جایگاه مقدس حیوانات در ایران باستان (6) (خروس)

خروس از جمله مرغان خانگی است که مادینه آنرا ماکیان می گوییم .این مرغ در فارسی خروه خوانده شده است.

خروس در ایران باستان جایگاه ویژه ای دارد وما به کرات در نوشته های نویسندگان واعتقاداتی که هنوز از ایران قدیم چه بعد از اسلام وچه در دوران اسلامی وجود داشته است می توانم به جایگاه خروس ونقش آن در زندگی روزانه ایرانیان پی ببریم .

خروس همواره پرنده ای مقدس وایزدی معرفی شده است.

خروس نماینده سروش در گیتی است. او سپیده صبح را از دور می بیند وآن را خبر می دهد. به همین سبب معتقدند، خروس دشمن دیو خواب "بوشاسیا " است وبوشاسیا، اهریمنی است که نمی گذارد مردم بیدار شوند وبه سوی سپیده ومهر پیش از فراز آمدن خورشید نمازگزارند ....خروس با دیدن سپیده، فرارسیدن روز وبه دنبال آن بالاآمدن خورشید را بانک می دهد.

دیو بوشاسب (بوشاسیا) دیو خواب وتنبلی مفرط است. خروس در باورهای ایرانی پاسبان شب است ودر سپیده دم صبح با دیو خواب وتنبلی بو شاسیا مبارزه می کند تا مردم را بیدار نگاه دارد.

برخی دیوها درباورهای ایران باستان دارای جنسیت زن یا مرد بوده اند و احتمالا بوشاسب، یک دیو زن است (به نظر نگارنده به دلیل فریبندگی و وسوسه، آن به دیو زن مشهور شده است) وبه دارنده دست های دراز موصوف است .هنگامی که خروس در بامداد می خواند ، او همه کوشش خود را به کار می برد که جهان را در خواب نگه دارد. سحرگاهان پلک ها را سنگین می کند وبدین سان مردم را از برخاستن ورفتن به سر کار باز می دارد.

پلوتارخس نویسنده بزرگ در کتاب خود درباره شکست ومرگ کوروش صغیر در جنگ با بردارش اردشیر وپیروزی کاریا سردار اردشیر می نویسد که اردشیر به پاداش پیروزی خروسی را به سردارش  کاریا هدیه بخشید تا هنگام جنگ سر او را به نیزه خود بر افرازد.

 این طور به نظر می رسد که به دلیل این که اعتقاد داشتند خروس نوید دهنده سپیده صبح است و رفتن تاریکی را خبر می دهد خوش یمن است ومی تواند خبر پیروزی برای سپاه را به ارمغان بیاورد. وبدین ترتیب خروس در پیشاپیش سپاه می توانست نمادی از پیروزی را در مقابل دشمنان آنان تجلی کند.

در داستان کیومرث در کتاب تاریخ بلعمی درباره نقش خروس در ایران باستان اینچنین آمده است:

"آنگاه ماریه (مشیانه) از ماری (مشیا) فرزندی آورد، کیومرث او را سیامک نام کرد واین سیامک پدر ملوک بوده است، چون او را پیش پدر آوردند ، از غایت نکویی او به ماریه گفت: این را سخت نیکو دار که دروی نیکویی بزرگست ودر آنجا که او را دارای خروس سفید با ماکیان بدار تا دیوان او را گزند نتوانند کردن مادرش شاد شد وآن سخنان قبول کرد و.... دیوان آگاه شدند که پدر همه پادشاهان خواهند بودن ، با تدبیر هلاکش کردند، ماری [یک مار] را گرفتند ودر آن خانه افکندند که سیامک بود .چون خروس سفید مار را بدید بانک می کرد. نیاسود ، مادر غلام آگاه شد این بیوقت بانک می کند، چیزی باشد، چراغ آوردند ، چون بنگریست مار سهمناک بدید. مار را کشتند ...."

وبدین ترتیب در متون تاریخی ایران، به نقش خروس در راندن ودور کردن دیوان وبدی ها پرداخته شده. چنانکه در بندهش به نقش خروس وهمیاریش با سگ اشاره شده است.

در بندهش کتاب پهلوی آمده است : "آفریدگان مادی آن دو ،سگ وخروس ، به از میان بردن دروج با سروش یارند."

از جمله نام های ذکر شده در متون به جا مانده از ایران باستان می توان به موارد ذیل اشاره کرد :

سرَاُشاوَرِزَ sraosavarezaاسم مرکب ومذکر است ، به معنای فرمانبردار کوشا ، خدمت گذار سروش ، جز نخست سرَاَشَه sraosa به معنی مطیع ، فرمانبردار از ریشه sru سر، فرمان بردن واطاعت کردن جزء دوم از ریشه varez وَرزِ، ورزیدن ، کار کردن ، انجام دادن .

این ترکیبی با صفت ولقب پَرُدرش parodars یا خروس نیز هست.

پَرُدرش parodars، صفت است به معنای دوربین ، دور بیننده، تیزگر. این نام در اوستا به عنوان یک صفت ولقب یا نام مذهبی برای خروس است. در گزارش پهلوی نیز paro-dars  پَرُدرش آمده است معنی پیش بین یا دوربین که صفت خروس است ... در پهلوی صورت پَرُدرش oarodarsih به معنای پیش بینی است. صفت است برای کسی که از پیش از قصد ونیست بد ارواح ودیوها آگاه می شود .

کهرتاس kahrkatasنام دیگری است که به مرغ پَرُدرش یا خروس داده اند . شاید این واژه اصوات باشد وبه موجب صوت وبانگ خروس، این پرنده به تحقیر وتمسخر چنین نامیده شده که اشاره به مردم بد زبان یا هرزه زبان پَرُدرش را کَهرکتاس می نامند.

در ترجمه پهلوی وندیداد ،کَرک kark  آمده که به معنی مرغ خانگی است. در اوستا به صورت کَهرکاسَه kahrkasa= کرکس به نظر می رسد . در فرهنگ های فارسی نیز کَرک ، را مرغ خانگی وماکیان نوشته اند .

خروس از مصدر خرئوس khraos(khrus=)در آمده که در اوستا به معنی خروشیدن است.

در مورد خروس در اوستا بسیار سخن رفته است ودر باب هدیه دادن خروس به موبدان ودر ثواب صدقه دادن گوشت آن به موبدان تا آنجا که وعده بهشت داده شده است.

اما در مورد بانگ بی موقع خروس روایات مختلفی ذکر شده است در مینوی خرد ومنابع پهلوی آمده است که نباید او را کشت و فال بد ندارد زیرا که بانگ می دهد که در آن خانه دروجی راه یافته وخروس طاقت آن را ندارد که آن دروج را بازدارد ومرغ را به یاری می طلبد و باید که آن مرغ وخروس را نگاه دارند تا آن دروج را بزند ودر آن خانه او را راه ندهند.

در برخی از روایات باستان بانگ بی موقع خروس را بدیمن دانسته اند ومعتقدند باید سریع سر بریده شود زیرا صاحب آن کشته خواهد شد یا بلایی دامن گیر خانواده او خواهد شد. خواند میر درکتاب  خود  به روایت مرگ کیومرث که پس از بانگ نابهنگام خروس در هنگام عبادت شام از دنیا رفت اشاره می کند. علاوه  براین در تاریخنامۀ طبری روایتی از کیومرث آمده که بنیانِ­ اعتقادی مردم را در شوم بودن بانگ بی ­هنگام خروس، به ویژه در زمان غروب خورشید را نشان می ­دهد.

«... پس کیومرث برفت. چون از حد فرزندان خویش بیرون آمد، وقت نماز پیشین بود. یکی خروس سفید دید بر میان راه ایستاده و یکی ماکیان در عقب وی، و ماری [یک مار] پیش خروس آمده، آهنگ وی کرد و خروس بر مار حمله کرد و به غلبه، او را همی زد و هرگاه که مار را بزدی، بانگ خوش کردی. پس دیدار و بانگ و حرب او کیومرث را خوش آمد. گفت: از مرغان این عجب مرغی است. بر جُفت خویش اِیدون مهربان که دشمن را ازو دور همی دارد و با او حرب همی کند، چون فرزندان آدم، طبع او با طبع مردم نزدیک است. پس کیومرث آن مار را بکُشت و آن مرغ بدان مقدار الهامی که او را بود به نشاط بانگی کرد.کیومرث را سخت خوش آمد. طعامی که داشت پاره­ ای پیش وی انداخت. آن مرغ سر بر زمین گرفته منقار بر آن همی زد و آن جُفت خویشتن را خواندن گرفت و از آن هیچ نخورد تا آن ماکیان فراز آمد و آن علف بخورد. کیومرث این هنر و طبع سخاوت که اندر وی دید گفت: به فال نیک است که من به طلب دشمن روم و از دشمنان فرزند آدمی یکی مار است. این مرغ با مار حرب همی کرد و این فرخ مرغی است و به فال نیک است و داشتن وی واجب. چون از آن حال که همی شد بپرداخت، خروس و ماکیان ببرد نزد فرزندان و گفت: این را نیکو دارید. طبع این با طبع آدمی نزدیک است و به فال نیک است. و اهل عجم خروس را و بانگ او را به وقت، خجسته دارند، خاصه خروس سفید را و اِیدون همی گویند که به هر خانه که این مرغ باشد دیوان در آن خانه در نیایند و بانگ خروس را به نماز شام بد دارند و به فال نیک ندانند. از آن بود که چون کیومرث را کار به آخر رسید نالان شد. آن خروس که وی را بود، نماز شام بانگ کرد و هرگز بدان وقت آن بانگ نشنوده بودند. همه گفتند چه شاید بودن؟ بدین وقت چون بنگریدند، کیومرث مرده بود. پس از آن سبب بانگ خروس را بدان وقت به فال بد گرفتند. تا امروز خداوندان اخبار گویند که خروس که بدان وقت بانگ کند، خداوند خروس آن خروس را بکُشد آن بد از او درگذرد و اگر نکُشد در بلا افتد.»

وبه همین دلیل برخی بانگ بی وقت خروس را بد یمن دانسته اند.

اما خروس جایگاه ویژه ای در دین اسلام دارد هر چند که در قرآن نامی از خروس برده نشده است اما مفسران بر اساس روایات خروس را از چهار پرنده ای می دانند که حضرت ابراهیم (ع) برای به یقین رسیدن در مورد زنده شدن مردگان انتخاب کرد .

بر اساس روایات اسلامی پیامبر در شب معراج خروس بسیار سفید وبزرگی را در عرش دیده است. بنا بر تفسیر طبری، حضرت محمد (ص) به هنگام رفتن به معراج، ضمن ذکر ویژگی­ هایی از مشاهدۀ خروس سفید در آسمان چهارم چنین گوید: «در آسمان چهارم مرغی را دیدم سپیدتر از عاج، بر مثال خروهی (خروسی) و پای او بر هفتمین طبقۀ زمین بود و سر او را دیدم در زیر هفتم آسمان….و من از جبرئیل پرسیدم که این چه مرغی است بدین عظیمی؟ جبرئیل علیه ­السلام گفت: این خروهی سپید است و خدای عزوجل او را بدین گونه آفریده است و شبی دو بال خویش را باز کند و بانگ کند. جملۀ خروهان زمین آواز بشنوند…. و چون پیامبر (ص) آن خروه را بدیده بود، چون به زمین آمد همواره خروه سپید داشتی و گفت: هر آنجا که خروه سپید باشد بر اهل آن خانه جادویی کار نکند و دیوان از آنجا پرهیز کنند…»

 بنابراین عادت نگهداری خروس در خانه به منظور پاک نگهداشتن فضای خانه از دیوان و نیروهای اهریمنی سابقه ­ای دیرینه دارد. اما خوش یمن بودن خروس در نزد ایرانیان باستان تا جایی است که بزرگترین معبران در علم تعبیر خواب نیز دیدن آن را به بخت سفید وخوش یمنی تفسیر می کنند.

 

منبع :

خواند میر، جلد 1

اوستا ، جلیل دوستخواه ، ج2،وندیداد

اوستا ،جلیل دوستخواه ،جلد 2 ،فرگرد 18

فرهنگ ایران باستان ، پورداوود ،ابراهیم

وندیداد ،رضی ،هاشم ،جلد 2

تاریخ طبری جلد 1

 مقالۀ خروس سفید از متن تا تصویر، مجلۀ فرهنگ مردم، شمارۀ ۲۱ و ۲۲

 

 

گرد آورنده : فاطمه خرم پور

کارشناسی ارشد ایران باستا ن

 

کوچه پس کوچه  پیوند ها

کلیک کنید :

جایگاه مقدس حیوانات در ایران باستان (4)(مار)
نظرت را بنویس
comments

تشکر .
پربازدیدترین محبوب‌ترین‌ها پرونده ویژه نظرات شما