب رفته است تا پاي صحبت هاي اين همکار رسانه اي بنشيند.

فاطمه کيخسروي ازمعدود بانوان خبرنگار سبزواري است که در سال هاي اخير فعاليتي مستمر و بدون حاشيه را در عرصه خبري سبزوار داشته است. او هرچند اين روزها بيشتر با خبرگزاري ايرنا شناخته مي شود اما پيش از ايرنا براي مدتي خبرنگار مهر و خبرنگار روزنامه خراسان نيز بوده است.

کيخسروي که با وجود داشتن زندگي متأهلي و فرزند خردسالي که اکنون حدود 3 سال از تولدش مي گذرد، اما اهتمامي جدي به حرفه خبرنگاري دارد.

وي به تازگي و به همراه استادش محمد مهرنيا در حين برگزاري يکي از نمازجمعه هاي سبزوار از سوي امام جمعه معزز شهرستان به خاطر تلاش موثر در اطلاع رساني خطبه هاي نماز جمعه مورد تقدير قرار گرفته است تا اولين خبرنگاران سبزواري باشند که در چنين موقعيت وجايگاهي توسط امام جمعه شهرستان از آن ها تقدير به عمل مي آيد.

کيخسروي البته علاوه بر سبزوار، خبرهاي شهرستان هاي اطراف به ويژه خوشاب را نيز پوشش مي دهد و درواقع مي توان دامنه کاري او را محدوده سبزواربزرگ دانست.

در ادامه متن کامل گفتگوي اسرارنامه با فاطمه کيخسروي را مطالعه خواهيد کرد:

  • لطفا يک معرفي مختصر از خودتان ارائه دهيد:

- فاطمه کيخسروي هستم. متولد اول آذر 58 و مدرک کارشناسي مديريت دولتي از دانشگاه پيام نور سبزوار دارم و اکنون حدود 8 سال هست که در رسانه های مختلف سبزوار مشغول کار خبرنگاری هستم.

  • چه طور شد که به عرصه خبرنگاري وارد شديد؟

- من از ابتدا به کارهاي فرهنگي علاقه داشتم و در دوران دانشجويي اين علاقه بيشتر شد و به صورت سرودن شعر و مقاله نويسي و ... تجلي پيدا کرد.

  • شعر هم مي گوييد؟

- بله- اوايل اصلا با شعر شروع کردم. و در انجمن هاي شعري و ادبي حضور مي يافتم و گاه گاهي اشعاري نيز مي سرودم و سپس از همين طريق وارد همکاري با بعضي نشريات دانشجويي دانشگاهمان شدم.

  • اولين نشريه دانشجويي که باآن کار کرديد؟

- نشريه تابش متعلق به امور فرهنگي دانشگاه پيام نور بود

البته در نشريات ديگري مثل پويا ونشريه بسيج هم فعاليت مي کردم. ابتدا مقاله مي نوشتم و به عنوان هيئت تحريريه با آن ها همکاري مي کردم و بيشتر فعاليتم در نوشتن مطالب عرفاني، اجتماعي، انديشه و ... دراين جور زمينه ها بود و بعدا کم کم ورودم به کار نشريات دانشجويي بيشتر شد تا اينکه چند مدت به عنوان سردبير نشريه تابش انتخاب شدم.

  • پس از همان دوران دانشجويي به سمت فعاليت رسانه اي علاقه مند شديد؟

- بله. خاطرات خيلي خوبي هم از آن دوران دارم. التبه شايد بعضي ها بگويند دوران دانشجويي فقط بايد به درس پرداخته شود. اما من فعاليت هاي فرهنگي زيادي داشتم و شايد به خاطر همين فعاليت ها هم آن جور نمرات خوبي که بايد مي آوردم، نياورده باشم اما الان هم احساس پشيماني نمي کنم.چون از همان فعاليت ها خيلي چيزها ياد گرفتم و زمينه اي شد براي فعاليت هاي شغلي آينده ام.

  • اتفاقا از يک بابت ديگر مي توانيم بگوييم، داشتن فعاليت هاي فرهنگي در کنار درس خواندن براي دانشجويان خوب و لازم هم هست.يعني اگر يک دانشجو به جاي اينکه فقط در مسير رشته تحصيليش به صورت خطي پيش برود، بيايد و در کنارش مهارت هاي ديگري هم فرا بگيرد، پس از فارغ التحصيلي اگر در رشته تحصيلي خودش کاري گير نياورد، حداقل مثل شما مي تواند در زمينه هاي ديگري هم مي تواند دنبال کار بگردد.

- بله. به همين خاطر هم گفتم پشيمان نيستم.چون واقعا کارهايي که انجام مي دادم با عشق و علاقه بود و خيلي هم وقت مي گذاشتم روي بحث فرهنگي ونوشتن مقالات و آنچه مي نوشتم واقعا في البداهه نبود و بعضي اوقات بيشتر از درسي که مي خواندم براي آن مقاله تلاش و فعاليت مي کردم و آن قدر در اين فعاليت ها غرق شده بودم که بعد از اينکه تحصيلات دانشگاهيم تمام شد، 6 ماه هم بيشتر به فعاليت فرهنگي ادامه دادم چون در دانشگاه کساني که مرا در اين فعاليت ها شناخته بودند به شکل هاي مختلف مسئوليت هايي به من واگذار مي کردند.

 

  • خوب بالاخره چه طور شد که به کار حرفه اي خبرنگاري وارد شديد؟

- آقايي بود به فاميلي دولت آبادي که آن زمان مسئول دفتر رئيس دانشگاه پيام نور بودند . ايشان که علاقه مرا به کارهاي فرهنگي ديده بود روزي به من خبر دادند که در شهرستان به نيروي خبرنگار احتياج دارند. من هم که علاقه داشتم و کلا سرم درد مي کرد آمدم نزد آقاي مهرنيا که آن زمان مسئوليت روزنامه خراسان را نيز برعهده داشتند و بسيار خوشحالم از اينکه کارم را با ايشان شروع کردم و جناب مهرنيا به معناي واقعي استاد من هستند به طوري هرچه دارم در کار خبري از ايشان آموخته ام.

بدين ترتيب ورود اوليه ام به بحث خبر زير نظر آقاي مهرنيا با روزنامه خراسان بود.

  • همکاريتان با روزنامه خراسان و خبرگزاري ايرنا همزمان بود؟

- نه. اول خراسان بود که بعدا به ايرنا هم منجر شد. البته با چند بار آمدن و رفتن . چون قبل از مراجعه من نيروي مورد نياز را گرفته بودند و ديگر ظرفيت براي ورود من وجود نداشت. و حتي مي خواستم افتخاري کار کنم که آقاي مهرنيا اوايل قبول نمي کردند. ولي بعد از چندين مرتبه مراجعه کردن، سرانجام با توجه به علاقه ام مرا پذيرفتند و شروع به فعاليت کردم. و ابتدا پس از اينکه آموزش هاي لازم را نزد آقاي مهرنيا ديدم، کارم را با ويژه نامه هاي روزنامه خراسان مخصوص سبزوار آغاز کردم و بعدا به خود روزنامه خراسان و کمي بعد هم به ايرنا راه يافتم.

 

  • پس با روزنامه خراسان اولين کار حرفه ايتان را شروع کرديد. چه سالي بود؟

- اواخر 86 وارد روزنامه خراسان شدم. کمي بعد همراه با خانم جراحي که دو سه هفته قبل از من وارد کار شده بودند، به جلسات مي رفتم و ايشان هم بعد از آقاي مهرنيا نقش ارزنده اي در آموزش من داشتند.

  • آن دوران که براي اولين بار کار خبرنگاري را به صورت حرفه اي آغاز کرديد چه طور بود؟

بله هم سخت بود هم فضا بسيار با فضاي کارهاي دوران دانشجويي متفاوت بود. يادم مي آيد آن اوايل وقتي تازه از دوران دانشجويي به کار در روزنامه خراسان وارد شده بودم چون قبلادر فضاي دانشجويي کار کرده بودم که دشواري هاي خيلي کمتري داشت و خيلي هم به دانجشوها بها داده مي شد آن زمان و فکر مي کردم باکلي تجربه و توانايي وارد کار شده ام و به خوبي از پس خبرنگاري بر مي آيم. به همين خاطر يکي از اولين دفعاتي که به جلسه اي براي پوشش خبري رفتم، با شوق خاصي تمام جزئيات جلسه را نوشتم و يادداشت هايم چند صفحه شد و بعدا آن ها را تايپ کردم و براي آقاي مهرنيا بردم. به خيال اينکه يک خبر خيلي خوب و کامل تهيه کرده ام. در آن خبر چند مورد عدد و رقم هم وجود داشت که آقاي مهرنيا وقتي درباره ميزان دقيق عدد و رقم ها از من پرسيد و من مطمئن نبودم و با فکر کنم و احتمالا و تقريبا جوابشان را دادم، همين طور انگشتشان را روي دکمه (Backspace) (پاک کن) صفحه کليد گذاشتند و به راحتي آن اعداد و بيشتر قسمت هاي خبرم را پاک کردند و گفتند وقتي مطمئن نيستي ننويس و من همينطور نگاهم با ناباوري به دنبال تک تک کلمات و جملاتي مي رفت که براي نوشتنشان زحمت کشيده بودم و آقاي مهرنيا به سرعت در حال پاک کردنشان بود.

  • پس اين يکي از اولين درس هايي بود که در اين کار از آقاي مهرنيا گرفتيد؟

- بله. البته عرض کردم از قبل هم به من آموزش هايي داده بودند اما اين بار در عمل اين آموزش را به من دادند و فهماندند که واقعا خبر يک حوزه جدا از کارهاي دانشجويي هست که تا به حال انجام داده ام و نياز به دقت وجديت واقعا بالايي دارد.

 

  • در اين مدت تقريبا 8 سال که در کار خبر هستيد، فقط با روزنامه خراسان و ايرنا همکاري کرده ايد؟

نخير. آن اوايل به نشريه سربداران هم کار کردم و البته براي مدت حدوداً 2 سال هم خبرنگار مهر بودم و بعد هم ديگر از سال 90 به صورت خبرنگار آزاد وارد ايرنا شدم و همچنان هستم.

  • دوره اي که وارد ايرنا شديد با توجه به اينکه خبرگزاري ايرنا ماهيتش يک مقدار با بقيه رسانه ها فرق مي کند و رسانه رسمي نظام است، چه تاثيري داشت روي شما؟ در کارتان و علاقه تان خودتان چه تفاوتي احساس کرديد؟

- ايرنا همانطور که خودتان فرموديد تفاوت هاي چشمگيري دارد با بقيه رسانه هاي خبري. در واقع يک خبرگزاري مادر است که باحدود 80 سال سابقه چهارچوب هاي مشخص خود را دارد و به خاطر همين هم به حاشيه نمي رود و شعار آن هم سرعت، صحت، دقت است. و خوب از زماني که وارد ايرنا شدم قطعا روي انگيزه ام تاثير مثبت گذاشته است. اين را هم اضافه کنم که يکي از خوبي هاي ايرنا اين است که هر خبري که تهيه مي کنيم معمولا به خوبي مورد توجه قرار مي گيرد به خصوص مسئولان معمولا ايرنا را حتما مطالعه مي کنند.
ضمنا به جز خبر کارهاي ديگري هم در ايرنا انجام مي گيرد. يعني ايرنا فقط يک خبرگزاري براي توليد خبر و گزارش و انتشار روي سايت نيست بلکه دامنه کار بسيار گسترده تري دارد.

  • جاي رشد در کار شما چه قدر است؟

- از کدام نظر ماديات يا معنويات؟

  • از هر دو نظر

- به لحاظ مالي که کلا خبرنگاران تا جايي که من ديده ام چندان وضعيت رضايت بخشي ندارند. نسبت به آن همه دشواري اين حرفه. اما خوب از نظر معنوي کلا يک قداستي دارد و از آن طرف هم يک هنر است. يعني به نظر من خبرنگاري اول هنر است و بعد شغل. و من به شخصه به کارم خيلي علاقه دارم و اگر بتوانم از طريق اين کار به حل مشکلات مردم کمک کنم، برايم بسيار ارزشمند است. و به خاطر همين مسئله، خبرنگاران بايد جايگاه اين حرفه را حفظ کنند و اخلاق رسانه اي را هميشه مد نظر قرار دهند.

 

  • الان اين جايگاه حفظ مي شود؟

- اصلا . متاسفانه اصلا اين جايگاه آنطور که بايد و شايد حفظ نمي شود و متاسفانه روز به روز ضعيفت تر هم مي شود.

  • از طرف خود خبرنگاران تضعيف مي شود يا از طرف مسئولان و مردم؟

- من فکر مي کنم از طرف خود خبرنگاران دارد اين تضعيف اتفاق مي افتد. مثلا من مي بينم بعضي خبرنگاران وارد بعضي بحث هاي حاشيه اي مي شوند. به تخريب يکديگرمي پردازند و طوري رفتار مي کنند که گويي هيچ کدام ديگري را قبول ندارند.

بعضي از مسئولان هم البته شأن و منزلت خبرنگاران رسمي را رعايت نمي کنند. البته همه فعالان رسانه اي به جاي خود محترم هستند اما بالاخره باز خبرنگاران رسانه هاي رسمي مراحلي را طي مي کنند و رسانه هايشان جايگاه موثري دارد که مي طلبد توجه و همکاري بيشتري از سوي مسئولان شهرستان با اين خبرنگاران وجود داشته باشد.

  • با توجه به اينکه خانم هستيد، چه قدر اين کار مي تواند سخت باشد برايتان؟

- بله اين شغل براي بانوان مسلماً دشواري هاي زيادي دارد. البته زماني که من ازدواج کردم خبرنگار بودم و علاقه اي که به خبر داشتم را همان ابتدا مطرح کردم.

  • چه سالي ازدواج کرديد؟

- من سال 90 ازدواج کردم.

  • پس همسرتان کاملا با کار شما کنار آمده اند؟

- بله. ايشان قبول کردند و ههواره با من همراهي کردند و پا به پا آمدند. خيلي وقت ها با ماشين خودش مرا مي رساند به جلساتي که بايد بروم بعضي وقت ها هم پيش مي آمده که بعضي جلسات در شب برگزار مي شده و مثلا زمان هايي بود که همايش يا جلساتي در دانشگاه حکيم سبزواري بود که ايشان مرا مي رساندند به خاطر راه دور دانشگاه تا منزل ما در شهر ديگر همانجا در محوطه دانشگاه مي ماندند تاجلسه تمام شود و من را برگردانند. در حالي که ممکن است خيلي کار داشته و يا خسته بوده باشند. اما انصافا اين همکاري را همواره با من داشته اند.البته جلساتي که در شب برگزار شود، به ندرت است. اماگاهي بالاخره پيش مي آيد.

  • اين همکاري همسرتان احتمالا شرط خيلي مهمي درموفقيت شما بوده، درست است؟به طوری که امروز شما توانسته اید از معدود بانوان خبرنگار سبزوار باشید.

- بله . خيلي. اگر همکاري ايشان نمي بود اصلا نمي توانستم کارم را ادامه دهم چون خبر غير قابل پيش بيني هم هست و گاهي نمي تواني آنطور که بايد و شايد کارها را انجام دهي و اين جور مواقع لازم است خانواده هم با تو همراهي و همکاري داشته باشند.

اما به هرحال کار خبرنگاري براي خانم ها حتي اگر خانواده اي همراه وموافق هم داشته باشند باز هم سختي هاي فراوان خود را دارد. به خصوص اگرمسئوليتمادري را نيز برعهده داشته باشند.

  • فرزندتان چند ساله است؟

- متولد 91 است. الان ديگر سه سال و سه ماهش شده است.

 

  • خوب حالا که شما که وارد کار خبرنگاري شده ايد و به خاطر علاقه تان ادامه داده و به يک جايگاهي هم رسيده ايد. اما بازهم توصيه مي کنيد که خانم ها با همه سختي هايي که برشمرديد، وارد کار خبرنگاري شوند؟

- اگر علاقه دارند بله. الان تازه فکر مي کنم در کشور جمعيت خبرنگاران خانم از آقايان بيشتر هم است. البته در سبزوار تعداد خانم هاي خبرنگار کم شده است امادر کشور خانم ها فعاليت زيادي دارند و من به کسي که واقعا علاقه داشته باشد توصيه مي کنم وارد شود چون عرصه خبرنگاري چيزي به جز عشق وهنر نيست. بايدعشق و علاقه وانگيزه باشد تا بتواني ادامه دهي واگر اين ها باشد حتما موفق خواهي شد.و همچنين اينکه بايدآهسته و پيوسته بروي. رهرو در اين راه کسي است که آهتسه و پيوسته برود.

 

  • با اين همه سال سابقه مستمر کاري آيا بيمه هستيد؟

- نخير.پيگيري کرده م ولي هنوز جور نشده است.

  • چرا يک خبرنگار با وجود اين همه سختي ها و استرسي که در کار به او وارد مي شود، بايد اين همه سال بگذرد و هنوز بيمه نشده باشد؟ آیا اين يک نقص ساختاري است؟

- بله يک نقص است. ولي خوب من قبول کردم ديگر همينطور الان دارم چند سال است که کارمي کنم . ولي بيمه يکي ازمطالبات به حق خبرنگاران است . من هم چون درسامانه خبرنگاران آثارم تاييد شده است واز وزارت ارشاد هم نامه ام آمده است و مدتي قبل نامه ام راگرفتم و به سبزوار آوردم براي بيمه اما گفتند تأمين اجتماعي بدهي دارد وفعلا خبرنگاران را بيمه نمي کنند من هم ديگر پيگيري نکردم. ولي اميدوار هستم که در آينده اين اتفاق بيافتد نه فقط براي من بلکه براي کليه جامعه خبري. که حالااگر نشد ازحقوق هايی در حد زحمات کارشان برخوردار شوند، حداقل از بيمه برخوردار باشند.

البته بنده چندان به بخش مادي قضيه فکر نمي کنم چون اگر به اين مشکلات فکرکنيم انسان انگيزه اش را از دست مي دهد و از طرف ديگر معتقدم اگر کار با کيفيت ودرست انجام شود بخش مادي هم خودش درست مي شود.يعني وقتي هدفت را به خوبي پيگيري کني و نيت تاثيرگذاري مثبت بر جامعه داشته باشي و کارت را انجام دهي به تدريج مسائل مادي هم حل مي شود.

 

  • از سختي هاي کار خبرنگاري براي يک خانم گفتيم آيا فوايدي هم دارد؟ از اين منظر که آگاهي شخصي ومنزلتي اجتماعي ايجاد مي کند براي فرد. باز بيشتر از منزلت همان آگاهي فکر ميکنم مهم است براي خبرنگاران مرد يا زن. از اين منظر که نگاه کنيم، يک مادر آگاه که خودش در جامعه است و همه خبرها دستش هست خيلي بهتر مي تواند در ترتبيت فرزندانش براي زندگي در همين جامعه ودر رفتارش با همسرش وديگر دور و بري ها برنامه ريزي کند.

- صد در صد همينطور است. هرچه انسان آگاهي بيشتري داشته باشد رفتارش عميق تر مي شود با فرزندش با همسرش با دور و بري هايش. و حرفه خبرنگاري انسان را دائما درمعرض آگاهي هاي مختلف در موضوعات مختلف قرار مي دهد. در واقع خبرنگاري مثل يک دانشگاه است. اطلاعات و بينش انسان را زياد و گسترده مي کند زيرا مجبور مي شود درباره موضوعات مختلف مطالعه کند تا بتواند خبرها، گزارش ها و مصاحبه هاي مناسبي تهيه کند.

  • آيا در خبرها وگزارش هايي که تهيه کرده ايد مواردي بوده که بعضي حاشيه ها را به دنبال داشته باشد. مثلا شما را تهديد کنند که اين خبر را کار نکنيد يا بعدا بخواهند شکايت کنند و يا ...؟

- نه شکايت که اصلا نداشتيم. چون ما هر خبري که تهيه مي کنيم باز اينجا آقاي مهرنيا دبيري مي کنند و بعد باز در مرکز استان دبيري مي کنند.

  • پس هر خبري که شما تهيه مي کنيد ومنتشر مي شود از دو مرحله فيلتر ميگذرد واز هر نظر بررسي مي شود تا مشکلي ايجاد نشود.

- بله از نظر حقوقي و از نظر ساير مسائل بررسي مي شود. اما من هرچه هست را بدون کم و کاست درخبرم مي نويسم. حالا اگر دبيرها بخواهند قسمتي از خبر را حذف يا تعديل کنند اين ديگر تحت اختيار خودشان است. اما در کل نمي شود که اصلا در کار خبر مشکلاتي پيش نيايد چون همیشه هستند افرادي که ناحقند اما مي خواهند خود را به حق جلوه دهند و يا ساير بي اخلاقي هاي ديگر. اماخبرنگار بايد سعي کند تحقيق بيشتري کند و سعي کند رسالتي را که دارد در رساندن حق به حقدار به درستي انجام دهد.

 

  • از افتخاراتي که داشته ايد هم بفرماييد.

- حضور دراين حرفه همه اش افتخار است. زيرا کاري بر مبناي آگاهي بخشي به جامعه است و چه کاري از اين بهتر؟ اما خوب يکي از افتخارات شاخصي که اخيرا هم پيش آمد و بسيار باعث ايجاد انگيزه و دلگرمي در بنده شد، تقديري بود که امام جمعه معزز شهرستان در خطبه هاي نماز جمعه از بنده و آقاي مهرنيا مسئول خبرگزاري ايرنا در سبزوار انجام دادند. اين موضوع دو سه هفته قبل اتفاق افتاد و تا جايي که اطلاع دارم در چند دهه اخير براي اولين بار بوده است که در ميانه نماز سياسي و عبادي جمعه، شخص امام جمعه محترم از اصحاب رسانه و خبرنگاران سبزوار تقدیر کند.

 

  • مي شود توضيح بيشتري بفرماييد؟

- حجت الاسلام ابراهيمي اوايل مردادماه امسال همزمان با سالروز برپايي اولین نماز جمعه در ايران از 7 نفر از کساني که در برپايي نمازهاي جمعه سبزوار در سال هاي اخير همکاري موثر داشته اند تشکر کرد که دو نفر از اين جمع 7 نفره از خبرنگاران بودند و هر دو از خبرگزاري ايرنا انتخاب شدند که بنده و جناب مهرنيا در آن روز توفيق يافتيم که تقديرنامه هاي خود را در مقابل هزاران نفر از نمازگزاران از دست امام جمعه معزز دريافت کنیم. اما حقيقت اينجاست که شايد اين تقديري که از خبرنگاران ايرنا شد، تاييدي باشد بر تلاش همه همکاران خبرنگار از رسانه هاي مختلف شهرستان که براي پوشش اخبار نمازجمعه سبزوار تلاش مي کنند. من واقعا بايدتشکر کنم از امام جمعه شهرستان که به خصوص امسال اين اقدام مهم را در جهت ايجاد انگيزه براي خبرنگاران سبزوار انجام دادند.

  • لطفا درباره همکاري و پاسخگويي مسئولان به خصوص فرمانداران که بايد رأس هرم پاسخگويي به خبرنگاران باشند، نيز توضيح دهيد.

- به طور کل بايد از کليه فرمانداران شهرستان هاي منطقه بابت همکاري خوبشان تشکرکنم به خصوص فرمانداران شهرستان هاي خوشاب، جوين، جغتاي و داورزن که بنده خیلی نمی توانم حضوری به نزدشان بروم و معمولا تلفنی ارتباط برقرار می کنم اما همکاری خوبی می کنند، خبرهای مهم را به موقع و سریع در اختیارم می گذارند اعتماد متقابل برقرار شده است. همچنین از سایر مديران شهرستان ها ، نمایندگان و امامان جمعه نیز در شهرستان های اطراف سبزوار تشکر می کنم که ارتباط خوبي دارند و همه پاسخگو بوده اند.

 

  • پس شما علاوه بر سبزوار، برای شهرستان های غرب خراسان رضوی هم کار می کنید.

- بله . به خصوص نسبت به خوشاب يک علاقه خاصی دارم چون خودم اصالتاً خوشابی هستم. البته در مقام عمل به بقیه شهرستان ها هم سعی می کنم توجه متوازنی داشته باشم چون همه شهرستان های تازه تاسیس نیاز دارند که بیشتر دیده شوند و مشکلاتشان توسط رسانه ها بیان شود تا مورد توجه مسئولان قرار بگیرد.

 

  • کدام قسمت کارتان برايتان هيجان انگيز تر است؟

زماني که حس مي کنم گزارش من باعث مي شود گرهي از کار مردم باز شود و تأثیر مثبت خود را در اطلاع رسانی از مشکلات مردم بگذارد.

  • یک نمونه از این گزارش ها را مثال بزنید.

- زیاد است. آنقدر زیاد است که انتخاب مهمترینش برایم سخت است. اما اولین موردش را که برایم پیش آمد و خیلی به دلم نشست خدمتتان عرض می کنم مربوط به اوایل کارم بود. زمانی که هنوز در خبرگزاری مهر کار می کردم و وارد ایرنا نشده بودم. یک گزارشی همان اوایل کار کردم درباره مشکلات کشاورزان شهرستان با این تیتر:


کشاورزان سبزوار پنجه در پنجه مشکلات (کلیک کنید)

این گزارش خیلی بازتاب پیدا کرد و دهان به دهان شد و فکر می کنم آن زمان تأثیر خود را به جا گذاشت.

  • یک خاطره خوب از سال های کارتان بیان کنید.

تمام زندگي خبرنگاران خاطره است. اتفاقاتی که می افتد و حتی دغدغه ها و استرس هایی که این کار دارد، وقتی به خوبی سپری می شود بعد از مدتی به خاطره تبدیل می شود. اما خوب یکی از خاطرات خوبم درزمینه خبرنگاری مربوط به زمانی است که بالاخره بعد از چند سال پیگیری توانستم وارد خبرگزاری ایرنا شوم. چون اولش که مراجعه کردم همانطور که عرض کردم، جواب نه شنیدم. زیرا دو هفته قبل ازمن خانم جراحی وارد کار شده بودند و آقای مهرنیا به من گفتند دیگر آمدنت فایده ندارد و معلوم نیست بتوانی جذب ایرنا شوی. اما من چون سرم کلا درد می کرد برای اینجور کارهاآنقدر به آمدن و رفتنم ادامه دادم و زیر نظر خود آقای مهرنیا در خراسان کار کردم تا بالاخره بعد از چند سال در سال 90 توانستم وارد خبرگزاری ایرنا شوم و این برایم یک خاطره خیلی خوبی شد. همچنین روزی که همین اواخر امام جمعه محترم سبزوار از بنده به خاطر اطلاع رسانی موثر از نمازهای جمعه شهرستان در مقابل جمع نمازگزاران تقدیر کردند بازهم یک خاطره خوب دیگر شد که خدا را شکر کردم که این توفیق را به من داده است که بتوانم در راستای این فعالیت مهم موثر واقع شوم.

 

  • خوب از آنجایی که این مصاحبه به مناسبت روز خبرنگار انجام می شود، و بین خبرگزاری ایرنا و روز خبرنگار به واسطه خبرنگار شهید محمود صارمی که از همکاران ایرنا بوده اند، رابطه مستقیمی هم هست، در این زمینه هم صحبتی داشته باشید.

- بله همانطور که فرمودید اصلا اساس نامگذاری روز خبرنگار شهادت محمود صارمی یکی از خبرنگاران خوب ایرنا در تاریخ 17 مرداد 1377 در افغانستان است.خوب اين رسالت ما ایرنایی ها را باز سنگين تر مي کند زیرا وقتی قبل از ما یکی از همکاران خودمان دراين راه جانشان را ايثارکرده اند ما واقعا باید آن ها را الگوي خودمان قرار دهيم و پیرو همان راه باشیم.

 

  • حرف پایانی؟

- به عنوان حرف پایانی باید این را عرض کنم که خبرنگاران نماينده افکارعمومي هستند که غير انتخابي وارد کار مي شوند. نمايندگان مجلس یا شورای شهر توسط رای مردم انتخاب مي شوند اما خبرنگاران با اینکه توسط رای مردم انتخاب نمی شوند، اما باز هم معمولا مورد اعتماد مردم قرار می گیرند و به عنوان نماینده افکار عمومی می توانند نقش خود را در جامعه ایفا کنند که از همین رو باید مسئولان جایگاه آن ها را به خوبی بشناسند و مد نظر قرار دهند.
و در پایان تشکر مي کنم از شما و از سايت اسرارنامه به خاطر فعاليت های خوبتان به خصوص در زمینه موضوعات فرهنگی شهرستان. واقعا فعالیت های خلاقه و خوبی دارید و به خصوص اینکه مستقل عمل می کنید عالیست و من هم به نوبه خودم این ایام را به شما تبریک می گویم.


ما هم از شما سپاسگزاریم.

 

برای مشاهده گالری تصاویر از فاطمه کیخسروی هم اکنون روی اینجا کلیک کنید.

 

گفتنی است نام و معرفی فاطمه کیخسروی در فهرست خبرنگاران و اصحاب رسانه سبزوار که توسط مجله اینترنتی اسرارنامه در حال جمع آوری است، درج شده است. شما گرامیان هم اکنون می توانید برای مطالعه این فهرست روی پیوند زیر  کلیک کنید.

فهرست اصحاب رسانه و خبرنگاران  سبزواربزرگ (کلیک کنید.)

 

کوچه پس کوچه پیوندها

کلیک کنید:

رضا قدیریان: خبرنگار اگر منتقد نباشد، مانند جنگجویی است که سلاح ندارد

نظرت را بنویس
comments

مهدی حسین پور

خداقوت
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما